انتخابات سنتی جواب نمیدهد؛ یک پیشنهاد دیگر
اگر راجع به انتخابات و نظام سیاسی بحث کنید، قطعا دموکراسی یکی از نقاط کلیدی بحث شما چه بهصورت مستقیم و چه غیرمستقیم، خواهد بود. معمولا اگر از کسی بپرسید که آیا رایگیری بهترین راه انتخاب سیاستگذاران است یا خیر، جواب آنها مثبت است؛ اما اگر از همان فرد بپرسید که آیا از نتایج فعلی
اگر راجع به انتخابات و نظام سیاسی بحث کنید، قطعا دموکراسی یکی از نقاط کلیدی بحث شما چه بهصورت مستقیم و چه غیرمستقیم، خواهد بود. معمولا اگر از کسی بپرسید که آیا رایگیری بهترین راه انتخاب سیاستگذاران است یا خیر، جواب آنها مثبت است؛ اما اگر از همان فرد بپرسید که آیا از نتایج فعلی آن راضی هستید، بهاحتمالزیاد جواب آنها منفی خواهد بود.
موانع زیادی بر سر انتخاب جمعی وجود دارد که رای دادن را از بهترین راه انتخاب سیاستگذاران، دور میکند؛ برای مثال در یونان باستان بسیاری از سیاستگذاران بخشهای مختلف بهطور تصادفی انتخاب میشدند. در این مقاله قصد داریم تا ابتدا، خطاهای ناشی از رای جمعی را نشان داده و سپس، به بحث انتخاب تصادفی (دمارشی یا تشکلات مردمی) بهعنوان یک راهحل بالقوه بنگریم.
چرا رایگیری جمعی دچار خطا میشود؟
در حال حاضر، تمامی کشورهای توسعهیافته و درحالتوسعه، برای انتخاب سیاستمداران رای گیری برگزار میکنند. همانطور که تجربه بسیاری از کشورها نشان داده است، حتی پس از رایگیری، مردم لزوما از انتخاب صورت گرفته راضی نیستند؛ درنتیجه رایگیری نیز مانند بسیاری از سیستمهای مختلف، دچار مشکلاتی است.
مطرح کردن مشکلات مربوط به رایگیری در دموکراسی بحث بسیاری گستردهای است که بهطور کامل به آن نمیپردازیم؛ بلکه قصد داریم تا مواردی از کاستیهای رایگیری را مطرح کنیم که به موضوع این مقاله، انتخاب تصادفی، مربوط میشوند.
-
تاثیرات ثروت و قدرت
یکی از بزرگترین مشکلات مربوط به رایگیری در دموکراسی، این است که عقاید و نظرات مردم بهراحتی توسط پول و قدرت تحت تاثیر قرار میگیرد؛ البته همیشه این تاثیرات بهصورت مستقیم نیست، زیرا که کاندیداها حتی برای شناختهشده نیز به حجم زیادی از سرمایه و قدرت سیاسی احتیاج دارند. درنتیجه، انتخابهای مردم هر مقدار که فارغ از تاثیرات تبلیغات و کمپینهای انتخاباتی نیز باشد، باز از میان افرادی انجام خواهد شد که درجهای لازم از ثروت و قدرت را در اختیاردارند.
با وجود اینکه بشریت همواره سعی بر ایجاد شرایط برابر داشته است، اما امروزه نیز بیشتر افراد ثروتمند قدرت را دراختیار دارند
خصوصا در دهههای اخیر و پررنگ شدن نقش رسانه در زندگی مردم، لزوما بهترین فرد برای موقعیت خاصی انتخاب نمیشود؛ بلکه کسانی در انتخابات موفقاند که توانایی کنترل رسانهها را در اختیار داشته و به میدانند تا چگونه به کمک مشاوران خود، تصمیمات مردم را به سمت خودشان وفق دهند.
