اقتصاد ایران: نانی که بوی نفت میدهد
امروز چه شما برای ترمیم دندان پوسیدهتان به دندانپزشکی مراجعه کنید، چه سوار مترو شوید و چه در صف خرید فروشگاه باشید، صحبت دربارهی اقتصاد ایران از داغترین و به عقیده من فراگیرترین گفتوگوهایی است که میان افراد شکل میگیرد. شاید چند دهه قبلتر، این دست گفتوگوها کمتر بین افراد ردوبدل میشد اما این روزها
امروز چه شما برای ترمیم دندان پوسیدهتان به دندانپزشکی مراجعه کنید، چه سوار مترو شوید و چه در صف خرید فروشگاه باشید، صحبت دربارهی اقتصاد ایران از داغترین و به عقیده من فراگیرترین گفتوگوهایی است که میان افراد شکل میگیرد.
شاید چند دهه قبلتر، این دست گفتوگوها کمتر بین افراد ردوبدل میشد اما این روزها آنقدر همهگیر شده است که شما از زبان همهکس و در همهجا میتوانید درباره اقتصاد کشور بشنوید.
بهتبع اقتصاد ایران و تحولات آن یکی از مهمترین مسائلی است که ذهن و زندگی اکثر ایرانیان را تحت تاثیر قرار داده است. به همین دلیل و برای آشنایی بیشتر با اقتصاد کشور، در این مقاله تلاش میکنم اقتصاد ایران و سیر تغییرات آن را بهصورت اجمالی بررسی کرده تا با ساختار آن بیشتر آشنا شویم و بدانیم که ما چگونه و با چه سازوکاری به این نقطه رسیدیم.
مهمترین سوال این است که چه اتفاقی در تاریخ اقتصادی-سیاسی ما روی داد که باعث شد امروز در زمره کشورهای توسعهیافته جهان نباشیم؟
برای بررسی این قضیه در وهله اول باید وارد ماشین زمان شده و در تاریخ اقتصادی-سیاسی ایران سفر کرده واقعیتهای تاریخی را بررسی کنیم.
ایران، از کهنترین سرزمینهای جهان
ایران با داشتن 81 میلیون نفر جمعیت هجدهمین کشور پرجمعیت جهان است. همچنین از نظر وسعت دومین کشور بزرگ خاورمیانه و هفدهمین کشور بزرگ جهان بهحساب میآید.
بر اساس یافتههای باستانشناسی ایران مکان زندگی گونههای مختلف انسانی بوده است و هموسیپینسها نیز حدود 40 هزار سال پیش وارد آن شدهاند.
ایران کشوری است که سلسلههای مختلف بر آن پادشاهی کردهاند و سیستم اقتصادی آن هر بار دستخوش تغییرات و تحولات بسیاری شده است. هخامنشیان، ساسانیان و اشکانیان سلسلههایی هستند که هرکدام برای سالها سکاندار اقتصاد ایران بودهاند.
سفر در تاریخ اقتصادی-سیاسی ایران
توسعه اقتصادی و صنعتی شدن در غرب بعد از رنسانس آغاز شد؛ یعنی در قرن 15 میلادی. بعدازآن نیز فیزیوکراتها (Physiocracy) و کلاسیکها از نیمه دوم قرن 18 ظهور کردند.
اما در اقتصاد ایران چنین سیر اندیشه اقتصادی وجود ندارد. برای بررسی این موضوع بیایید به 400 سال پیش بازگردیم؛ یعنی همان قرن 17 میلادی.
در آن زمان صفویان بر ایران حکومت میکردند. صفویه اولین دولت ملی ایران بود که بعد از قرنها حکومت اجنبیها در ایران، روی کار آمده بود. صفویان قریب به 228 سال در ایران حکومت کردند.
در این دوران اقتصاد ایران مبتنی بر کشاورزی بود و صنایعدستی رواج داشتند و خبری از کارخانه به معنای مصطلح آن در اروپا نبود. در همهی شهرها باغ وجود داشت و محصولاتی چون گندم، برنج، جو و صیفیجات کشت میشدند.
