دوفلو و بنرجی چگونه برنده نوبل اقتصاد شدند؟
در 15 اکتبر 2019، استر دوفلو و آبیجیت بنرجی برنده جایزه نوبل در اقتصاد شدند و علت دریافت این جایزه «رویکردی تجربی برای کاهش فقر جهانی» بود. در اینجا تاکید بر روی «رویکرد تجربی» است، روشی که نهتنها باعث کسب جایزه نوبل شد، بلکه مسیر رسیدن به یک جواب علمی و مشخص برای کاهش فقر
در 15 اکتبر 2019، استر دوفلو و آبیجیت بنرجی برنده جایزه نوبل در اقتصاد شدند و علت دریافت این جایزه «رویکردی تجربی برای کاهش فقر جهانی» بود. در اینجا تاکید بر روی «رویکرد تجربی» است، روشی که نهتنها باعث کسب جایزه نوبل شد، بلکه مسیر رسیدن به یک جواب علمی و مشخص برای کاهش فقر را فراهم کرد.
در اینجا قصد داریم بررسی کنیم که این رویکرد تجربی چگونه بود و چه معنی دارد؛ و با مثالهایی از فعالیت این دو فرد دلیل موفقیت آنها را شناسایی میکنیم.
هدف و انگیزه
هیچ موفقیت بزرگی بدون هدف بزرگ شکل نمیگیرد؛ این نکته بهخصوص در مورد آبیجیت بنرجی صدق میکند. در ششسالگی، بنرجی بهخوبی میدانست که افراد فقیر کجا و چگونه زندگی میکنند. ازآنجاییکه که وی در کلکته زندگی میکرد، بهخوبی با فقر و زندگی فقرا آشنا بود. بنرجی و دوفلو در کتاب خود به نام «اقتصاد فقیر» بهخوبی هدفشان را توضیح میدهند: «این نیاز بشر برای تبدیل زندگی فقرا به یک کلیشه همواره وجود داشته است. نمایش افراد فقیر، چه در جامعه و چه در ادبیات همواره تنبل یا پرجنبوجوش، پاکدامن یا کلاهبردار، عصبانی یا بیاهمیت و درمانده یا خود متکی بوده است.»
ازنظر آنها اینگونه تفکر باعث میشود تا تنها به افراد فقیر ترحم شده و یا مورد تحسین قرار بگیرند؛ درعینحال آنها بهعنوان افراد هوشمند و عقلایی در نظر گرفته نمیشوند و توجهی به وجود اقتصادی آنها نخواهد شد. درنتیجه اهمیت جنگ در برابر فقر نادیده گرفته میشود و سیاستهای غیرمنطقی، غیراقتصادی و غیرکاربردی شکل میگیرند.
هدفی که از این مشاهدات شکل گرفت «تغییر نگاه به افراد فقیر از شخصیتهای کارتونی (دور از واقعیت) و صرف وقت برای درک زندگی آنها و پیچیدگیهای موجود در آن» بود. این هدف بود که باعث شد تا رویکردی تجربی شکلگرفته و نتایج استواری به دست بیاید.
سوالهای درست و نتایج واقعی
پایه رویکرد تجربی ذکرشده، پرسیدن سوال درست است. استر دوفلو توضیح میدهد که در مسئله آموزش، باید پرسید «بهترین راه بهبود کیفیت آموزش چیست؟». میتوان برای حل این مسئله راهحلهای مختلفی مطرح کرد: میتوانیم مدارس را به کامپیوتر مجهز کنیم، یا تعداد معلمان بیشتری استخدام کنیم و یا اینکه با پرداخت پول به والدین دانشآموزان آنها وادار به فرستادن کودکانشان به مدرسه کنیم.
برای دریافت پاسخ این سوالات، تنها راه اطمینان از درستی این است که نتایج آنها را در یک محیط واقعی مقایسه کنیم. دوفلو میگوید که در چنین موقعیتی باید به سراغ روستاهای موردنظر برای این سیاستها رفته و هرکدام از آنها را در شرایط مشابهی اجرا کنیم. سپس، نتایج را بررسی کرده و موثرترین عامل را شناسایی خواهیم کرد.
