وضعیت اقتصاد امروز و نیاز فردای آن
کافی است بین مردم عادی چرخی زد و پای درد و دل آنان نشست تا از نزدیک از آنان نظرسنجی کرد و بفهمیم دردشان چیست؟ بفهمند اقتصاد هم خواندهای سوالاتی میپرسند که شاید هیچکس جواب قانع کنندهای برایش نداشته باشد. به نظرم باید در شرایط حاضر با یک دید «احساس عالمانه» با موضوع اقتصاد ایران برخورد کرد. شاید بتوان درد مردم را لمس و برای تسکین آن دارویی تجویز کرد. لذا در این یادداشت سعی کردم اغلب زوایا و راهکارهای مناسب برون رفت از این شرایط را صرفا بیان و از گرفتن هر گونه نتیجهگیری خوددرای کنم.
شروع بازی از دوران درآمد سرشار نفتی دولت احمدینژاد بود که با اتکا به این درآمدها و توهم پولی، قطعنامههای شورای امنیت در آن دوران توسط مسوولان جدی گرفته نشد. سال 92 دولت تدبیر و امید با برنامه برجام روی کار آمد. دولتی که تمام میوههای خود را داخل سبد برجام ریخت و هیچ وقت پیشبینی ظهور فردی به نام ترامپ را نمیکرد.
اسکلت برجام برای کشور در آن برهه زمانی مفید و لازم بود. اما صرف وجود برجام مانند ماشین مدل بالایی بود که رانندهای توانایی حرکت دادن آن را نداشته باشد. درسته، ساختار اقتصادی کشور ما به گونهای نبود تا بتوانیم از ثمرات برجام استفاده کنیم و صرف چند هواپیمای برجامی و رفت وآمد هیئتهای اقتصادی کشورهای مختلف نتیجه ملموسی برای کشور نداشت. البته نباید از شوک روانی مثبت برجام گذشت که باعث شد دولت تدبیر با تکیه بر آن سال 96 هم رای بالای مردم را بیاورد.
دوره پس از آمدن ترامپ
دوره دوم این دولت مصادف با اعجوبهای به نام ترامپ شد. ترامپ شاید از آداب سیاست سررشتهای نداشته باشد و هر روز حرف جدیدی بزند. یک روز از احتمال مقابله با ایران سخن گفته و روز دیگر میگوید به خاطر احتمال کشته شدن 150 نفر از مردم ایران دستور حمله نظامی را لغو کرده است. این ترامپ دیوانه هر چه باشد، تاجر قهار و کارکشتهای است که به خوبی قوانین این بازی را میداند.
ترامپ برجام را یک طرفه پاره کرد و دولت آقای روحانی را درون شوک بزرگی فرو برد. اعمال شدیدترین نوع تحریمهای تجاری و مالی و در ادامه افزایش شدید نرخ ارز تا مرز 18 هزار تومان و بازگشت آن به کانال 12 هزار تومانی، افزایش چند برابری سطح عمومی قیمتها، کاهش شدید قدرت خرید مردم، کوچکتر شدن سفره آنان، افزایش شدید و بیرویه قاچاق کالا و شنیدن اخبار روزانه فساد و اختلاسهای میلیاردی آقازادهها و …. . واقعا این »مردم» به تنهایی صبر و تحمل زیادی از خود نشان دادند.
نتیجه مذاکره برد - برد حالا مشخص شده؛ تلاش برای گریز از باخت ایران!
حالا مدام بگوییم آمریکا منزوی شده و در جهان اعتبارش زیر سوال رفته. چه کسی به حمایت از ایران برخواست و آمریکا را مواخذه و جریمه کرد؟ چه کسی حسابهای آمریکا را بلوکه کرد؟ چه کسی پرونده آمریکا را به شورای امینت برد؟ فقط در قبال تمام این بدعهدیها یکسال سر ما را پوشال توخالی اینستکس گرم کردند و در نتیجه عائدی خاصی نصیب اقتصاد ایران نشد.
چرخ پنچر تولید
عدهای میگویند مشکل ما تولید و عرضه است! درست است. چرخ تولید در کشور ما پنچر شده و باید تولید رونق بگیرد. با رونق تولید مشکل اشتغال حل شده و درآمد مردم افزایش مییابد. در ظاهر همه چیز درست میشود اما تولید الزاماتی دارد.
