فونیکس - هدر اخبار
کد مطلب: ۶۴۴۰۱۶

چرا هوای ایران پر از گرد و غبار است؟/ ترکیه و افغانستان مقصر بحران ایران هستند؟

چرا هوای ایران پر از گرد و غبار است؟/ ترکیه و افغانستان مقصر بحران ایران هستند؟

طوفان ریزگردها بهار امسال را در بسیاری از شهرهای ایران به جهنمی نارنجی‌رنگ بدل کرده و این بار، از نظر گستره سرزمینی، تعداد شهرهایی که درگیر شده‌اند، بیش از گذشته است. اما چرا چنین شده و آیا باید منتظر آینده‌ای نگران‌کننده‌تر هم باشیم؟ به گزارش تجارت‌نیوز، ماجرا امسال جدی‌تر از همیشه هم هست، چرا که

طوفان ریزگردها بهار امسال را در بسیاری از شهرهای ایران به جهنمی نارنجی‌رنگ بدل کرده و این بار، از نظر گستره سرزمینی، تعداد شهرهایی که درگیر شده‌اند، بیش از گذشته است. اما چرا چنین شده و آیا باید منتظر آینده‌ای نگران‌کننده‌تر هم باشیم؟

به گزارش تجارت‌نیوز ، ماجرا امسال جدی‌تر از همیشه هم هست، چرا که گرد و غبار به پایتخت رسیده و ظاهرا به این ترتیب، صدای بحران را به گوش مسئولان هم رسانده است. پایداریِ گرد و غبار در پهنه ایران هم کم‌سابقه است: از میانه اسفندماه شروع شده و پیش‌بینی می‌شود (دست‌کم) چند روز دیگر هم ادامه داشته باشد.

اما همیشه این‌طور نبوده و کافی است بهار سال ۱۳۹۸ را به یاد بیاوریم: بهاری که ۵۰۰ میلیارد مترمکعب باران بر سر ایران بارید و جدای از خسارت‌های جانی و مالیِ سیلاب‌های سراسری، بسیاری از سفره‌های زیرزمینی آب در ایران پر شدند. در آن سال، خبری از گرد و غبار هم نبود.

اما دلایل اصلیِ بحران گرد و غبار کدام‌ها هستند و آیا صرفا داخلی‌اند یا می‌توان ردِ بحران را تا خارج از ایران هم دنبال کرد؟ علاوه بر این، اگر راه‌حلی وجود داشته باشد که آسمان ایران کمتر غبارآلود باشد، این راه‌حل کدام است؟

اعدادی بسیار بزرگ و توانی بسیار کوچک

ریزگردهایی که آسمان شهرهای ایران را نارنجی‌رنگ کرده‌اند، پشتوانه عظیمی از عوارض بحران آب را در پسِ پشت خود دارند: میلیون‌ها هکتار زمین‌های خشک در ایران و کشورهای همسایه، که عامل اصلی پیدایش آنها، کمبود آب در غرب آسیا است.

علی‌محمد طهماسبی، دبیر ستاد ملی مقابله پدیده گرد و غبار، در اسفندماه سال گذشته گفته بود که حدود ۲۸۰ میلیون هکتار مناطق غبارخیز در اطراف ایران وجود دارد که به‌طور میانگین سالانه ۱۵۰ میلیون تُن گرد و غبار از این مناطق تولید می‌شود.

خوزستان

پهنه‌ای برابر با ۱٫۷ برابر مساحت ایران در کشورهای همسایه وجود دارد که منشا ریزگرد است.

برای اینکه متوجه عمق بحران بشویم، کافی است به اعداد مورد اشاره بیشتر دقت کنیم. ۲۸۰ میلیون هکتار، برابر است با ۲ میلیون و ۸۰۰ هزار کیلومتر مربع، یعنی تقریبا ۱٫۷ برابر مساحت ایران. به عبارت ساده، به اندازه ۱٫۷ برابر مساحت ایران، زمین‌هایی در اطراف کشور وجود دارند (عمدتا در عراق، اردن، عربستان، سوریه و افغانستان) که می‌توانند منشا گرد و غبار باشند.

