ریزش شاخص بورس چقدر محتمل است؟
بورس تهران از خرداد 97 با توجه به افزایش چشمگیر قیمت دلار رشد خود را آغاز کرد و با هیجان زیاد به رشد خود ادامه داد و در روز یکشنبه 8 مهر 97 سقف تاریخی 197 هزار واحد را رقم زد که عمده این رشد مربوط به سهامهای ارز محور و صنایع بالا دستی اقتصاد بود.
بعد از ریزش قیمت دلار از 20 هزار تومان تا محدوده قیمتی 10 هزار تومان، بازار با ترس شدیدی روبهرو شد و معاملهگرانی که هر روز دست به خریدهای هیجانی میزدند، فروشهای هیجانی را آغاز کردند و بازار وارد فاز اصلاحی شد.
معمولا در این شرایط پول از سهامهای بزرگ به سهامهای کوچکتر تزریق میشود و با توجه به اینکه بسیاری از صنایع بازار از تورم جا مانده بودند و از بعد تکنیکی هم شاخص کل امکان رشد داشت، فاز بعدی صعود از اوایل اسفند ماه آغاز شد، ولی این بار عمده این صعود مربوط به صنایع پایین دستی اقتصاد ازجمله صنعت غذایی، دارویی، قندی و … بود و بیشترین گین بازار نصیب صنایعی شد که باید خود را به سطح تورم میرسانند.
در چند هفته گذشته با توجه به انتشار اخبار سفر نخست وزیر ژاپن به تهران موج امیدواری در سطح جامعه به وجود آمد و اثر آن در بازار بورس و حتی بازار ارز کاملا مشهود بود (بازار بورس با افزایش تقاضا مواجه شد و بازار ارز با افزایش عرضه).
پس از اتمام سفر با توجه به اینکه دست آورد این سفر به اندازه انتظارات جامعه نبود انتظار تخلیه هیجان و افزایش عرضه میرفت که همین اتفاق هم افتاد و شاهد افزایش عرضه در بسیاری از نمادهای بورسی بودیم.
حال که بررسی کلی از روند اتفاقات بنیادی بازار بورس در یک سال گذشته داشتیم میخواهیم بسنجیم که آیا این بازار از نظر بنیادی توان رشدهای شارپ و هیجانی را دارد یا خیر؟!
بسیاری از نمادهای بورسی مخصوصا شرکتهای کوچکتر رشدهای قابل ملاحظهای داشتهاند و بسیاری از این شرکتها از بعد بنیادی گران تلقی میشوند و اصطلاحا قیمت آنها حباب دارد، طبیعتا در این نمادها سیو سود کردن منطقیترین کار است چون نمادی که با شیب زیاد رشد کرده با شیب زیاد هم توانایی ریزش دارد.
در سهام بنیاددار خریداران توانایی سابق را ندارند و بسیاری از این سهمها به سختی خود را به قلههای قبلی رساندند، شاید از بعد بنیادی سهامهای پر پتانسیلی باشند، اما از بعد تکنیکال و روانشناسی بازار ضعف خریدار در آنها محسوس است.
پس بهتر است در این شرایط با حقایق بازار معامله کنیم نه با بایدها و نبایدها.
موضوع بعدی هم نزدیک شدن به پایان فصل مجامع است که بسیاری از شرکتها گزارشهای خود را ارائه کردند و به تقسیم سود پرداختند، پس به طور کلی از نظر بنیادی ریسک سرمایهگذاری در اکثر سهام بالا رفته و بازار در مرحله زور آزمایی سختی قرار گرفته است.
از بعد تکنیکال هم اگر بررسی انجام دهیم با توجه به چارت در میابیم که شاخص کل بورس در یک کانال صعودی در حرکت است که سقف این کانال صعودی مقاومت بسیار مهمی تلقی میشود، با توجه به اندیکاتور مکدی در میابیم که حرکت اخیر بازار نسبت به فاز صعودی قبل ضعیفتر شده که این موضوع نشان دهنده ضعف خریداران در این فاز حرکتی است، که تکنیکالیستها از آن به عنوان واگرایی منفی یاد میکنند و واضح است که پتانسیل تشکیل واگرایی منفی بسیار زیاد است که خود نشان دهنده پایان یک روند است.
