رفاه از دسترفته
شاید اغراق نباشد اگر بگوییم موضوع قیمت بنزین موضوعی است که اجماعی عجیب در جامعه درباره تثبیت آن وجود داشته است و اتحادی باورنکردنی میان اجزای مختلف جامعه حول آن ایجاد شده تا جایی که از زمان مجلس هفتم به اینسو، قیمت بنزین و دیگر حاملهای انرژی به ندرت افزایش یافته است. این موفقیت جامعه در ایجاد اتحاد و قبولاندن خواست خود به نظام حکمرانی را باید تسلیت گفت؛ زیرا اتحاد و اجماع حول یک سیاست غلط شکل گرفته است.
البته نمیتوان نقش روشنفکران، دانشگاهیان و اقتصادخواندههایی را که در توجیه تثبیت قیمت بنزین و دیگر حاملهای انرژی تلاش وافر کردند، نادیده گرفت و سهم آنها را انکار کرد؛ اما به هر حال انگیزه اصلی برای مقاومت در برابر افزایش قیمت بنزین، نگرانی بابت کاهش رفاه بوده است. عموم مردم از پرداخت پول کم بابت خرید بنزین و استفاده از دیگر حاملهای انرژی احساس رفاه میکنند و هیچوقت حاضر نشدند که این رفاه با افزایش قیمت بنزین کاهش یابد.
پرسشی که اینک میتوان پرسید این است که آیا واقعا رفاه جامعه با افزایش نیافتن قیمت بنزین حفظ شده، وقتی آلودگی هوا در بیشتر شهرهای ایران به حدی رسیده است که بسیاری از ایرانیان دچار امراض مختلف خواهند شد و سلامت آنان آسیبجدی خواهد دید؟ آیا رفاه جامعه با افزایش نیافتن قیمت بنزین حفظ شده، وقتی آلودگی هوا موجب تعطیلی ادارات، دانشگاهها و مدارس شده است؟ آیا رفاه جامعه با افزایش نیافتن قیمت بنزین حفظ شده است، وقتی مردم از بیم تنفس ذرات آلاینده به خیابان نمیآیند تا از مغازهها خرید کنند؟ آیا رفاه جامعه با افزایش نیافتن قیمت بنزین حفظ شده است، وقتی در چنین هوایی رغبتی برای هیچ فعالیت جمعی یا سرگرمی مثل سینما، دورهمی، ورزش یا سخنرانی باقی نمیماند؟
یقینا کسانی که سالها مسوولیت مخالفت با افزایش قیمت بنزین را بر عهده داشتند، تلاش خواهند کرد که گناه آلوده بودن هوا را به گردن خودروسازان داخلی، کارخانهها و روزآمدنبودن فناوری آنها یا تحریم بیندازند و سهم خود را در بروز چنین فاجعه زیستمحیطی انکار کنند؛ اما باید به جامعه گفت محصول مقاومت در برابر افزایش قیمت بنزین، نظام حملونقل فشل شهری است که بودجهای برای نوسازی و تقویت و بهبود ندارد. محصول مقاومت مذکور، مصرف شدید بنزین از محل ثروت بیننسلی است که در این نسل به شکل مسرفانه تلف شد. محصول مقاومت مذکور، آلودگی هوایی است که امکان زیست در این کشور و سرزمین را بهطور بیسابقهای تهدید کرده است.
اگر امسال آلودگی هوا شدید است قطعا سال بعد شدیدتر و دو سال دیگر خیلیخیلی شدیدتر خواهد بود. زمانی برای تعویق باقی نمانده است. دولت نمیتواند از بیم اعتراض مسوولیت خود را برای اصلاح قیمت حاملهای انرژی و بهبود وضعیت موجود نادیده بگیرد و به انتظار وزش باد یا نزول باران بنشیند. حتی اگر همه دشمنی دشمنان حذف شود، سیاستهایی از این دست که زیستبوم ایرانیان را در معرض تهدید قرار داده کافی است که جوانان را نسبت به آینده این سرزمین ناامید و بدبین کند. نسل ما موظف است سرزمینی نه حتی آباد دستکم سالم به لحاظ محیط زیست به نسل بعد تحویل دهد. آیا برای این کار همراه میشوید؟
نظرات