یکی از نمونههای بارز تاثیر گذاری این رویکرد، مسئله توری خواب بود. شاید در شرایط ما توری خواب چیز ارزان و بیاهمیتی به نظر بیاید، اما 85 درصد قربانیان مالاریا در آفریقا زندگی میکنند. توری خواب آغشته به سم، بهترین راه جلوگیری از مالاریا بهخصوص برای کودکان است. فایده این پیشگیری برای تمامی افراد ساکن در آفریقا و حتی خارج از آن است، زیرا فردی به مالاریا مبتلا شده باشد، با استفاده از توری خواب احتمال انتقال آن به دیگران را نیز کاهش خواهد داد.
مسئله اقتصادی ازآنجا شکل میگیرد که هنگام برخورد با چنین معضل و افرادی که توانایی تهیه یا دانش لازم برای تهیه توری خواب را ندارند، بهترین گزینه چیست؟
خب میتوانیم تصور کنیم که با فروش توری یا پخش رایگان آنها، مسئله مالاریا بهبود پیدا میکند، نه؟ اما همهچیز به این راحتی نیست. بسیاری از اقتصاددانان معتقد بودند که با ارائه محصولی بهصورت رایگان، خصوصا در مسائل بهداشتی و درمانی، افراد دریافتکننده قدر آن را ندانسته و استفاده بهینه از آنها صورت نمیگیرد؛ برای مثال شهروندان از توری خواب برای شکار ماهی استفاده خواهند کرد. از طرف دیگر جف ساکس، یکی از اساتید دانشگاه کلمبیا در نیویورک، بیان کرد که ارائه رایگان این توریها مصارف و کاربرد بهینه آن را در مناطق آفریقایی افزایش خواهد داد که این سخن وی با انتقادات زیادی روبهرو شد.
جایی که اهمیت تلاشهای دوفلو و بنرجی مشخص میشود، در پروسه مطرح کردن سوالهای درست و جوابهای آنهاست. پس از نکات ذکرشده، سوال به «آیا باید توری خواب را بهصورت رایگان پخش کرد یا خیر» تبدیل میشود. برای پاسخ این سوال، باید جواب دو سوال زیرمجموعه را به دست آوریم:
- انگیزه مردم برای خرید باقیمتهای مختلف چقدر تغییر میکند؟
- اگر توریها بهصورت رایگان عرضه شوند، تاثیر روانی این نوع عرضه بر روی استفاده بهینه از آنها چگونه خواهد بود؟
برای یافتن پاسخ، آزمایشی صورت گرفت. در این آزمایش، به مادرانی که کودکانشان در معرض مالاریا قرار داشتند، بنهایی برای تخفیف خرید توری خواب داده شد. بنها دارای درصد تخفیف از طیف 80 درصد تا 20 درصد بوده و حتی بنهایی برای دریافت رایگان توری نیز ایجاد شد، همچنین ارائه این بنها بهصورت کاملا تصادفی صورت گرفت.
برای پاسخ این سوال، دو فاکتور باید در نظر گرفته میشد، تاثیر تغییر قیمت روی تقاضا و تاثیر آن بر روی میزان بهرهوری. پس از پخش بنها، بررسی تقاضای تورهای خواب نشانداد که با قیمت بالاتر از سطح 10% از قیمت اصلی، تقاضا با سرعت بسیار بالا و دور از انتظاری کاهش پیدا میکند؛ بهعبارتدیگر تقاضا برای کالا بهصورت رایگان و یا 90% تخفیف زیاد است اما در تخفیفهای پایینتر، تقاضا با سیب زیادی کاهش پیدا میکند.
در قدم بعدی آزمایش، آنها بهصورت تصادفی به خانه افرادی رفتند که بن دریافت کرده بودند. هدف از بازدید، بررسی نحوه و میزان استفاده از توریهای خواب بود. نتیجهها نشان داد افرادی که تورها را بهصورت رایگان دریافت کرده بودند، از آنها استفاده صحیح و بیشتری داشتند. همچنین ارائه رایگان توریها، باعث شد تا پوشش افراد به روش پیشگیری مالاریا افزایش پیدا کند. درنتیجه، هزینه اقتصادی مقابله با مالاریا بهشدت کاهش یافت و بازدهی بالایی به دست آمد.
اهمیت کار دوفلو و بنرجی در اینجا مشخص میشود. فرضیه اقتصادی در این رابطه این بود که با ارائه محصول رایگان، افراد ارزش آن را درک نکرده و استفاده بهینهای از آن نخواهند داشت. اما تحقیقات عملی و انجام آزمایش در محل بهکارگیری سیاست نشان داد که خلاف این فرضیه صحیح است.