صنايع ايران در عصر صفوي شامل صنایعدستی مانند گلدوزي و قلابدوزي، زر و سیمدوزی، قلمکاری، ميناكاری، سفالسازي، صحافی، صندوقسازی، حصير و سبدبافی بودند.
کارگاههای صنعتی کوچکی در پشت مغازههای متصل به بازار وجود داشت. فولادکاری، آهنکاری، آیینهکاری، رنگرزی، صابونسازی و جواهرتراشی صنایعی بودند که در آن زمان فعالیت داشتند.
کارگاههای 5 تا 20 نفره نیز وجود داشتند که به ابریشم باقی، فرشبافی، اسلحهسازی، کاغذسازی، منسوجات نخی و پشم و مصنوعات چرمی میپرداختند.
مهمترين اقلام صادراتي ايران در عصر صفوی عبارت بود از: پسته، كرك، شتر، گوسفند، ابريشم، كالاهای تزئينی، طلا و زيورآلات، شمشير، بادام، گلاب، پارچههای زربافت، سنگهای قيمتی، پشم شتر، توتون و تنباكو، خشكبار، مصنوعات چرمی، اسب، ظروف چينی و لعابی، ميوه، حصير، آهن، شمش، پوست گوسفند و فرش.
مهمترین اقلام وارداتي نیز شكر، منسوجات، بلورآلات، تفنگ فتيلهاي، كنف، متقال، سرب، قلع، جيوه، مس، فولاد، سولفاتها، آينه، كوزه، قليان، كاغذ، صابون، ساعت و فلفل بودند.
پادشاهان ایران و لگدمالی حقوق مالکیت
در دوره صفویه دولت که همان شاه بود، بخش عمده اقتصاد کشور را در اختیار داشت و حقوق مالکیت خصوصی بسیار متزلزل بود چراکه اعلیحضرت میتوانست به طرفهالعینی مالکیت افراد را بر اموال و داراییهایشان زیر سوال ببرد.
بخش کشاورزی بسیار بدوی بود و کشاورزی بر اقتصاد ایران سایه افکنده بود. اقتصاد نیز خوداتکا بود و روابط سنتی بر آن حاکم بودند.
تا دوره قاجار یعنی قرن نوزدهم میلادی نیز همچنان اقتصاد ایران بر مبنای کشاورزی بود و خبری از کارخانه و صنعت نبود. از سوی دیگر به دلیل واردات از خارج، همان نیمچه صنایعدستی نیز رو به اضمحلال رفته بودند. بهطوریکه در آستانه قرن بیستم، نود درصد جمعیت ایران به کشاورزی و فعالیتهای وابسته به آن اشتغال داشتند و 95 درصد بیسواد بودند.
از سوی دیگر فرآیند کشت آنقدر قدیمی و ابتدایی بودند که گاو و خیش مدرنترین ابزار کشاورزی بهحساب میآمدند و کشاورزان هیچ شناختی از ابزارهای نوین کشاورزی نداشتند.
بهجز وضعیت اقتصادی ایران، در آن سده وضعیت سیاسی نیز به سامان نبود. اروپاییان سده نوزدهم عموما پادشاهان قاجار را به چشم نمونه کاملی از استبداد شرقی میدیدند. در آن زمان سخن شاه قانون تلقی میشد.
شاه تمام کشور را ملک شخصی خود میدانست و میتوانست مدعی تمام اموال و املاک کشور شود. البته در عمل به دلیل فقدان نظام دیوانسالاری دولتی و یک ارتش ثابت این قدرت محدود بود و قدرت واقعی شاه بعضا پایش را از پایتخت فراتر نمیتوانست بگذارد.
جای خالی اصول اقتصادی در تاریخ ایران
در ایران آن زمان بههیچوجه نظام کارآمد مالیاتی که بر اساس آن بتوان ارزیابی کامل و یا حتی ناقصی از درآمدهای داخلی انجام داد و دولت بتواند برای تامین مخارجش به آن اتکا کند، وجود نداشت.
