عمر ساختمانها در ایران ۲۵ سال،در اروپا ۱۰۰سال!
تبعات حادثه مجتمع «متروپل» در آبادان، هنوز هم ادامه دارد و با گذشت چند روز از حادثه، شوربختانه نگرانیها در مورد افزایش تعداد قربانیان هم بالا گرفته است.
به گزارش تجارتنیوز ، این دومین حادثه از نوعِ خود (پس از ماجرای «پلاسکو») در ایران است و نگرانکنندهتر اینکه کارشناسان میگویند هزاران هزار «متروپل» و «پلاسکو» در گوشهگوشه شهرهای ایران جا خوش کردهاند.
زنگ خطر ساختمانسازی در ایران
در این سالها هم آنقدر مشکلات و گرفتاریهای وخیم داشتهایم که گویی یادمان رفته در یکی از زلزلهخیزترین کشورهای جهان زندگی میکنیم و روزی نیست که نقطهای از ایران با یک زلزله چند ریشتری نلرزد.
حادثه «متروپل» در آبادان، می تواند هر روز در هر گوشهای از ایران تکرار شود.
اما واقعیت این است که باید نگران خیلی چیزها باشیم: امضاهای طلایی که پایِ پروژهها میروند و ایمنی را قربانی میکنند؛ کاهش کیفیت نهادهها؛ تبانیِ سازنده با صادرکننده مجوز و البته اینکه در روزِ مبادایِ حادثه، هیچکس را نمیتوان پاسخگو کرد.
اما وقتی از «زنگ خطر» کیفیت ساختمانسازی در ایران صحبت میکنیم، از چه صبحت میکنیم؟
این مطلب در این مورد است.
خودروسازی دستوری و مسکنسازی دستوری
در این روزها و سالها، صحبت از ثبت رکوردها با اعداد است و نه کیفیت: دولت میخواهد سالی یک میلیون واحد مسکونی بسازد و وزیر راه و شهرسازی هم میگوید ایران به ۱۰ میلیون مسکن جدید نیاز دارد. ( اینجا را ببینید.)
تجربه اما نشان داده که وقتی صحبت از اعدادی به این بزرگی به میان میآید، مسئولان واقعیتها را نمیبینند و در نهایت، کیفیت قربانی کمیت میشود.
مثالِ واضح و عیان، صنعت خودروسازی ایران است که تولید در آن نه با ساز و کارِ «عرضه و تقاضا» که با ساز و کارِ «دستور» شکل میگیرد و نتیجه، در بهترین حالت میشود خودروهای ناقص در کف پارکینگها و در بدترین حالت، خودروهایی که کیسه هوای آنها در تصادفات باز نمیشود.
رئیس پلیس راهور میگوید دستکاری در «قطر آلیاژ باک» توسط خودروسازان، موجب انفجار خودروهای ایرانی میشود.
مثلا، دولت سیزدهم در ابتدای آغاز به کارش وعده داد که تولید خودرو در کشور را تا سال ۱۴۰۴، به سالانه ۳ میلیون دستگاه برساند و یک میلیون دستگاه از آن را هم صادر کند.
نکته اینجا است که تولید خودرو ایران در سال ۱۳۹۹ تنها ۹۰۰ هزار دستگاه بوده و کارشناسان میگویند هدفگذاری تولید ۱٫۶ میلیون دستگاه خودرو در سال جاری هم محقق نخواهد شد. ( اینجا را ببینید.)
و در حالی از صادرات صحبت میشود که تخلفاتی جدی، از جمله در ساخت همین خودروهای کنونی هم وجود دارد و این خودروها در داخل کشور هم مانعِ تولید دارند!
آتشگرفتن خودروها در ایران، از سوی پلیس راهور، به کیفیت پایین خودروها نسبت داده شده است.
سردار «کمال هادیانفر»، رئیس پلیس راهور در روزهای پایانیِ سال ۱۴۰۰ در این مورد به همشهری گفت: «آتشگرفتن خودرو بحثی جدی در تصادفات است. خودرو در حالتی آتش میگیرد که داخلش ۱۰ کیلوگرم تیانتی گذاشته باشیم، اما در خودروی داخلی ماشینها آتش میگیرند و منفجر میشوند، چرا؟ چون باک بنزین ناایمن است. همه میدانند که در همه خودروهای دنیا باک وجود دارد، اما هیچ وقت عامل انفجار نمیشود. اما چرا در ماشینهای داخلی ما باک منفجر میشود؟ چون در قطر آلیاژ باک دست بردهاند و آن را کاهش دادهاند یا حتی در مواردی پلتفرم را تغییر دادهاند.» (فیلم مصاحبه را اینجا ببینید.)
