آتشسوزی جنگلهای استرالیا؛ سوخت چون عشقی که بر جانی فتاد
تغییرات اقلیمی ناشی از گرمایش کره زمین، اثرات منفی بسیاری تا به امروز داشته است و اگر به طریقی روند آن معکوس یا لااقل متوقف نشود، میتواند نهتنها حیات انسانها بلکه حیات کل موجود زنده زمین را تهدید کند. تغییرات اقلیمی میتواند باعث از بین رفتن یا کاهش امکان کشاورزی یا کشاورزی عمده در دنیا
تغییرات اقلیمی ناشی از گرمایش کره زمین ، اثرات منفی بسیاری تا به امروز داشته است و اگر به طریقی روند آن معکوس یا لااقل متوقف نشود، میتواند نهتنها حیات انسانها بلکه حیات کل موجود زنده زمین را تهدید کند.
تغییرات اقلیمی میتواند باعث از بین رفتن یا کاهش امکان کشاورزی یا کشاورزی عمده در دنیا شوند. اتفاقی که میتواند باعث گرسنگی بسیاری از انسانهای روی زمین شود.
یکی از نشانههای تغییرات اقلیمی، تشدید شرایط سخت در مکانهای گوناگون زمین است؛ مثلا افزایش بیشازحد دما در مناطق گرم، سرمای بسیار شدید در مناطق سرد و افزایش شدت طوفانها در مناطق طوفانی.
افزایش دمای هوا در مناطق گرم کره زمین نیز میتواند در مناطق جنگلی باعث آتشسوزی شود که البته اتفاقی طبیعی و لازم است؛ اما افزایش شدید دمای هوا به آتشسوزیهای گسترده، شدید و غیرقابل مقابلهای منجر میشود که همین الان در کشور استرالیا برپا است.
ما در این مقاله نگاهی به آتشسوزی در جنگلها، ارتباط آن با گرمایش زمین و آتشسوزیهای جاری در استرالیا میاندازیم.
دیاکسید کربن مقصر دیرینه
افزایش غلظت دیاکسید کربن در جو و گرمایش زمین که بیش از همه ناشی از افزایش همین غلظت دیاکسید کربن است، این قدرت را دارد که اقلیمهای آبوهوایی در کل کره زمین را تغییر دهد.
این چیزی است که پیش از همه محققان شرکت نفتی اکسونموبیل (ExxonMobil) در سال 1977 به آن پی بردند. یازده سال بعدازآن بود که مسئله گرمایش زمین در نتیجه افزایش گازهای گلخانهای در جو به دانشی عمومی بدل شد.
اما مدیران این شرکت از انتشار این نتایج در زمان کشف آنها خودداری کردند زیرا خوب میدانستند که میتواند باعث کاهش مصرف نفت و در نتیجه کاهش سود خود این شرکت شود.
زمانی که بهواسطه دیگر محققان، این مسئله روشن شد که دمای جو زمین در حال افزایش است، سناریوهای متعددی درباره اثرات آن ارائه شد. اولین سناریو آبشدن یخهای قطبی، افزایش سطح آبهای آزاد و غرقشدن بسیاری از شهرهای ساحلی بود.
بعدها این مسئله نیز مطرح شد که این گرمایش زمین در نهایت میتواند به تغییر اقلیم روی زمین هم منجر شود. تغییرات اقلیم هم در نهایت میتوانست به آسیب بخش کشاورزی، از بین رفتن جنگلها و در نهایت انقراض گونههای حیاتوحش در خشکی و آبها منجر شود.
تمامی اینها در نهایت باعث گردید کشورهای جهان در مقابله با آن در سال 1992 در شهر کیوتو ژاپن دور هم جمع شوند و پیمان کیوتو را برای مقابله با تغییرات اقلیمی امضا کنند.
پیمان کیوتو، عهدی فراموششده
تعهد و اجرای این پیمان کیوتو مستلزم کاهش حجم دیاکسید کربن تولیدی در کشورهای عضو آن بود. کاهش دیاکسید کربن از دو سو هزینه اضافی برای اقتصاد کشورها داشت.
بخش اول هزینه این بود که باعث میشد کشورها مجبور شوند برخی از صنایع مثل معادن زغالسنگ و نفت را تعطیل کنند یا فعالیت آنها را کاهش دهند.
هزینه دیگر هم شامل این بود که کشورهای متعهد مجبور بودند نیروگاههای برق سوخت فسیلی خود را به نیروگاههای دیگری که کمتر آلودگی ایجاد میکنند، تبدیل کنند. این کار هم سخت بود و هم احتمالا در گام اول هزینه تولید برق را افزایش میداد و به ضرر صنایع بود.