برای جمعکردن مالیات، کشور به 17 یا 18 منطقه مالیاتی تقسیم میشد. درآمد سالانه دولت در اواخر دهه 1270- حداکثر 52.4 میلیون قران یا 8.2 میلیون دلار بود که 80 درصد آن از طریق مالیات ارضی و 20 درصد دیگر آن از طریق ضرب سکه و تلگرافخانه به دست میآمد.
شاهان قاجار با انعقاد موافقتنامههای تعرفهای ویژه، صنعت داخلی را که هم از نظر اقتصادی ضعیف بود و هم از جهان تکنولوژی عقبافتاده بود، در رقابت با محصولات ماشینی ارزانقیمت خارجی بیدفاع گذاشتند.
این درآمد بهطورکلی بیشتر صرف هزینههای اسطبل و دربار، کارگاهها، سوارهنظام و مستمریها و بخشی از آن نیز صرف کمک به سران ایلات و قبایل میشد.
ایران دوره قاجار در مقایسه با اروپای پیشرفته، کشوری عقبمانده بود. شاهان قاجار با انعقاد موافقتنامههای تعرفهای ویژه، صنعت داخلی را که هم از نظر اقتصادی ضعیف بود و هم از جهان تکنولوژی عقبافتاده بود، در رقابت با محصولات ماشینی ارزانقیمت خارجی بیدفاع گذاشتند.
در نتیجه همان کالاهایی که در کشور تولید میشد نیز تاب رقابت با خارجیها را از دست دادند.
ایران با خیش وارد قرن بیستم شد و با انرژی هستهای خارج
بنابراین در سال 1900 میلادی، ایران کشوری نسبتا بدوی، تقریبا منزوی و بهعنوان یک واحد منسجم اقتصادی بهسختی قابل تمیز بود.
همانطور که گفتیم شغل اکثر ایرانیان در آن زمان کشاورزی بود و به علت نبود جاده، راهآهن و سایر تسهیلات حملونقل، هر ناحیه تلاش میکرد تا جایی که منابع به او اجازه میدهد به خودکفایی از لحاظ تولید مواد غذایی برسد.
فعالیتهای صنعتی پراکنده و محدود بودند و عملا اقدامی جدی در جهت کشف یا استخراج منابع کشور به عمل نمیآمد.
ساختار اقتصاد ایران در سال 1900 مانند چند دهه پیشتر بود و کشاورزی بیش از 80 تا 90 درصد تولید ناخالص داخلی کشور را تشکیل میداد. مابقی نیز از صنایع کوچک و فعالیتهای فرعی به دست میآمد.
به دیگر سخن ایران با گاو و خیش و صنعتی کاملا عقبمانده و بهدوراز توسعه وارد قرن بیستم شد اما نکته جالبتوجه این است که با کارخانههای فولاد و یکی از بالاترین نرخهای تصادف خودرو و البته با یک برنامه هستهای از آن خارج شد!
