از «پلاسکو» تا «متروپل»/ تعداد حوادث ریزش ساختمان در ایران غیر عادی است؟
تلخیها برای ما گویی پایانی ندارند. ظهر روز دوشنبه دوم خرداد ماه سال ۱۴۰۱، ساختمان غولپیکر و ۱۰ طبقه «متروپل» در آبادان، در حالی که هنوز در حال ساخت بود، فروریخت و چندین کشته و مجروح بر جای گذاشت. به گزارش تجارتنیوز، تا لحظه تنظیم این گزارش، خبرها حاکی از آن هستند که دستکم ۳۷
تلخیها برای ما گویی پایانی ندارند. ظهر روز دوشنبه دوم خرداد ماه سال ۱۴۰۱، ساختمان غولپیکر و ۱۰ طبقه «متروپل» در آبادان، در حالی که هنوز در حال ساخت بود، فروریخت و چندین کشته و مجروح بر جای گذاشت.
به گزارش تجارتنیوز ، تا لحظه تنظیم این گزارش، خبرها حاکی از آن هستند که دستکم ۳۷ نفر در این حادثه کشته شدهاند. با توجه به استقرار یک اتوبوس-آمبولانس در محل حادثه، خیلیها نگرانند که تعداد قربانیان حادثه در نهایت بیش از اینها باشد و زخم فروریختن ساختمان «پلاسکو» در تهران، زنده شود.
تردیدی نیست که خبرها در مورد این حادثه اسفناک لحظه به لحظه تکمیل میشوند و کام خانوادههایی که قربانیان جانی و مالی این حادثه بودهاند، همچون کامِ همه ایرانیها، تلخ خواهد شد.
اما آیا حوادث مشابهی هم در دیگر نقاط جهان رخ میدهند؟ اگر آری، دلیل این حوادث چیست و نحوه برخورد دولتها، نهادهای فنی و نیروهای امدادی با حوادث مشابه در دیگر نقاط جهان چگونه است؟
پلاسکو، زخمی که هنوز باز است
نخست باید از بزرگترین حادثه مشابه در ایران یاد کنیم: حادثه ریزش ساختمان «پلاسکو» در تهران.
صبح روز ۳۰ دیماه سال ۱۳۹۵، یکی از معروفترین و نمادینترین مراکز خرید در تهران، در یکی از پرترددترین نقاط پایتخت، طعمه حریق شد و بعد هم فروریخت.
این اتفاق جلوی چشم میلیونها بیننده رخ داد، چه کسانی که در محل بودند و موبایل بهدست فیلم میگرفتند و چه آنها که تصاویر تکاندهنده فاجعه را از طریق برنامههای زنده تلویزیونی دنبال میکردند.
حادثه ساختمان «متروپل» در آبادان
تلختر از خودِ حادثه، این بود که از میان ۲۲ قربانی آن، ۱۶ نفر آتشنشان بودند و تا لحظات آخر تلاش میکردند که آتش را فروبنشانند و شهروندان عادی را از صحنه دور کنند.
تخمین زده شد که خسارت آن حادثه، حدود ۱۵۰۰ میلیارد تومان (به نرخ آن سال) بوده و این به جز خسارت جانهای از دسترفته و آسیبهای روانیِ ناشی از فروریزی یکی از نمادینترین ساختمانهای تهران بود.
وقتی برای هیچچیز آماده نیستیم
اما غافلگیریها، بیش از صرفِ فروریزش یک ساختمان بودند.
نخست اینکه در ماجرای «پلاسکو» تجمع مردم مانع از حضور به موقع نیروهای امدادی در صحنه شد و تلاش نیروهای انتظامی برای متفرقکردن مردم هم کافی نبود.
آتشنشانهایی که جانشان را بر سرِ حادثه گذاشتند نیز عمدتا مشغول تخلیه شهروندان از ساختمان بودند، کاری که خودِ شهروندان باید زودتر انجامش میدادند.
اهل فن هم گفتند که خاموشکردنِ آتش با حجم بسیار زیاد آب، یکی از دلایل سنگینشدن طبقات و فروریختن ساختمان بوده و جدا از این، برای یک ساختمان ۵۵ ساله که نه سیستم هشدار دقیق و نه سیستم اطفای حریق داشته، مقصران احتمالی از یک نفر و ۱۰ نفر فراتر است.
حادثه «پلاسکو» در سال ۱۳۹۵، یکی از تکاندهندهترین حوادث شهری در ایران بود.
بعد از حادثه گفته شد که بسیاری از واحدهای صنفی فعال در ساختمان «پلاسکو» اساسا فاقد بیمه بودهاند و دستکم نیمی از کارگران فعال در این واحدهای صنفی هم بیمه نبودهاند. این یعنی خسارت روی خسارت.
صحبت از این هم بود که برای شهری به بزرگی تهران، تعداد ماشینهای آتشنشانی با بالابرها و نردبانهای حرفهای کافی نبوده است. و هنوز هم احتمالا کافی نیست.
زخم «پلاسکو» هنوز هم باز است و بیشمار پرسش با خود به میان میآورد: چه کسی مجوز ایمنی ساختمانها را امضا میکند؟ چرا تجهیزات فنی برای مهار آتش آنقدر ناقصاند که آتشنشانها ناچار باشند از جان مایه بگذارند و اینکه چرا در نهایت پرونده «پلاسکو» به نقطهای نرسید که بتوانیم بگویم «الف» و «ب» و «ج» قصور داشتهاند و حالا محکوم شدهاند؟
لندن، ۵ ماه پس از «پلاسکو»
اما تعداد حوادث مشابه در سراسر جهان هم کم نیست و این اتفاقات حتی در کشورهای توسعهیافته هم رخ میدهند. گو اینکه نحوه برخورد شاید متفاوت باشد.
