معرفی کتاب اقتصاد فقیر اثر آبهیجیت بنرجی و استر دوفلو
«اقتصاد فقیر» ما چگونه هنوز نتوانسته است راهحلهایی عملی برای از بین بردن فقر ارائه دهد؟ مگر فرد فقیر از نظر علم اقتصاد با سایر افراد متفاوت است؟ چطور میتوان با کمک علم اقتصاد فقر را نابود کرد؟ کتاب اقتصاد فقیر به مسئله فقر و راهحلهای عملی و ساده برای حل معضلات فقرا و شتاب
«اقتصاد فقیر» ما چگونه هنوز نتوانسته است راهحلهایی عملی برای از بین بردن فقر ارائه دهد؟ مگر فرد فقیر از نظر علم اقتصاد با سایر افراد متفاوت است؟ چطور میتوان با کمک علم اقتصاد فقر را نابود کرد؟ کتاب اقتصاد فقیر به مسئله فقر و راهحلهای عملی و ساده برای حل معضلات فقرا و شتاب دادن به برنامه ریشهکنی فقر میپردازد.
نویسندگان کتاب «اقتصاد فقیر» بر این باورند که یک راهحل کلان برای حل مسئله فقر وجود ندارد، بلکه میتوان با درک درست فقرا و کمک گرفتن از این درک، با ارائه راهحلهای ساده برای مشکلات فقرا، راه را بهسوی آزادی از فقر هموار کرد.
از فقر، از آفریقا، از هند
آبهیجیت بنرجی و استر دوفلو، نویسندگان کتاب اقتصاد فقیر، هر دو استاد موسسه فناوری ماساچوست (MIT) و دو تن از برجستهترین اقتصاددانان جهان هستند.
آنها سالیان سال در روستاها و شهرهای هند و آفریقا در زمینه فقر و راههای مبارزه با آن تحقیقات میدانی وسیعی انجام دادهاند و با بررسی دقیق این تحقیقات و تحقیقات همکاران دیگرشان در سراسر جهان، به بسیاری از سوالات ما درباره زندگی فقرا پاسخ میدهند.
آنها معتقدند برای مبارزه با فقر باید درک درستی از مسئله فقر به معنای واقعی داشت. این کار جز با درک کامل فقرا امکانپذیر نیست. به همین دلیل، با کمک گرفتن از روانشناسی اجتماعی و اقتصاد رفتاری، به بررسی نحوه تصمیمگیریهای فقرا و نحوه اندیشیدن آنها درباره مسائل مختلف اجتماعی میپردازند.
سپس با توجه به درک درستی که از رفتار اقتصادی فقرا و دلایل آن به دست میآورند، راهکارهایی ساده برای حل حداکثری مشکلات پیچیده فقرا ارائه میدهند.
برای مبارزه با فقر باید درک درستی از مسئله فقر به معنای واقعی داشت.
این کتاب میتواند برای هرکسی جذاب باشد. برای سیاستگذاران، مدیران و مسئولان اجتماعی، دانشجویان و دانشمندان حوزه اقتصاد، علوم سیاسی، علوم اجتماعی و حتی روانشناسی و برای کسانی که میخواهند فعالیتی خیرخواهانه برای کاهش فشار فقر بر خانوادههای مستمند انجام دهند.
حتی کسانی که به نظرشان فقرا به دلیل انتخابهای نادرست و ناتوانیهای فکری و عملی خودشان در دام فقر باقیماندهاند نیز کتاب اقتصاد فقیر راهگشاست.
این کتاب دهها داستان مختلف را درباره زندگی فقرای بیشماری که مولفان با آنها دیدار و گفتوگو کردهاند تعریف میکند و به بازگو کردن و تحلیل شیوه اندیشیدن و تصمیمگیری فقرا میپردازد. البته در قسمتهایی از کتاب هم بحث کاملا اقتصادی میشود و نویسندگان سعی میکنند با بررسی نمودارهای مختلف یا نظریات متفاوت علم اقتصاد و توسعه به اثبات نظرات خود بپردازند. زبان کتاب، حتی در این بخشها هم آنقدر روان هست که خواننده غیرمتخصص را گیج نکند.
«اقتصاد فقیر» را جعفر خیرخواهان و مهدی فیضی بهخوبی ترجمه کردهاند و دنیای اقتصاد به چاپ رسانده است.
دام فقر
نویسندگان توضیح میدهند که اصطلاح دام فقر برای تعریف شرایطی است که فقرا را در وضعیت فقر نگه میدارد و فقر آنها را بازتولید میکند. شرایطی در زندگی فقرا وجود دارد و اگر به هر ترتیبی از بین برود، فقرا میتوانند بهسرعت خود را از تنگنای فقر برهانند.
