افزایش جمعیت شهری آینده اقتصاد ایران را نجات میدهد؟
عمده مردم جهان حالا در شهرها زندگی میکنند و این برای نخستین بار در تاریخ حیات انسان است که چنین چیزی تجربه میشود. در ایران، همین حالا بیش از هزار شهر وجود دارد و ایران در میان کشورهایی است که بیشترین جمعیت شهرنشین را در دنیا دارند. به گزارش تجارتنیوز، آمارها نشان میدهند که اکنون
عمده مردم جهان حالا در شهرها زندگی میکنند و این برای نخستین بار در تاریخ حیات انسان است که چنین چیزی تجربه میشود. در ایران، همین حالا بیش از هزار شهر وجود دارد و ایران در میان کشورهایی است که بیشترین جمعیت شهرنشین را در دنیا دارند.
به گزارش تجارتنیوز ، آمارها نشان میدهند که اکنون حدود ۷۶ درصد از جمعیت ایران در شهرها زندگی میکنند. اگر کشور-شهرهایی مانند «سنگاپور»، «هنگکنگ» یا «واتیکان» و البته کشورهایی با سرعت رشد حیرتآور (نظیر «امارات» یا «قطر») را در نظر نگیریم، از قضا ایران در میان کشورهایی با سریعترین فرآیند شهرنشینی هم قرار میگیرد.
اما شهرنشینی چه تاریخچهای را (در ایران و در جهان) از سر گذرانده و اگر بنا باشد پیشبینی کنیم که شهرنشینی با آینده ایران و جهان چه میکند، به چه مواردی میتوانیم اشاره کنیم؟
انسانها شهرنشین میشوند
تا همین ۲۵۰ سال پیش، تنها ۳ شهر با جمعیت بالاتر از یک میلیون نفر روی کره زمین وجود داشت: «ادو» (Edo) یا همان «توکیو» امروزی؛ «پکن» و «لندن». حتی «رم»، که حدود ۲ هزار سال پیش پررونق ترین شهر در جهانِ غرب بود، در زمانِ اوج تنها ۴۵۰ هزار نفر جمعیت داشت.
گفته میشد «بغداد» امروزی یا «نیشابور» در ایران هم زمانی در زمره پر جمعیتترین شهرهای جهان بودهاند، اما یا در آمارها اغراق شده، یا این جمعیت در اثر رخدادهای بیرونی ناگهان از بین رفته است. (برخی آمارها را میتوانید در اینجا ببینید.)
اکنون حدود ۵۷ درصد از جمعیت جهان (معادل حدود ۴٫۵ میلیارد نفر) در شهرها زندگی میکنند و جالب اینجا است که بر اساس دادههای سازمان ملل متحد، برای نخستین بار در سال ۲۰۰۷ میلادی بود که جمعیت شهرنشینانِ جهان از جمعیت روستانشینانِ جهان پیشی گرفت.
شهرهای جهان با سرعتی حیرتآور رشد میکنند./ «ماکائو»، روستایی در چین که در نیم قرن به یک غول اقتصادی تبدیل شد.
آمارها نشان میدهند که تا سال ۲۰۵۰ میلادی، حدود ۷ میلیارد نفر (معادل حدود دو سوم جمعیت جهان در آن زمان)، شهرنشین خواهند بود. این روند تاثیراتی بیاندازه مهم بر اقتصاد و جامعه انسانی بر جای خواهد گذاشت که در ادامه به آنها اشاره میکنیم. (منبع اصلی آمارها را در اینجا ببینید.)
شهرنشینی، حاشیهنشینی و انقلاب
اما اجازه بدهید ابتدا گریزی به سیر شهرنشینی در ایران بزنیم. آمارهای منسجم در حوزههای اقتصادی و اجتماعی در ایران، از حدود سال ۱۳۳۵ خورشیدی به این سو در دسترس بوده و بنابراین قابل استناد هستند.