1285-1280 | 1380-1385 | |
جمعیت | 12 میلیون نفر | 69 میلیون نفر |
درصد جمعیت شهری | 20% | 66% |
درصد جمعیت ایلاتی | 25-30% | 3% |
جمعیت تهران | 200000 | 6500000 |
امید به زندگی (سال) | 30 | 70 |
میزان مرگومیر نوزادان (در هر 1000 نفر) | 500 | 30 |
میزان سواد (جمعیت بالای 6 سال) | 5% | 84% |
شمار وزارتخانههای دولتی | 4(9) | 25 (21) |
تعداد استانها | 8 | 30 |
هزینههای دولت | 8.2 (میلیون دلار) | 40 (میلیارد دلار) |
شمار کارمندان | - | 850000 |
شمار نیروی نظامی | 7000 | 508000 |
ثبتنام در مدارس دولتی | 2000 | 19 میلیون |
ثبتنام در دانشگاهها | 0 | 1.7 میلیون |
راههای اصلی (کیلومتر) | 325 | 94100 |
شمار خودروهای موجود | 1 | 2.9 میلیون دستگاه |
راهآهن (کیلومتر) | 12 | 10000 |
تولید برق | 0 | 129 میلیارد کیلووات ساعت (kwh) |
تلفن | 0 | 15 میلیون |
رادیو | وجود نداشت | 18 میلیون دستگاه |
تلویزیون | وجود نداشت | 5 میلیون دستگاه |
سینما | وجود نداشت | 311 سالن |
کاربران اینترنت | وجود نداشت | 4.3 میلیون نفر |
شمارگان روزنامه | 10000 | 2 میلیون |
تعداد عناوین کتابهای جدید | - | 23300 |
کتابخانههای عمومی | 3 | 1502 |
نفت در اقتصاد ایران
ساختار اقتصاد ایران در حال حاضر ساختاری است که طی چندین سده تغییر کرده است. یکی از تاثیرگذارترین عوامل در شکلگیری شمایل کنونی اقتصاد ایران کشف و استخراج نفت در سال 1286 بود.
درآمدهای بادآورده نفتی باعث شد ایرانی که تا پیش از آن صادراتی محدود و اندک داشت، قدرت و ثروت به دست آورد.
عواید نفتی روند دولتمداری پیشین را تداوم بخشید و آن را در مسیر تازهای قرار داد. بهطوریکه استقلال مالی دولت و قدرت سیاسیاش زیاد شد، چراکه تا پیشازاین دولت برای تامین مخارج خودش به مالیاتهایی که از مردم میگرفت، نیاز داشت اما درآمدهای نفتی این نیاز را کم کرد.
درآمدهای بادآورده نفتی باعث شد ایرانی که تا پیش از آن صادراتی محدود و اندک داشت، قدرت و ثروت به دست آورد.
لازم است اشاره کنم که این موضوع بسیار حائز اهمیت است. پرداخت مالیات بهمثابه آن است که افراد چیزی از جنس خدمت را خریداری کرده و بابت آن پول پرداخت میکنند. بهتبع در مقابل هزینهای که کردهاند انتظار ارائه خدمت را دارند.
در این حالت دولت خود را موظف میداند که در مقابل این هزینه پاسخگو باشد اما زمانی که دولت ثروت بادآوردهای مانند نفت به دست میآورد این اتصال گسسته میشود. از سال 1300 تا به امروز درآمدهای نفتی تبدیل به کانال درآمدی مطمئنی برای دولت شده و ازآنپس سهم نفت در ترکیب صادرات ایران افزایش پیدا کرده است.
دورهی پهلوی: بنیادهای سلطنتی و کوچک شدن بخش خصوصی
در دوره پهلوی یکی از راههای دخالت بیشتر دولت و شاه در اقتصاد، فعالیتهای گسترده سلطنتی بود. بنیاد پهلوی از نهادهای فعال در این زمینه بهحساب میآمد.
این بنیاد با سرمایهگذاری در زمینههای مختلف سعی میکرد اقتصاد را کنترل کند. بر اساس گزارشها دارایی این بنیاد در اواخر دهه 1979 نزدیک به 218 میلیارد دلار بوده است که بیشتر از همه در فعالیتهای وابسته به کشاورزی، بانکداری، نشر، لاستیک و صنعت اتومبیل بوده است.
مانند دورههای قبل، سلطه دولت و شخص شاه در اقتصاد رقابت را کاهش میداد و بخش خصوصی نقش بسیار ناچیزی در اقتصاد داشت. بیشتر بانکها با مشارکت دولت به وجود آمده بودند و بانکهای خصوصی تیز متعلق به دولتمردان بودند.
در سالهای پایانی سلطنت پهلوی یعنی از سال 1353 تورم دو رقمی اقتصاد ایران آغاز شد.
انقلاب اسلامی
انقلابها یکی از تاثیرگذارترین پدیدهها در کشورها هستند. انقلاب اسلامی سال 57 نیز تغییرات اساسی در اقتصاد و سیاست ایران داشت.
