فونیکس - هدر اخبار
کد مطلب: ۶۴۵۰۹۲

آیا آمریکایی‌ها «عمران خان» را حذف کردند که به «پوتین» ضربه بزنند؟

آیا آمریکایی‌ها «عمران خان» را حذف کردند که به «پوتین» ضربه بزنند؟

پاکستان پر جمعیت‌ترین کشور همسایه ایران است، اما عمده ایرانی‌ها اطلاعات بسیار کمی در مورد این کشور دارند. حالا اما صحنه سیاسی پاکستان دوباره دستخوش تغییر شده و این تغییر در بطن رخدادهای جهانیِ کم‌سابقه دیگری هم قرار گرفته است: جنگ در اوکراین و بحران انرژی. به گزارش تجارت‌نیوز، نگاهی به تاریخ نشان می‌دهد که

پاکستان پر جمعیت‌ترین کشور همسایه ایران است، اما عمده ایرانی‌ها اطلاعات بسیار کمی در مورد این کشور دارند. حالا اما صحنه سیاسی پاکستان دوباره دستخوش تغییر شده و این تغییر در بطن رخدادهای جهانیِ کم‌سابقه دیگری هم قرار گرفته است: جنگ در اوکراین و بحران انرژی.

به گزارش تجارت‌نیوز ، نگاهی به تاریخ نشان می‌دهد که رخدادهای کم‌سابقه و بی‌سابقه و به‌ویژه جنگ‌ها، معمولا چهره سیاست جهانی را برای مدتی طولانی تغییر داده‌اند: از جنگ جهانی دوم بگیرید تا جنگ سال ۲۰۰۳ میلادی در عراق که به سقوط صدام حسین ختم شد.

خاورمیانه در حال پوست‌اندازی است

پس از جنگ جهانی دوم بود که «شورای امنیت سازمان ملل متحد» تشکیل شد و «حق وتو» پدید آمد. پس از سقوط صدام حسین هم بود که عراق و غرب آسیا وارد چرخه‌ای از آشوب شدند که تا همین امروز ادامه دارد و پیدایش «داعش» تنها یکی از نشانه‌های این آشوب است.

مهم‌ترین صادرکنندگان در خاورمیانه و جایگاه ایران

جنگ اوکراین هم (فارغ از هر نتیجه‌ای که داشته باشد) بدون تردید جهان را تغییر خواهد داد و بسیاری چیزها دیگر به شکل سابق‌شان بر نمی‌گردند. از قضا، ماجرای تغییرات سیاسی در پاکستان هم می‌تواند یکی از مثال‌های این وضعیت جدید باشد و البته این پایان ماجرا نیست. چه چیزهای دیگری ممکن است در منطقه ما تغییر کنند؟

نخست‌وزیری که (ظاهرا) به جایی وصل نبود

به پاکستان برگردیم. «عمران خان»، نخست‌وزیرِ پیشین پاکستان که همین چند روز اخیر برکنار شد، یکی از متفاوت‌ترین نخست‌وزیران این کشور بوده است. او از سال ۲۰۱۸ میلادی تا همین چند روز پیش در سمت خود بود، اما ناگهان توسط نهادهای قدرت کنار گذاشته شد.

صحنه سیاسی پاکستان خاص است: ارتش همه‌کاره است و با وجود آنکه نظام سیاسیِ این کشور پارلمانی است، پارلمان هم عملا به خواست ارتش و نفوذ آن عمل می‌کند. با این همه، سطحی از استقلال نسبی در قوه قضاییه وجود دارد.

فساد سیاسی و اقتصادی در پاکستان هم زبانزد است: به صورت سنتی، عمده سیاستمداران وابسته به دو حزب اصلی (یعنی «مسلم لیگ» و«حزب مردم پاکستان») هستند و با وجود پرونده‌های متعدد فساد، چهره‌های این احزاب صرفا در سِمت‌های مختلف جا‌به‌جا می‌شوند. (حزب‌های کوچک‌تری هم هستند که برای سادگی از کنارشان می‌گذریم.)

عمران خان+تجارت نیوز

«عمران خان» و حزبش (موسوم به حزب «تحریک انصاف») این روند را تا حدی به هم زدند و انتخاب «عمران خان» برای بسیاری به این معنی بود که قرار است با فساد مبارزه شود، چرا که او ظاهرا به جایی وصل نبود.

با این همه، ناظران مستقل می‌دانستند که بدون جلب حمایت ارتش، «عمران خان» نمی‌توانست در جایی که هست باشد. در عمل هم همین‌طور شد و با وجود آنکه «عمران خان» با پارلمان درافتاده بود، دیوان عالی پاکستان در نهایت طرف پارلمان را گرفت و «خان» از قدرت کنار گذاشته شد.

کاسه زیر نیم‌کاسه

اما این صرفا خلاصه‌ای از ماجرا و آن چیزی بود که همه دیده و شنیده بودیم. سیاست پیچیدگی‌های خودش را هم دارد. ماجرا از این قرار است که «خان» دقیقا یک روز پیش از حمله روسیه به اوکراین، به مسکو رفت و با ولادیمیر پوتین دیدار کرد و برخی معتقدند با این کار کلید حذفش از قدرت را هم فشار داد.

پاکستان و ارتش این کشور، به صورت سنتی به آمریکا نزدیک بوده‌اند و در سال‌های اخیر که چین سرمایه‌گذاری‌های گسترده‌ای در پاکستان کرده، آمریکایی‌ها با نگرانی ماجرا را دنبال کرده‌اند. نزدیک شدنِ پاکستان (و به ویژه نخست‌وزیری با تعهد کمتر به ارتش این کشور) به روسیه، قطعا برای آمریکا قابل تحمل نبود.

