مرگ تخصص؛ چرا در دنیای امروز تخصص بیمعنی شده است؟
باید اذعان داشت که در چند سال اخیر، بیش از هر زمان دیگری، با خبرهای نادرست و قلابی مواجه هستیم. ترکیب دو عامل افزایش دسترسی به تکنولوژی و تحولات سیاسی دهه اخیر سبب شده تا تشخیص خبر درست از اشتباه بسیار دشوار باشد؛ حتی گفتن حقیقت نیز به یک بازار رقابتی تبدیل شده است. اما
باید اذعان داشت که در چند سال اخیر، بیش از هر زمان دیگری، با خبرهای نادرست و قلابی مواجه هستیم. ترکیب دو عامل افزایش دسترسی به تکنولوژی و تحولات سیاسی دهه اخیر سبب شده تا تشخیص خبر درست از اشتباه بسیار دشوار باشد؛ حتی گفتن حقیقت نیز به یک بازار رقابتی تبدیل شده است.
اما همه این اتفاقات بهیکباره رخ ندادهاند. عوامل مختلفی به ایجاد این شرایط منجر شدند که نشانههای وجود آنها برای مدت زیادی نمایان بوده است. تام نیکولز در کتاب خود به نام «مرگ تخصص» یا «The Death of Expertise» به بررسی ریشههای شکلگیری چنین دنیایی میپردازد.
در ادامه، به خلاصه این کتاب پرداخته و از دید نویسنده کتاب میفهمیم که:
- چرا تحصیلات دانشگاهی ارزش گذشته خود را ندارند.
- چگونه گسترش اینترنت و ابزارهای استفاده از آن به کاهش کیفیت اخبار منجر شده است.
- و اینکه سوگیری تاییدی چیست و چرا اهمیت دارد.
هر فصل به یک ایده کلیدی کتاب پرداخته و آن را توضیح میدهد.
ایده اول: باوجود اینکه اختلافات راجع به تخصص اتفاق جدیدی نیست، اما در دوره اینترنت افزایش پیداکرده است.
در گذشته، انتظار میرفت که اطلاعات غلط و نادرستی را از صنایعی مثل تنباکو و شکر بشنویم؛ اینکه چنین مواردی برای انسان مضر نیستند و موارد مشابه دیگر. اما امروزه، مشخص کردن خبرهای واقعی و غیرواقعی از یکدیگر در حال سخت و سختتر شدن است.
به طور کلی، قابلیت به چالش کشیدن پیامهای رسمی یک دولت نشان از وجود دموکراسی سالم دارد. در مهد دموکراسی و قرن پنجم قبل از میلاد، اکثریت مردم آتن باستان در بسیاری از بحثهای مربوط به توسعه جامعه و سیاست دخیل بودند.
و حتی در آن زمان نیز دو جناح متقابل وجود داشت که در دنیای امروزه نیز شاهد آنها هستیم: روشنفکرانی که عقیده دارند اکثریت جامعه نادان و کمهوش هستند، و مردم عادی که نسبت به هر نوع فردی که خود را «متخصص» مینامد، بیاعتمادند.
اما از زمان ورود اینترنت به زندگی اکثریت جمعیت، اختلاف میان این دو گروه شدیدتر از همیشه شده است. اینترنت کمک میکند تا بتوان برای هر عقیدهای مدارک پشتیبان پیدا کرد؛ فارغ از اینکه آن عقیده ممکن است بهشدت غیرعلمی بوده و پایه منطقی نداشته باشد. در کنار این مسئله، قدرت بیان و اشتراک چنین عقایدی از طرف مردم نیز بسیار رشد پیداکرده است.
زمانی که مردم به دانشها و اطلاعات ثابتشده و علمی حمله کنند، سالهای زیادی از پیشرفتهای علمی به خطر افتاده و حتی جان مردم نیز میتواند به خطر بیفتد.