گاهی خود فقر هم به تشدید شرایط کمک میکند و فرد هر روز بیشتر پایبند دام فقر میشود؛ مثلا نداشتن پول کافی، باعث میشود که فرد نتواند خود و فرزندانش را بهدرستی تغذیه کند، این سوءتغذیه موجب کاهش شدید بازده کاری فرد میشود، فرد نمیتواند بهخوبی کار کند پس نمیتواند پول کافی برای تغذیه مناسب فراهم کند .
دام فقر ترکیب عجیبی از شرایط بد، رفتارهای غیرعقلایی و محدودیتهای فردی است و باعث میشود فقر باز تولید شود.
چنین چرخه فرد را همیشه در دام فقر نگه میدارد؛ اما « اقتصاد فقیر » میگوید میتوان با استفاده از راهکارهایی که گاه بسیار ساده هستند، افراد را از این دام فقر رهانید.
رفتارهای غیرعقلایی فقرا
بسیاری از رفتارهای فقرا، از دیدگاه فرد نظارهگر، بسیار عجیب جلوه میکنند. بهطوریکه گاه با این دیدگاه در بین مردم روبرو میشویم که فقرا قوه تشخیص درست را ندارند، با افراد عادی متفاوتاند و این ناتوانیها و تصمیمات نادرست باعث فقر این افراد شده است.
اما با خواندن کتاب «اقتصاد فقیر» میفهمیم فقرا تقریبا ترجیحات و تواناییهای یکسانی مانند سایر انسانها دارند، اما تصمیمگیری بر پایه اطلاعات و منابع کم و با کمترین شانس و فرصتی برای خطا، زندگی آنها را دشوارتر و پیچیدهتر کرده است.
فقرا مسئولیت سنگینی برای جنبههای گوناگون زندگی خود، مانند دسترسی به آب سالم، بر دوش میکشند درحالیکه این مسائل برای ساکنان کشورهای توسعهیافته یا شهرهای بزرگ حلشده است.
آنها اغلب باید تصمیمات دشواری را آنهم در شرایط با استرس بالا بگیرند. فقرا مسئولیت سنگینی برای جنبههای گوناگون زندگی خود، مانند دسترسی به آب سالم، بر دوش میکشند درحالیکه این مسائل برای ساکنان کشورهای توسعهیافته یا شهرهای بزرگ حلشده است.
در این کشورها دولت این امکانات را بهسادگی برای ما فراهم کرده است بیآنکه لحظهای به آن فکر کرده باشیم.
آیندهای در کار نیست
نویسندگان کتاب «اقتصاد فقیر» سعی میکنند سیاستهایی طراحی کنند که از سختیهای زندگی فقرا بکاهد و با بهکارگیری نظریات اثباتشده اقتصاد رفتاری و روانشناسی اجتماعی، بسیاری از رفتارهای بهظاهر غیرعقلایی فقرا را درک و سپس اصلاح کنند.
بنرجی و دوفلو به این نکته اشاره میکنند که بخش بزرگی از دلیل اینکه به نظر میرسد فقرا انگار بدترین تصمیمات ممکن را میگیرند، این است که آنها شانس خود را در به وجود آوردن آیندهای بهتر بسیار کم میبینند، پس دلیلی ندارند که با بهزحمت انداختن خود برای پسانداز و استفاده درست از پول، از لذتهای آنی و کوچکی که دارند بگذرند.
وقتی نتوانی آیندهای برای خود متصور باشی، تصمیم میگیری با همین داشتههای کم، لذتهای کوچکی خلق کنی تا زندگی قابلتحملتر شود.
آنها میخواهند زندگی بیروح و تکراری خود را با مسکنهای آنی و با خرجهای اضافی بیمورد کمی قابلتحملتر کنند و البته همین باعث میشود از حداقلهای خود هم بهدرستی استفاده نکنند و در دام فقر باقی بمانند.
اطلاعرسانی و آگاهیبخشی
یکی دیگر از رفتارهای تعجبآور فقرا که نمود بارز رفتار غیرعقلایی است، کاهلی در استفاده یا استفاده نکردن از خدمات سلامتی رایگان یا یارانهای است که دولتها برای آنها فراهم میکنند؛ مثلا بسیاری از فقرا از قرص کلر برای تصفیه آب آشامیدنی و یا پشهبند ضد مالاریا که هر دو با کمک دولتها، بسیار ارزان یا مجانی در اختیار مردم قرار میگیرد استفاده نمیکنند.
بنرجی و دوفلو دریافتند که این رفتار از چند دلیل سرچشمه میگیرد. مهمترین دلیل این است که فقرا بهاندازه پزشکان به تاثیرگذاری این وسایل آگاه نیستند و اطلاعات درستی دراینباره ندارد. در نتیجه با اطلاعرسانی دقیق به فقرا و آگاهسازی آنها میتوان بخش بزرگی از این مشکل را حل کرد.
