کدام کشورها بیشترین «قدرت نرم» را دارند؟/ وضعیت ایران چگونه است؟
«قدرت چیست و قدرتمند چگونه اعمالِ قدرت میکند»؟ این پرسش، در دستکم چند رشته از رشتههای علوم اجتماعی (نظیر سیاست، جامعهشناسی سیاسی و روابط بینالملل) و رشتههای علوم انسانی (نظیر فلسفه سیاسی)، یکی از مهمترین پرسشهاست. به گزارش تجارتنیوز، اما اگر بخواهیم پاسخ این پرسش را در زندگی روزمرهمان پیدا کنیم و خیلی وارد گفت
«قدرت چیست و قدرتمند چگونه اعمالِ قدرت میکند»؟ این پرسش، در دستکم چند رشته از رشتههای علوم اجتماعی (نظیر سیاست، جامعهشناسی سیاسی و روابط بینالملل) و رشتههای علوم انسانی (نظیر فلسفه سیاسی)، یکی از مهمترین پرسشهاست.
به گزارش تجارتنیوز، اما اگر بخواهیم پاسخ این پرسش را در زندگی روزمرهمان پیدا کنیم و خیلی وارد گفت و شنودهای آکادمیک نشویم، چه چیزهایی میتوانیم در این مورد بگوییم؟ گفتنیها البته بسیارند: قدرتمند باید ابزارِ اعمالِ قدرت (مانند اسلحه و قوای سرکوبگر) داشته باشد.
علاوه بر این، میدانیم که قدرت رابطهای دوطرفه است. به عبارت ساده، علاوه بر طرف قدرتمند، طرفی هم باید «قدرتپذیر» باشد. پذیرش قدرت از سوی دیگران اما میتواند از سر ناچاری باشد و یا اینکه برای طرف «قدرتپذیر»، منافعی داشته باشد که پذیرش قدرت را ممکن کند.
چرا آمریکا و روسیه قدرتمند هستند، اما ازبکستان نه؟
حالا اجازه بدهید با مثالهای واقعی، در حوزه روابط بینالملل جلو برویم. مثلا، چرا کشورهایی مانند آمریکا، روسیه، چین و حتی ایران و ترکیه میتوانند تا حدی در اموراتِ جهانی اعمال قدرت کنند، اما کشورهایی مانند ازبکستان یا مثلا سوازیلند (کشوری کمجمعیت در آفریقا)، نمیتوانند؟
دلایل متنوع هستند: از اندازه اقتصاد کشورها و جمعیت آنها گرفته تا عواملی مانند اندازه ارتش کشورها، نقش جغرافیا، عامل زبان و فرهنگ و صدها مورد دیگر، همه و همه در این مساله دخیل هستند.
آمریکا جایگاه نخست را در «قدرت سخت» در جهان دارد، اما در ردهبندی «قدرت نرم»، ششم است.
تا همین چند دهه پیش، قدرت کشورها، عموما با قدرت نظامی آنها سنجیده میشد و این عجیب هم نبود. دوره، دوره برتری نظامی بود و از آنجا که تجربه دو جنگ جهانی نشان داده بود که برتریِ سیاسی هم به دنبال برتریِ نظامی میآید، شاید جور دیگری نمیشد فکر کرد.
با این همه، حالا میدانیم که ماجرا الزاما اینطور پیش نمیرود: همین حالا هم قدرت نظامی با قدرت اقتصادی، قدرت سیاسی و قدرت فرهنگی در هم آمیخته است، اما تفاوت در این است که حالا برای این تغییرات مفهومسازی شده است.
«قدرت نرم»: هویج به جای چماق
«قدرت نرم» (Soft power) اصطلاحی به نسبت جدید در حوزه علوم سیاسی و روابط بینالملل است که مقصود از آن، به دستآوردن برتری و کنترل بر سایرین، با استفاده از ابزارهای صلحآمیز است. این همان مفهومی است که قدرت را به جایِ برتری نظامی، به مفاهیمی دیگر گره میزند.
«قدرت سخت» همان قدرتی است که از توپ و تانک و اسلحه بیرون میآید، اما «قدرت نرم»، شکلی دیگر از اعمال قدرت است که به ایناندازه ترسناک نیست. نهادها هم در این میانه موثر و متفاوت هستند: مثلا، سازمان «ناتو»، از جنس «قدرت سخت» است، اما «موسسه گوته»، «هالیوود» یا حتی «لیگ قهرمانان اروپا»، نهادهایی هستند که با «قدرت نرم» به یاد آورده میشوند.
جایگاه برخی کشورها در ردهبندی «قدرت نرم»/ منبع: دادههای موسسه Brand Finance
نظریه «چماق و هویج» (Carrot and stick) هم به همین موضوع مرتبط است: به جایِ اینکه کارتان را با «چماق» پیش ببرید (مثلا به جای اینکه به کشوری حمله نظامی کنید یا آن کشور را تحریم اقتصادی کنید) میتوانید «هویج» را به کار ببرید (مثلا آن کشور را عضو یک سازمان بینالمللی کنید و بعد هم از همین طریق کنترلش کنید).
ردهبندی کشورها مشابه ردهبندی شرکتها!
