فرصت طلایی عمان برای «استارتاپها» و «صنعت گاز» ایران/ آیا باز هم یک فرصتسوزی دیگر در راه است؟
روابط میان ایران و عمان قرار است به شدت توسعه پیدا کند و به احتمال زیاد، این اتفاق عملی میشود. به گزارش تجارتنیوز، از میان کشورهای عربزبان خلیج فارس، ایران تقریبا همیشه بهترین روابط را با عمان داشته. هر چند روابط سیاسی با کشورهایی مانند عربستان، امارات، قطر، بحرین و کویت دائما دستخوش نوسان بوده،
روابط میان ایران و عمان قرار است به شدت توسعه پیدا کند و به احتمال زیاد، این اتفاق عملی میشود.
به گزارش تجارتنیوز، از میان کشورهای عربزبان خلیج فارس، ایران تقریبا همیشه بهترین روابط را با عمان داشته. هر چند روابط سیاسی با کشورهایی مانند عربستان، امارات، قطر، بحرین و کویت دائما دستخوش نوسان بوده، روابط ایران با عمان معمولا گرم بوده است.
اما به نظر میرسد این روابط «میتواند» به صورت بالقوه حتی گرمتر هم بشود. از قضا، این مزیتی بزرگ برای ایران خواهد بود. اما چرا چنین است؟ چرا ایران به این کشور نیاز دارد؟
از «سلطان قابوس» تا «سلطان هیثم»
روابط ایران با عمان حتی پیش از انقلاب سال ۱۳۵۷ هم گرم بود.
محمدرضا پهلوی، نخستین رهبرِ یک کشور (پس از رهبران وقت بریتانیا و آمریکا) بود که در سال ۱۹۷۰ میلادی، سلطنت «قابوس بن سعید» پس از یک کودتا را به رسمیت شناخت.
سلطان قابوس نزدیک به ۵۰ سال در عمان بر تخت سلطنت بود.
«سلطان قابوس»، سلطنتش را هم اساسا مدیون ایران بود. چرا که محمدرضا پهلوی، در ماجرای « شورش ظفار » در پاییز سال ۱۳۵۲ خورشیدی، با اعزام نیروهای نظامی موجب حفظ او در مقام سلطنت شد.
در جریان پرداخت بدهی ۴۰۰ میلیون پوندی (معادل ۵۲۸ میلیون دلاری) بریتانیا به ایران که از زمان سلطنت پهلوی باقی مانده بود، پولها به بانکی در عمان منتقل شدند و همین اواخر اعلام شد که ایران موفق شده به بخشی از این داراییها در بانک عمانی دسترسی پیدا کند.
به همین دلیل، «سلطان قابوس» هم همیشه روابط خوبی با ایران داشت و دوره طولانی سلطنت او (به مدت ۵۰ سال، از سال ۱۹۷۰ تا سال ۲۰۲۰ میلادی) به مثابه وزنهای برای چانهزنی ایران در میان کشورهای عربی منطقه خلیج فارس هم بود.
«سلطان هیثم»، جانشین و پسرعمویِ «سلطان قابوس» نیز اکنون ۲ سالی است که بر تخت سلطنت عمان نشسته است. از قضا، او هم روابطی به نسبت خوب با ایران دارد. عمانیها میدانند که بهترین سیاست این است که میان قدرت ایران و هویت عربی در منطقهشان، نوعی توازن برقرار باشد.
چرا عمان مهم است؟
اما در جریان سفر ابراهیم رئیسی به عمان، صحبت از ارتقای روابط دو کشور به سطوحی حتی بالاتر هم به میان آمده است.
«فرزاد پیلتن»، مدیرکل دفتر عربی و آفریقای سازمان توسعه تجارت ایران در واکنش به سفر یکروزه رییسجمهور ایران به عمان گفته بود: «مقرر شد روابط تجاری و اقتصادی ایران و عمان در دوره ۲ ساله به دو برابر و در دوره ۵ ساله به ۵ برابر افزایش یابد.»
پادشاه جدید عمان، «سلطان هیثم» دست دوستی به سمت ایران دراز کرده است.
اگر این واقعیت را هم در نظر بگیریم که عمان چندین بار واسطه پیامرسانیهای غیرمستقیم میان ایران و آمریکا بوده (از جمله پیش از «برجام» در اوایل دهه ۱۳۹۰ خورشیدی و نیز همین ماههای اخیر) به نظر میرسد که باید روابط با عمان را حتی جدیتر از صرفِ رابطه با یک کشور عربی در نظر گرفت.
