دروغ‌های موفقیت

مجله‌های موفقیت و افرادی که از سخنرانی برای موفقیت پول درمی‌آورند، تلاش می‌کنند تصویری غیرواقعی از آن ارائه دهند. تصویری غیرواقعی از مسیر موفقیت و مزایایی موفق بودن در زندگی.

این افراد معمولا دانسته یا نادانسته همواره مطالب غلطی را به خورد مخاطبان خود می‌دهند. قضیه وقتی بدتر می‌شوند که آن‌ها برای جذب مخاطبان بیشتر دروغ هم می‌گویند. دروغ‌های موفقیت.

دروغ‌های موفقیت، شیرین و باورکردنی

بسیاری از ما (اگر نگوییم همه ما) دوست داریم موفق باشیم. البته این‌گونه نیست که حتما همه ما هدف بزرگی در زندگی داشته باشیم که بخواهیم در رسیدن به آن موفق شویم. بسیاری از ما موفقیت را برای فرار یا بهبود اوضاع فعلی زندگی‌مان می‌خواهیم.

حداقل چیزی که با موفقیت می‌تواند به دست آید، ثروت است؛ اما راستش حتی آدم‌های موفق هم مشکلات خودشان را دارند. ثروت هم تاثیر چندانی در کاهش این مشکلات ایفا نمی‌کند. گاهی موفقیت با اینکه برخی از مشکلات آن‌ها را حل کرده، اما هنوز مشکلاتی برایشان وجود دارند که ریشه‌شان عمیق‌تر است و صرفا با موفقیت نمی‌توانند حل شوند.

در برخی موارد حتی به دلیل تلاش و زمانی که برخی برای رسیدن به موفقیت صرف کرده‌اند، مشکلات دیگری برایشان ایجادشده است. به شیمی‌دانی فکر کنید که در تلاش برای کشف چیزی جدید که باعث شده جایزه نوبل بگیرد، سرطان گرفته است.

برخی از این مشکلات به وجود آمده می‌توانند ناشی از هزینه‌های باشند که لاجرم باید پرداخت می‌شدند؛ اما برخی دیگر شاید حاصل حماقت‌ها یا بدشانسی بوده‌اند.

به‌هرروی موفقیت آن‌گونه که همواره گفته می‌شود، تمام چیزهای مثبت را ندارد. بعضی از جنبه‌های منفی آن به خاطر تلاشی که از سوی مجلات موفقیت و کسانی که دائماً در این باره سخنرانی می‌کنند و کلاس آموزشی می‌گذارند، پنهان می‌شود تا بتوانند فروش خود را بیشتر کنند. بگذارید برخی از این چیزهای منفی یا همان دروغ‌های موفقیت را بیان کنیم.

برای موفقیت لازم است همه جواب‌ها را بدانید

تا زمانی که ما به جستجو ادامه دهیم، پاسخ‌ها را خواهیم یافت. به‌بیان‌دیگر پاسخ‌ها خود را به کسانی نشان می‌دهند که به دنبال آن‌ها بگردند؛ اما افراد موفق وقتی کارشان را شروع کردند، پاسخ همه سوال‌ها را نمی‌دانستند.

آن‌ها حتی پس از موفقیت‌ هم احتمالا سوالات بی‌پاسخ فراوانی داشته باشند. چیزی که آن‌ها انجام دادند این بود که یاد گرفتند چگونه پاسخ‌ها را بیابند.

امروزه به لطف جهان آنلاین ما، تقریبا تمام بهانه‌ها برای ندانستن و نیافتن پاسخ‌ها از بین رفته است. ما منابع اطلاعاتی وسیعی داریم که فقط به‌اندازه یک جستجوی ساده در گوگل از ما فاصله دارند.

بسیاری از کارآفرینان تنها با آزمون‌وخطا به پاسخ‌ها می‌رسند. آن‌ها از اشتباهات خود یاد می‌گیرند. آن‌ها از نادانسته‌های خود نمی‌ترسند. آن‌ها جرات عمل کردن دارند، حتی اگر اشتباه کنند. برای اینکه کاری را شروع کنید، لازم نیست منتظر بمانید که همه پاسخ‌ها را بدانید.

لازم نیست تغییر کنید

اگر همواره کاری را برای هزاران بار تکرار می‌کنیم و انتظار داریم نتایج متفاوتی بگیریم، احتمالا باید به ‌سلامت عقل خود شک کنیم؛ اما راستش مرز بسیاری باریکی بین تکرار و حرکت روبه‌جلو وجود دارد. آگاهی بسیار زیادی لازم است که بفهمیم کی باید متوقف شویم و کی ادامه دهیم.