نهادهایی هستند که فهرست کشورها را بر اساس «قدرت سخت» آنها منتشر میکنند. در این فهرستها، قدرتمندترین کشورها بر اساس قدرت نظامی ردهبندی میشوند. (مثلا، بر اساس شاخصها آمریکا در این فهرست اول است، ایران چهاردهم و عربستان سعودی بیستم).
اما فهرستهایی هم هستند که کشورها را بر اساس «قدرت نرم» ردهبندی میکنند. مشهورترینِ این ردهبندیها را موسسه Brand Finance انجام میدهد که کار اصلی آن، ردهبندی برندهای تجاری در جهان است. (اصل گزارش را در اینجا ببینید.)
تداوم خرید ملک از سوی خارجیها در ترکیه (با وجود وضعیت وخیم اقتصاد این کشور)، میتواند با «قدرت نرم» توضیح داده شود.
ردهبندی کشورها بر اساس «قدرت نرم»، در واقع چندان بیشباهت به ردهبندی شرکتهای تجای هم نیست. در واقع، شرکتهای خوشنامی مانند «سونی»، «تسلا» یا «ایکیا»، به این دلیل خوشنام و پردرآمد هستند که میتوانند مشتری را مجاب کنند که از آنها خرید کند. برای این کار، (به تعبیری) مشتری باید پذیرایِ قدرتِ نفوذ این شرکتها باشد.
کدام کشورها بیشترین «قدرت نرم» را دارند؟
اما حالا بد نیست نگاهی بیندازیم به فهرست کشورهایی که بیشترین «قدرت نرم» را دارند. بر اساس ردهبندی موسسه Brand Finance در سال ۲۰۲۱ میلادی، «آلمان» با دو پله صعود، اکنون در جایگاه نخست جهان بر اساس «قدرت نرم» قرار دارد.
جایگاه دوم در اختیار «ژاپن» است که چهار پله صعود کرده و سومین رتبه را هم «بریتانیا» در اختیار دارد که همان جایگاه قبلی خودش را حفظ کرده است. «کانادا» و «سوئیس» هم در رتبههای چهارم و پنجم قرار گرفتهاند.
جالبترین نکته این است که «آمریکا»، بزرگترین قدرت نظامی در جهان، از نظر «قدرت نرم» در جایگاه ششم در جهان قرار دارد و «چین»، یکی دیگر از بزرگترین قدرتهای نظامی در جهان هم در جایگاه هشتم.
در سال ۲۰۲۱ میلادی، «آلمان» جایگاه نخست را در ردهبندی«قدرت نرم» در جهان به دست آورد.
در فهرست ۲۰ کشور نخست در این ردهبندی، نام کشورهایی مانند «روسیه»، «کرهجنوبی»، «سوئد»، «امارات متحده عربی» و «ایتالیا» هم به چشم میخورد و البته، نامی از ایران و دیگر کشورهای بزرگ در منطقه ما در میان نیست.
«قدرت نرم» از کجا میآید؟
اما «قدرت نرم» از کجا نشات میگیرد؟ نویسندگان این گزارش، خودشان ۷ شاخصه را معرفی کردهاند: «تجارت»، «حکمرانی»، «روابط بینالملل»، «میراث فرهنگی»، «رسانه و ارتباطات»، «آموزش و علم» و در نهایت «مردم و ارزشها».
اگر بخواهیم وارد جزئیات بشویم، کار به درازا میکشد، اما به نظر میرسد که همه ما بتوانیم حدس بزنیم که مثالهای این شاخصهها چه چیزهایی هستند. مثلا، در مورد شاخص «روابط بینالملل»، کشوری مانند «کرهشمالی» که اجازه سفر به صورت عادی را به گردشگران خارجی نمیدهد و سفارتخانههای زیادی هم در کشورهای جهان ندارد، نمیتواند از طریق دیپلماسی اعمال قدرت کند.
در مورد «میراث فرهنگی» هم میتوانیم حدس بزنیم که کشوری مانند «ایتالیا» که به معماری، مُد و غذاهای خاص معروف است، چطور میتواند امتیازات بالاتری بگیرد. در مورد شاخص «آموزش و علم» هم واضح است که وقتی بسیاری از دانشجویان جهان سر و دست میشکنند که وارد دانشگاههای «آمریکا» یا «کانادا» بشوند، این دو کشور چطور از این طریق بر «قدرت نرم» خود میافزایند.
جایگاه «کرهجنوبی» در زمینه «قدرت نرم»، امسال ۱۱ رتبه بهبود پیدا کرده و شاید انتشار سریال «بازی مرکب» هم در این زمینه بیتاثیر نبوده باشد.
و اما یک آسیب شناسیِ چند خطی: چرا ایران جایی در این فهرست ندارد، در حالی که ایران یک امپراتوری بسیار کهن، با فرهنگی غنی و تاثیرگذار در سراسر منطقه غرب آسیا بوده است؟ پاسخ را شاید بتوان با همان مفهوم «برندسازی» (که کشورها و شرکتها را به شکلی یکسان در بر میگیرد)، توضیح داد.
تصویری که از «برند ایران» در جهان ایجاد شده، تصویری است که خواسته یا ناخواسته، برای جهانیان جذاب نیست. اینکه چرا این اتفاق افتاده یا اینکه چرا ما را به جای «فرش ایرانی» و «مسجد شیخ لطفالله» با انفجار و خشکسالی میشناسند، فرصتی دیگر برای توضیح میطلبد.
نظرات