امارات متحده عربی و عمان، دروازههای «صادرات مجدد» (Re-exportation) به ایران هستند. به عبارت ساده، کالاهایی که ایران به دلیل تحریمها شاید نتواند به راحتی و مستقیم وارد کند، از این دو کشور (و البته ترکیه) به ایران میرسند.
در جریان پرداخت بدهی ۴۰۰ میلیون پوندی (معادل ۵۲۸ میلیون دلاری) بریتانیا به ایران که از زمان سلطنت پهلوی باقی مانده بود نیز پولها به بانکی در عمان منتقل شدند. همین اواخر اعلام شد که ایران موفق شده به بخشی از این داراییها در بانک عمانی دسترسی پیدا کند.
آمارها هم نشان میدهند که عمان (همچون امارات متحده عربی و ترکیه)، برای ایران به مثابه یک «روزنه تنفس» در مقابل تحریمها عمل کرده. در واقع، از این جهت بینهایت مهم هم بوده است.
مثلث «تنفس» برای اقتصاد ایران: امارات، عمان و ترکیه
سیدروحالله لطیفی، سخنگوی گمرک ایران، همین چند روز پیش به مهر گفته بود که ایران و عمان در سال ۱۴۰۰ خورشیدی، نزدیک به ۱٫۳ میلیارد دلار تجارت داشتهاند . از این میان حدود ۶۲۰ میلیون دلار سهم صادرات عمان به ایران بوده است.
به گفته سخنگوی گمرک ایران، واردات ایران از عمان عمدتا «ذرت، زغالسنگ، روغن و دانههای روغنی، گندم، جو، ماشینآلات صنعتی، ماشینآلات راهسازی، مواد معدنی، تجهیزات پزشکی و دندانپزشکی، کاغذ و مقوا و لوازم یدکی» بودهاند.
اقتصاد عمان فرصت مناسبی برای سرمایهگذاری ایرانیها است تا یک «روزنه تنفس» در مقابل تحریمها ایجاد شود.
ترکیب این کالاها نشان میدهند که برای ایران، عمان (همچون امارات متحده عربی)، دروازهای برای واردات کالاهایی است که اساسا خودِ این کشور (یعنی عمان) تولید نمیکند.
امارات متحده عربی و عمان، در واقع دروازههای «صادرات مجدد» (Re-exportation) به ایران هستند. به عبارت ساده، کالاهایی که ایران به دلیل تحریمها شاید نتواند به راحتی و مستقیم وارد کند، از این دو کشور (و البته ترکیه) به ایران میرسند.
زیستبوم استارتاپی عمان چقدر برای ایران مهم است؟
عمان اما اهمیت دیگری هم برای ایران دارد.آن هم فرصتی است که این کشور میتواند برای جهش استارتاپهای ایرانی فراهم کند.
عمان کمتر از پنج میلیون نفر جمعیت دارد، اما از ظرفیتهای توسعه خود در مقایسه با کشورهایی مانند امارات، قطر و بحرین، کمتر بهره گرفته است.
عمان از نظر ردهبندی شاخص «سهولت انجام کسبوکار» که توسط «بانک جهانی» تهیه میشود، در سال۲۰۲۰ با ۱۰ پله جهش به جایگاه ۵۸ در دنیا رسید. (در مقابل جایگاه ۱۲۷ ایران در همان سال)
بنابراین، زیرساخت سرمایهگذاری جهت دسترسی به بازارهای جهانی، در عمان کاملا فراهم است.
تصویری از سفر وزیر صنعت، معدن و تجارت ایران به عمان
این کشور اما طرحهای توسعه بلندپروازانهای تدوین کرده است. عمان میخواهد بر اساس آنها، تا سال ۲۰۴۰ میلادی سهم درآمدهای نفتی خود از تولید ناخالص داخلیاش را به هفت درصد کاهش بدهد. در واقع، قرار است این کشور به اقتصادی غیرنفتی بدل شود.
اما ایرانیها میتوانند همان کاری را که پیش از این در ترکیه، گرجستان، اقلیم کردستان عراق، امارات متحده عربی، قطر و کویت کردند، این بار در عمان بکنند. البته در فضایی از نظر سیاسی حتی آرامتر.
آنچه «آنها» کردند و میشد سهم «ما» باشد
ذکر چند نمونه از موفقیتهای استارتاپهای عمانی هم در اینجا خالی از لطف نیست.
هفتهنامه «شنبه» در این مورد نوشته است: استارتاپ «ای-مشرف» (e-Mushrif) اولین مجموعه نوآور عمانی است که توانسته سرمایهای بالای یک میلیون دلار را جذب کند. این استارتاپ در حوزه اینترنت اشیاء (IoT) فعالیت دارد.
یا در نمونهای دیگر، استارتاپ «بحار» (Behar) که بازاری برای خرید و فروش ماهی و آبزیان است و توانسته تنها در سال ۲۰۲۰ میلادی، حدود ۸۰۰ تن ماهی صید کند.
در عمان، نمونههای داخلیِ استارتاپهای تاکسی اینترنتی مانند «اوبر» هم فعالیت میکنند. یکی از آنها، «اوتکسی» (Otaxi) نام دارد.
عمان، فرصتی برای گاز ایران
این کشور، از جهتی مهمتر و استراتژیکتر هم برای ایران اهمیت دارد.
عمان سالها پیش قرار بود از ایران گاز وارد کند. جالب اینجا است که با وجود همه فرصتسوزیها و سوءمدیریتهای تاریخیِ مدیران ایرانی، پیشنهاد عمانیها هنوز هم روی میز است.
گاز را عمانیها میتوانستند و میتوانند از قطر هم وارد کنند که اساسا یک غول گازی در جهان است. البته، برای واردات گاز از این کشور، نیازی به عبور خطلوله گاز از عمق خلیج فارس (همچون موردِ ایران) هم نیست.
عمانیها دستکم از سال ۲۰۱۳ میلادی به دنبال خرید گاز از ایران بودهاند. همین چند ماه پیش، «محمد الرومهی»، وزیر نفت و گاز عمان، در مصاحبه با «اساندپی گلوبال پلاتس» (S&P Global Platts) گفت که در صورت احیای برجام، عمان علاقهمند خواهد بود طرحهای واردات گاز ایران از طریق خطلوله را که سالها روی میز بودهاند، احیا کند.
عمانیها پیشنهاد دادهاند که ایران با خطلوله به آنها گاز برساند و آنها با تبدیل این گاز به LNG (گاز مایع) آن را دوباره به کشورهای دیگر صادر کنند.
«الرومهی» درباره خطلوله ایران-عمان در این مصاحبه گفته بود: خوشبین هستم که اگر نه امسال، اما احتمالا به زودی درباره احیای این پروژه صحبت خواهیم کرد. از نظر عمان، فرصتهای فراوانی برای استفاده مطلوب از این پروژه وجود دارد.
عمانیها از سال ۲۰۱۳ میلادی پیشنهاد خرید گاز از ایران از طریق خطلوله را مطرح کردهاند.
اما این تنها پیشنهاد غیر مستقیمی نیست که وزیر نفت و گاز عمان به ایران داده است. رومهی در همان مصاحبه اضافه کرده بود: خطلوله گاز ایران به عمان، میتواند تا یمن امتداد پیدا کند. یمن روزی صلح خواهد داشت و روزی که توافق صلح در این کشور امضا شود، نخستین چیزی که نیاز خواهد بود، انرژی است. علاوه بر صادرات مجدد گاز ایران به یمن، عمان به دنبال استفاده از بخشی از این گاز برای صنعت و افزایش ظرفیت تولید LNG و پتروشیمی خود و ورود به عرصه تولید هیدروژن است.»
پیشنهادی که ایران نمیتواند رد کند
این (به قول آن کاراکتر معروف در فیلم «پدرخوانده») «پیشنهادی است که ایران نمیتواند رد کند.»
ایران بزرگترین دارنده ذخایر گازی پس از روسیه (و شاید حتی پیش از روسیه) است. حالا که صحبت از تحریم گازی روسیه به میان آمده، موقعیت ایران حتی بهبود هم پیدا کرده است.
اما ایران به دلایل مختلف (از تحریم گرفته تا سوءمدیریت و مصرف بسیار بالای داخلی) هرگز نتوانسته در نقش یک صادرکننده بزرگ گاز قرار بگیرد.
پیشنهاد مشخص عمانیها حالا این است که ایران با خطلوله به آنها گاز برساند. آنها نیز با تبدیل این گاز به LNG (گاز مایع)، آن را دوباره به کشورهای دیگر صادر کنند.
گاز ایران میتواند به واسطه خطلوله به عمان برسد و با ظرفیتهای LNG در این کشور، دوباره صادر شود.
جالب این است که عمانیها از انتقال بخشی از این گاز به یمن هم سخن گفتهاند. یعنی انتقال گاز به یک کشور متحد ایران در منطقه و آن هم از طریق خاکِ یک کشور دوست.
این به معنای درآمد مازادِ گازی، تحکیم روابط با کشورهای متحد و دوست و ایجاد یک اهرم فشار در مقابل کشورهایی همچون عربستان و امارات متحده عربی است.
اما آیا ایران این فرصت حاضر و آماده را هم از دست میدهد؟ باید منتظر ماند و دید.
نظرات