برای رسیدن به سطح موفقیتی که شما می‌خواهید، باید آماده باشید که در زمان و مکان لازم برای مثال صنعت یا حوزه کاری خود یا محصول یکتای خود را عوض کنید.

آنچه تا به امروز انجام داده‌اید شما را تا اینجا رسانده است؛ اما برای اینکه درجا نزنید، بیشتر پیش بروید و مهم‌تر از همه سطح خود را حفظ کنید باید احتیاط بیش‌ازحد را کنار بگذارید و چیزی را تغییر دهید. گاهی وقت‌ها فقط و فقط یک تغییر بسیار کوچک تمام چیزی است که شما لازم دارید.

موفقیت یک‌شبه به دست می‌آید

یکی از بزرگ‌ترین سخنان اشتباهی که ما در مورد موفقیت باور می‌کنیم این است که موفقیت یک‌شبه اتفاق می‌افتد. این داستان توسط رسانه‌ها و کسانی که داستان‌های موفقیت پول درمی‌آورند خلق شده است.

ما دوست داریم که داستان‌های هیجان‌انگیزی درباره افرادی که بدون هیچ پولی یک‌شبه به‌حد‌زیادی از موفقیت دست یافتند، بشنویم؛ زیرا به ما اجازه می‌دهد که فکر کنیم ما هم می‌توانیم چنین کاری انجام دهیم.

اما واقعیت این است که تمام این موفقیت‌های یک‌شبه، حاصل بهبود مهارت‌ها و یادگیری مهارت‌های جدید در یک بازه زمانی طولانی‌مدت هستند. آنچه یک‌شبه رخ می‌دهد این است که این افراد توجه دیگران را نیز جلب می‌کنند و شناخته می‌شوند.

اگر شما با هر فرد موفقی حرف بزنید، آن‌ها به شما می‌گویند که سال‌ها تلاش کرده‌اند تا به چیزی که امروز هستند تبدیل شوند. اگر یک کسب‌وکار اینترنتی موفق را امروز می‌بینید به‌احتمال‌زیاد در پشت پرده آن شب‌های دراز بیدار ماندن و نوشتن هزاران خط کد خسته‌کننده وجود دارد. حتی افرادی که استعداد زیادی دارند هم باید به‌سختی تلاش کنند تا به چیزی برسند.

لازم نیست فداکاری کنید

شما می‌توانید همه‌چیز را داشته باشید؛ اما نمی‌توانید همه‌چیز را یکجا به دست آورید.

شما می‌تواند صاحب میلیارد‌ها تومان پول شوید. می‌توانید در چند ماه به ثروت هنگفتی دست پیدا کنید. می‌توانید در یک سال به ۱۰۰ کشور جهان سفر کنید. یا اینکه می‌توانید تمام لحظات زندگی خود را با خانواده سپری کنید. می‌توانید سلامت خود را حفظ کنید و یک قهرمان المپیک شوید یا اینکه به فقر جهانی پایان دهید.

اما نمی‌شود همه این‌ها را یکجا داشت.

واقعیت این است که شما باید انتخاب کنید امروز چه می‌خواهید. ممکن نیست زندگی ما در تعادل خوبی بین همه‌چیز‌های خوب، جریان داشته باشد. شما باید انتخاب کنید که اگر امروز چیزی می‌خواهید، برای رسیدن به آن باید چه چیزی دیگری را قربانی کنید.

اولویت‌های ما در طول زندگی می‌توانند بسیار تغییر کنند؛ اما اگر توقع دارید تمام حوزه‌های زندگی شما کامل باشند، باید منتظر شکست خود باشید.

با موفقیت تمام مشکلاتتان حل می‌شوند

درست است که شاید در دنیای ما در بسیاری از موارد پول حرف اول و آخر را بزند؛ اما واقعا همیشه این‌گونه نیست. حداقلش این است که شما برای به دست آوردن پول مجبور شده‌اید بعضی چیزها را قربانی کنید.

قربانی کردن و فدا کردن در نهایت باعث می‌شود بعضی چیزها را از دست بدهید و لزوما این چیزها بعدا با پول قابل جبران نیستند یا نمی‌توان آن‌ها را دوباره به دست آورد.

اگر به موفقیت دست یافته‌اید، به این فکر نکنید که کاش مسیرتان راحت‌تر بود. شاید بهتر است آرزو می‌کردید که کاش شما قوی‌تر و بهتر بودید. به این فکر نکنید که کاش مشکلات کمتر بود. به این فکر کنید که کاش مهارت‌های بیشتری داشتید. چالش کمتری نخواهید؛ بلکه توان و دانش بیشتری بخواهید.