در بند دوازدهم اصل سوم قانون اساسی، هدف جمهوری اسلامی در اقتصاد به این شرح است: «پیریزی اقتصاد صحیح و عادلانه طبق ضوابط اسلامی جهت ایجاد رفاه و رفع فقر و برطرف ساختن هر نوع محرومیت در زمینههای تغذیه و مسکن و کار و بهداشت و تعمیم بیمه»
دولت ایران نیز مانند دولتهای پیشین دارای اندازه بزرگی است که در سالهای اخیر اقداماتی در راستای کوچک شدن آن انجامشده است.
به همین دلیل ایران جز کشورهایی است که درجه آزادی اقتصادی در آن پایین است. بعد از انقلاب، ایران به حدود 1400 میلیارد دلار نفتی دستیافته است و تلاشهایی برای سرمایهگذاری آن در راستای توسعه اقتصاد کشور انجامشده است اما بعضا این تلاشها با شکست مواجه شدهاند و اقتصاد ایران همچنان نفتمحور است.
در 12 بهمن 1357 جمعیت ایران حدود 36 میلیون نفر بود در سالهای بعد و در زمان جنگ ایران با عراق، مردم به افزایش جمعیت دعوت شدند.
البته بعد از جنگ سیاستهای موفقی در راستای کاهش و کنترل جمعیت به اجرا درآمد اما این سیاستها با روی کار آمدن دولت محمود احمدینژاد کنار گذاشته شدند.
بعد از انقلاب بسیاری از امکانات زندگی مانند دسترسی به تحصیلات ابتدایی، بهداشت، آبلولهکشی و فاضلاب افزایش پیدا کرد. قبل از انقلاب تنها 3 درصد از زنان به دانشگاه میرفتند اما امروز بیش از 65 درصد از زنان به دانشگاه میروند و این عدد در حال رشد است.
ایران کشوری که خدا دوستش داشته
ایران دارای منابع عظیم نفت و گاز است و از بزرگترین صادرکنندگان نفت خام و گاز جهان بهحساب میآید.
صادرات غیرنفتی ایران میعانات گازی و محصولات پتروشیمی هستند. محاسبه تراز بازرگانی ایران که از کسر ارزش واردات از ارزش صادرات به دست میآید، با منظور کردن صادرات نفتی در بیشتر مواقع مثبت است.
اما آنچه حائز اهمیت است بررسی صادرات غیرنفتی و مقایسه آن با واردات است. چراکه صادرات نفتی ایران در قالب نفت خام است و بهنوعی صادرات ثروت بهحساب میآید و از ارزشافزوده پایینی برخوردار است.
برای بررسی توان تجارت خارجی ایران باید صادرات غیرنفتی موردتوجه قرار گیرد.
در نمودار زیر تغییرات نرخ رشد اقتصاد ایران در دهههای گذشته بهخوبی مشخص است. این نرخ همواره با فرازوفرودهای همراه بوده است و آثار تحریمها، جنگ و انقلاب در آن بهخوبی مشهود است.
منبع دادهها: بانک مرکزی ایران منبع دادهها: بانک جهانی
در اقتصاد ایران حجم نقدینگی، شاخص بهای کالاهای وارداتی و تولید ناخالص داخلی بیشترین اثر را بر شاخص قیمت کالاهای مصرفی دارد.
برای کنترل تورم در ایران صرفا نمیتوان بر سیاستهای پولی تکیه کرد چراکه هرچند بین تورم و حجم نقدینگی همبستگی وجود دارد اما این رابطه بههیچوجه یکبهیک نیست.
منبع دادهها: صندوق بینالمللی پول منبع دادهها: بانک مرکزی منبع دادهها: بانک مرکزی منبع دادهها: بانک مرکزی، مرکز آمار کار آمریکا منبع دادهها: بانک مرکزی منبع دادهها: بانک جهانی منبع دادهها: اوپک
توسعه تقلید نمیپذیرد
همانطور که گفتیم، الگوی توسعه هر کشور متفاوت و خاص خودش است. برای رسیدن به توسعه الگو و تقلید کارساز نخواهد بود. نکته مهم در بررسی توسعه این است که نباید تنها خود را محدود به اقتصاد کنیم.
عدمتوسعه در ایران در اقتصاد خلاصه نمیشود و در فرهنگ، سیاست و اجتماع نیز وجود دارد. توسعه ایران باید با توسعه فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و علمی و قضایی همراه باشد.
یکی دیگر از نکاتی که باید در بررسی اقتصاد ایران در نظر گرفت، نفت است. به دیگر سخن اقتصاد ایران چنان به نفت آغشته شده است که نمیتوان بدون در نظر گرفتن آن الگوی توسعهای تدوین کرد. ساختار اقتصادی وابسته به نفت در دهههای گذشته نهادهایی را در اقتصاد کشور به وجود آورده است.
در طول تاریخ اقتصادی و سیاسی ایران، دولت مرکزی همواره نقش پررنگی را در اقتصاد ایفا کرده است بهگونهای که دولتی کارفرما و بزرگ فرآیند توسعه را در کشور با مشکل روبهرو کرده است.
ما در جایجای این مقاله به وابستگی شدید اقتصاد ایران در دورههای مختلف به دولت اشاره کردیم. در طول تاریخ اقتصادی و سیاسی ایران، دولت مرکزی همواره نقش پررنگی را در اقتصاد ایفا کرده است، بهگونهای که دولتی کارفرما و بزرگ فرآیند توسعه را در کشور با مشکل روبهرو کرده است.
از سوی دیگر ما برای داشتن الگویی مناسب برای توسعه کشور به این نیاز داریم که انگیزههای افراد را بهخوبی شناسایی کنیم.
سالها است که مشخصشده است انسان عقلایی اقتصاد کلاسیک در اقتصاد وجود ندارد. انسانهای انگیزههای غیرعقلایی برای تصمیمات خود دارند.
ایران کشوری مذهبی است و طی 15 قرن گذشته انگیزههای معنوی روی تصمیمگیری مردم اثر گذاشتهاند. درنتیجه برای بررسی رفتار ایرانیان باید انگیزههای مختلف اعم از مادی و معنوی را در نظر گرفت.
راهکار میدهیم و امید تزریق میکنیم
پرواضح است که ساختار اقتصاد ایران در چارچوب نهادی-ساختاری در طول یک فرآیند تاریخی شکلگرفته و گسترشیافته است و البته این چارچوب ناکارآمد بوده است.
نفت، ترکیب نادرست دولت و بازار ، نبود بخش خصوصی قدرتمند، دولت بزرگ و پوپولیسمِ رایج در سیستم، از معضلات اقتصاد ایران است.
همانطور که در آمارها نیز دیدید و تکتک شمایی که در حال خواندن این مقاله هستید میدانید که ایران سالها است که از نرخ تورم و فقر بالا، رشد اقتصادی پایین و توزیع نامناسب درآمد رنج میبرد.
بازارهای کالا و خدمات پولی و مالی، سرمایه و نیروی کار و بازار ارز دارای اختلالات و عدم کاراییهای بزرگی هستند.
باوجوداین چارچوب نهادی-ساختاری ناکارآمد و فقر و فساد، اقتصاد ایران همچنان پتانسیل گذر از این شرایط نامطلوب را دارد. این چارچوب قابل اصلاح است. البته شغل اقتصاددانان و اقتصادخواندهها تزریق امید به اقتصاد نیست بلکه بررسی شرایط موجود و برشمردن راهکارهای موجود است.
بااینهمه اگر حرکتهای صحیح در راستای بهبود ساختار اقتصادی انجام شود، به مبانی علم اقتصاد توجه شود و تنها به چارهاندیشیهای کوتاهمدت بسنده نشود، میتوان اوضاع را به سامان کرد.
نظرات