اولین شرط آن موجودی عوامل تولید است. طبق گزارش مجلس و آمارهای گمرک 80 درصد واردات ما ماشینآلات صنعتی و مواد واسطه برای صرفا بهکارگیری در چرخه تولید کشور است و باید اعتراف کنیم تحریمها این محصولات را مورد حمله قرار داد.
همچنین هزینه کالاهای تولیدی همزمان با تورم در دلار بالا رفته که کاملا طبیعی بوده و قیمت نهایی مصرفکننده را به شدت افزایش داده است. سوال اینجاست آیا مردمی که آن طرف ترازو بوده و تقاضای بازار را تشکیل میدهند قدرت خرید این محصولات نهایی را دارند؟ آیا با یک حقوق کارمندی میتوان از عهده اجاره مسکن و خوراک و پوشاک برآمد؟ پس میتوان گقت اکنون ما با مشکل در دو طرف اصلی اقتصاد ( عرضه و تقاضا) مواجهیم.
همچینین نباید از آثار سوء مشکلات اقتصادی روی زندگی اجتماعی مردم چشمپوشی کرد. چه کسی پاسخگوی معضلات اجتماعی ناشی از مشکلات اقتصادی نظیر اعتیاد، طلاق، سرقت، قتل و … خواهد بود؟ جالب است بدانیم در سال 97 طلاق در کشور رکورد زد و به ازای هر 1000 ازدواج 318 طلاق ثبت شد. در حالی که این آمار برای سال 88 تعداد 80 طلاق بوده است. آثار تبعی سوء طلاق نیز بر کسی پوشیده نیست و نمیتوان منکر فسادهای احتمالی آن در آینده شد.
و اما راه حل چیست؟ چه درمانی میتوان یافت برای حل صرفا سفره مردم!
راهکارهای پیشرو
در ادامه چندین راهکار برای برونرفت از این شرایط ذکر کرده و تصمیم و نتیجهگیری را بر عهده صاحب منصبان میگذارم.
1-اول باید این موضوع را ذکر کرد که نباید دولت را مقصر «تمام» این کاستیها و مشکلات دانست، زیرا هر دولتی باید در یک چارچوب مشخص قدم برداشته و حرکت کند. با اعمال تحریمها و کاهش فروش نفت و درآمدهای ارزی هر دولت دیگری هم بود با چنین مشکلاتی مواجه میشد. پس بهتر است با هدف قرار دادن دولت در بیرحمانهترین انتقادها، کمی منصفانه به این بازی نگریسته و یادمان نرود در کجا زندگی میکنیم و بدانیم برای هر تصمیمی، باید هزینه آن را نیز پرداخت کنیم.
2-دیگر کار از شعار و حرف و ادعا و انتقاد گذشته و باید مردانه وارد میدان عمل شد. در اولین گام عملی باید اعتماد این مردم را دوباره به دست آورد. تا بتوان در ادامه این راه پر پیچ و خم مردم را حامی و کنار مجموعه حاکمیت دید. برای مبارزه با فسادی که اکنون یکی از مهمترین عوامل بیاعتمادی مردم به این ساختار است باید راهکارهایی اندیشید. راهکارهایی اساسی، منطقی و در عین حال سریع. از قدیم میگویند پیشگیری بهتر از درمان است. پس نباید قوه قضاییه را در مقابله و مبارزه با فساد تنها گذاشت. فساد مقولهای است جدی که باید تمام ارگانها و نهادها به نوبه خود برای مبارزه با آن وارد میدان «عمل» بشنود.
از مجلس گرفته که باید با اصلاح و وضع پایهای قوانین «شفافیت»، دولت و سایر نهادها را مجبور به اجرای آن کنند. دولت نیز باید شفافیت در تمامی ابعاد و مراحل را مشخص، اجرا و گزارش خرجکرد ریال به ریال بیتالمال را اعلام کند.