با دادن کمی انگیزه به فقرا میتوان تصمیمگیری درست را برای آنها آسانتر کرد و زندگی آنها را بهشدت بهبود بخشید.
در بعد دیگری، استفاده از برخی خدمات سلامتی برای بسیاری از فقرا تحت تاثیر اجتماع و فرهنگ قرار دارد. فرهنگ و عقیدهای خاص در جامعه میتواند مانع از استفاده از این وسیله خاص شود. در این صورت هم میتوان با ایجاد تغییرات جزئی و فرهنگسازی تدریجی به نتایج شگفتانگیز دستیافت.
انگیزه و سطح زندگی
در بخشهای دیگر کتاب بنرجی و دوفلو نشان میدهند که با دادن کمی انگیزه به فقرا میتوان تصمیمگیری درست را برای آنها آسانتر کرد و زندگی آنها را بهشدت بهبود بخشید.
همینطور با نشان دادن افق دید وسیعتر یا اهدای کمک مالی کمی که بتواند به کسبوکار و شرایط زندگیشان را بهبود بخشد، میتوان در سطح زندگی آیندهشان و دیدشان نسبت به خود تاثیری اساسی بر جای گذاشت.
همچنین به دلایل خاصی برخی بازارها برای فقرا وجود ندارد یا اینکه آنها با قیمتهای بالایی در این بازارها روبرو هستند. در این زمینه هم دولتها میتوانند با شرکتهای خصوصی مانند اعتبار خرد و بیمه سلامت به ایجاد این نوع بازارها کمک کنند.
تأثیر تغییرات جزئی
با تفسیر تصمیمگیریها و رفتارهای فقرا درباره تغذیه، تحصیلات، فرزندآوری، کارآفرینی و استقراض، برعکس تصوری که در نگاه اول هر فردی خارج از گودی درباره فقرا و غیرعقلایی رفتار کردنشان دارد، با انسانهایی باهوش و دقیق روبرو میشویم که گاه خیلی بیشتر از سایر اقشار توان کنترل شرایط سخت و حل بحرانها و همچنین ازخودگذشتگی و خویشتنداری را دارند.
فقط شرایط بسیار سختی که از بخت بد در آن گرفتار آمدهاند تاثیر تصمیمات نادرست اقتصادی را، هرچند کوچک، برایشان چندین و چند برابر میکند.
آموزش و دادن انگیزه میتواند تاثیر بهسزایی برای رهایی افراد از دام فقر ایفا کند.
نویسندگان راهحل را در ایجاد تغییراتی جزئی در شیوه اداره جامعه و اقتصاد مربوط به فقرا میدانند. این تغییرات جزئی تصمیمات درستتر را در دسترستر قرار میدهد و امکان اشتباه اقتصادی و رفتار غیرعقلایی را به حداقل میرساند.
نویسندگان نتیجه میگیرند که با توجه به تاریخ طولانی کمکهای مادی و معنوی که از سوی سیاستمداران غربی به سمت کشورهای کمتر توسعهیافته سرازیر بوده است و تاثیری راضیکننده به دنبال نداشته است، باید راهحلهای جدید و جزئی را امتحان کرد.
با اجرای این راهکارها، کمکهای کشورهای توسعهیافته را هدفمندتر به کار برد تا بهتدریج و با استفاده از راهکارهای نوآورانه بیشتر، روزبهروز به سمت ریشهکنی فقر پیش رویم.
«اقتصاد فقیر» ایران
در مجموع به نظر من، گرچه کتاب اقتصاد فقیر با بررسی جامعه فقیر هند و آفریقا، به نکاتی درباره شیوه تصمیمگیری و زندگی فقرا اشارهکرده و راهحلهایی ارائه داده است، اما به ما نگاهی وسیع برای رویارویی با مسئله فقر در جامعه ایران هم هدیه میدهد. شاید تنها بتوان با درک درستتر فرآیند تصمیمگیری در دنیای اقتصادی فقرا، راهکارهایی بسیار کاراتر برای کمک به این قشر جامعه که تعداد کمی هم نیستند آستین بالا زد.
تلنگر دیگری هم که اقتصاد فقیر به ما میزند کمبود شدید تحقیقات میدانی صحیح و شفاف در زمینه زندگی فقرا در کشورمان است. شاید لازم است بیشتر درباره شرایط زندگی، تصمیمگیری و مشکلات بومی فقرا در ایران تحقیق کنیم و بر اساس تحقیقات بومی خودمان به راهحلهایی بسیار عملیتر برای ریشهکنی فقر در ایران دستیابیم. به امید آن روز.
نظرات