از بعد زوایای گن هم اگر بررسی کنیم درمیآبیم که بازار در حال حاضر زیر زاویه 45 درجه گن در حال معامله است و این گواه میدهد که عطش و هیجان خریداران کاهش یافته و در حال حاضر خود این زاویه 45 درجه به عنوان سطح مقاومتی برای بازار تلقی میشود و شکست این زاویه نیاز به قدرت فراوانی دارد.
از بعد فیبوناچی قیمتی هم محدوده 245 هزار تا 260 هزار واحد به عنوان ناحیه پر عرضه تلقی میشود.
از نگاه مربع گن هم که بررسی میکنیم با تبدیل بازه زمانی حرکت نزولی به درجه و بازه قیمتی حرکت صعودی تا سطح مقاومتی به درجه درمیابیم که قیمت و زمان مربع شده و در این ناحیه امکان برگشت روند بسیار زیاد خواهد بود (مسلما زمانی که قیمت به این ناحیه مقاومتی برسد و واکنش مناسب نشان دهد بررسی مربع قیمت و زمان دقیقتر خواهد بود و محاسبات انجام شده فعلی صرفا بر مبنای حدس و گمان است).
اما مهمترین قضیه با بررسی لایههای زمانی از اواسط تیر ماه تا اواسط مرداد ماه تراکم کلاسترهای زمانی نشان از پتانسیل بازار برای تشکیل سقف جدید دارد، پس از بعد زمانی مرداد ماه، ماه سرنوشت سازی برای بازار خواهد بود.
حال اگر بخواهیم مطالب فوق را جمع بندی کنیم به این نتیجه خواهیم رسید که اگر بازار با شیب فعلی (کمتر از 45 درجه) به سمت سقف کانال و PRZ مقاومتی 245 هزار تا 260 هزار واحد حرکت کند و این حرکت تا مرداد ماه به وقوع بپیوندد و واگرایی منفی هم در MACD تشکیل شود شرایط بازار بسیار سخت و خطرناک خواهد شد و شکست این محدوده نیاز به اتفاق اقتصادی ویژه خواهد داشت.
پس در صورتی که تغییر خاصی در شرایط اقتصادی و نرخ دلار پیش نیاید و از بعد تکنیکی فرضیات فوق به وقوع بپیوندد بازار وارد فاز رکودی خواهد شد که در این فاز رکودی مسلما سهمهایی که حباب دارند و بیش از حد رشد داشتند با فشار فروش سنگینی مواجه خواهند شد و سهمهایی با بنیاد مناسب ریزش کمتری تجربه خواهند کرد.
توجه به این نکته هم حائز اهمیت است که بازارها در اوج امیدواری شروع به ریزش میکنند.
در این شرایط ورود به سهمهایی که از رشد بازار جا ماندهاند و شرایط بنیادی مطلوبی دارند منطقیتر از ورود به سهامهایی خواهد بود که رشدهای عجیبی را تجربه کردند.
معاملهگران پر ریسکتر میتوانند استراتژی نوسانگیری را برای خود به کار گیرند و معاملهگران ریسک گریز هم میتوانند از خرید اوراق سود کسب کنند تا شرایط بازار آرام بگیرد و سهامهای ارزنده خود را نشان دهند و در نقاط مناسب سرمایهگذاری کنند.
به افرادی که در بازار حرفهایتر هستند توصیه میکنم از ابزارهای مشتقه (بازار آتی زعفران و آتی شاخص) استفاده کنند و بخشی از سرمایه خود را در این بازارها منتقل کنند، مخصوصا آتی شاخص که ابزاری نوین برای کنترل ریسک سرمایهگذاری در بورس محسوب میشود.
نظرات