به عنوان مثال به مردم بگوید پس از آزادسازی برخی بازداشتشدههای خارجی از ایران و برجام چه مقدار از منابع مالی بلوکه شده ایران آزاد و در کجا و چگونه هزینه شد؟ سازمان بازرسی و نیروهای امنیتی هم به نوبه خود باید با تشدید بازرسی و کنترل نامحسوس روابط مقامات بلندپایه سیاسی و افتصادی کشور، به ریشه کن شدن فساد کمک کنند. نقش نیروهای انتظامی و مرزبانی کشور هم در این پازل غیرقابل انکار است و باید وظیفه خود در کنترل دقیق مرزها برای جلوگیری از قاچاق کالا را به نحو احسنت انجام دهد.
در آخر نیز قوه قضاییه باید به عنوان آخرین حلقه مبارزه با فساد، یک شرایط «خفقان و ترس و وحشت» برای تمامی مفاسد اقتصادی و قاچاقچیان اعم از آقازادهها و غیر آقازادهها ایجاد کند و به بهانههای واهی سیاسی با آنها با اغماض رفتار نکند.
مردم باید این عکسالعمل حکومت با تمام کسانی که به اموال آنها تعرض میکنند را به عینه دیده و نباید از تاثیر آثار روانی مثبت این قاطعیت و جدیت در روحیه مقاومتطلبی مردم به آسانی گذشت.
در جنگ نظامی کل دنیا علیه ایران چون تمام فرماندهان و مسئولان هیچ فرقی با مردم عادی نداشتند، اعتماد مردم را داشته و همگی کنار هم بودند تا توانستند جنگ را اداره کرده و پیروز شوند. الان هم جنگ اقتصادی است ولی مردم به نظر میرسد اکنون آن اعتماد را ندارند و این وظیفه حکومت است تا به سرعت آن اعتمادسازی را ایجاد کنند. باید بدانیم تا این اعتماد شکل نگیرد شانسی زیادی برای مواجهه و مقابله با تحریمهای اقتصادی نداریم.
3- خدا رو شکر که این ترامپ دیوانه دارد جلوی فروش نفت ما را میگیرد و ناخواسته خدمت بزرگی به ما میکند. حال که آنها میگویند نمیگذاریم نفتتان را بفروشید، بیاییم عزت نفس به خرج داده و خودمان جلوی صادرات نفت خام را گرفته و یک بار برای همیشه این خامفروشی را تمام کنیم.خواهیم دید در آینده خودشان چگونه برای خرید نفت التماسمان میکنند.
4-اصلاح اساسی و بنیادی در نظام بانکداری کشور و روی آوردن به حمایت از تولید به جای واسطهگری و دلالی میتواد در دستور کار قرار گیرد.
5-حمایت از نخبهها، سرمایهگذاری قوی در تحقیق و توسعه (R&D) و حمایت عملی و همهجانبه از شرکتهای دانش بنیان هم باید مدنظر قرار گیرد.
جنگ نظامی را جوانان پیروز شدند، پس قطعا در جنگ اقتصادی نیز این جوانان میتوانند پیروز شوند. به شرط اعتماد و سپردن اختیارات به آنان. میتوانیم با تکیه بر تولید دانش و تکنولوژی در کشور نفت خام خود را به محصولات نهایی تبدیل کرده و میزان صادرات و ارزآوری به کشور را چندین برابر کرد. ماشینآلات واسطه برای بخش تولید کشور را ساخته و خودکفا شد.
6-تمامی موارد فوق نیاز به تصمیمگیری در سطح حکومتی کشور داشته و قطعا اتخاد آنان راحت نیست. مردم تحت فشارهای شدیدتری قرار گرفتهاند که در آینده به رفاه برسند. نمونه بارز این مدل را میتوان در کشور ژاپن مشاهده کرد که رفاه کنونی کشورشان را با تحمل تمام سختیها بعد جنگ جهانی دوم ایجاد کردند.
بیاییم برای این مردم راهکار اساسی اندیشیده و مشکلات آنان را رفع کنیم. بیاییم قبول کنیم اقتصاد دستوری اداره نمیشود و طبق شرایط، راه خودش را طی میکند. نمیتوان مرزهای یک کشور را بست و به راحتی در گفتار ( بدون انجام عمل) بگوییم همه محصولات را خودمان بهتنهایی تولید میکنیم و در تولید تمام کالاها خودکفا میشویم.
نظرات