خبر فوری:

فونیکس - هدر اخبار
کد مطلب: ۴۱۰۸۵۹

قیمت بنزین با اقتصاد ایران چه می‌کند؟

قیمت بنزین با اقتصاد ایران چه می‌کند؟

اگر فرض کنیم حساس‌ترین قیمت یک کالای اقتصادی در ایران مربوط به بنزین است، اغراق نکرده‌ایم. مردم ایران به دلایلی از جمله نیاز‌های اقتصادی تا حس مالکیت، توجه زیادی به بازار خودرو دارند. درنتیجه، اثرات روانی مربوط به قیمت آن بسیار قابل‌توجه است. البته فارغ از تمامی این فرض‌ها، بنزین در تمامی کشور‌های جهان کالایی

اگر فرض کنیم حساس‌ترین قیمت یک کالای اقتصادی در ایران مربوط به بنزین است، اغراق نکرده‌ایم. مردم ایران به دلایلی از جمله نیاز‌های اقتصادی تا حس مالکیت، توجه زیادی به بازار خودرو دارند. درنتیجه، اثرات روانی مربوط به قیمت آن بسیار قابل‌توجه است.

البته فارغ از تمامی این فرض‌ها، بنزین در تمامی کشور‌های جهان کالایی بسیار حساس محسوب می‌شود؛ زیرا تاثیرات مربوط به قیمت بنزین تنها به هزینه حمل‌ونقل خانوار محدود نشده و بر طیف گسترده‌ای از عوامل اقتصاد از جمله تولید کالا و خدمات تاثیر می‌گذارد.

در این مقاله قصد داریم بسیاری از باور‌های جامعه مربوط به قیمت بنزین در کشور‌ها و پیامد‌های مربوط به تغییر آن را بررسی کنیم.

قیمت بنزین در آینه آمار و ارقام

بحث را ابتدا با مشخص کردن وضعیت قیمت بنزین در ایران آغاز می‌کنیم. در حال حاضر، در شبکه‌های اجتماعی هر فردی برداشت خود را نسبت به این موضوع داشته و بسیاری معتقدند که بنزین در ایران، با توجه به مسئله قدرت خرید، در جمع گران‌ترین‌ها قرار دارد. به‌خصوص که معتقدند بنزین در یک کشور نفتی باید ارزان‌تر از کشورهایی باشد که از این منبع بی‌بهره هستند.

از طرف دیگر، عده‌ای معتقدند که بنزین در ایران نسبت به دیگر کشور‌ها به‌شدت ارزان است و باید قیمت بالاتری داشته باشد.

ما عینک قضاوت را از چشممان برمی‌داریم و سعی می‌کنیم حقیقت را از آینه آمار و ارقام جستجو کنیم. برای شناسایی اینکه کدام سیاست در رابطه با قیمت بنزین صحیح است، نگاهی می‌اندازیم به آمار و ارقام کشور‌های مختلف در مقایسه با ایران.

جدول قیمت بنزین

در اینجا منظور از قیمت بنزین ایران، بنزین 1000 تومانی است

  • بحث قیمت بنزین

با توجه به داده‌های فراهم‌شده توسط بلومبرگ (اکتبر 2019، ارقام مربوط به سه‌ماهه سوم 2019) می‌بینیم که از لحاظ قیمت بنزین ایران با قیمت 11 سنت، در رتبه دوم از لحاظ ارزان بودن قیمت قرار دارد، اگر ونزوئلا را در نظر نگیریم، ایران در رتبه اول قرار می‌گیرد؛ زیرا به علت تورم شدید ونزوئلا قیمت نفت رقمی نزدیک صفر است و ارزش آماری ندارد. برای مقایسه با کشور‌های همسایه، می‌توانیم ترکیه را در نظر بگیریم که با قیمت بنزین 1.25 دلاری، در رتبه 27 ارزانی قیمت قرارگرفته است. این اختلاف قیمت، زمینه برای آربیتراژ غیرقانونی (یا همان قاچاق بنزین) را فراهم می‌کند.

همان‌طور که در ادامه بحث خواهیم کرد، این ارزانی، بار سنگینی را به دوش دولت وارد کرده که قیمت پایین بنزین را توجیه نمی‌کند.

حال اگر به سمت مردم و خانوار بپردازیم، باید به میزان دسترسی یا به عبارت دقیق‌تر توانایی مالی خرید بنزین توجه کنیم. معیار سنجش این عامل، درصدی از دستمزد روزانه یک فرد است که توانایی خرید یک لیتر بنزین را فراهم می‌کند. در ایران، با فرض درآمد روزانه 7.64 دلاری، مقدار یک و نیم درصد از درآمد روزانه باید صرف خرید یک لیتر بنزین شود که ایران را در رتبه 25 برای توانایی خرید بنزین قرار می‌دهد. همان‌گونه که در جدول مشاهده کردید، ترکیه با میزان 5.40 درصد در رتبه 54‌ و عربستان در رتبه 12 قرارگرفته است.

درنتیجه، قیمت بنزین ایران با توجه به معیارهای بین‌المللی ارزان‌ترین بوده؛ و با در نظر گرفتن عامل قدرت خرید، ایران در جمع کشور‌های میانه به بالا از لحاظ توانایی خرید بنزین قرار داشت (ارقام مربوط به بنزین 1000 تومانی است).

  • بحث مصرف

بحث میزان مصرف بنزین، شاید بسیار حساس‌تر از قیمت آن‌ باشد؛ نه‌تنها مصرف حجم یارانه دولت به بنزین را به‌شدت تحت تاثیر قرار می‌دهد، بلکه میزان وابستگی مردم به آن و درنتیجه بار کاهش رفاه مربوط به تغییرات قیمت بنزین را نیز مشخص می‌کند.

ارقام مربوط به مصرف بنزین در ایران، حکایت از مصرف بیشتر از میانگین جهانی دارد؛ در سال 2016، مصرف سرانه بنزین سالیانه ایران حدود 310 لیتر بوده است که سه برابر مصرف سرانه 100 لیتری در جهان است. این مقدار مصرف مقداری حدود 1.27 درصد از درآمد سرانه افراد را شامل می‌شود که ایران را در رتبه 33 برای اختصاص درآمد به بنزین قرار می‌دهد.

کشور آلمان با مصرف سرانه 294 لیتر در سال، در این زمینه مشابه ایران محسوب می‌شود؛ اما همان‌طور که حدس می‌زنید، این مقدار شامل تنها 0.99 درصد از درآمد سالیانه افراد شده و آلمان را در رتبه 19 قرار داده است. از طرف دیگر، ترکیه مصرف سرانه بنزین بسیار پایینی داشته و تنها 37 لیتر در سال به ازای هر فرد بنزین مصرف می‌شود؛ میزان 0.56 درصد از درآمد سالیانه افراد صرف بنزین شده و رتبه ششم در اختیار ترکیه است.

سرانه مصرف بنزین پایین در ترکیه و قیمت بالای آن می‌تواند به‌عنوان‌مثال نقضی برای بی‌کشش (یا کم‌کشش) بودن قیمت بنزین مطرح شود. بسیاری از افراد معتقدند که به علت ماهیت ضروری بنزین، افزایش قیمت آن به کاهش مصرف منجر نخواهد شد. اما این آمار و تعدادی از تئوری‌های اقتصادی مطرح می‌کنند که درنهایت قیمت مشخصی از بنزین بر مصرف آن تاثیر خواهد گذاشت؛ اما به‌شرط این‌که قیمت اقتصادی آن، یعنی با توجه به تورم، ثابت بماند. در ترکیه به علت قیمت بالای بنزین در یک دوره بلندمدت، رفتار اقتصادی شهروندان تغییر کرده و آن‌‌ها، میزان مصرف بنزین خود را کاهش داده‌اند.

اگر قیمت بنزین به میزان موثر افزایش پیدا کند و هم‌زمان با رشد تورم، قیمت اقتصادی خود را حفظ کند، آنگاه در بلندمدت می‌توان انتظار تغییرات در رفتار‌های مصرف‌کننده را داشت؛ اما همان‌طور که در ادامه توضیح خواهیم داد، این اتفاق در ایران رخ نداد. از طرف دیگر، پایین بودن نسبی قیمت بنزین به قیمت‌های جهانی فرصت آربیتراژ را فراهم آورد و عامل مشوقی برای قاچاق بنزین شد.

با این تفاسیر، مصرف ایرانیان در رابطه با بنزین به‌هیچ‌عنوان بهینه نیست؛ البته لزوما این نکته به نحوه مصرف خانوار مربوط نمی‌شود و عواملی مانند کمبود دسترسی به حمل‌ونقل عمومی، خودرو‌های بهینه و کنترل ترافیک مناسب نیز تاثیرگذارند.

حجم یارانه دولت برای بنزین

گروهی از مردم معتقدند ازآنجایی‌که ایران یک کشور نفتی است، قیمت بنزین باید بسیار پایین باشد. اما به دلیل سطح پایین قیمت بنزین، تولید بنزین داخلی توانایی پاسخ‌دهی به حجم تقاضای داخل کشور را ندارد؛ درنتیجه، حجم زیادی از بنزین موردنیاز کشور از واردات تامین می‌شود و دولت باید برای حفظ قیمت بنزین با توجه به تغییرات نرخ ارز، یارانه‌هایی برای این امر پرداخت کند که هزینه زیادی را به اقتصاد کشور متقبل کرده است.

به گزارش دنیای اقتصاد، آقای ساسان کاظمی نژاد (معاون حمل‌ونقل بهینه‌سازی مصرف سوخت) بیان کرده است که با توجه به قیمت 50 سنتی بنزین فوب خلیج‌فارس (قیمت فوب به قیمتی گفته می‌شود که برای بنزین تا لحظه قبل از ورود به کشور لحاظ شده است) و دلار 4200 تومانی، دولت روزانه مبلغ 20 میلیارد دلار یارانه پنهان به بنزین مصرفی پرداخت می‌کند.

طبق محاسبات ما، مبلغ 10 میلیارد دلار به‌طور سالیانه باید پرداخت شود تا بنزین به قیمت 11 سنتی یا به‌عبارت‌دیگر 1000 تومانی به فروش برسد. این واقعا رقم هنگفتی است که اگر به بخش‌های دیگر اقتصاد وارد شود، اثرات واقعا بزرگی خواهد داشت.

تغییرات در رفتار مصرف‌کننده

در کوتاه‌مدت، رشد قیمت بنزین توانایی ایجاد تغییر در مصرف را ندارد؛ برای مثال فردی که به یک شغل تمام‌وقت مشغول بوده و خانه خود را تا چند ماه آینده اجاره کرده است، نمی‌تواند هزینه‌های مربوط به حمل‌ونقل خود را تغییر دهد.

با توجه به استفاده حداکثری از ظرفیت حمل‌ونقل عمومی در مناطق پرجمعیت در ایران، بار ناشی از تغییر قیمت بنزین به بخش‌های دیگر اقتصادی منتقل می‌شود.

درنتیجه، در کوتاه‌مدت تاثیری بر میزان استفاده از خودرو اعمال نشده و ترافیک شهری تغییری نخواهد کرد، اما اثرات تورمی مربوط به قیمت بنزین خود را نشان ‌‌خواهند ‌داد. شاید در بلندمدت، فرد بتواند با تغییر محل خانه خود به نزدیک محل کار میزان رفت‌وآمد خود را کاهش دهد؛ اما نکته اینجاست که هیچ تضمینی بر این اتفاق وجود ندارد.

تجربیات گذشته در رابطه با تغییرات قیمت بنزین نشان داد که پس از گذشت مدتی، میزان مصرف بنزین به مقدار اولیه میل کرده و تغییر پایداری در عادت‌‎های مصرفی بنزین شکل نمی‌گیرد. پس نباید امید چندانی به کاهش حجم ترافیک و آلودگی هوا داشته باشیم. حال شاید بپرسید که علت این افزایش مصرف دوباره بنزین چه بوده است؟ جواب بسیار ساده است: تورم.

در سال 1394 که قیمت بنزین 1000 تومان شد تا امسال با همان قیمت ثابت ماند، اما نرخ تورم هرساله افزایش پیدا کرد. اگر تورم سالیانه را 20 درصد در نظر بگیریم، می‌بینیم که ارزش اقتصادی بنزین در سال 1395 به 1200 تومان رسیده بوده و در سال 1398، قیمت واقعی آن به نسبت قیمت سال 94 مقداری نزدیک به 2000 تومان است؛ درنتیجه منطقی است که با کاهش قیمت اقتصادی بنزین و رشد دیگر قیمت‌ها، مصرف بنزین افزایش پیدا کند. پس یکی از تأثیرگذارترین عوامل برای کنترل مصرف بنزین با توجه به قیمت‌ آن، تورم است.

کاهش کسری بودجه دولت

من به‌عنوان شخصی که مالک خودرو نیستم، به علت یارانه پرداخت‌شده به بنزین، همواره مبلغی از درآمد خود را به‌صورت پنهان برای مالیات بنزین پرداخت کرده‌ام. درنتیجه، با افزایش قیمت بنزین و کاهش یارانه آن‌ باید انتظار بهبود کیفیت زندگی و افزایش درآمد داشته باشم.

اینجاست که بزرگ‌ترین سوال مربوط به افزایش قیمت بنزین مطرح می‌شود: این حجم از درآمد ایجادشده، چگونه صرف مردم خواهد شد؟

در تحقیقاتی که برای مقاله‌ای به نام «بررسی اثرات افزایش قیمت حامل‌های انرژی ]و…[ » که توسط دکتر شاهمرادی دانشیار رشته اقتصاد دانشگاه تهران و دکتر زاهدی دانشجوی اقتصاد دانشگاه کالگری کانادا انجام شد، این نتیجه‌گیری به دست آمد که کاهش یارانه بنزین و افزایش قیمت آن در کنار رشد یارانه مردمی، باوجود اثرات تورمی به رشد صادرات و تولید داخلی کمک خواهد کرد.

