شرط توسعه مناطق آزاد در ایران چیست؟
تعداد مناطق آزاد و ویژه در اقتصاد ایران بسیار است و مجلس و دولت هم برای افزایش این مناطق طرحها و برنامههای زیادی دارند. اما در مقابل برخی معتقدند که اقتصاد ایران ظرفیت افزایش مناطق آزاد را ندارد. کیوان کاشفی، عضو هیات رئیسه اتاق بازرگانی ایران در تحلیلی به ارزیابی و آسیبشناسی کارکردها و عملکرد
تعداد مناطق آزاد و ویژه در اقتصاد ایران بسیار است و مجلس و دولت هم برای افزایش این مناطق طرحها و برنامههای زیادی دارند. اما در مقابل برخی معتقدند که اقتصاد ایران ظرفیت افزایش مناطق آزاد را ندارد. کیوان کاشفی، عضو هیات رئیسه اتاق بازرگانی ایران در تحلیلی به ارزیابی و آسیبشناسی کارکردها و عملکرد مناطق آزاد و ویژه اقتصادی در ایران پرداخته است.
کیوان کاشفی در تحلیلی برای سایت تجارت نیوز نوشت:
در مورد مناطق آزاد و ویژه معمولا دو دیدگاه متضاد وجود دارد، یک دیدگاه بر این باور است که بسیاری از کشورهای دنیا مثل چین، مالزی و … که به پیشرفتهای مهمی در چند دهه اخیر دست پیدا کرده و موفقیتهای زیادی به دست آوردهاند، عمده موفقیتشان در گرو ایجاد مناطق آزاد بوده است. چراکه این مناطق با توجه به قوانین و مقررات به خصوصی که دارند و این قوانین با سرزمین اصلی متفاوت است از امتیازهای خاصی برخوردارند. مناطق مذکور این امکان را دارند که سرمایهگذاری خارجی جذب کنند و باعث رونق صادرات، تولید و به دنبال آن رشد اشتغال شوند.
لذا این را به عنوان یکی از اهرمهای پیشرفت مناطق آزاد در کشورهای توسعهیافته قلمداد میکنند. بر اساس همین الگو خیلی از کشورهای دیگر هم در همین مسیر پیش رفتند و مناطق آزاد و ویژه را ایجاد کردند. ایران هم به دنبال این تفکر مناطقی را ایجاد کرده است که امروز کم و بیش کارایی آنها را میبینیم.
اما در مقابل یک دیدگاه دیگر هم وجود دارد. این دیدگاه میگوید که مناطق آزاد و ویژه در ایران به دلایل مختلف، آن مسیری که کشورهایی پیشرفته طی کردهاند را طی نکرده است و امروز فقط به معبری تبدیل شدهاند که کالاها به صورت قاچاق، غیرقانونی و زیر زمینی وارد کشور شود و به اقتصاد و تولید ضربه بزند.
این دو دیدگاه معمولا با هم در تضاد و اختلاف هستند. اگر هم امروز در مجلس و مجمع تشخیص مصلحت نظام موضوع اضافه کردن چندین منطقه آزاد و ویژه وجود دارد، در آنجا هم همین دو دیدگاه مطرح است.
مناطق آزاد و ویژه در ایران به دلایل مختلف، آن مسیری که کشورهایی پیشرفته طی کردهاند را طی نکرده است و امروز فقط به معبری تبدیل شدهاند که کالاها به صورت قاچاق، غیرقانونی و زیر زمینی وارد کشور شود و به اقتصاد و تولید ضربه بزند.
البته باید گفت که در اینجا یک نقص بزرگی وجود دارد. ما باید یک بازنگری کلی و اساسی در مدیریت مناطق آزادمان داشته باشیم، باید در مدیریت، هدایت و راهبری مناطق آزاد یک تجدیدنظر کلی صورت بگیرد. باید در مدیریت مناطق آزاد حداکثر استفاده را از بخش خصوصی ببریم و افراد ذینفوذی که در حوزه اقتصاد در بخش خصوصی موفق بودهاند بهکار گرفته شوند.
لذا اگر این اتفاق بیفتد، بخشی از دغدغه قانونگذار هم حل میشود و با خیال آسودهتری به مناطق آزاد جدید مجوز داده میشود. موضوع دیگر این است که نباید عملکرد مناطق آزاد را صفر یا صدی ببینیم، یعنی اینکه بگوییم یا کاملا موفق بوده یا اصلا موفق نبودهاند. این درست نیست.
شرایط اقلیمی، روحیه مردم، سخت کوشی، نوع مدیریت و موقعیت جغرافیایی و … باعث میشود که یک منطقه آزاد موفق بشود و برای اقتصاد کشور مفید باشد یا اینکه نه، این اتفاق نیفتد و این مناطق تنها به معبری برای ورود کالاهای قاچاق تبدیل شود. بنابراین نباید صفر و صدی نگاه کرد.
سهم مناطق آزاد از اقتصاد
مناطق آزاد خارج از چارچوبهایی که در قانون برای آنها تعریف شده، توانستهاند به مرکز فعل و انفعالات، جنب و جوشهای اقتصادی و ایجاد ثروت برای مردم آن منطقه تبدیل شوند. اگر در یک منطقه آزاد خودروهای خارجی وجود دارد یا چندین کارخانه ساخته شده و یا انبارهایی در آنجا شکل گرفته که خدمات پایانهای ارائه میدهد، اینها همه باعث اشتغالزایی وجنب و جوش اقتصادی میشود.
ضمن اینکه سرمایهگذاری آن هم از محل سرمایهگذاری مردم و بخش خصوصی حاصل میشود. یعنی باری را بر دوش دولت تحمیل نکرده است، دولت نهایتا زیرساختی را تهیه کرده است که بعدا در واگذاریها پولش را از متقاضیان گرفته است.
لذا در اینکه این مناطق در ایجاد ثروت و جنب و جوش اقتصادی موفق بودهاند شکی وجود ندارد. اما آیا وجود این مناطق باعث افزایش تولید در کشور شده است؟ در پاسخ باید گفت به طور نسبی بله، ولی راه زیادی تا نقطه مطلوب باقی است.
یعنی شاید بتوان گفت در زمینه تولید بین ۴۰ تا ۵۰ درصد موفق بودهاند. اما اینکه این موفقیت مطلوب و کافی نبوده است دو علت دارد. این ضعف در وهله اول به مسائل خارجی برمیگردد. زمانی که کشوری ۱۰ سال تحریم است نمیتوان انتظار داشت که سرمایهگذار خارجی به راحتی در آنجا سرمایهگذاری کند. واقعیت این است که ما یک دهه درگیر تحریم بودهایم و نمیتوان این را به پای عملکرد بد مناطق آزاد گذاشت.
علت دوم هم این است که فضای کسب و کار کشورمان هم به سمت و سویی رفته که مناطق آزاد نتوانند به رسالت اصلیشان برسند و جایگاه خود را پیدا کنند، اینکه مثلا ما در کشورمان به یک بانک خارجی مجوز نمیدهیم و یا مواردی از این دست در توسعه مناطق آزاد تاثیر بسیاری دارد.
در اینکه این مناطق در ایجاد ثروت و جنب و جوش اقتصادی موفق بودهاند شکی وجود ندارد. اما آیا وجود این مناطق باعث افزایش تولید در کشور شده است؟ در پاسخ باید گفت به طور نسبی بله، ولی راه زیادی تا نقطه مطلوب باقی است.
با این تفاسیر آیا اقتصاد ایران ظرفیت ایجاد مناطق جدید آزاد و ویژه را دارد؟ در جواب باید گفت باید به ظرفیتها و امکانات این مناطق نگاه کرد، اگر میتوانند در اقتصاد موثر باشند، میتوان به بعضی از آنها مجوز داد. اگر منطقهای میتواند باعث تحول اقتصادی شود، باید به آن مجوز تبدیل شدن به مناطق ویژه را داد.
سهم بخش خصوصی از مناطق آزاد
اطلاعات موجود نشان میدهد نقش بخش خصوصی در مناطق آزاد حداقلی است، در آنجاهایی که بخش خصوصی هم در مناطق آزاد و ویژه حضور دارد، مشکل اصلی باز بخش دولتی است. یعنی مشکل با نهادهای دولتی در زمینه قوانین و مقررات، تغییر کاربری ها و… وجود دارد. در تمامی کشورهای پیشرفته بسیاری از شهرهای صنعتی و مناطق ویژه و آزاد توسط بخش خصوصی مدیریت میشود، حتی اگر مالکیتشان برای بخش دولتی باشد.
مناطق آزاد به دو دلیل در ایران موفق نبودهاند، زمانی که کشوری درگیر تحریم است نمیتوان انتظار داشت که سرمایهگذار خارجی به راحتی در آنجا سرمایهگذاری کند. علت دوم هم اینکه فضای کسبوکار کشورمان به سمتی رفته که مناطق آزاد نتوانند به رسالت اصلیشان برسند.
بنابراین میتوان این الگو را در کشور خودمان هم با یک ساختار قانونمند پیاده کرد که این باعث میشود به جای مدیران دولتی که کار اقتصادی انجام ندادهاند، مدیریت را به فعالان اقتصادی واگذار کرد که از تجربه لازم برخوردارند و میتوانند برنامههای استراتژیک برای این مناطق تعریف کنند.
البته مشکل دیگر در جایی است که ما برای مناطق آزاد و ویژهای که ایجاد میکنیم، کاربری خاص تعریف نمیکنیم. ممکن است یک منطقه مثل عسلویه ظرفیت پتروشیمی و میعانات گازی داشته باشد، پس باید به این حوزه وارد شود. ممکن است جایی مانند آستارا بخش تبادلات دریایی و مواد غذاییاش دارای ظرفیت باشد، پس باید به طور تخصصی روی آن کار کرد تا موفقیت این مناطق را بیشتر کند.
در مورد مناطق ویژه به طور خاص باید به ساختار سهامداران و مدیریت آن نگاه کرد. اگر در جایی بخش خصوصی متقاضی تاسیس منطقه آزاد یا ویژه اقتصادی است باید به آن مجوز داد. چون بخش خصوصی حتما با برنامه وارد این مناطق میشود و عملکرد خوبی دارد اما اگر دولت میخواهد یک منطقه اقتصادی جدید به مناطق قبلی اضافه کند، بهتر است مجوزی صادر نشود چون بار دیگری را بر اقتصاد اضافه میکند.
اگر در جایی بخش خصوصی متقاضی تاسیس منطقه آزاد یا ویژه اقتصادی است باید به آن مجوز داد. چون بخش خصوصی حتما با برنامه وارد این مناطق میشود و عملکرد خوبی دارد اما اگر دولت میخواهد یک منطقه اقتصادی جدید به مناطق قبلی اضافه کند، بهتر است مجوزی صادر نشود چون بار دیگری را بر اقتصاد اضافه میکند.
نظرات