همین آمارها نشان میدهند که در سال ۱۳۳۵ خورشیدی، نزدیک به ۷۰ درصد از جمعیت ایران روستانشین و تنها ۳۰ درصد از جمعیت ایران شهرنشین بودند. سیاستهای اقتصادی دوران پهلویِ دوم و البته عامل مهمِ دسترسی به درآمدهای نفتی اما موجب رشد سریع جمعیت شهرنشین در ایران شد.
تا سال ۱۳۵۶ (یعنی در طول نزدیک به ۲ دهه) جمعیت شهرنشین و جمعیت روستانشین ایران تقریبا برابر شدند. بخشی از این روند، به «اصلاحات ارضی» بر میگشت که موجب شد کشاورزی در ابعادِ گسترده از صرفه بیفتد و سیل جمعیت روستایی، به حاشیه شهرهای ایران سرازیر شود. (شخصیتهایی مانند « صمد » با نقشآفرینیِ «پرویز صیاد»، محصول همین دوران هستند و تناقضاتِ پرتابشدن از روستا به شهر را به تصویر میکشند.)
شواهدی هست که نشان میدهد انقلاب سال ۱۳۵۷ خورشیدی، بر دوش حاشیهنشینانِ شهری و راندهشدگان از روستاها سوار بود.
اما شهرنشینیِ ناگهانی و اسکان میلیونها نفر در حاشیه شهرها، مشکلات خودش را پدید آورد. « آصف بیات »، جامعهشناس ایرانیِ مقیم آمریکا، معتقد است که همین روندِ اسکانِ از رویِ اجبار در حاشیه شهرها (جایی که هنوز زیرساختی برای اسکان وجود نداشت)، اصلیترین دلیل بروز انقلاب در سال ۱۳۵۷ بوده است.
ماجرا از نگاه این جامعهشناس ایرانی اینطور است: کشاورزانی که شغلشان را در روستا از دست داده و به سودایِ درآمد بیشتر به شهرها سرازیر شده بودند، جایی در مرکز شهر نیافتند و به ناچار در حاشیه اسکان گزیدند.
جدال شهر/روستا در ایران: فردا چه میشود؟
اما روند شهرنشینی در ایران همچنان هم ادامه دارد. در ایران، سکونتگاههایی با بیش از ۵ هزار نفر جمعیت، «شهر» محسوب میشوند و این در حالی است که در «فرانسه»، مرز تبدیل روستا به شهر، افزایش جمعیت به بیش از ۲ هزار نفر است و در «ژاپن»، ۵۰ هزار نفر.
در هر حال، برآوردهای آماری نشان میدهند که در سال ۲۰۵۰ میلادی، حدود ۸۶ درصد از جمعیت ایران ساکن شهرها خواهند بود. در همان سال، این نسبت در «ترکیه» دقیقا به همین میزان است؛ در «عمان» به حدود ۹۵ درصد میرسد و در «پاکستان» تنها ۵۲ درصد خواهد بود.
روستاهای ایران با نرخی نگرانکننده در حال خالیشدن هستند.
برای کشوری که نزدیک به ۸۶ درصد از جمعیتش در شهرها زندگی میکنند، بسیاری چیزها تغییر خواهند کرد. مثلا، با توجه به عمق بحران آب در ایران، کشاورزی در آن زمان یا باید به شدت صنعتی و بهینه شود و یا اینکه ایران اساسا به یک کشور واردکننده محصولات کشاورزی و غذایی بدل خواهد شد.
شهر هر چه بزرگتر، بهتر!
علاوه بر این، شهرها محل نوآوری هستند و هر چه شهرها بزرگتر و پرجمعیتتر باشند، میزان نوآوری و تولید اقتصادی آنها هم افزایش خواهد یافت. به عنوان مثال، «نیویورک» حدود ۸٫۵ میلیون نفر و «مادرید» حدود ۳٫۲ میلیون نفر جمعیت دارد؛ یعنی اولی تقریبا ۲٫۶ برابر دومی جمعیت دارد.