به همین دلیل، پتانسیل انتخاب سیاستمدارانی که واقعا توانایی و انگیزههای درست را در اختیاردارند طبعا از بین خواهد رفت.
-
عدم تقارن منافع سیاستگذاران
دومین عاملی که باعث میشود تا نتایج حاصل از انتخابات چندان مطلوب نباشد، عدم تقارن میان منافع نمایندگان انتخابشده و منافع رای دهندگان است.
قطعا هنگامیکه یک فرد برای انتخابات مجلس کاندید میشود، خود را نماینده مردم معرفی کرده و بیان میکند که تمامی سعی وی بر بهبود زندگی و رضایت مردم است؛ اما این فرد تا حد زیادی، خواسته یا ناخواسته، اشتباه میکند.
نامزدی که پس از رایگیری وارد مجلس میشود، بهنوعی کارمند دولت محسوب میشود و باید برای حفظ موقعیت خود، منافع افراد دیگری ازجمله حمایتکنندگان کمپین انتخاباتی، ریاست مجلس و دیگر نمایندگان را تامین کند. در چنین شرایطی، بهبود شرایط مردم تاثیری در منافع وی ندارد، اما او مجبور است که به منافع دیگر افراد دخیل در سیستم کمک کند.
این نکته همواره در بحث دوره اول ریاست جمهوری نیز صدق میکند؛ آیا هدف اصلی فرد انتخابشده بهبود شرایط کشور است یا اینکه او بتواند در دوره بعدی نیز بهعنوان رئیسجمهور انتخاب شود؟ اگر منطقی فکر کنیم، جواب قطعا مورد دوم خواهد بود.
-
وزن انتخاب و تلاش برای تصمیمگیری درست
آخرین مورد ضعف در رایگیری جمعی به خود مردم و میزان اهمیت انتخابات برای آنها برمیگردد. یکی از عمدهترین دلایل جهل سیاسی، این است که جمع زیادی از مردم زمان و توجه بسیار کمی برای دریافت اطلاعات در مورد سیاستهای دولت و کاندیداهای انتخابی صرف میکنند؛ اگر تنها هدف شما برای دنبال کردن اخبار سیاسی، انتخاب یک نماینده بهتر باشد، شما انگیزه کافی برای بهتر رای دادن را در اختیار ندارید.
طبق مباحث آماری و یک منطق ساده، فرد رای دهنده میداند که تنها یک رای، تاثیری بر نتیجه نهایی انتخابات نخواهد گذاشت و ازآنجاییکه انسانها میخواهند زمان خود صرف کارهایی کنند که باعث ایجاد تغییر میشود، مردم بیشتر وقت خود را به فعالیتهای دیگری اختصاص میدهند. همچنین به دلایل مشابه، افراد در پردازش اطلاعات سیاسی نیز بسیار ضعیف عمل میکنند.
آیا راهحلی برای برطرف کردن این مشکلات وجود دارد؟ شاید.
انتخاب تصادفی در سیاست چیست و چگونه کار میکند؟
انتخاب تصادفی در سیاست یا «دمارشی»، به انتخاب تصادفی سیاستگذاران دولتی از میان جمع بزرگی از کاندیداها گفته میشود. برای مثال، هیئتمنصفهها در دادگاههای آمریکا بهصورت تصادفی انتخاب میشوند و نماینده مردم در تصمیمگیریهای حقوق هستند.
نحوه تشکیل دمارشی، بدینصورت است که دعوتنامههای زیادی بهصورت تصادفی برای جمعی از افراد ارسال میشود، سپس از میان کسانی که پاسخ دادهاند گروه کوچکتری انتخاب میشود که نماینده مناسبی از جامعه باشند؛ یعنی نیمی از جمعیت مرد و نصف دیگر زن باشد، از همه اقشار مالی نیز افراد حضورداشته باشند و متناسب با جامعه، افراد جوان و پیر در گروه انتخاب شوند.