شناسایی عوامل تاثیرگذار
دوفلو و بنرجی نهتنها جواب درست مسئله را در تحقیقات خود پیدا کردند، بلکه با شناسایی عوامل مسئله، یک دید جدید نسبت به علل شکلگیری آنها صورت گرفت. یکی از توجیههای پیداشده برای پایداری فقر که مربوط به همین بحث بهداشت میشود، عدم توجه افراد فقیر به اعمال پیشگیرانه است. معمولا بیشتر درآمد فقرا صرف هزینههای درمان میشود درصورتیکه هزینه پیشگیری در اکثر مواقع، از یکدهم هزینههای درمانی نیز کمتر است.
این دو برنده جایزه نوبل، توجیه خود برای این اتفاق را با سه عامل توضیح میدهند:
-
اطلاعات:
افراد فقیر پیشگیری نمیکنند، اما نه به خاطر اهمیت ندادن، بلکه دلیل اصلی آن در اختیار نداشتن اطلاعات کافی است. اطلاعاتی مانند عدم آگاهی از تفاوت میان هزینههای پیشگیری و درمان یا میزان درخطر بودن. وقتی شما کارهای پیشگیرانه انجام میدهید، در ازای آن نتیجهای نمیبینید. وقتیکه فردی در زیر توری خواب استراحت میکند، به مالاریا دچار نمیشود که نتیجه آن قابللمس نیست. حتی افراد تحصیلکرده نیز ممکن است دچار این اشتباه بشوند، بسیاری از ما ممکن است هشدارهای مربوط بهنوعی از سرماخوردگی را جدی نگیریم تا پسازآن به هزینههای بیشتری دچار شویم.
-
اعتماد:
مشکل بعدی در جوامع فقیر، اعتماد به دولتهاست. در بسیاری از کشورها به دلیل عدم تقارن اطلاعات و تجارب نامناسب گذشته، اعتماد میان دولت و مردم بسیار پایین است. در چنین شرایطی، مردم انگیزه کافی برای قبول کردن توصیههای دولت در ارتباط با مقابله و پیشگیری بیماریها را ندارند.
-
تعویق اندازی:
این مورد را همه ما تجربه کردهایم، اما در میان فقرا تاثیر آن بیشتر دیده میشود. هنگامیکه شما مجورید برای پیشگیری از بیماری فعالیتی را بهصورت هفتگی انجام دهید، به دلیل قابللمس نبودن نتایج انگیزه بیشتری برای تعویق آن وجود دارد. با گذر زمان، هر هفته که مبتلا نمیشوید درک شما از ریسک ابتلا کمتر شده و انگیزه تعویق اندازی بالاتر میرود. این روند نیز تا زمان ابتلا پیش خواهد رفت.
یک روش برای تمامی مشکلات وجود ندارد
این مثال تنها یکی از فعالیتهای مهم این دو برنده نوبل است. اما یکی از اصلیترین دلایل اثرگذاری و موفقیت آنها را میتوانیم در همین مثال ببینیم. این ذهنیت که یک جواب و روش برای تمامی مشکلات اقتصادی وجود ندارد. بلکه باید با رویکردی تجربی و مشاهدات عملی به دنبال اثرات واقعی سیاستها باشیم.
رونالد ریگان، رئیسجمهور وقت آمریکا در رابطه با اقتصاددانان حرف جالبی زده است: «اقتصاددانان یک اتفاق را دنیای واقعی مشاهده کرده و بررسی میکنند که آیا امکان رخ دادن آن در تئوری نیز وجود دارد یا نه.» روش دوفلو و بنرجی کاملا خلاف این حرف است؛ برخلاف اقتصاددانان دیگر که دو طرف یک نظریه را بدون استخراج نتیجهای استوار مطرح میکردند، آن دو به دنبال نتایج قابل اجرا بودند. شاید در نگاه اول این نوع روش بسیار هزینهبر و زمانبر باشد، اما درنهایت با کمک این افراد و این نوع تحقیقات میتوانیم بهجای آزمونوخطاهای پرهزینه در سطح کلان، برای مشکلات هر جامعه راهحلهای کاربردی و پایداری ارائه کنیم.
نظرات