حالا همین را به دستور ساخت سالانه یک میلیون واحد مسکونی در سال تعمیم بدهید و آن را با تجربیات مسکن مهر در دورههای گذشته هم مقایسه کنید. تعمیم و مقایسه با شما.
زندگی در خانههای کاغذی
همین چند سال پیش (سال ۱۳۹۶) بود که در جریان زلزله کرمانشاه، تصاویری تکاندهنده از ریزش دیوارهای پروژه مسکن مهر در شهر «سرپل ذهاب» در شبکههای اجتماعی دست به دست شد.
شدت زلزله (حدود ۷٫۳ در مقیاس ریشتر) بسیار بالا بود، اما بنا به دلایل علمی که ذکر آنها در اینجا بیمعنی است، میزان تخریب آن به اندازه شدتش نبود.
اما در همین وضعیت هم عمدتا خانههای مسکن مهر (و نه خانههای مسکونیِ قدیمیتر) بودند که تخریب شدند.
اما اگر آمارهای کشوری را نگاه کنیم، بیشتر هم نگران میشویم.
ریزش دیوارههای خانههای مسکن مهر در زلزله کرمانشاه در سال ۱۳۹۶، حاشیهساز شد.
«علی بیتالهی» رئیس وقتِ بخش زلزله مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی، در سال ۱۳۹۷ گفته بود: «از حدود ۲۲ میلیون واحد مسکونی در سراسر کشور، حدود ۱۰ میلیون ساختمان خشتی و گِلی هستند که نیازمند مقاومسازی در برابر زلزلهاند.»
این یعنی نزدیک به ۴۵ درصد از کل ساختمانهای مسکونی در ایران. (البته در ن اببآن سال)
تکاندهندهتر اینکه این آمار، تنها خانههای «خشتی و گِلی» را در بر گرفته و ساختمانهای جدیدی که جلوی چشمان ما میریزند، ساختمانهایی هستند که در این آمار نیامدهاند!
۱۰۰ سال در اروپا، ۲۵ سال در ایران
روزنامه دنیای اقتصاد، همین چندی پیش با «محمدرضا حسن پور»، مدیرعامل یک مجتمع صنعتیِ فولادی گفت و گو کرده بود و از قول او آورده بود: «میانگین عمر ساختمان در اروپا بیش از یک قرن برآورد میشود و این در حالی است که عمر سازههای ساختمانی در کشورمان در خوشبینانهترین حالت ممکن به یکچهارم این عدد میرسد.»
متوسط عمر ساختمانها در اروپا نزدیک به یک قرن است.
او ادامه داده بود: «میانگین عمر ساختمانهای مسکونی ایران از حدود ۳۰ سال در دهه ۱۳۵۰، به ۲۵ سال در عصر حاضر تنزل یافته است. این معضل زاییده عواملی است که همگی باعث رواج بسازبفروشی شدهاند. سالهاست که بخش مسکن در کشور با چالش ورود افراد غیرحرفهای و بیصلاحیت در عرصه ساختوساز مواجه است.»
این گفتهها نیازی به توضیح اضافه ندارند.
اگر زلزله بیاید چه کنیم؟
برگردیم به ابتدایِ این مطلب.
ما ظاهرا باید نگران خیلی چیزها باشیم.
ایران یکی از رکوردداران بروز حوادث زلزله در جهان است و این در حالی است که به دنبال همهگیری کرونا، دستکم ۲ سالی هست که «مانور سراسری زلزله و ایمنی» در مدارس کشور هم برگزار نشده است.
این مانورها از سال ۱۳۷۵ خورشیدی به پیشنهاد پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزله در مهدکودکها و مدارس ابتدایی تهران، به اجرا درآمد و از سال ۱۳۷۸ هم به کل کشور گسترش پیدا کرد.
آیا صرف خانهسازی مهم است یا کیفیت را هم باید در نظر گرفت؟
یکی از اهداف این طرح این بود که بچهها پناهگرفتن در مقابل زلزله را بیاموزند و آموخته را به خانواده شان هم انتقال بدهند.
حالا اما به دنبال تعطیلی دو ساله مدارس، دانشآموزان کمتری در مقایسه با گذشته چنین امکانی را داشتهاند و یک شکاف ایجاد شده است.
ظاهرا باید نگران خیلی چیزها باشیم.
نظرات