افراد نمیتوانند از ابتدا درخواست حضور در گروه را داشته باشند و همچنین نمیتوان در ازای پرداخت مبلغی، در این گروه حضور پیدا کرد.
پس از تشکیل گروه، اطلاعات و آموزشها بهصورت بیطرفانه در اختیار افراد قرار داده میشود تا آنها برای اتخاذ تصمیمات صحیح، به آموزشهای درست دسترسی داشته باشند.
حال فرض کنید که برای نمایندگان یک شهر در مجلس، از چنین روشی بهره گرفته شود. همانگونه که در ادامه توضیح خواهیم داد، این روش باعث میشود تا حس مسئولیتپذیری افزایش پیداکرده و با اطلاعات متناسب، تصمیمات بسیاری بهتری برای سیاستگذاری اتخاذ شود.
چرا بسیاری از کشورها بهسوی انتخاب تصادفی متمایل شدهاند؟
استفاده ازاینگونه نظامهای تصمیمگیری تنها به یونان باستان ختم نمیشود، بلکه بسیاری از جوامع مدرن در حال روی آوردن به دمارشی هستند؛ در فرانسه، رئیسجمهور وقت یعنی آقای مکرون، برای سیاستگذاری دربارهی تغییرات اقلیمی از نمایندگان مردمی استفاده میکند. در یکی از مناطق آلمانیزبان بلژیک، پارلمانی تشکیل شده از مردم، در کنار پارلمانی از سیاستمداران انتخابشده توسط مردم در حال فعالیت است. و کشورهای دیگری ازجمله برزیل، ایرلند، اتریش و … همگان در بخشهای کوچک یا بزرگی از سیاستگذاری خود، از سیستم سیاستگذاران مردمی استفاده میکنند.
اگر کمی به ماهیت این سیستم دقت کنیم، متوجه میشویم که بسیاری از ایرادات اساسی مربوط به انتخابات مردمی میتواند توسط انتخابات تصادفی از بین برود. در ادامه، تعدادی از این موارد را بررسی میکنیم.
-
فرصت تصمیمگیری برای تمام اقشار جامعه ایجاد میشود
اولین مزیت ایجاد یک گروه تصادفی که دارای نماینده از همه اقشار باشد، این است که هر قشر از جامعه فرصتی برای مطرح کردن نیازهای خود و دفاع کردن از آنها پیدا میکند. در این گروه، دیگر افراد ثروتمند نمیتوانند با صرف پول بر روی کمپینهای تبلیغاتی، رای افراد دیگر را تحت تاثیر قرار دهند.
در انتخابات همگانی، فرصتی برای نامزد شدن افراد عادی وجود ندارد، زیرا تنها تعداد محدودی از افراد به منابع کافی برای برنده شدن در انتخابات دسترسی دارند. اگر خود شما قصد شرکت در انتخابات مجلس را داشته باشید (با فرض اینکه میلیاردر نیستید یا اینکه تمام عمر خود را سیاست صرف نکردهاید!) فکر میکنید که چقدر احتمال دارد تا برنده شوید؟
اما در تشکلات شهروندی، عامل انتخابهای تصادفی باعث میشود تا هر فردی، فارغ از قدرت سیاسی یا مالی وی، توانایی ابراز مشکلات خود را داشته باشد.
همچنین مشکلات و نیازهای جامعه از سوی افرادی مطرح میشود که خود افراد هرروزه در حال مقابله با آنها هستند؛ این نکته باعث میشود تا از اجرای سیاستها بدون در نظر گرفتن عواقب آن برای قشر اثرپذیر، جلوگیری شود.
