کارآفرینی که ۳۵۰ سال کار کرد
در روزهایی که مدیران سامسونگ برنامهای جز فروش ماهی و سبزی نداشتند خلیل ارجمند با راهاندازی کارخانه ارج پا در مسیری گذاشت که کرهایها تازه ۲۰ سال بعد با راهاندازی ال.جی به فکر آن افتادند
امیر داداشی : در روزهایی که مدیران سامسونگ برنامهای جز فروش ماهی و سبزی نداشتند خلیلْ ارجمندِ ۲۸ساله با راهاندازی کارگاهی کوچک سرانجام به رویای کودکیاش دست یافت.
این استاد دانشکده فنی تهران با هشت کارگر پا در مسیری گذاشت که کرهایها تازه ۲۰ سال بعد با راهاندازی ال.جی الکترونیکس به فکر آن افتادند.
ارجمند نام ارج را برای کارگاه تولیدی خود انتخاب کرد تا هم مخففی از اسمش در آن باشد و هم فعالیت این شرکت، یعنی آهنگری، ریختهگری و جوشکاری را نمایان سازد.
این کارآفرین که دیگر همه آقای مهندس صدایش میزدند، با ساخت پنجرههای فلزی و صندلیهای تاشو به شهرت رسید. آوازه آقای مهندس چنان پیچید که ساخت طاق نصرت مراسم ازدواج ولیعهد پهلوی را هم به او سپردند.
بانک ملی که برای مدرنسازی خود به دنبال راهکاری میگشت، ارج را حلّال مشکلات خود یافت. حالا خلیل خان حکم آچار فرانسه بانک ملی را هم پیدا کرد.
روند رو به رشد ارج ادامه داشت، تا اینکه شهریور ۱۳۲۰ فرا رسید. اعلام بیطرفی در جنگ جهانی هم نتوانست ایران را خارج از گود جنگ نگه دارد. با اشغال ایران توسط متفقین دیگر همه از جوانمرگی ارج سخن میگفتند. اما اراده «آقای مهندس» مانند وسایلی که میساخت از آهن و فولاد بود.
خلیل خان از ابتدا هم میخواست تا آخرش برود؛ از آن بالا دنیا را نگاه کند. نه؛ پیمانکاری بانک ملی برای او کافی نبود. پس در وانفسای جنگ جهانی، ارج، حکم سلاح این ژنرال صنعتی را پیدا کرد. در روزهایی که نیروهای شوروی با اشغال راهآهن سدّ تجارت ایران شدند، خلیل ارجمند جای خالی تمام خارجیها را پر کرد.
دیگر کارگاه و دفتر برای فعالیتهای او کوچک بودند. تواناییهای ذهنی و بدنی مهندس ارجمند، در کنار جاهطلبیهای مهندس اکبری، دوست و شریک دیرینهاش، دست به دست هم دادند تا در اردیبهشت ۱۳۲۱ دروازه خراسان محل تاسیس اولین کارخانه لوازم خانگی خاورمیانه شود.
اما عمر کوتاه مهندس ارجمند به او فرصت نداد تا ارج را روی قلهها ببیند. سیام مهر ۱۳۲۳، در حالی که او تنها ۳۵ سال سن داشت، در بازدید از واحدهای جدید ارج به عمق ۳۶ متری یک چاه سقوط کرد.
این میتواند تراژیکترین پایان برای یک کارآفرین باشد. مرگ در آغوش رویای کودکی. سکانس فداشدن ابرقهرمان صنعت لوازم خانگی. مهندس بازرگان در مراسم یابود ارجمند، او را کارآفرینی خواند که در طول ۳۵ سال عمر خود، قد ۳۵۰ سال کار کرد.
بعد از فوت خلیل خان، برادرانش، سیاوش و اسکندر، به رویای او پر و بال دادند. آنها با تکمیل سبد محصولات ارج تا دهه ۵۰، شمار پرسنل این کارخانه را تا ۳۰۰۰ نفر افزایش دادند. در آن مقطع در خانه تمام ایرانیان اثری از ارج پیدا میشد.
این برند در بازارهای منطقهای نیز حرف اول و آخر را میزد. ارج شده بود همان که مهندس ارجمند میخواست. «نامی که همه میشناختند و به آن اعتماد داشتند.».
اما این آخرین روزهایی بود که صنایع ایران روی ابرها بودند. آخرین لحظهای که دنیا به چشم تحسین به صنایع ایران نگاه میکرد. آخرین لحظهای که حس غرور در ما جریان داشت.
با واگذاری این شرکت به سازمان صنایع ملی، پایههای یک امپراتوری در صنعت لوازم خانگی از هم گسست. ارج پس از دولتیشدن گامهای ورشکستگی را به سرعت برداشت تا اینکه در دهه ۹۰ به لانه کبوتران تبدیل شد. اما گویا عطش ادامهدادن دستبردار نیست. حالا دوباره چراغهای ارج روشن شده. این بار بدون نام و نشانی از ارجمندها.
شاید امید همینجاست که معنا پیدا میکند. جایی که هیچ چیز سر جای خودش نیست. ما هم فعلا به این نام اعتماد میکنیم. حتی اگر بخواهد از یک مسیر انحرافی صنعت لوازم خانگی را به خوشبختی برساند.
انتخاب تصاویر و نویسنده: امیر داداشی
تاریخ انتشار: 15 مرداد 1401
نظرات