این اتفاق باعث شد که علیرغم عضویت بسیاری از کشورها در این پیمان دولتهای آنها تلاش چندانی برای ایجاد یا اجرای ضوابط کنترل گازهای گلخانهای کشور خود انجام ندهند.
این نادیدهگرفتن البته هزینههای زیادی داشت. هزینههایی که صدای آن بعدها درآمد.
دنیا پیمان کیوتو را از یاد برد. کشورهای جهان علیرغم هشدارهای دانشمندان تنها زمانی دوباره به فکر کنترل میزان گازهای گلخانهای تولیدی و توقف افزایش دمای زمین افتادند که خطر را بیخ گوش خود حس کردند.
زمانی که دورههای فصلهای یخبندان در اروپا بسیار طولانی شد، شدت طوفانها و تورنادوها در سواحل شرقی آمریکا هر سال قویتر شدند، دورههای خشکسالی و بیبارانی فزونی یافت، تعداد و شدت روزهای گرم در تابستان زیاد شدند و از آنسو تعداد و شدت روزهای سرد بیشتر شدند و دیگر برای برخی از اقدامها کمی دیر شده بود، دوباره کشورها برای امضای پیمان دیگری دور هم جمع شدند.
اما در کنار هم اینها یکچیز دیگر نیز تغییر کرد که در کنار دیگر تغییرات ناخوشایند، دیگر قابلتحمل نبود. آنهم شدت و طول دورههای آتشسوزی در مناطق جنگلی بود.
این اتفاقها باعث شد کشورها دوباره در پاریس دور هم جمع شوند و توافق اقلیمی پاریس را امضا کنند. توافقی که البته مثل پیمان کیوتو ضمانت اجرایی ندارد. در ادامه توافقی دیگری در مادرید اسپانیا برای همین منظور امضا شد.
از جمله کشورهایی هم که علیرغم نقش بسیار خود در تولید گازهای گلخانهای تا به امروز از اجرای هرگونه سیاست کاهش ردپای کربن به دلایل سیاسی و اقتصادی گوناگون سر باز زده است یا حداقل در حد لازم آن را عملی نکرده است، کشور استرالیا است که البته چوب این ندانمکاری را همین امروز دارد میخورد.
آتشسوزی طبیعی و لازم است
آتشسوزی در جنگلها چیزی طبیعی است. وقتی درختان در پاییز و زمستان برگهای خود را میریزند و از آنسو علفهای سطحی خشک میشوند و در کف جنگل میمانند، میتوانند آرامآرام به یک کود عالی برای بقیه گیاهان و خصوصا درختانی که در زمستان به خواب زمستانی میروند و در تابستان بیدار میشوند، باشند.
در زمستان به دلیل رطوبت و سرما این برگها و علفهای خشک نمیتوانند آتش بگیرند اما وقتی تابستان میشود، این برگها و علفهای خشک آماده برای آتش گرفتن هستند.
هر چیزی مثل یک آذرخش میتواند باعث آتش گرفتن این گیاهان و علفهای خشک شود. وقتیکه آتش تمام میشود مواد معدنی این علفها و چوبها با خاکستر آنها وارد خاک شده و برای جذب دیگر درختان آماده میشود.
یک کوالای نجات داده شده از آتشسوزی جنگلهای استرالیا
اگر ارتفاع آتش کم باشد، آتش درختان بلند را از بین نمیبرد. برعکس خاک مملو از خاکستر باقیمانده، محل خوبی برای رشد دانههای این درختان فراهم میکند.
درختان کوتاهقد هم ممکن است کامل بسوزند و دانههایشان روی زمین بیفتند و به دلیل همین خاک غنیشده از خاکستر رشد کنند. آتش همچنین با پاکسازی همین علفها، باعث میشود فضا و مواد معدنی باقیمانده به درختان برسد.
کاج درازبرگ، دوستدار آتشسوزی
برخی از درختان مقاوم به خشکسالی مثل کاج درازبرگ (Longleaf Pine) وجود دارند که آتش از لازمههای رشد آنها است. این درخت پس از کاشته شدن به مدت سه یا چهار سال فقط در داخل زمین رشد میکند.
کاج درازبرگ در این بازه زمانی تلاش میکند یک یا دو متر ریشه در داخل خاک ایجاد کند و این در حالی است که بخش بیرونی درخت فقط بهصورت یک بوته کوچک بیست سانتیمتری باقی میماند.
وقتی ریشه این درخت به حد کافی رشد کرد، منتظر یک آتش میماند. آتشسوزی در این حالت باعث میشد بدنه بیرونی درخت از بین برود اما چون ریشههای آن عمیق است، درخت زنده میماند و بعدازآن ناگهان شروع به رشد میکند و در چند ماه یک یا دو متر بلند میشود.
درختان شش ساله کاج درازبرگ
دلیل اینکه این درخت مقاوم به خشکسالی است این است که اولا ریشههای آن عمیق هستند و باعث میشوند درخت دسترسی زیادی به آب و مواد معدنی داشته باشد.
در دورههای خشکسالی همسطح خاک خشک میشود و هم استعداد آتشسوزی زمین بسیار زیاد میشود، ریشههای عمیق این درخت در خاک از هرم آتش در امان میماند.
کاج درازبرگ یکی از درختان بومی منطقه جنوب آمریکا است که زمانی میلیونها هکتار از آن وجود داشت؛ اما مقاومت بسیار زیاد چوب آن در برابر پوسیدگی باعث شد این درختان در سطح وسیعی قطع شوند و امروز فقط چند هزار هکتار از آنها باقی بماند.
همچنین این درخت و آتشسوزیهای لازم برای رشد آن باعث میشوند محیط برای رشد گونههای جانوری دیگری هم باز شود و به همین دلیل است که زندگی بخش زیادی از اکوسیستم جانوری منطقه جنوب آمریکا که بیش از 300 گونه را شامل میشود با کاج دراز برگ آمریکا گره بخورد.
فصل آتشسوزی در استرالیا
در برخی از مناطق مثل استرالیا، بازهای از تابستان که همان روزهای زمستان در کشورهای نیمکره شمالی هستند، به فصل آتش معروف است؛ یعنی فصلی است که در آن بهطور طبیعی به علت کمبود رطوبت محیط و افزایش گرمای هوا، آتشهای فصلی شروع میشوند، سطح جنگل را پاکسازی میکنند و احتمالا فرصت رشد برای گونههای گیاهی که آتش برای رشد آنها لازم است، فراهم میشود.
با اینکه آتش بهطور طبیعی لااقل برای رشد برخی گیاهان مناطق کم آب و دچار خشکسالی شاید لازم است، اما زمانی مفید است که شدت و ارتفاع آن خیلی زیاد نباشد.
بااینهمه، همین آتش کوتاه هم درصورتیکه در جنگلهای نزدیک به مناطق انسانی شعلهور شود، باز هم میتواند مشکل ایجاد کند. اما قضیه اینجاست که تغییرات اقلیمی باعث شدهاند که در تابستانها دمای هوا در برخی از مناطق بسیار بیشتر از گذشته شود.
خانهام آتش گرفته است آتشی جانسوز
این دمای بالا معمولا با کمبود بارش کم نیز همراه میشود. ترکیب این دو فاکتور باعث میشوند هم علفهای بیشتری بمیرند و از آنسو باقیمانده این علفها روی زمین، شدیدا خشک شوند و رطوبت خود را از دست دهند.
این کاهش شدید رطوبت باعث میشود این علفها بهشدت مستعد آتش شوند. وقتی یکی از این علفها به هر دلیلی مثل اشتباههای انسانی یا آذرخش آتش بگیرند، بهشدت خواهد سوخت.
رطوبتی هم وجود ندارد که بخشی از گرمای آتش را بگیرد و مانع از ادامه آن شود. علفهای دیگر هم که وضعیت مشابهی دارند، بهشدت آتش میگیرند.
اگر در این میان درختانی وجود داشته باشند که یا برخی از شاخههای آنها به سطح زمین رسیده است یا اینکه کاملا خشکشدهاند، آتش و گرمای شدید حاصله از سوختن علفها، این شاخههای کم ارتفاع را آتش میزند.
شعلهها هم از این شاخهها سطح پایین به شاخههای بالایی درخت میرسند و اینجاست که فاجعه آغاز میشود.
وقتی آتش به ارتفاع بالاتر رسید، شاخههای مرتفع دیگر درختها را نیز میسوزاند و ازآنجاکه چتر درختان جنگلها معمولا به هم متصل است آتش میتواند درخت به درخت کل جنگل را شدیدا در برگیرد.
در این میان اگر سطح خشکسالی زیاد باشد و بین درختان جنگل، برخی خشکشده باشند یا شاخههای خشک داشته باشند، سرعت حرکت و شدت شعلهها بیشتر هم میشود.
وقتی هم که باد به این مهمانی بیاید، میتواند تا عمق جنگلها را نابود کند.
این آتش میتواند تا ماهها ادامه داشته باشد. دورهای که البته به آن فصل آتش نیز میگویند؛ اما همانطور که گفتیم این فصل آتش به دلیل تغییرات اقلیمی و افزایش دما و خشکسالی در مناطق پر درخت، هم طولانیتر شده است و هم شدت آتشسوزیها بسیار افزایشیافته است.
آتشسوزی در استرالیا
اینها اتفاقاتی بودند که در سال 2018 باعث آتشسوزیهای عظیم ایالت کالیفرنیای آمریکا شدند. فصل آتشی که در این سال در جنگلهای کالیفرنیا ایجاد شد، مخربترین فصل آتشسوزی ثبتشده در تاریخ این جنگلها بود.