افراد موفق لزوما مشکلاتی کمتری از شما ندارند بلکه توانایی‌ها، ابزارها و استراتژی‌ها بهتری برای سروکله زدن با آن‌ها دارند.

افراد موفق لزوما مشکلات کمتری از شما ندارند. آن‌ها فقط استراتژی و شاید ابزارهای بهتری برای سروکله زدن با مشکلاتشان دارند. مشکلات عناصر ضروری در مسیر موفقیت هستند. شاید این یک قانون طبیعت باشد. به همین دلیل حتی کسانی که به قله رسیده‌اند باز هم مشکلاتی دارند. شاید مشکلاتی بیشتر و بزرگ‌تر از مشکلات فعلی شما.

آن‌ها می‌دانند که برای ادامه موفقیت خود هنوز هم باید مشکلات را رفع کنند. به یاد داشته باشید. هر چه موفق‌تر شوید، مشکلاتتان نیز بزرگ‌تر می‌شوند.

بنابراین خود را با این قول که اگر موفق شوید زندگی‌تان راحت‌تر می‌شود، فریب ندهید. تنها تفاوتی که در آن صورت با امروزتان خواهید داشت این است که توانایی‌های شما برای حل مشکلات بیشتر خواهند شد.

وقتی موفقیت شوید دیگران دوستتان خواهند داشت

فهم اشتباه بودن این حرف چندان سخت نیست. موفقیت باعث می‌شود بسیاری از افراد از شما بدشان بیاید. چاره‌ای هم نیست. اگر می‌توانستیم بدون اینکه شاهد حسادت یا حتی تنفر دیگران باشیم، موفق شویم، خیلی خوب می‌شد.

چند بار تا به امروز شنیده‌اید که افراد مختلف دیگران را صرفا به خاطر موفقیتشان به‌تندی نقد می‌کنند؟

ما انسان‌ها چیزهای آشنا را دوست داریم. انسان‌ها، اتفاق‌ها، محیط‌ها و چیزهای نا‌آشنا ما را ناراحت می‌کنند و یا اینکه می‌ترسانند. وقتی بیشتر دوستان‌ ما و کسانی که می‌شناسیم نتوانستند به موفقیتی دست یابند، اما یک نفر از ما موفق شده است، ناخواسته حسی از حسادت و ناراحتی در ما ایجاد می‌شود.

وقتی شما موفق باشید، به دلیل اینکه دیگران یا اطرافیان شما موفق نیستند، حس خوبی نخواهند داشت. هر چه موفقیت شما مورد توجه افراد بیشتری قرار بگیرد، احتمال اینکه با نقدها تند و تنفر بیشتری رو‌به‌رو شوید بیشتر است.

واقعیت اما سخت‌تر از این است. احتمال زیادی وجود دارد که با موفقیت دوستان خود را از دست بدهید. هرچند در کنار آن، این موقعیت را دارید که دوستان جدیدی پیدا کنید. معمولا هم این دوستان جدید را از بین افرادی خواهید یافت که مثل شما موفق هستند.

با موفقیت خوشبخت‌تر و شادتر می‌شوید

همه می‌دانیم که پول خوشبختی نمی‌آورد. قبول دارم که برای داشتن بسیاری از چیزها پول لازم است. چیزهایی که ممکن است برای خوشبختی ضروری باشند؛ اما این حرف بدین معنی نیست که اگر پول داشته باشید حتما خوشبخت می‌شود.

بسیاری از افراد دنبال پول هستند. همه هم می‌دانند که با پول می‌توان حدی از خوشبختی را خرید اما این اتفاق فقط در کوتاه‌مدت می‌افتد. خوشبختی در بلندمدت چیز عمیقی است و پول نمی‌تواند در این سطح ما را خوشبخت کند.

تنها راهی که از آن طریق موفقیت می‌تواند شما را شاد و خوشبخت کند این است که سعی کنید در هرلحظه از هر چیزی قدردان باشید، هر چیز بد یا خوب. قدردان بودن یک انتخاب است.

افرادی که واقعا بلد هستند از هر چیز زندگی خود قدردان باشند با این حس قدردانی لبریز می‌شوند. مهم هم نیست در چه شرایطی دارند زندگی می‌کنند.

مهم نیست موفق هستید یا نه، برای خوشبختی باید انتخاب کنید که خوشبخت باشید؛ زیرا اگر نخواهید قدردان باشید، خوشبخت نخواهید بود، مهم هم نیست چقدر در زندگی موفق باشید.