یکی از موارد مشابه که برای ایرانیها هم احتمالا یادآور ماجرای «پلاسکو» است، در لندن، پایتخت انگلستان رخ داد.
حدود ۵ ماه پس از حادثه «پلاسکو» در ایران، برج ۲۴ طبقه «گرنفل» (Grenfell Tower) در لندن، طعمه حریق شد و به دلیل تعلل در مهار آتش، ۷۲ نفر در این ماجرا جان باختند.
برج «گرنفل» در لندن، حدود ۵ ماه پس از حادثه «پلاسکو» در ایران طعمه آتش شد.
برج فرونریخت، اما واضح بود که میشد جلوی حادثه را گرفت.
مطبوعات بریتانیایی آن زمان نوشتند که این رخداد، «بدترین حادثه از نوع خود پس از جنگ جهانی دوم» بوده است.
بحثهایی هم در فضای عمومیِ بریتانیا در گرفت: اینکه چرا سیستم هشدار آتش برج عمل نکرده است؟ اینکه چرا آتشنشانها دیر رسیدهاند و اینکه چرا چنین رخدادی باید در قلب یک کشور ثروتمند رخ بدهد؟
آمریکا پیشتاز است، اما باید منصف باشیم
اما آمریکا هم کم از این دست حوادث نداشته است.
در این کشور، صدها مورد حادثه فروریزش برج رخ داده که بسیاری از آنها به دهههای گذشته مربوط هستند. (یک فهرست به نسبت کامل را در اینجا ببینید. کافی است عبارت US را به عنوان نام اختصاری «ایالات متحده آمریکا» جست و جو کنید.)
در یکی از خونینترینِ این حوادث در «میامی» واقع در آمریکا که حدود یک سال پیش رخ داد، یک ساختمان ۱۲ طبقه فروریخت و ۹۸ نفر کشته شدند. (در مورد این حادثه، این مطلب را در نشریه «گاردین» انگلیس ببینید.)
اما منصفانه نیست که حوادث مشابه در آمریکا را بزرگنمایی کنیم، چرا که هیچ کشوری در جهان به اندازه آمریکا برج و ساختمان بلندمرتبه نداشته و ندارد. در دهههای ۱۹۳۰ تا ۱۹۷۰ میلادی، که بیشتر حوادث فروریزش برج در آمریکا به وقوع پیوستهاند، اساسا برجسازی در کشورهای دیگر استثنا بود.
چین هم جایگاهی مشابه آمریکا دارد و تعداد حوادث ریزش ساختمان و پل در این کشور، در سه دهه اخیر بسیار زیاد بوده است.
فروریزش برجی در هند
در یکی از تازهترینِ این حوادث در استان «هونان» در چین، همین ۲ ماه پیش، ۵۳ نفر کشته شدند.
اما چین هم موقعیتی مشابه آمریکا دارد و حجم برجسازی در این کشور در ۳ دهه اخیر، بیش از هر کشور دیگری در جهان بوده است.
بنابراین، مقایسه آمریکا و چین (صاحبان بیشترین تعداد ساختمانهای بلندمرتبه در جهان) با کشوری مانند ایران که بلندمرتبهسازی در آن اساسا همهگیر نیست، مقایسه منصفانهای نیست.
مورد خاص هند، پاکستان و بنگلادش
اما در کشورهایی مانند هند، پاکستان و بنگلادش، حوادثی از این دست به وفور رخ میدهند و علت را شاید بتوان در کیفیت ساخت برجها در این کشورها جستوجو کرد.
در دو دهه اخیر (از سال ۲۰۰۰ میلادی به اینسو) دستکم ۱۵ مورد ریزش ساختمان و پل در هند رخ داده که هر بار هم تلفات سنگینی بر جای گذاشته است.
علت رخدادهای ریزش برج و ساختمان در پاکستان هم نرخ سریع شهرنشینشدن مردمان این کشور و عدم رعایت مسائل ایمنی عنوان شده است. ( اینجا را ببینید.)
در بنگلادش هم مشکل مشابهی وجود دارد: شهرها مانند هند و پاکستان بسیار شلوغ و پر تراکماند؛ برجهایی ساخته میشوند که رعایت مسائل فنی و ایمنی در آنها در کمترین حالت ممکن قرار دارد و البته نمیتوان نقش فساد اداری را هم نادیده گرفت.
اما چرا ایران؟
حادثه «برج متروپل» در آبادان به این زودیها از خاطره ایرانیها پاک نخواهد شد.
آنچه که تا لحظه تنظیم این گزارش میدانیم این است که پیش از این (یک سال پیش!) در مورد ریزش این ساختمان هشدار داده شده بود و اینکه از همان زمان معلوم بوده که مسائل ایمنی و فنی در ساخت این ساختمان غولپیکر رعایت نشدهاند.
هنوز برای اظهارنظر زود است، اما واضح است که شهروندان حق پرسش دارند: آیا شهرداری و شورای شهر آبادان در این ماجرا قصوری داشتهاند؟ چرا با وجود هشدارها (از یک سال پیش) اقدامی برای توقف ساختوساز صورت نگرفته است؟ سازمان نظام مهندسی کجایِ ماجرا قرار دارد؟ چه کسانی در ماجرا سهیم بودهاند؟ چرا نیروهای امدادی با تاخیر به صحنه رسیدهاند و تجیهزات کافی نداشتهاند و دهها پرسش دیگر.
نظرات