در این فصل آتشسوزی مجموعه 8527 آتشسوزی رخ داد که وسعت آن را به 766 هزار و 439 هکتار رساند. این آتشسوزی موجب مرگ 97 نیز شد.
آتشسوزی استرالیا هم که در حال حاضر هنوز در جریان است، دقیقا از همین عوامل نشئتگرفته است. زمان تابستان استرالیا، معادل زمستان ما ساکنین نیمکره شمالی است. آتشسوزیهای ۲۰۱۹-۲۰۲۰ استرالیا از 12 نوامبر سال 2019 آغاز شده و تا به امروز 10.7 میلیون هکتار جنگل معادل مساحت کشور بلغارستان را سوزانده است.
این آتشسوزیها تا به امروز 5900 ساختمان را تخریب کرده، حداقل 27 نفر را کشته و طبق تخمین حدود یک میلیارد از حیوانات این جنگلها را تلف کرده است.
برخی از این حیوانات جزو گونههای نادر در خطر انقراض بودند. برخی دیگر هم اختصاصا فقط در استرالیا پیدا میشدند که با این حجم آتشسوزیها احتمالا نسل برخی از آنها بهطور کامل منقرضشده است.
این آتشسوزی همچنین باعث شده است که کیفیت هوا در شهرهایی بزرگی مثل سیدنی نیز در حد خطرناکی پایین بیاید.
هرچند این آتشسوزی در مقایسه با آتشسوزی سال 1974 استرالیا که باعث تخریب 117 میلیون هکتار از جنگلهای این کشور شد، کوچک به شمار میآیند اما از دو لحاظ چشمگیر هستند.
اولا فصل آتشسوزی امسال طولانیترین فصل آتشسوزی است که در تاریخ معاصر استرالیا ثبتشده است و از آنسو شدیدترین آتشسوزی ثبتشده است.
دلایل این آتشسوزی هم مثل آنچه گفتیم است؛ اما افزایش دمای زمین و کاهش بارشها در برخی مناطق از جمله استرالیا باعث افزایش شدت و حدت آتشسوزی شده است.
سال 2019 گرمترین سال استرالیا بود که میانگین دمای هوا در این سال 1.5 درجه بالاتر از میانگین بلندمدت و درعینحال میزان بارندگی در این سال 40 درصد کمتر از میانگین بارش بلندمدت در این کشور بود.
آتش راه برای مقابله با آتشسوزی
همانطور که گفتیم آتشسوزی اولا اجتنابناپذیر است و از آنسو آتش بخشی از اکولوژی برخی از جنگلها است. مشکل اینجاست که این آتشسوزیها ممکن است به دلیل جمع شدن بیشازحد شاخ و برگ خشک ناشی از خشکسالی و هوای بسیار گرم، شدت بسیار زیادی داشته باشند.
مثلا یکی از دلایل وسعت آتشسوزی سال 2018 در کالیفرنیا این بود که در جنگلهای کالیفرنیا در زمان آتشسوزی 129 میلیون درخت خشک مرده وجود داشت.
در نتیجه یکی از کارهایی که برای جلوگیری از این آتشسوزیهای گسترده انجام میشود این است که این درختان و علفهای خشک را در مقیاس کوچک و کنترلشده آتش میزنند.
در این آتشسوزیهای کنترلشده بخشی از جنگل را به طریقی از بقیه آن جدا میکنند و با استفاده تجهیزاتی مثل مشعلهای کوچک دستی یا حتی هلیکوپتر، این درختان و علفهای خشکشده را در خلاف جهت باد آتش میزنند.
البته اینکه چه موقع، در کجا، در چه آبوهوایی و در چه رطوبتی باید چنین کاری کرد، مسئله پیچیدهای است که نیازمند تجربه و دانش فراوان است. دانشی که اولا هرکسی ندارد و به دست آوردن آن نیز نیازمند هزینه و زمان زیادی است.
به همین دلیل هم هست که جنگلداریهای استرالیا از بومیان استرالیا در این زمینه کمک میگیرد. گویا این بومیان استرالیا بهصورت نسل به نسل صدها سال است که برای جلوگیری از آتشسوزیهای مهیب، خود بهصورت داوطلبانه به آتش زدن کف جنگل اقدام میکنند و ازاینروی این بومیان دانش و تجربه صدها نسل را در زمینه کنترل آتشسوزی جنگلها دارند.
اما هیچکدام از این کارها برای مقابله با آتشسوزیهایی که به دلیل تغییرات اقلیمی، بیشتر و شدیدتر شدهاند کافی نیست و این در حالی است که استرالیا از این لحاظ بهترین استانداردها را دارد و بهتر از همه کشورهای دنیا در این زمینه عمل میکند.
نظرات