برای مثال فرض کنید که قرار است تا سیاست مالیاتی جدیدی بر استفاده از خودرو شخصی اعمال شود که بیشترین فشار آن بر افراد شهری وارد خواهد شد، اما اثرات بسیاری مثبتی برای کل کشور ایجاد خواهد کرد. ازآنجاییکه که گروه از نمایندگان همه اقشار جامعه تشکیلشده است، افراد قشر متوسط که در مناطق شهری زندگی میکنند فرصت دارند تا مشکلات خود در قبال این سیاست را مطرح کرده و به یک نتیجهگیری همگانی برسند.
-
منافعی غیر از منافع جمعی در نظر گرفته نمیشود
عامل دومی که باعث میشود تا تصمیمات تشکلات شهروندی فارغ از سوگیریهای انتخاباتی باشد، این است که دخیل شدن منافع شخصی در اینگونه تصمیمگیریها به حداقل میرسد. هنگامیکه یک کشاورز عضو این تشکل از سیاستهای مربوط به مزارع روستایی دفاع میکند، درواقع وی نمایندهای برای تمامی کشاورزان روستای خود محسوب شده و پیشنهادهای وی تمامی آنها را تحت تاثیر قرار میدهد؛ از طرف دیگر، این کشاورز باید توانایی متقاعد کردن تمامی اعضای این گروه را داشته باشد و اگر پیشنهادهای وی تضمینی بر بهبود شرایط ارائه نکنند، قطعا بر سیاستهای اتخاذشده تاثیری نخواهند گذاشت.
در صورتی که در انتخابات عادی، قطعا بسیاری از تصمیمات فرد انتخابشده تحت تاثیر منافع وی و سوگیریهای شخصی قرار خواهد گرفت. سیاستگذاران در حال حاضر، به سیاست بهعنوان حرفه خود مینگرند و این باعث میشود تا از حقایق و تاثیرات سیاستهای خود به دور باشند. نمیتوان انتظار داشت فردی که حقوق و شرایط وی به پیشنهادهای او ربطی ندارد، توانایی درک کامل وزن انتخابهای خود را در اختیار داشته باشد.
-
رشد حس مسئولیت
همانطور که در ابتدای مقاله توضیح دادم، وزن تاثیر انتخاب فرد بر میزان مسئولیتپذیری وی تأثیرگذار است. در تشکلات شهروندی ازآنجاییکه تعداد رایها بسیار کمتر از انتخابات عادی خواهد بود، تاثیرگذاری رای هر فرد نیز بسیار بیشتر میشود و درنتیجه افراد سعی و تلاش بیشتری برای اتخاذ سیاستها به کار میبرند.
بسیاری از محققان این حوزه عقیده دارند هر مقداری که یک مسئولیت سنگینتر باشد، حس مسئولیتپذیری فرد نیز افزایش پیدا میکند. درنتیجه میتوان اطمینان داشت که در هنگام بررسی راهحلها میان اعضای تشکل، انرژی لازم برای تصمیمگیری درست صرف خواهد شد؛ چیزی که نمیتوان بهراحتی از سیاستگذاران انتخابشده انتظار داشت.
تغییرات از مردم به معنای واقعی کلمه
در حال حاضر، بسیاری از سیاستمداران عقیده دارند که یکی از مشکلات ایران، بزرگی دولت و دخالت بیشازاندازه آن در امور مردمی است. حال شاید بتوان از طریق تشکلات مردمی و جایگزینی آنها با سیاستمداران، بخشی از این دخالتهای یکطرف دولت را کاهش داد.
البته باید در نظر داشته باشید که این سیستم، همانند بسیاری از حالتهای دیگر، بینقص نیست؛ اما تجربه دیگر کشورها نشان داده است که استفاده از آن در برخی از موارد میتواند بسیار اثربخش باشد.
در زمانهایی که تصمیمات سیاستگذاران و نمایندگان هرروزه از واقعیتهای مردمی دورتر میشود، شاید بتوان با دخیل کردن مردم در تصمیمات و ارائه اطلاعات بهصورت بیطرفانه، سیاستهای بسیار موثرتری را برای جامعه اتخاذ کرد.
نظرات