این تازه به غیر از زمین‌هایی است که منشا داخلی ریزگردها به شمار می‌آیند و عمدتا در استان خوزستان در ایران واقع شده‌اند. این در حالی است که بروز بحران‌های اقلیمی (که بسیار بسیار فراتر از خشکسالی‌های مقطعی هستند) به این معنا خواهد بود که کانون‌های گرد و غبار هم روز به روز گسترده‌تر می‌شوند.

عراق مقصر اصلی نیست

در مورد کانون‌های گرد و غبار در داخلی کشور و علل پیدایش آنها فراوان می‌توان گفت، اما کنترل این کانون‌های بحران‌ساز از قضا ساده‌تر هم هست. دلیل این است که اگر بودجه باشد و توانی هم برای تصمیم‌گیری، می‌توان برای این کانون‌های گرد و غبار کاری کرد.

اما در مورد کانون‌های گرد و غبار در کشورهای همسایه این‌طور نیست و ماجرا پیچیده‌تر است. از جمله اینکه گسترده‌ترین دشت‌های خشکی که موجب بروز گرد و غبار می‌شوند در عراق واقع شده‌اند، اما حتی خودِ عراقی‌ها هم قربانیِ این وضعیت هستند و نه عاملِ ایجاد آن.

mosul dam iraq isis 1

رود دجله در تمام طول تاریخ تمدن، یکی از ارکان تامین آب در خاک عراق بوده است.

ترکیه یکی از بزرگ‌ترین تولیدکنندگان محصولات کشاورزی در جهان است و بخش کشاورزی یکی از ارکان اقتصادِ رو به رشد این کشور به حساب می‌آید. ترکیه تحت مدیریت حزب «عدالت و توسعه» (و شخص اردوغان)، در دهه‌های اخیر شروع به سدسازی‌های گسترده در این کشور کرده و دست‌کم دو سد بسیار بزرگ بر سرمنشاء رودهای «دجله و فرات»، بزرگ‌ترین رودهای جاری در کشور عراق هم ساخته است.

ترکیه پنبه در گوش کرده و راه خودش را می‌رود

سد «آتاتورک» (Atatürk)، بزرگ‌ترین سد ترکیه، در سال ۱۹۹۲ میلادی افتتاح شد و سد «ایلیسو» (Ilısu)، دومین سد بزرگ ترکیه هم سال گذشته افتتاح شد. میزان آب‌گیریِ این دو سد بسیار بالا است و برای ما ایرانی‌ها (که درگیر بحران آب هستیم) حیرت‌آور.

«سد آتاتورک»، به تنهایی حدود ۵۰ میلیارد مترمکعب، برابر با ظرفیت بیش از ۶۵۰ سد در ایران و معادل حدود نیمی از ظرفیت تمامِ آبِ مصرفی در ایران در طول یک سال، ظرفیت آب‌گیری دارد و ۱۶ برابر بزرگ‌تر از بزرگ‌ترین سدِ ایران (سد کرخه) است.

13 ilisu 530 mi

ظرفیت سد «ایلیسو» در ترکیه، به تنهایی ۳ برابر بیشتر از بزرگ‌ترین سد در ایران (سد کرخه) است.

«سد ایلیسو» هم حدود ۱۰ میلیارد مترمکعب ظرفیت آب‌گیری دارد که به تنهایی، حدود ۳ برابر بیش از ظرفیت سد کرخه است. این در حالی است که تعداد کل سدهایی که در خاکِ ترکیه بر سرمنشا رودهای «دجله» و «فرات» ایجاد شده‌اند، در مجموع به ۲۲ مورد می‌رسد.

تخمین‌ها نشان می‌دهد که دو سد «آتاتورک» و «ایلیسو» می‌توانند جلویِ روان‌شدنِ حدود ۶۰ درصد از میزان آب ورودی به عراق را بگیرند. به این ترتیب، عراق در سال‌های آینده حتی از امروز هم کمتر آب در اختیار خواهد داشت و بحران ریزگردها، هم برای این کشور و هم برای ایران، تشدید خواهد شد.

چرا ایران نتوانست با ترکیه وارد گفتگو شود؟

اما آیا ترکیه می‌تواند به همین راحتی مسیر آب را به روی کشور همسایه ببندد و به همه‌چیز بی‌توجه باشد؟ در جهانِ سیاست همه‌چیز شدنی است، به شرط آنکه قدرت و اهرم‌های فشار داشته باشی و ظاهرا ترکیه هر دو را دارد.

اما حتی ایران هم نتوانسته در مقابل زیاده خواهی ترکیه کاری از پیش ببرد و همه اعتراضات تا امروز کلامی بوده‌اند. مثلا، در سال ۱۳۹۵ خورشیدی، ایران تلاش کرد قطعنامه‌ای برای مقابله با ریزگردها (به صورت کلی و بدون انتقاد جدی از ترکیه) در سازمان ملل متحد به تصویب برساند.

این قطعنامه، بالاخره در آذرماه سال ۱۳۹۵ و در کمیته دوم مجمع عمومی سازمان ملل متحد به تصویب رسید و در تیرماه سال ۱۳۹۶ هم کنفرانسی در ایران برگزار شد که قرار بود با حضور برخی مهمانان خارجی، موضوع قطعنامه پیشنهادی ایران در سازمان ملل متحد در آن به شکلی دقیق‌تر مطرح شود.

1000x 1 2

ترکیه در سال‌های اخیر به شیوه‌های مختلف منافع ایران را هدف قرار داده است.

حسن روحانی، رییس‌جمهوری وقت ایران، در این همایش گفت که ریزگردهای آوار شده بر سر ایران، ۲۰ درصد منشا داخلی و ۸۰ درصد منشا خارجی دارد. روحانی منشا خارجی این ریزگردها را هم مشخص کرد و گفت: «کشورهای عراق، سوریه، اردن، کویت، عربستان، پاکستان، افغانستان و ترکمنستان جزو کشورهایی هستند که گرد و غبار از آنها به داخل ایران سرازیر می‌شود.»

اشاره رییس‌جمهورِ پیشینِ ایران به ترکیه (که در آن زمان در اوج روابط گرمِ سیاسی با ایران بود) بسیار نرم‌تر از این‌ها بود و در واقع، نامی از این کشور برده نشد. روحانی از سدسازی ترکیه هم انتقاد کرد اما تنها گفت که یکی از دلایل افزایش گرد و غبار در ایران سدسازی‌ها در کشورهای همسایه است.

پاسخ سختِ ترکیه

طرف ترکیه‌ای پاسخی قاطع به اظهاراتِ غیرقاطع رییس‌جمهور وقت ایران داد. «فضلی چورمان»، معاون وقتِ وزیر امور خارجه ترکیه درباره درخواست مقام‌های ایرانی از جمله معصومه ابتکار (رئیس وقتِ سازمان محیط‌‌زیست ایران)، مبنی بر اینکه «ترکیه تضمین دهد که حق‌آبه رودخانه‌های پایین‌دست و تالاب‌ها با این سدها از بین نمی‌رود»، گفت: «معنی اینکه ایران می‌گوید ما تضمین بدهیم را نمی‌دانیم. آیا ایران در زمان سدسازی با کشور دیگری مشاوره و همکاری می‌کند و یا تضمینی می‌دهد؟ در حال حاضر هم ایران نباید درباره سدسازی ترکیه تضمین بخواهد.»

رئیس هیات ترکیه‌ای در کنفرانس بین‌المللی گرد و غبار در تهران هم گفت: «اگر ترکیه مشکلی با عراق داشته باشد، این دو کشور می‌توانند با یکدیگر مذاکره کنند و نیازی به دغدغه و نگرانی ایران برای عراق نیست.»

نگرانیِ مشابه در شرق ایران

اما این تنها ترکیه و عراق نیستند که عامل ایجاد گرد و غبار در ایران شده‌اند، بلکه ایران از سمت شرق هم کانون ریزگردهایی شده که از دشت‌های افغانستان بر می‌خیزند. در سال ۱۳۹۹، محمد اشرف غنی، رییس‌جمهوری وقت افغانستان، از سد «کمال‌خان» در ولایت نیمروز در نزدیکی مرز این کشور با ایران رونمایی کرد و البته در آن مراسم به نوعی ایران را تهدید کرد.

اشرف غنی در آن زمان گفت که از این پس، فارغ از سهم تعریف شده ایران از حق‌آبه «هیرمند»، در مقابل درخواست آبِ مازاد از سوی ایران، از ایران نفت می‌گیرد. به بیان ساده، افغانستان به ایران هشدار داد که اگر مازاد بر سهمیه خود از «هیرمند» آب می‌خواهد، باید در مقابل به افغانستان نفت بدهد.

ریزگردها از سمت افغانستان هم به ایران هجوم می‌آورند.

حالا که اشرف غنی صحنه سیاست افغانستان را ترک کرده و سرنوشت این کشور به دست یک گروهک بنیادگرا افتاده، مشکل بتوان تصور کرد که روندِ امور به نفع ایران خواهد شد. همزمان، طالبان کشت خشخاش را هم در افغانستان ممنوع کرده و در کشوری که حدود ۳۰ درصد از تولید ناخالص داخلی (GDP) آن متعلق به بخش کشاورزی است، تقاضا برای آب نه فقط کم نشده که با بروز بحران‌های اقتصادی توسط این گروهک بنیادگرا، افزایش هم خواهد یافت.

چه بر سر ایران می‌آید؟

تا لحظه تنظیم این متن، میزان میانگین بارش‌ها در سراسر ایران حتی نسبت به میانگین بلندمدت هم کمتر بوده است. پیش‌بینی‌های اقلیم‌شناسی (و نه هواشناسی) هم می‌گویند که ایران خشک‌تر و خشک‌تر خواهد شد. (توضیح اینکه هواشناسی وضعیت آب و هوا در روزهای آینده را پیش‌بینی می‌کند، اما اقلیم‌شناسی خبر از روندهایی می‌دهد که ممکن است مقیاس‌شان «سال» و «دهه» باشد.)

از دیگر سو، آن‌طور که آمارها نشان می‌دهند، حدود ۳۵ میلیون هکتار (معادل ۲۱ درصد از مساحت کل ایران) در ۲۳ استان کشور، دشت‌هایی دارند که می‌توانند منشا بروز ریزگردها باشند. در سال آبیِ جاری که شهرهایی مانند اصفهان و یزد احتمالا حتی برای آشامیدن هم آب کافی ندارند، مشخص است که چه بر سرِ کشاورزان و چه بر سرِ دشت‌های خشک خواهد آمد.

وضعیت در عراق هم همین‌طور است و با اطمینان می‌توان گفت که در سال‌های آینده بحران آب در این کشور هم تشدید خواهد شد و گرد و غبار بیشتری از دشت‌های خشک عراق به سمت ایران وزیدن خواهد گرفت.

تنش آب شرب در ایران

بحران کم‌آبی همچنان رو به گسترش است و ظاهرا مسئولان ایرانی هنوز متوجه عمق بحران نشده‌اند.

جان کلام اینکه در ماه‌ها و سال‌های آینده، بحران ریزگردها پُربسامدتر، طولانی‌تر و گسترده‌تر خواهد شد. اگر روزگاری اهوازی‌ها و آبادانی‌ها بودند که دائم برای نفس‌کشیدن مشکل پیدا می‌کردند، حالا اهالی کرمانشاه، کرج و تهران هم به همان بلا دچار شده‌اند.

می‌توان پرسید آیا مدیریت منابع آب در داخل و دیپلماسی آب در خارج، به اندازه‌ای کارآمد بوده یا خواهد بود که از حالا برای حل مشکل فکری بکند یا اینکه قرار است مستقیم به دلِ بحرانی پیش برویم که زیر گرد و خاک دفن‌مان خواهد کرد؟

نظرات

مخاطب گرامی توجه فرمایید:
نظرات حاوی الفاظ نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد.