دو «فدرالیست» در دولت سیزدهم/ آیا فدرالیسم مشکلات ایران را حل میکند؟
نظامهای سیاسی در دنیا، تفاوتهای گستردهای با یکدیگر دارند: یکی «پارلمانی» است (یعنی مجلس رییس دولت را تعیین میکند)؛ یکی «ریاستی» است (یعنی مردم با رای مستقیم رییس دولت را انتخاب میکنند)؛ یکی دموکراتیک است و آن دیگری، حکومتی موروثی با ظاهری بزکشده از دموکراسی. به گزارش تجارتنیوز، با این همه، شیوه حکمرانی در کشورهای
نظامهای سیاسی در دنیا، تفاوتهای گستردهای با یکدیگر دارند: یکی «پارلمانی» است (یعنی مجلس رییس دولت را تعیین میکند)؛ یکی «ریاستی» است (یعنی مردم با رای مستقیم رییس دولت را انتخاب میکنند)؛ یکی دموکراتیک است و آن دیگری، حکومتی موروثی با ظاهری بزکشده از دموکراسی.
به گزارش تجارتنیوز ، با این همه، شیوه حکمرانی در کشورهای مختلف در دنیا، ممکن است از یک منظر دیگر نیز متفاوت باشد: فدرالی بودن یا نبودنِ نظام حکمرانی. اما «فدرالیسم» چیست و آیا ممکن است گره از مشکلات ایران بگشاید؟
از انتخابات تا انتخابات
موضوع «فدرالیسم اقتصادی»، در ایران پس از انقلاب، چندان طرفدار نداشت و هر چند این سو و آن سو در موردش گفتوگو میشد، نخستین بار به شکل مفصل توسط «محسن رضایی» و در جریان مناظرههای جنجالی انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۸۸ مطرح شد.
در آن مناظرهها، محسن رضایی گفت که با فدرالیکردن حکمرانی در ایران و اعطای اختیارات گسترده به استانداریها و فرمانداریها، میتوان در ایران جهش اقتصادی ایجاد کرد. در این میان، هر چند حوادث سال ۱۳۸۸ موجب شد که این پیشنهاد در هیاهو گم شود، اما حالا که پیشنهاددهنده به سِمَت معاون اقتصادیِ رییسجمهوری رسیده، شاید بد نباشد که جدیتر به موضوع نگاه کنیم.
امیرحسین قاضی زاده هاشمی، نایبرییس پیشین مجلس شورای اسلامی، نامزد انتخابات اخیر ریاستجمهوری در ایران و رییسِ کنونیِ بنیاد شهید، در ایام انتخابات وعدهای داد که از آن بویِ نوعی فدرالیسم به مشام میرسید.
تا پیش از انتخابات اخیرِ ریاستجمهوری هم مهمترین چهره سیاسی که دوباره موضوع «فدرالیسم» در ایران را پیش کشیده بود، رییس «دولت اصلاحات» بود. او حدود ۲ سال پیش در جایی گفته بود که فدرالیسم میتواند در ایران اجرا شود و به آزادیهای بیشتری منجر شود. (نقل به مضمون)
کشورهای سبزرنگ در این تصویر، نظامهای «فدرالی» دارند.
واکنشها به این اظهارات رییس دولت اصلاحات، چندان مثبت نبود: بسیاری گفتند که فدرالیسم در ایران، با توجه به ساختار قومیتی و اجتماعی کشور، اساسا ایده خطرناکی است و اجرای آن میتواند حتی تمامیت ارضی کشور را به خطر بیندازد.
با این همه، برخی شواهد نشان میدهد که این ایده ظاهرا بیش از آنکه تصور میشد، در ذهن مدیران ایرانی بازتاب پیدا کرده و از قضا، شاید بررسی این موضوع بد هم نباشد که آیا «فدرالیسم» اساسا به دردِ ایران میخورد یا نه؟
«فدرالیستها» در دولت
امیرحسین قاضی زاده هاشمی، نایبرییس پیشین مجلس شورای اسلامی، نامزد انتخابات اخیر ریاستجمهوری در ایران و رییس کنونی بنیاد شهید، در ایام انتخابات وعدهای داد که از آن بوی نوعی فدرالیسم به مشام میرسید.
قاضی زاده هاشمی گفته بود قصد دارد در دولت فرضی خود، با ایجاد یک مدل حکمرانی «شهر-کشوری» [این عبارت هم از خودِ او است] ۴۸۵ پایتخت در ایران ایجاد کند، به گونهای که هر پایتخت به طور مستقل برای توسعه خود برنامهریزی کند.
اینکه این طرح چقدر قابل اجرا است، موضوعی دیگر است. اما به طور کلی میتوان گفت افزایش اختیارات نهادهای محلی (شورای شهر، شهرداری یا حتی فرمانداری)، نیازمند تغییر در قوانین بالادستی و از جمله اعمال تغییر در قانون اساسی است و این شدنی نیست. از طرفی، میتوان پرسید عدد ۴۸۵ پایتخت (در شیوه بیان نایبرییس پیشین مجلس) از کجا آمده است؟
قاضیزاده هاشمی، رییس کنونی بنیاد شهید و امور ایثارگران، در ایام انتخابات وعدههایی داد که به نظر «فدرالیستی» میرسیدند.
نفر دومی که ظاهرا ایده فدرالیسم اقتصادی را همچنان در ذهن دارد، محسن رضایی است. تاکید معاون اقتصادی رییسجمهور، در ایام انتخابات، مبنی بر اینکه «با همه استانها سند اقدام و تحول امضا میکنم که بر اساس آن میتوانند وعده هایم را بازخواست کنند»، به تلویح به معنای اعطای اختیارات به مدیران استانی و بازخواست آنها از او است.
او در این مورد گفته بود: «به محض اینکه دولت را به دست بگیرم، برای تمام استانها سند اقدام و تحول امضا میکنم و در این سند برای هر استان خواهم گفت که در این چهار سال برای آنها چه کار خواهم کرد. این سند را برای هر استان منتشر میکنم و آنها بر اساس این سند، قول و قرارهایی که با آنها گذاشتهام را از من مطالبه میکنند.»
«فدرالیسم» چیست؟
ایده حکمرانی مرکزی، قدمت بسیار زیادی دارد، اما الزاما همه حکومتهایی که میخواستند بر تمامِ بخشهای قلمروشان حکومت کنند، توانایی اعمال نظم به شکل یکسان در تمام بخشهای این قلمرو را نداشتند.
ایران یک حکومت یکپارچه (یک دولت، یک مجلس) دارد و فدرالیکردنِ شیوه حکومت در ایران، یعنی اعطای اختیارات به مجالس محلی و دولتهای محلی، موضوعی است که نیازمند تغییراتی گسترده در قوانین کشور است.
مثلا، مشهور است که در زمان قاجار، حکومت تنها به تهران و چند شهر بزرگ محدود بود و در بخشهای بزرگی از کشور پهناور ایران، به قدری خلاءِ اعمال قدرت وجود داشت که کمتر کسی جرئت میکرد از جادهها تردد کنند.
محسن رضایی، معاون اقتصادی رییسجمهور، احتمالا اصلیترین مدافع حکمرانی فدرالی در ایران است.
برای کشورهای بسیار پهناور، یا کشورهای که ترکیب قومی و زبانیِ متنوعی دارند اما یک راهحل جایگزین وجود داشته و دارد و آن هم تقسیم کردنِ کشور به بخشهای کوچکتر و اعمالِ نوعی خودمختاریِ اجرایی در آن بخشهای کوچکتر است. این، همان تعریف سردستی «فدرالیسم» (Federalism) است.
آیا قبای «فدرالیسم» به تنِ ایران میرود؟
اما چرا عدهای معتقدند که فدرالیسم، قبایی است که به تن ایران نمیرود؟ نخستین و مهمترین انتقاد این است که اساسا فدرالیسم، نوعی حکومت است که کشورهایِ چند پاره و چند تکه را به هم متصل میکند و نمونه برعکس، یعنی چند تکهکردن ساختار مدیریتی یا اقتصادی در یک کشورِ واحد، بسیار نادر است.
اما این یعنی چه؟ کشورهایی همچون ایالات متحده آمریکا، کانادا، استرالیا، آلمان، هند و روسیه که امروزه با حکومتهای فدرالی اداره میشوند، در تاریخ خود متشکل از چند کشور با زمامداران و حکومتهای محلی بودهاند و در برههای از تاریخ، با به هم پیوستن این کشورها، یک نظامِ فدرالی ایجاد شده که خروجی آن یک حکومت واحد، در شکل امروزی آن در این کشورها بوده است.
اما مورد ایران برعکس است. ایران اکنون یک حکومت یکپارچه (یک دولت، یک مجلس) دارد و فدرالیکردن شیوه حکومت در ایران، یعنی اعطای اختیارات به مجالس محلی و دولتهای محلی، موضوعی است که نیازمند تغییراتی گسترده در قوانین کشور است.
آمریکا، نمونه بارزی است از یک اقتصاد بسیار بزرگ، که به صورت فدرالی اداره میشود.
فارغ از این، به نظر میرسد همین حالا هم دستکم برخی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی، به دنبال افزایش تعداد حوزههای مدیریتی در ایران هستند تا مشکلات اقتصادی موجود در برخی استانها را به این شیوه حل کنند.
به عنوان نمونه، همین چند ماه پیش، طرح تفکیک و تقسیم استانهای کرمان و سیستان و بلوچستان در میان نمایندگان و برخی رسانهها مطرح شده بود. بر این اساس، طرحهایی روی میز است تا استان کرمان به ۳ تا ۴ استان جدید و استان سیستان و بلوچستان هم به همین تعداد استان جدید تقسیم شود.
هدف نیز آنچنان که اعلام شده، افزایش تعداد حوزههای مدیریتی است تا نظارت و سرکشی در این مناطق، برای استانداران و نمایندگان راحتتر شود. با این همه، فدرالیشدن نظام سیاسی یا اقتصادی ایران، موضوعی نیست که بتوان خیلی زود در مورد آن اظهارنظر کرد و یا به سادگی از کنار آن گذشت.
نظرات