یکی از مثالهای بارز این مورد، جنبش ضد واکسنی است که در تمام دنیا شکلگرفته است. برخلاف سالها تحقیق و بررسی و همچنین حمایت اکثریت پزشکان و محققان از سالم و ضروری بودن استفاده از واکسن برای مقابله با بیماری، تفکر ضد واکسن شروع به جذب مخاطب کرد. به همین دلیل، امروزه برخی افراد معتقدند که واکسن مضر بوده و حتی میتواند باعث ابتلا به بیماری اوتیسم شود.
اتفاق بدتری که در این شرایط رخ داده است، حمایت برخی از افراد مشهور و به اصطلاح «سلبریتی»ها از چنین جنبشهایی است. برای مثال جیم کری، بازیگر و کمدین مشهور، از موقعیت خود برای تبلیغ جنبش ضد واکسن استفاده کرد و به آن اعتبار بخشید. در حال حاضر هزاران خانواده با واکسینه نکردن خود و فرزندانشان، دیگران را در ریسک ابتلا به بیماریهای خطرناک قرار میدهند.
معمولا افرادی که توصیههای متخصصان را نادیده میگیرند، رفتار خود را با این منطق توجیه کرده که متخصصان نیز در گذشته مرتکب اشتباهات شدهاند و به همین دلیل، در حال حاضر هم میتوانند اشتباه کنند. این نکته صحیحی است، اما در کنار این مسئله باید توجه داشت که علم نیز با گذشت زمان دقیقتر شده و مرتکب اشتباههای کمتری میشود؛ به همین دلیل، متخصصان باتجربه با احتمال بسیار کمتری نسبت به مردم عادی و ستارههای سینما اشتباه میکنند، بهخصوص در زمینههایی که به تخصصشان مربوط میشود.
ایده دوم: ما انسانها دارای خصوصیاتی هستیم که به باور کردن مطالب اشتباه منجر میشوند
باوجود در دسترس بودن حجم سرسامآوری از اطلاعات برای همه، افراد در بحثهایی راجع به بهترین فیلمهای بتمن گرفته تا آینده اقتصاد کشورها شرکت میکنند. نداشتن دانش ثابتشده و اطلاعات رسمی در رابطه با یک موضوع، بههیچعنوان آسیبی به اعتمادبهنفس افراد برای بحث در آن زمینه وارد نکرده و در ادامه، افراد باور دارند که تنها با خواندن چند مقاله نسبت به یک موضوع احاطه دارند.
این موضوع بهتنهایی باعث میشود تا خواندن و دیدن بسیاری از بحثهای آنلاین کار بسیار دشوار و عذابآوری باشد. البته لازم است در نظر داشته باشیم که علاوه بر مردم عادی، متخصصان یک حوزه نیز ممکن است به سوگیریهایی دچار شوند که در ذات انسانها نهفته است.
این مسئله را میتوان بهخوبی با اثر دانینگ-کروگر نشان داد. در سال 1999، دو تن از محققان روانشناسی دانشگاه کرنل آمریکا به نام دیوید دانینگ و جاستین کروگر نشان دادند که مهارت پایینتر در یک حوزه میتواند باعث شود تا توانایی تشخیص ضعفهای افراد توسط خودشان پایین بیاید؛ به عبارت دیگر، کسی که تازه به حوزهای تخصصی ورود کرده، با احتمال کمی از کاستیهای خود خبر دارد.
اثر دانینگ-کروگر: ارتباط مهارت و اعتماد به نفس
این اتفاق از عدم خودشناسی افراد ناشی شده و باعث میشود تا جمعیت زیادی از مردم از اطلاعات و تحلیلهای خود مطمئن باشند؛ حتی زمانی که تفکر آنها بهشدت با واقعیت فاصله دارد.
ویژگی دیگری که انسانها را در مسیر پیدا کردن اطلاعات صحیح گمراه میکند، سوگیری تایید است. به عبارتی، انسان تمایل دارند تا تنها به اطلاعات و اخباری توجه کرده که پیشفرضها و تفکرات قبلی آنها را تایید میکند.
اگر شما فکر کنید که نیش زنبور میتواند هر نوع بیماری را از بین ببرد، میتوانید با پیدا کردن تنها چند مورد از افراد که پس از مریضی از زنبور نیش خورده و بهبود یافتهاند، خود را قانع کنید. اما در عوض، اگر به صاف بودن زمین باور دارید و فردی عکسهای ماهوارهای زمین را به شما نشان دهد، شما تمام عکسها را تقلبی فرض کرده و کل این مسئله را یک تئوری توطئه مینامید.
سوگیری تایید اینگونه کار میکند، و به دلیل نهفته بودن آن در خصوصیات انسان، حتی متخصصترین افراد نیز میتوانند به آن دچار شوند.
برای مثال، یک پزشک نیز میتواند تنها بر روی یک نوع تشخیص خود متمرکز شده و تمامی علائم بیماری را در جهت تایید فرضهای خود بداند؛ درحالیکه نشانههای واقعی دیگر را نادیده میگیرد.
ایده سوم: تحصیلات عالیه به یک کالا تبدیلشده است، پس فارغالتحصیلان لزوما متخصص نیستند
سیستمهای آموزشی، بهخصوص در زمینه تحصیلات دانشگاهی، در طول دهههای گذشته بهشدت دچار تغییر شدهاند.
تا دهههای 50 و 60 میلادی، مدرک دانشگاهی به معنی تخصص در یک حیطه مشخص بود. اما امروزه، داشتن مدرک بیشتر به ایجاد اعتمادبهنفس کاذب و بیشازاندازه فرد راجع به تواناییهای خود منجر میشود. درواقع، دانشگاه این حس را در فرد ایجاد کرده که وی تنها با یک دوره تحصیل 4 ساله، بهاندازه یک پروفسور با دهها سال تجربه مهارت دارد.
در کتاب، نویسنده به مسئله گرانتر شدن هزینه تحصیل در آمریکا و کالایی شدن تحصیلات عالیه میپردازد. باید در نظر داشت که در ایران، شاید این مورد در ارتباط با دانشگاهها صدق نکند (اما قطعا به کلاسهای کنکور مربوط میشود که بحث جداگانهای است).
اما باوجود هزینه پایین تحصیل در دانشگاههای ایران (تنها شهریه و کتاب)، به دلیل سایر موارد مانند سربازی اجباری، انتظارات جامعه، و خارج شدن یا خارج ماندن از بازار کار، تحصیلات عالیه در ایران نیز بهنوعی کالا تبدیل شدهاند.
تعداد مهندسین ایرانی به رکوردهای جدیدی رسیده و سالانه بیش از نیم میلیون نفر تنها در کنکور تجربی شرکت میکنند. در ادامه دانشگاهها متفرقه و حتی دانشگاه نسبتا معتبر دولتی نیز سعی کرده تا با دادن نمرات بالاتر، این روند را ادامه دهند.
اصلیترین اتفاق ناشی از چنین روندی، کاهش کیفیت تحصیل است. در حال حاضر، حجم زیادی از دانشگاهها نهتنها دانش دانشجویان خود را به چالش نمیکشند، بلکه نظارت درستی بر روی کیفیت مفاد درسی ارائهشده نیز وجود ندارد.
تمامی این اتفاقات سبب شده تا در اکثر موارد، یک دانشجوی فارغالتحصیل کارشناسی فاصله بسیار زیادی با عنوان «متخصص» داشته باشد؛ درحالیکه این افراد خود را متخصص دانسته و همچنین حجم زیادی از جمعیت کشور را تشکیل میدهند.
ایده چهارم: هر چیزی را که در اینترنت میخوانید باور نکنید
منافع زیادی از آزاد و باز بودن اینترنت ایجاد میشود، اما تضمین واقعیت و دقت اطلاعات درون آن قطعا یکی از این منافع نیست.
برای محققان و خبرنگاران حرفهای، اینترنت ابزار بسیار خوبی برای یادگیری است. اما اگر افراد توانایی بررسی مجدد و حقیقتشناسی در فضای آن را در اختیار نداشته باشند، این مورد بهنوعی نکته منفی تبدیل میشود.
امروزه، موانع بسیار کمی برای جلوگیری از گذاشتن پست در اینترنت وجود دارد؛ این اتفاق باعث شده تا اکثریت مطالب در دسترس از اطلاعات غلط و قلابی باشند و تشخیص آنها به کار دشواری تبدیل شود.
در سال 2015، آلن وست، یکی از خبرنگاران یک سایت جمهوریخواه آمریکایی، مطلبی در ارتباط با سربازان آمریکایی نوشت که مجبور به دعا کردن و خواندن نماز در طول ماه رمضان شده بودند. حتی در مقاله عکسی وجود داشت که یک سرباز را در حال نمازخواندن نشان میداد، با تیتر «ببینید که سربازان ما به چه کارهایی مجبور شدهاند!».
این داستان کاملا تقلبی و غیرواقعی بود، اما غیرواقعی بودن آن از گسترش پیدا کردن و اشتراک گذاشته شدن آن جلوگیری نکرد. این خبر مثل یک ویروس در شبکههای اجتماعی مانند فیسبوک پخش شد.
کسانی که با روشهای تایید خبر آشنا بوده و میتوانند از درست بودن منبع آن مطمئن شوند، میتوانند از میان خبرهای نادرست عبور کرده و بهصورت مسئولیتپذیرانهای از آن استفاده کنند. اما اکثریت خوانندگان برای روشهای تایید منبع آموزش ندیدهاند و بهراحتی توسط یک مقاله قلابی گمراه میشوند.
این مسئله در کنار سوگیری تایید که در پیش مطرح شد، باعث میشود تا نهتنها عقاید بر اساس اطلاعات اشتباه بهراحتی شکل بگیرد، بلکه افراد میتوانند با استفاده از این حجم زیاد مطالب غلط بر عقاید خود پایبند بمانند.
و در ادامه این چرخه، حجمی از اخبار قلابی و نادرست شکل گرفته که راه را برای ایجاد حجم بیشتری از این نوع مقالات باز میکند؛ چراکه حجم اطلاعات و مقالات بیشتری برای پشتیبانی از عقاید افراد وجود دارد، هر چند که اشتباه و نامطمئن باشند.
درنتیجه، وضعیت خبری و اطلاعاتی حال حاضر بهنوعی میدان مین شبیه است، و وظیفه شناسایی حقیقتها و پایبند بودن بر آنها به خود خواننده واگذار شده است.
ایده پنجم: خبرنگاری مدرن احساس کاذبی از مطلع بودن به خوانندگانش میدهد
اگر حس میکنید که بسیاری از مقالههای خبری سعی بر سادهسازی زیاد مطالب خود دارند، شما تنها نیستید.
رایج شدن اینترنت ممکن است به افزایش حجم اطلاعات در دسترس افزوده باشد، اما درعینحال کیفیت این اطلاعات نیز به طرز قابلتوجهی کاهش یافتهاند.
در زمانهای گذشته، تبدیلشدن به یک خبرنگار نیازمند حجم مشخصی از تجربه و همچنین استانداردهای خاصی بود. اما امروزه هر فردی که به یک تلفن همراه یا رایانه دسترسی داشته باشد، میتواند سایت خبری خود را راهاندازی کرده و به جذب مخاطب بپردازد. درنتیجه، تعداد منابع خبری در قرن فعلی با رشدی قابلتوجه مواجه است.
منابع خبری بیشتر به تقاضای بیشتری برای محتوا منجر میشود، و برای محتوای بیشتر به خبرنگاران و نویسندگان بیشتری نیاز است. درنتیجه، تجربه نداشتن در زمینه موردنیاز خبرنگاری نکته مهمی برای استخدام نخواهد بود.
همچنین، شدت نیاز به محتوا باعث سیلی از اخبار نامعتبر و اشتباهی شده که نمونه آنها را میتوان بهراحتی در سرویسهایی مانند تلگرام و توییتر دید.
برای مثال، در سال 2016 و در مجله معتبر «تایم»، فهرستی بهعنوان 100 نویسنده زن برتر تمام دوران منتشر شد. در میان اسمها، نام «اولین وا» نویسنده انگلیسی نیز به چشم میخورد؛ درحالیکه این نویسنده مرد بوده و تنها نام مشابهی به نام زنان دارد.
رقابت نشریهها برای دریافت بازدید بیشتر باعث شده تا چک کردن درستی اخبار در اولویت پایینتری قرار بگیرد. درنتیجه، مطالبی منتشر شده که خوانندگان به آنها علاقهمندند ، نه اینکه نیاز به خواندنشان دارند.
با توجه به درآمد ناشی از تبلیغات و اهمیت کلیک خوردن مطالب، رسانهها بهنوعی مجبورند تا بیشتر به مطالب پرطرفدار پرداخته و مطالب پراهمیت را کنار بگذارند.
ایده ششم: حتی متخصصان نیز میتوانند اشتباه کنند
متخصصان نیز مثل همه ما انساناند، و در برخی موارد اشتباه خواهند کرد. متاسفانه، اشتباهات و شکستهای آنها خسارتهای بیشتری نسبت به دیگران در پی دارد؛ اکثریت مردم اشتباه متخصصان را بهعنوان شکست دانش و حقایق میشناسند.
دلایل مختلفی برای شکستهای بزرگ متخصصان وجود دارد. یکی از این موارد، خارج شدن از حوزه تخصص خود و نظرات بررسی نشده است.
چنین اتفاقی برای شیمیدان برنده نوبل، لاینس پالینگ، در دهه 1970 رخ داد. او عقیده داشت که ویتامین C یک داروی معجزهگر بوده و میتواند هر نوع بیماری را معالجه کند. او حجمهای زیادی از این ویتامین را بهصورت روزانه مصرف کرد و معتقد بود که این کار میتواند برای درمان هر چیزی، حتی سرطان، نیز کاربردی باشد.
محققان آن دوره نسبت به ادعاهای پالینگ مشکوک بودند. در ادامه، آنها سعی کردند تا آزمایشها و تحقیقهای گذشته را به او اعلام کرده و ایرادات تئوری وی را نشان دهند. اما پالینگ به این سخنان توجهی نکرد.
در حال حاضر میدانیم که امکان اوردوز از طریق ویتامینها وجود داشته و برخی از این ویتامینها میتوانند ریسک بیماریهای قلبی و حتی برخی از سرطانها را افزایش دهند. باوجود اینکه پالینگ در آن زمان شیمیدان نابغهای بود، اما دانش پزشکی وی برای اعلام چنین نظراتی به هیچ عنوان کافی نبود.
اشتباه رایج دیگری از طرف متخصصان، پیشبینی کردن است.
به طور معمول، وظیفه یک محقق و دانشمند شامل توضیح دادن اتفاقاتی میشود که در گذشته اتفاق افتاده، یا اینکه در حال رخ دادن است. اما شبکههای خبری و اکثریت مردم، علاقه دارند که پیشبینی این محققان راجع به آینده را بدانند.
و حتی تحصیلکردهترین محققان نیز میتوانند شکستهای سنگینی در زمینه پیشبینیهای خود بخورند.
از اساتید علوم سیاسی و پیشبینی نتایج انتخابات تا پیشبینی تغییرات رفتارهای انسانی توسط جامعه شناسان، همه این موارد دچار پیشبینیهای اشتباهی شدهاند. در انتخابات 2016 آمریکا، تقریبا تمامی متخصصان مطمئن بودند که هیلاری کلینتون به مقام ریاست جمهوری کشور منتصب خواهد شد، اما نتایج نهایی انتخابات اختلاف زیادی با پیشبینیها داشت.
متخصصان نیز ممکن است همانند ما دچار اشتباه شوند. اما بهتر است بهجای عصبانی شدن و سلب اعتماد از آنها، به همکاری با افراد متخصص ادامه داده، از اشتباهات خود یاد بگیریم، و به درک بهتری از دنیای اطرافمان برسیم.
پیام نهایی
توضیحهای زیادی برای وجود این حجم از دروغها، اطلاعات اشتباه، و خبرهای قلابی وجود دارد. اینترنت و رسانههای مدرن رابطه مردم و متخصصان را مخدوش کردهاند. همه ما باید با سوگیریهایی که منجر به تفکرات نادرست شده مقابله کرده، و با همکاری متخصصان، از اشتباهاتمان درس بگیریم.
نظرات