توصیههای کاربردی برای اشتغال دانشجویان
در این تحلیل به دنبال آن هستیم که توصیههای کاربردی برای اشتغال آینده دانشجویان در قالب روایتی از بازدید یک گروه علمی از چند واحد تولیدی را مطرح کنیم.
تعدادی از دانشجویان کارشناسی ارشد و دکترای اقتصاد دانشگاه شهید چمران اهواز اخیرا از شهرک صنعتی 4 اهواز بازدید داشتند. در جریان این بازدید در میان اظهارات کارآفرینان و استادان دانشگاه توصیههای قابل توجهی برای آینده شغلی دانشجویان مطرح شده که احتمالا برای دانشجویان امروز و شاید کارآفرینان فردا کاربردی باشد.
شاید بتوان گفت این بازدید که به منظور تعامل بین دانشجویان و صنعتگران برنامهریزی شد، جزء معدود برنامههای فوق برنامه دانشگاهی در سراسر کشور بوده است که ما بین دانشجویان اقتصاد و اصحاب تولید شکل گرفت.
این بازدید که نهتنها شامل مشاهده فرایند تولید لولههای ساختمانی از مواد پلیمری و پتروشیمی، بلکه با نشست و گفتگوی دانشجویان به میزبانی مدیر عامل و سرپرستان مجموعه شهرک صنعتی 4 آقایان نورآبادی، پرتویی، طباطبایی و پورجعفر نیز همراه بود. در ادامه شرح بحثها و نقطه نظراتی که از جانب دانشجویان اقتصاد و تولیدکنندگان مطرح شدند ارائه میشود.
شرکتهایی که بر اساس رانت شکل میگیرند ممکن است چند سال محدود قادر به فعالیت باشند اما شرکتهای پایدار شرکتهایی هستند که از رانت بهرهای نمیبرند. ما دانشجویانی را نیز داریم که با ما همکاری میکنند.
در این نشست آقای طباطبایی با امیدواری بحث را آغاز کردند که شعار اهل صنعت این است: یا راهی خواهم یافت یا راهی خواهم ساخت. ما بر اساس سعی و تلاش به خواستههایمان میرسیم. موانع بسیار زیاد است. این که کشور بصورت رانت اداره میشود، استخدامیها بر اساس رانت است اما شک نکنید که نفرات اول تا سوم که بتوانند از موانع عبور کنند هیچکس نمیتواند مانع آنها شود.
شرکتهایی که بر اساس رانت شکل میگیرند ممکن است چند سال محدود قادر به فعالیت باشند اما شرکتهای پایدار شرکتهایی هستند که از رانت بهرهای نمیبرند. ما دانشجویانی را نیز داریم که با ما همکاری میکنند.
البته ایشان در مورد تواناییهای دانشجویان و نیروی کاری که یک کارفرما خواهان جذب آن باشد نیز صحبتهایی کردند. به عنوان مثال آقای مهندس پرتویی، مهندس مکانیکی را استخدام میکند که هم زبان انگلیسی خوبی داشته باشد، هم آشنایی کامل با کامپیوتر و نرم افزارهای مکانیکی داشته باشد و هم نظم و انضباط خوبی داشته باشد. حالا شماها بگویید چند درصد از شماها چنین خصوصیاتی را دارید؟ بهخصوص اینکه در این شرایط سخت که من میخواهم حقوقی پرداخت کنم مجبورم چهار تا دوربین در محل کار نصب کنم و نظارت داشته باشم تا نیروی کار من از تلفن همراهاش جدا شود.
اگر شما یک دکتر توانمند مهندس توانمند و یک اقتصاددان توانمند بیاورید همین الان ما استخدامش میکنیم. اما متاسفانه 99 درصد مواقع افراد نه تخصص دارند و نه دانش لازم و فقط درسهای دانشگاهی را پاس کردهاند.
این ضعفها به صراحت وجود دارد اما موانعی که بر سر راه تولید وجود دارد موانع بسیار زیادی است. یکی از دلایل عمده آن هم ناآگاهی سرمایهگذاران و تولیدکنندگانی است که خواهان ورود به بخش صنعت هستند. همچنین تولیدکنندگان امکان برنامهریزیهای بلندمدت ندارند چون سیاستها، سیاستهای بلندمدتی نیستند و مدام تغییر میکنند.
البته این موانع هم خود ما هستیم و تا زمانی که از خودمان شروع نکنیم نمیتوانیم اوضاع را بهبود بخشیم.
در ادامه آقای دکتر افقه، استاد اقتصاد با بیان اینکه تولید در این مشقت در دست شماست، از تولیدکنندگان قدردانی کردند و در ادامه گفتند من سر کلاسهایم تلختر از این صحبت میکنم. من همیشه به دانشجویانم میگویم که شما مثل دانشجویان پزشکی هستید اول باید بدانید که بیمار چقدر وضعش وخیم است و بعد برود سراغ درمانش.
در کشور ما تولیدکننده تشویق که نمیشود بلکه تنبیه هم میشود. این که با همه این مشکلات بحث ارزش افزوده تولید، اشتغال مستقیم و غیرمستقیم ایجاد میکنید و از مهمتر امید میبخشید جای سپاس بسیار دارد.
اقتصاد ما ضد تولیدی شده است. من خودم تحصیل کرده انگلیس هستم. در انگلیس به معنی واقعی اشتغال به عنوان نظام ارزشی محسوب میشود. اینها را ما در کشور نمیبینیم یا کمرنگ هست.
اگر تولیدکنندهای اشتغال ایجاد کرد باید دست تولیدکننده را هم ببوسیم. ولی در شرایطی که دلالی سود بیشتری نسبت به تولید دارد ارزش تولید را باید بسیار بالا ارزیابی کرد. در کشور ما مسئولان به صورت جدی مورد سوال قرار نمیگیرد. اینها رانت است. در این شرایط سخت کسی که رانت نداشته باشد ورود پیدا نمیکند.
آقای طباطبایی در پاسخ به سوالی که مشکلات تولید از منظر شما چیست و چه تعداد واحد فعال در استان خوزستان و در شهرک صنعتی هستند؟ گفتند: ما هزار واحد متقاضی فعالیت در شهرک صنعتی داریم. کسی که میخواهد وارد شهرکهای صنعتی شود، از ابتدا باید جواز تاسیس را اخذ کند، سرمایهگذاری را انجام دهد، ساختوساز را انجام دهد، پروانه بهرهبرداریاش را بگیرد و شروع به کار کند. بدون شک از بین این هزار واحد حدود 850 واحد واحدهایی هستند که به اتمام رسیدهاند یعنی سرمایهگذاری انجام شده. اما اصل مهم این است که سرمایهگذاری آگاهانه بوده است یا خیر؟ میزان تولید و تقاضای بازار را مد نظر قرار دادهایم یا خیر.
یکی از ضعفها چه اشخاص حقوقی یا حقیقی این است که این مسائل را بررسی نمیکنند. در یک محل 10 سوپرمارکت هست بدون اینکه بررسی شود چه میزان تقاضا در آن محل وجود دارد. سرمایهگذاری کرده اما بعد از چند ماه جمع میکنند.
در استان خوزستان و بخش صنعت هم این معضل وجود دارد. به همین خاطر الان گفته میشود که جواز تاسیس بیدلیل صادر نکنیم. نه اینکه انحصار ایجاد کنیم بلکه نمایندگان صنایع کوچک نشستی با صنایع مادر داشته باشند و با سازمان صمت ارتباط برقرار کنند که جواز تاسیس بر اساس نیازهای بازار داده شود.
چون اگر بدون بررسی جواز تاسیس داده شود فقط تولیدکننده یک محصول دو تا میشود و تولید هر یک 50 درصد. هدف این است که ما به سمت و سویی برویم که نیاز بازار را تامین کنیم. نه اینکه انحصار ایجاد کنیم. چون بازار استان خوزستان است و نیاز در حال حاضر داخلی است و ما بحث صادرات را به طور قوی نداریم. باید تولیدکنندگان را به سمت نیازهای کشور هدایت کنیم.
به عنوان مثال شرکت آقای نورآبادی در حال تولید لوله پلیکاس. بدون اینکه بدانید در بازار چه مقدار لوله پلیکا مورد نیاز است و وقتی من وارد این صنعت شدم آیا میتوانم با ایشان رقابت کنم از نظر قیمت یا خیر؟
پس تعدادی از این شرکتها بدون آگاهی جواز تاسیس را گرفتند و اصلا قانون تجارت را نمیشناختند. با اداره دارایی و اداره بیمه مواجه شدند و قبل از اینکه به مرحله تولید برسند، ورشکست شدند.
بنابراین از مجموع هزار واحد، حدود 50 درصد آنها فعال هستند و بدون شک اینها واحدهایی هستند که از نظر درایت و دانش از سطح بسیار بالایی برخوردارند و توانستهاند در این شرایط سخت چراغ کارگاهشان را روشن نگه دارند. البته به دلیل مصائب اقتصادی این 50 درصد با 40 درصد ظرفیت خود کار میکنند.
علی رغم اینکه شما تحصیلاتتان را به سرانجام خواهید رسانید، اگر میخواهید وارد تولید شوید فارغ از مدرک کارشناسی ارشد یا دکترایتان باید یک شناخت کاملی نسبت به بازار داشته باشید و تولید هدفمند را انجام دهید. قانون تجارت را بدانید، بیمه و ارزش افزوده را بدانید. از رقبا شناخت کامل داشته باشید و میزان تقاضا و عرضه را هم بررسی کرده باشید.در ایران از زمانی که شما جواز تاسیس رو میگیرید با ادارات مالیات، آب، برق، گاز، ارزشافزوده و … مواجه هستید و برای همه اینها خود تولیدکننده باید تمهیداتی را بیندیشد.
از طرفی خود تولیدکننده هم نمیداند نیاز بازار چیست. چقدر توان تولید دارد و از چه نقطهای به چه نقطهای میخواهد برسد. فقط میخواهد کاری را انجام دهد بدون اینکه هدفی داشته باشد.
از طرفی فرهنگ تولیدی ما ایراد دارد. تشکلپذیر نیستیم و اعتقاد به کار جمعی نداریم. در استان خوزستان وضعیت وخیمتر است. تشکلهای صنفی بسیار ضعیفاند. به علاوه سازمانهای دولتی هم نمیخواهند که ما تشکل داشته باشیم و با ما ارتباط داشته باشند.
آقای نورآبادی مدیرعامل مجموعه نیز به نبود استراتژی تولید در ایران انتقاد کرد که قرار بر این نیست که بدون استراتژی تولید کنیم. ما در کشور استراتژی نداریم. امروز یک سیاست است و فردا صبح سیاست دیگر و این مشکل ساز است. ما باید بدانیم که قرار است از نقطه آ به نقطه ب برسیم. من 10 سال پیش یه سفر به چین داشتم. تمام هم و غم دولت این بود که از صنایع کوچک حمایت کند. زمین، وام، تسهیلات و … داده میشد. سه ماه پیش هم رفتم. این بار دولت نه زمین میداد، نه امکاناتی و نه هیچ چیز دیگری. دولت چین میگوید من 10 سال شما را ساپورت کردم، حالا باید نتیجه را بدهید. همچنین قرار نیست که همه تولیدکننده شوند. انتظار ما از استادان و دانشجویان اقتصاد این است که به ما استراتژی بدهند. ما یک بار خواستار برقراری ارتباط با دانشگاه چمران بودیم ولی بعد از چندین بار رفت و آمد در گیر پروسه اداری شدیم و نتیجه ای دریافت نکردیم.
از طرفی فرهنگ تولیدی ما ایراد دارد. تشکلپذیر نیستیم و اعتقاد به کار جمعی نداریم. در استان خوزستان وضعیت وخیمتر است. تشکلهای صنفی بسیار ضعیفاند. به علاوه سازمانهای دولتی هم نمیخواهند که ما تشکل داشته باشیم و با ما ارتباط داشته باشند.
آقای پورجعفر هم در پاسخ به این سوال که در ایران با بالار فتن مقاطع تحصیلی شانس ورود به بازار کار کاهش مییابد و از بعد صنعت چرا اینگونه است پاسخ دادند: یک حلقه گمشده بین دانشگاه و صنعت وجود دارد. اگر این ارتباط از دوران کارشناسی ارشد اتفاق بیفتد خیلی راحتتر ارتباط بین دانشگاه و صنعت اتفاق میافتد، به گونهای که هم صنعت میتواند نظر دانشجویان اقتصاد را بپذیرد و هم دانشجوی اقتصاد دید صنعتی پیدا میکند. در حالی که اگر دانشجو فقط درس بخواند و به امید ورود به بازار کار مقاطع تحصیلیاش را افزایش دهد و در نهایت برای کار در یکی از واحدهای صنعتی منتظر بماند روش غلطی است که تاکنون هم اینگونه بوده است.
در ادامه نیز یک دانشجوی دکترای اقتصاد از دیدهبانی که یک تحصیلکرده رشته اقتصاد میتواند به بخش صنعت بدهد و ریسکها را در قالب منافع و هزینههای پنهان قرار دهد، کاری که افراد فنی معمولا نادیدهاش میگیرند صحبت کرد و به احساس نیاز بخش صنعت و دانشگاه اشاره کرد.
آقای مهندس پرتوویی نیز آخرین سخنران جلسه بودند: بحثهایی که از بعضی از دوستان شنیدم خیلی خوب بود و این نشان میدهد که خوب عمل کردهاید. من به دخترم گفتم که برود اقتصاد بخواند ولی راه من را پیش گرفت و مکانیک را انتخاب کرد. با این حال یکی از تمرینات عملی که باید انجام میدادند این بود که موسسه یا شرکتی را به مدت شش ماه تحت بررسی قرار میدادند. انتخاب با خود آنها بود که چه موسسه یا شرکتی، در چه زمینهای و هر کجای دنیا که باشد.
متاسفانه مهندسانی پیش من برای کار آمدند که من از آنها خواهش میکردم که نگویید من فارغالتحصیل رشته مهندسی هستم. اما اینکه پرسیدید برای یک کارفرما مهم است که نیروی کار چند سال تجربه کاری داشته باشد و ما که از دانشگاه فارغالتحصیل میشویم فاقد تجربه هستیم باید بگویم یک کارفرما بهخصوص در بخش خصوصی اگر از بینش کافی برخوردار باشد و توانایی سنجش افراد متقاضی کار را داشته باشد فرد بیتجربه به لحاظ کاری را هم استخدام میکند. خود من فردی را استخدام کردم و به او گفتم که برو اجرا کن و حتی برو خراب کن اما به وی ایمان داشتم که توانایی پیشرفت را دارد. البته در مملکت ما این یکی از موانع است و ما هم این مصائب را داشتیم و ما هم ارزان کار را شروع کردیم.
نظرات