پرسشهایی درباره سقوط هواپیما
درباره واقعه سقوط هواپیمای مسافربری بویینگ ٧٣٧ اوکراین، پیش از هرچیز یک حقیقت تلخ برملا شد. ١۴٧ ایرانی در هواپیمای مذکور بودند که هر کدام به نوبه خود درجات علمی داشتند و به بیان بهتر نخبه بودند.
باید پرسید اگر هر روز در پروازهای خارجی ایران همین تعداد نخبه و دانشجو و افراد از کشور خارج میشود، ما دست به چه کاری زدهایم و چه کردیم که این همه نخبه هر روز از کشور خارج میشود و قبل از هرچیز این مسأله حادثه هواپیما از حقیقت تلخ از پیشدانسته پرده برداشت که فرار وسیع مغزها به خارج از مرزهای کشور است و این باید زنگ خطری برای مسئولان باشد و یادشان بماند که روزی چند پرواز ازکشور خارج میشود و در هر کدام چند نخبه نشستهاند که میخواهند از ایران بروند؟ اما درباره اتفاقی که درباره سقوط هواپیما و بیان دلیل این سقوط افتاده است، دو قانون وجود دارد. نکته اول که به قوانین داخلی برمیگردد درباره کوتاهی و قصوری است که مسئولان داشتند. مدتی قبل که در پاکستان و هند اختلافاتی بر سر کشمیر به وجود آمد، نخستین کاری که پاکستان کرد این بود که به کشورهایی که مقصد پروازهایشان پاکستان بود اعلام کرد آسمان پاکستان ناامن است و همه پروازها را به این کشور لغو کرد.
یعنی پیش از انجام هر پروازی بین دو کشور مبدأ و مقصد، شرایط ایمنی هر دو کشور اعلام میشود و باید پرسید که در آن ساعات پرتنش که آمریکا ۵٢ هدف در ایران را تهدید کرده بود و کشورما هم شلیکهایی به پایگاه آمریکا در عراق داشت، چرا ناامنی آسمان ایران به کشورهای دیگر اعلام نشد جالب اینجاست که چهار ساعت قبل از شلیک موشک به پایگاه آمریکاییها در عراق، به دولت عراق خبررسانی شد اما در پروازهای مسافری و داخلی کشور چنین خبری داده نشد. در ادامه باید گفت که سردارحاجیزاده مسئولیت هوا و فضای ایران را به عهده دارد.
ایشان جلو دوربین آمد و درباره حملات ایران به پایگاه عینالاسد صحبت کرد و در همان زمان که داشت درمورد حمله ایران به پایگاه آمریکا میگفت، میدانست که این هواپیما به علت خطای انسانی و به وسیله اپراتور حفاظت آسمان ایران سرنگون شده است.
اگر حاجیزاده دولت را در جریان این خطا گذاشته بود، پس چرا ربیعی بهعنوان سخنگوی دولت ازیک طرف آمد و آن صحبتهای عجیب را کرد و از سوی دیگر آشنا بهعنوان مشاور رئیسجمهوری در صفحه کاربری خود در توییتر به زبان تهدیدآمیز با «کارگزاران ایرانی تبار رسانههای فارسی زبان» سخن گفت؟ از همه بدتر اینکه عابدزاده بهعنوان رئیس سازمان هواپیمایی کشور، در قامت یک متخصص فن در پربینندهترین ساعات تلویزیون جلو دوربین آمد و با اطمینان تمام استدلال آورد که سقوط هواپیما به علت نقص فنی بوده و عامل خارجی دیگری در آن دخالتی نداشته است.
این مسأله وجود دو احتمال را پدید میآورد. یا درباره علت سقوط به دولت اطلاعرسانی شده و مقامات دولتی اعم از سخنگوی دولت، مشاور رئیسجمهوری و رئیس سازمان هواپیمایی آدرس غلط دادهاند و دوگانگی به وجود آورده و اعتماد داخلی و خارجی را سلب کردهاند یا اطلاعی به دولت داده نشده است و مسئولیت این اتفاق به عهده مسئولان هوافضای کشور باز میگردد.
درنهایت درصورت اثبات تخلف یکی از طرفین یعنی یا مقامات دولتی یا مسئولان هوافضا براساس قوانین داخلی و قانون مجازات اسلامی یا قوانین مربوط به عملکرد نظامیها، محکومیتهایی اعمال شود. اما درباره وجه بینالمللی ماجرا باید گفت کشور ما پیمان ایکائو را امضا کرده که درباره مسئولیت دولتها در قبال امنیت پروازهاست.
اگر کشوری عضو ایکائو نباشد پروازی در آن صورت نمیگیرد چون به مقررات عمومی پرواز پایبند نیست. برابر این پیمان، کشور ما باید به شرکت بویینگ در آمریکا و کشور فرانسه بهعنوان سازنده موتور هواپیما و همچنین اوکراین که مالک هواپیما بوده غرامت مادی بپردازد. بعد هم باید به خانوادههای کسانی که در هواپیما بودند اعم از خلبان و خدمه پرواز و مسافران براساس قوانین مربوط به حفاظت از جان مسافران ایکائو غرامت بدهد.
وقتی آمریکاییها هواپیمای ما را بر فراز خلیجفارس ساقط کردند، هیأتی در سفارت سوییس تشکیل شد و غرامت خسارتهای جانی به دولت ایران یا سازمان هواپیمایی آن داده نشد بلکه بازماندگان غرامت کشتهشدگان خود را از هیأت تشکیل شده در سفارت سوییس دریافت کردند. در آخر باید گفت که ما با یکسری مسائل کیفری درباره مسئولانی که مسأله را کتمان کردند کشور را در بحران خبری گرفتار کردیم.
اتحاد و همدلی که پیش از این به واسطه شهادت حاج قاسم به وجود آمده و مردم و مسئولان را در یک ردیف قرار داده بود با این کتمانسازی از بین رفت، بهطوری که از این پس حاکمیت بلامنازع رسانههای برون مرزی براخبار در اذهان مردم استوار خواهد شد و دیگر کسی به اخبار داخلی اعتمادی نخواهد کرد و کشور در مسیری قرار گرفت که از نظر رسانهای آسیب شدیدی دید.
منبع: روزنامه شهروند
نظرات