اما تولید ناخالص داخلی (GDP) «نیویورک» حدود ۱٫۵ تریلیون دلار است و تولید ناخالص داخلی «مادرید» نزدیک به ۱۵۰ میلیارد دلار؛ یعنی تولید ناخالص اولی، تقریبا ۱۰ برابر بیش از دومی است. هر چند باید دقت کنیم که همبستگیِ آماری، همیشه مشاهده نمیشود. (در این مورد، به این دو منبع، در اینجا و اینجا مراجعه کنید.)
شهر «نیویورک» در آمریکا، به تنهایی به اندازه ۷ برابر اقتصاد ایران تولید ناخالص داخلی دارد.
اما چرا اینطور است؟ پاسخ تقریبا ساده است: هزینه ایجاد زیرساختها (مثلا هزینه ایجاد ۱۰ خط مترو و یا اتصال کل شهر به برق) در «نیویورک» و «مادرید» ممکن است تقریبا مساوی باشد، اما در «نیویورک» در نهایت ۸٫۵ میلیون نفر از این امکانات استفاده میکنند و در «مادرید»، حدود ۳٫۲ میلیون نفر. (این همان اثر « مزیت مقیاس » یا Economies of scale در اقتصاد است.)
این در حالی است که اگر شما یک کسبوکار «تاکسی اینترنتی» داشته باشید، قطعا در شهری با جمعیت بالاتر مانند «نیویورک»، موفقتر خواهید بود، چرا که مشتریان بیشتری دارید و رانندگان هم به دلیل رقابت حاضر خواهند بود با درصد کمتری با شما کار کنند.
شهرنشینی میتواند سکوی پرش ایران باشد
اما این چه ربطی به ایران و آینده آن پیدا میکند؟ موسسه مشاوره اقتصادی «مکنزی» (McKinsey & Company) در سال ۲۰۱۶ میلادی، یعنی زمانی که ایران در قالب پروژه «برجام» در حال حل و فصل مشکلات خود با جهان بود، گزارشی ۱۶۸ صفحهای و بسیار خوشبینانه از آینده اقتصاد ایران ارائه کرد.
در این گزارش آمده بود که ایران میتواند (تحت شرایطی) تا سال ۲۰۳۵ میلادی به تولید ناخالص داخلی یک تریلیون دلاری برسد و ۹ میلیون شغل جدید در اقتصاد خود ایجاد کند. یکی از ۶ مزیتی که در این گزارش به آنها اشاره شده بود و به عقیده تیم نویسندگان گزارش میتوانست اقتصاد ایران را به توسعه برساند، «نرخ شهرنشینی» در ایران بود.
بر اساس این گزارش، نرخ شهرنشینی ایران با تولید ناخالص داخلی ایران مقایسه شده بود و نتیجه گرفته شده بود که ایران هنوز نتوانسته از ظرفیت جمعیت شهرنشین خود برای توسعه استفاده کند. از باب مقایسه، نسبت جمعیت شهرنشین به کل جمعیت در ایران، از همین شاخص در کشورهایی مانند «پرتغال» یا «اتریش» بالاتر است و بیش از ۲ برابر همین شاخص در «هند» است.
توسعه شهرنشینی (به شکل پایدار) میتواند یکی از راهبردهای ایران برای توسعه در دهههای آینده باشد.
در واقع، ایران میتواند (به صورت بالقوه) با استفاده از مزیت جمعیت شهرنشین و نسبت بالای جمعیتی که در «طبقه متوسط شهری» دستهبندی میشوند، به سرعت رشد کند. البته واضح است که از سال ۲۰۱۶ میلادی تاکنون، بسیار از متغیرها تغییر کردهاند. (برای مطالعه اصل گزارش، اینجا را ببینید.)
اما هر چه باشد، افزایش جمعیت شهری در ایران و خالی شدن روستاها از جمعیت، روندی حتمی در آینده ایران است. میتوان به قطعیت گفت که ساختار حکمرانی در ایران برای این موضوع هم آماده نیست. با این همه، واضح است که این روند، میتواند در عین نگرانی، فرصتهایی هم پدید بیاورد.
نظرات