اما در همین مقاله ذکر می‌شود که برای مهار کردن اثر تورمی ناشی از افزایش قیمت بنزین، رشد تکنولوژی باید همسان با اجرای این سیاست صورت بگیرد. در اینجا منظور از رشد تکنولوژی، رشد بهره‌وری انرژی چه در بخش مصرف‌کنندگان و چه در بخش تولیدی است. اما در حال حاضر، چنین توانایی‌های در دسترس مردم قرار ندارد؛ مترو شهری، بی‌آرتی و تاکسی‌ها در حال کار با حداکثر توانایی خود در زمان شلوغی هستند. از طرف دیگر گزینه‌ای همسان با درآمد مردم برای بهره‌وری از خودرو‌های هیبریدی وجود نداشته و به علت دستی بودن بسیاری از فعالیت‌های سیستم اداری دولتی بخش زیادی از رفت‌وآمد‌های داخل شهری از این بخش ناشی می‌شوند.

همان‌گونه که رشد ناگهانی قیمت نفت و افزایش درآمدی ناشی از آن درگذشته به علت نبود زیرساخت‌های توسعه متناسب، به رشد اقتصادی منجر نشد می‌توان حدس زد که بعید است تا با چنین افزایش ناگهانی، تغییر مثبتی در قبال رفاه مردم در بلندمدت صورت بگیرد.

اما با تمامی این تفاسیر، افزایش قیمت بنزین واقعیتی غیرقابل‌انکار است؛ آمار‌ها نشان می‌دهند که حجم هزینه‌های دولت برای یارانه بنزین، به‌شدت قدرت دولت در تامین کسری‌های بودجه خود را تهدید می‌کند. از این طریق شاید بتوان از شوک‌های تورمی شدیدتر آینده جلوگیری کرد، و امیدوار بود تا با رشد درآمد دولت، زیرساخت‌های بهبود سیستم حمل‌ونقل فراهم شود.

تغییرات قیمتی چگونه باید اعمال می‌شد؟

بااینکه بررسی شد افزایش قیمت بنزین، حتی باوجود کاهش رفاه در کوتاه‌مدت، عملی ضروری است؛ اما اجرای این سیاست نیز به همان اندازه امری حساس است. رشد ناگهانی قیمت‌های، آن‌هم با سهمیه‌های اندک و رشد قیمت 200 درصدی قطعا شوک بزرگی وارد خواهد کرد که اثرات منفی بسیار زیادی خواهد داشت.

نحوه اجرای افزایش قیمت بنزین نشان‌داد که هیچ‌گونه بررسی در ارتباط با اقتصاد رفتاری و انواع واکنش مردم صورت نگرفته بوده است، به همین دلیل رشد قیمت هیچ‌گونه توجیه منطقی برای مردم نداشته و موجب خشم و ناراحتی آن‌ها خواهد شد.

اول‌ازهمه، می‌توان با مطرح کردن همین اطلاعات و ایجاد شفافیت، مردم را به گرفتن تصمیم صحیح قانع کرد؛ در آن صورت، با مطرح کردن انتخابات در رابطه با بنزین می‌توان انتظار واکنش‌هایی منطقی داشت.

برای مثال، می‌توان همان بحث مربوط به یارانه بنزین را که اشاره شد برای مردم مطرح کرد. ازآنجایی‌که یارانه اعمال‌شده برای ثابت نگاه‌داشتن قیمت بنزین از سرمایه کشور تامین می‌شود، انتخاب کاهش یارانه بنزین و افزایش قیمت آن در ازای افزایش بودجه حمل‌ونقل عمومی و کاهش مالیات خودرو را مطرح کرد. آنگاه شهروندان وزن مربوط به یارانه بنزینی را درک کرده و با توجه به نیاز‌های تصمیم مبنی بر تغییر یا ثابت ماندن قیمت بنزین را بگیرند.

از طرف دیگر، افزایش ناگهانی قیمت تاثیرات روانی به‌مراتب بیشتری از افزایش تدریجی آن خواهد داشت. همان‌طور که ذکر شد، قیمت بنزین هم‌زمان باید با رشد تورم افزایش پیدا می‌کرد؛ از این طریق هم می‌توان انتظار تغییر رفتار مصرفی را در بلندمدت داشت و هم اینکه نیازی به شوک‌های قیمتی پیدا نمی‌شد.

و در آخر، برای رشد قیمت بنزین، باید دورنمای روشنی برای انواع سیستم‌های حمل‌ونقل ایجاد می‌‌شد. اگر فروش خودروهای هیبریدی و کم‌‎مصرف در حال تبدیل‌شدن به گزینه‌ای منطقی بودند، افزایش قیمت بنزین می‌توانست به‌عنوان یک هل (Nudge) به سمت خرید آن‌ها تبدیل شود. اما متاسفانه در شرایط فعلی هیچ‌کدام از این موارد رعایت نشدند.

نظرات

مخاطب گرامی توجه فرمایید:
نظرات حاوی الفاظ نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد.