بازاریابی شبکهای بهتر است یا تاسیس تعاونی/ از «سرمایهگذاری جمعی» چه میدانید؟
سرمایهگذاری در اقتصاد ایران این روزها به یک رویا بدل شده و مجموع شرایط، افراد و شرکتها را به این سمت سوق داده که به جای سرمایهگذاری، به سوداگری فکر کنند. وقتی امنیتی برای سرمایهگذاری وجود نداشته باشد، جز این هم نمیتوان انتظار داشت. به گزارش تجارتنیوز، با این همه، بدون سرمایهگذاری، درآمدی هم وجود
سرمایهگذاری در اقتصاد ایران این روزها به یک رویا بدل شده و مجموع شرایط، افراد و شرکتها را به این سمت سوق داده که به جای سرمایهگذاری، به سوداگری فکر کنند. وقتی امنیتی برای سرمایهگذاری وجود نداشته باشد، جز این هم نمیتوان انتظار داشت.
به گزارش تجارتنیوز، با این همه، بدون سرمایهگذاری، درآمدی هم وجود نخواهد داشت و در هر حال، هستند کسانی که ریسک بیشتری متحمل میشوند و حتی در دشوارترین شرایط هم سرمایهگذاری میکنند. مثلا، شرکتهایی مانند «کیا» در کرهجنوبی، دقیقا در دشوارترین شرایط اقتصادی ایجاد شدهاند: در سال ۱۹۴۴، و زمانی که جنگ جهانی دوم هنوز تمام نشده بود.
از آن سو، از نظریههای اقتصادی این را هم میدانیم که شرکتها هم مانند کشورها، به دو طریق عمده میتوانند رشد را تجربه کنند: نخست سرمایهگذاریهای مالی جدید و دوم بالا بردن بهرهوری فعالیتها.
امروزه روز که بسیاری از کشورها نمیتوانند سرمایههای کلان مورد نیاز برای رشد را جذب کنند و بسیاری شرکتها نیز قادر به جذب سرمایههای سرگردان نیستند و تامین مالی به بزرگترین معضل آنها بدل شده است، رشد تنها از یک راه میسر خواهد بود: بالا بردن بهرهوری.
کارخانه شکلاتسازی Divine Chocolate در بریتانیا را گروهی از زنان آفریقایی به شکل تعاونی تاسیس کردهاند.
اما آیا الگویی وجود دارد که در شرایط کنونی اقتصاد ایران (نبود امنیت سرمایهگذاری، نرخ بالای تورم و وجود بحرانهای درهمتنیده اقتصادی-اجتماعی)، بتوان برای ایجاد کسب و کار هم سرمایه جذب کرد و هم بهرهوری را بالا برد؟
حرکت اقتصاد در حالی که ترمزدستی بالا است!
بهرهوری سیستمها و نظامهای اقتصادی، به بیان خیلی ساده، زمانی افزایش مییابد که خروجی یک سیستم یا نظام، در مقایسه با ورودی و آوردههای آن افزایش پیدا کند. به این ترتیب گویی اقتصاد یا شرکت مورد نظر، تنها با بهبود آنچه دارد، رشد پیدا میکند و این یعنی در گردونه رقابت از اقتصادها و شرکتهای رقیب جلو میافتد.
همه میدانیم که بخش دولتی در اقتصاد ایران، بهرهوری پایینی دارد. تنها به عنوان یک نمونه، چند سال پیش اعلام شد که شهرداری تهران (با احتساب نیروهای پیمانی و غیره) بیش از ۱۰۰ هزار نفر حقوق بگیر دارد، در حالی که به اذعان شهردار وقت تهران (محمدعلی نجفی)، پایتخت را با تنها ۱۵ هزار کارمند هم میشد اداره کرد.
شهرداری تهران نزدیک به ۷ برابر میزان مورد نیاز نیروی انسانی دارد.
این یعنی ماهانه صدها میلیارد تومان حقوق اضافی تنها به کارمندان شهرداری تهران پرداخت میشده و میشود. همین رویه را در همهجا میتوان دید و دولت ایران، در واقع نزدیک به یک دهه است که تنها به صندوقی برای پرداخت حقوق کارمندان خود بدل شده و رویای توسعه فراموش شده است.
بخش خصوصی هم که بنا به تعریف، جایی که سودی وجود نداشته باشد سرمایهگذاری نمیکند. وقتی مدیر یک وبسایت فروش اینترنتی کالا و خدمات به جرمی ناکرده محکوم میشود، میتوان حدس زد که سرمایهگذاران چقدر باید از سرمایهگذاری در چنین محیطی هراسان باشند، آن هم محیطی که مدتی است درگیر با رکود هم شده است.
«بخش سوم» اقتصاد در قانون اساسی ایران
اما اگر این طور است، یعنی باید واقعا عطای سرمایهگذاری در اقتصاد ایران را به لقایش بخشید؟ تردیدی وجود ندارد که باید اصلاحاتی ساختاری در اقتصاد ایران صورت بگیرد، اما تا پیش از اجراییشدن این اصلاحات ساختاری و در این برهوتِ نایابیِ سرمایه، به نظر میرسد راههای دیگری هم وجود داشته باشند.
قانون اساسی ایران، برای اقتصاد کشور سه بخش یا جزء درنظر گرفته است: بخش عمومی یا دولتی، بخش خصوصی و بخش تعاونی. در سالهای اخیر، جستهگریخته گفته شده که سهم بخش تعاون از اقتصاد کشور باید به ۲۵ درصد برسد، در حالی که اکنون کمابیش بین ۵ تا ۷ درصد است.
اما ویژگیهای بخش سوم (تعاونیها) چیست و چرا ممکن است این بخش بتواند برخی گرهها را از پیش پای اقتصاد ایران باز کند؟ به عبارت دیگر، تعاونیها چگونه میتوانند با افزایش بهرهوری، جاپای خود را در بازارها و رقابتها محکمتر کنند؟
برای پول خودت بجنگ!
پاسخ اصلی به این پرسش به نظر میرسد این باشد که بهرهوری در تعاونیها به صورت ذاتی بالاتر از شرکتهای دولتی و شرکتهای خصوصی است. یافتههای یک پژوهش دانشگاهی در دانشگاه «استنفورد» در آمریکا نشان میدهد که تعاونیهای کارگری، بین ۶ تا ۱۴ درصد بهرهوری بالاتری در مقایسه با شرکتهای عادی دارند و نکته اینکه بهرهوری آنها با بزرگتر شدنشان هم کاهش پیدا نمیکند.
فروشگاه زنجیرهای «EDEKA» در آلمان که سالانه نزدیک به ۷۰ میلیارد دلار درآمد دارد، یک تعاونی است.
تعاونیها (Cooperatives) با مشارکت و تمایل افراد به ادای سهم مالی، حرفهای و کاری خود در قالب بنگاههای اقتصادی شکل میگیرند و به همین دلیل، دستکم از نظر بهرهوری نیروی انسانی، بهتر از دیگر انواع شرکتها عمل میکنند. دلیل موضوع هم این است که در یک تعاونی، هر کس آوردهای مالی (ولو اندک) دارد که ناچار است برای بازدهی آن بجنگد.
تعاونیها قابلیت چشمگیری در جذب سرمایههای خرد هم دارند که به آنها کمک میکند علاوه بر تامین مالی فعالیتهای خود، از مزایایی دیگر نیز بهرهمند شوند که شرکتهای بزرگ بخشهای خصوصی و دولتی از آنها محروماند.
وقتی تعاونی هست بازاریابی شبکهای چرا؟
در یک تعاونی، شما میتوانید سرمایههای کوچک خود، مانند پولی که در حسابهای بانکیتان دارید، سرمایهای که آن را تبدیل به سکه و ربعسکه کردهاید یا پولی که قرار است وارد بازاریابی شبکهای کنید را به تعاونیای بدهید که اعضای آن را میشناسید.
به این ترتیب شما و بسیاری دیگر مانند شما، وارد سرمایهگذاری مشترکی شدهاید که برای همه سودآور خواهد بود اما هیچیک بدون دیگری نمیتوانستید برایش آستین بالا بزنید. این شکل از سرمایهگذاری، از قضا در مدلهای سرمایهگذاری در جهان هم تعریف شده و به آن « سرمایهگذاری جمعی » یا «تامین مالی جمعی» (Crowdfunding) گفته میشود.
در ایران، «صندوق ضمانت سرمایهگذاری تعاون» هم امکاناتی دارد که به کمک آنها، میتوانید حتی به تعاونیهایی که اعضای آنها را نمیشناسید هم اعتماد کنید و سرمایه اندک خود را در اختیار آنها بگذارید.
«سرمایه گذاری جمعی» و افزایش بازدهی سرمایهگذاری
اما اینها همه چه ارتباطی به بهرهوری دارند؟ بهرهوری زمانی بالاتر میرود که نهادهها به بهترین خروجی ممکن بدل شوند. فرض کنید شما ۱۰ میلیارد تومان پول دارید و میخواهید کسب و کاری را شروع کنید تا به بالاترین سودآوریِ ممکن برسید. با این پول، مثلا میتوانید یک مغازه فروش کت و شلوار افتتاح کنید یا ممکن است دو واحد مسکونی در نقاط مختلف تهران خریداری کنید و منتظر باشید تا قیمت مسکن افزایش پیدا کند.
هر چند بسیاری اعتقاد دارند در ایران، زمین و مسکن همواره بازارهایی قابل اعتماد و پر سود بودهاند، رکود چند ساله این بازار غیرقابل انکار است و سرمایهگذاری شما ممکن است نه فقط سودآور نباشد که به دلیل طولانیشدن خواب سرمایه، متضرر هم بشوید.
احتمال بروز کلاهبرداری در بازاریابی شبکهای بسیار بالا گزارش شده است.
در مقابل، ممکن است مغازه کت و شلواری که افتتاح کردهاید در عرض چند ماه به سوددهی بالایی برسد. در اینجا، راهاندازی مغازه فروش کت و شلوار (که صرفا یک مثال است)، بهرهوری بالاتری در قیاس با سرمایهگذاری در بخش زمین و مسکن داشته است.
وقتی زنان آفریقایی، در بریتانیا کارخانه تاسیس میکنند!
به تعاون برگردیم. تعاونیها میتوانند با جذب سرمایههای اندک هزاران نفر از مردم عادی، کارهایی بزرگ، مانند احداث کارخانهها و یا ساخت مسکن و غیر از آن را به سادگی میسر کنند و در واقع، سرمایههای خرد شما را به سوددهی برسانند.
یک نمونه حیرتانگیز و موفق: کارخانه Divine Chocolate در بریتانیا را گروهی از زنان کشاورز در کشور «غنا» واقع در آفریقا، با سرمایههای خرد و در قالب تعاونی تاسیس کردهاند و دفتر اصلی این شرکت هم در بریتانیا است! (وبسایت این شرکت را در اینجا ببینید.)
حالا این را با شرکتهای هرمیِ فعال در بازاریابی شبکهای مقایسه کنید (منظورمان شرکتهای مجاز نیست، بلکه اشاره به شرکتهای هرمی است): شما پولی را از نفر بعدی در شبکه میگیرید و آن را به شرکت و نفرات قبلی منتقل می کنید.
«سرمایهگذاری جمعی» راهحلی بسیار جذاب برای عبور از بحران نایابی سرمایه است.
در این مسیر، سرمایه بسیاری تجمیع میشود، گاهی حتی تا صدها میلیارد تومان. هر چند گفته میشود که از این طریق کارگاهها و کارخانههایی رونق میگیرند، اطلاعات راقم این سطور چنین شرکتهایی را در بر نمیگیرد!
فقط تصور کنید که ۲۰ هزار نفر دور هم جمع شوند و مثلا نفری یک میلیون تومان سرمایهگذاری کنند و یک تعاونی تشکیل بدهند. در همین وضعیت نابسامان اقتصادی در ایران، با ۲۰ میلیارد تومان سرمایه (که تامین آن فشار زیادی به سرمایهگذاران وارد نکرده)، کارهای زیادی میشود کرد.
نظرات