سلمان

«عمران خان» خودش هم اعلام کرد که برکناری‌اش کار آمریکایی‌ها بوده و آمریکا هم به طور‌طبیعی این مدعا را تکذیب کرد. اما جالب‌تر این است که روس‌ها طرف «عمران خان» را گرفتند. در واقع، مسکو حالا یکی از متحدانش در منطقه را از دست داده است.

زدنِ متحدان پوتین

خیلی خلاصه بگوییم: برکناری «عمران خان» از نخست‌وزیری پاکستان، در واقع ضربه‌ای بود که به روابط مسکو و اسلام آباد وارد شد و حالا در دولت جدید این کشور، انتظار می‌رود پاکستان بیشتر به آمریکایی‌ها نزدیک باشد تا روس‌ها و چینی‌ها.

حالا دیگر کمترین تردیدی وجود ندارد که آمریکا و اروپا می‌خواهند یکی از دو ستون اصلیِ نظم «غیر آمریکاییِ» در حال شکل‌گیری در جهان را به کلی تخریب کنند. این ستون، چیزی نیست به جز روسیه و در درجه بعد شخص پوتین.

نخست وزیر پاکستان

اقتصاد روسیه در هر حال از پسِ تحریم و جنگ، به یک اقتصاد نیمه‌ویران بدل خواهد شد. پوتین و نظام سیاسی روسیه هر چقدر هم قدرت داشته باشند، نمی‌توانند در مقابل کشورهایی بایستند که نمی‌خواهند از روسیه کالا بخرند. (اگر بقیه به عمد حضور شما را نادیده بگیرند، مهم نیست که چقدر بلند می‌توانید داد بزنید!)

چه کسی پشت ماجرا بود؟

پاکستان بیش از آن مهم است که فکر می‌کنیم. پاکستان یکی از حلقه‌های اصلی «جاده ابریشم جدید» است که این دومی هم به نوبه خود اصلی‌ترین طرح اقتصادی و زیرساختیِ چینی‌ها است.

فقط به این دو مورد دقت کنید. نخست اینکه اگر پاکستان حاضر باشد از ایران گاز بخرد (که با توجه به ظرفیت ایران و زیرساخت‌های موجود، از نظر فنی به سرعت انجام می‌شود)، واردات گاز مایع (LNG) از سوی پاکستان کاهش پیدا خواهد کرد.

گاز مایعی که قرار بود به پاکستانی‌ها فروخته شود و حالا آنها نیازی به خریدنش ندارند، می‌تواند راهی اروپا شود. به این ترتیب، اروپا یک قدم دیگر به تحریم کامل خرید گاز از روسیه نزدیک می‌شود. تحریم کامل گاز روسیه هم می‌تواند در کمتر از یک سال به فروپاشی اقتصاد روسیه ختم شود.

دوم اینکه آمریکایی‌ها می‌توانند با اهرمِ پاکستان، هم هندی‌ها را کنترل کنند و هم چینی‌ها را. پاکستان برای هندی‌ها یک دشمن به تمام معنا است (به دلیل مناقشه بر سر «کشمیر») و برای چینی‌ها یک رفیقِ خوب که قرار است جایگاهی کلیدی در «جاده ابریشم جدید» داشته باشد.

حالا نوبت کیست؟

اما از این پس چه خواهد شد؟ اگر این‌طور فرض کنیم که در حال حاضر مهم‌ترین موضوعِ جهان (البته از نظر آمریکا و اروپا!) جنگ در اوکراین است و برای مدتی اوج‌گیریِ قدرت چین به جایگاه دوم انتقال پیدا کرده، شاید بتوانیم حدس و گمان‌هایی بزنیم.

نخست اینکه آمریکا و اروپا قدم به قدم در حال تراشیدن هیبت و جایگاه روسیه در جهان هستند و بیش و کم (اگر نه ۹۰ درصد که ۶۰ یا ۷۰ درصد) به هدف خود خواهند رسید. به این ترتیب، یکی از دو بازویِ اصلیِ نظم «غیرآمریکایی» در جهان قطع خواهد شد.

جنگ روسیه و اوکراین

دوم اینکه یک خانه‌تکانیِ احتمالی هم در میان رژیم‌های مرتبط با آمریکا، دور از انتظار نیست. کافی است به روابط رژیم اسرائیل و آمریکا در سال‌های اخیر نگاه کنیم که چطور این رژیم را به جایی رسانده که می‌گوید به‌طور مستقل منافع خود را دنبال خواهد کرد. رژیم اسرائیل حتی حاضر نشد روسیه را تحریم کند و چند نفری از الیگارش‌های روس (رفقای پوتین) دارایی‌های خود را به تل‌آویو انتقال دادند.

این خانه‌تکانی می‌تواند دامن کشورهای عربی خلیج فارس را هم بگیرد. مورد عربستان قابل توجه است: عربستان حاضر به همکاری در زمینه افزایش تولید نفت نشد و با چین قراردادی نفتی امضا کرد که بر اساس آن به جای دلار از «یوآن» چین برای نقل و انتقالات مالی استفاده خواهد شد. ماجرای «خاشقچی» و رسوایی پس از آن برای عربستان سعودی می‌تواند تکرار شود.

نظرات

مخاطب گرامی توجه فرمایید:
نظرات حاوی الفاظ نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد.