در زندگی شخصی، همه ما به نوعی به دنبال رشد و تعالی هستیم. این رشد در بخشها و ابعاد مختلف زندگیمان متبلور میشود. سرشت انسانها به دنبال رشد و بالندگی است. مطلوبیت ما، با رشد درآمدمان، میزان تحصیلاتمان، محل زندگیمان، سطح رفاهمان و&#۸۲۳۰; افزایش پیدا میکند. مسیری که برای رشد باید طی کنیم پر از
رکود تورمی نامی است که در سالهای اخیر به گوش اکثر ما خورده است و به دلیل دستبهگریبان بودنِ اقتصادمان با آن، بهصورت تجربی میدانیم که وقتی صحبت از رکود تورمی میشود، دقیقا چه بر سر اقتصاد میآید. تجربه این پدیده به طور قطع، امر مثبتی برای اقتصاد یک کشور نیست. کشورهای زیادی با رکود
زیرپوست اقتصاد با پدیدهای مواجه میشویم که قادر به ارائه تعریفِ درستی از آن نیستیم. تعریف بماند، حتی در نامگذاری آن هم به مشکل برمیخوریم و هیچ اجماعی بر سر آن وجود ندارد. پدیدهای شاید سیاه، شاید سفید و حتی شاید خاکستری. نکتهای که کاملا مشهود است، این است که شما به لایهای که به
تمام زندگی با تصمیمگیریهای متفاوت در زمانهای مختلف گرهخورده است. تصمیمگیری یکی از محورهای اصلی کسبوکار است. هیچ شرکتی نمیتواند به حداکثر ظرفیت خود دست یابد، مگر اینکه تصمیمات مناسب، سریع و منسجم اتخاذ کند و آنها را به شکلی اثربخش پیادهسازی کند. در فرآیند تصمیمگیری فرد با دادهها و اطلاعاتی که در دست دارد،
نمیدانم فلسفه این که حد غایی و اعلای هرچیزی در جهان واقعی وجود خارجی ندارد چیست؟ سرچشمه علت این نبودنها در کجا است؟ چرا تمامی آرمانشهرها، فقط آرمانشهرند؟ آرمانشهر اقتصاد شاید بازار آزاد و بالاخص بازار رقابت کامل باشد. آنگاه که هیچ نیرویی توانایی دخالت در سازوکار اقتصاد را نداشته باشد. در تنظیم مسائل اقتصادی
دانشگاهی بدون وجود قوانین و مقررات و سیستم فرسایشی آموزش، شاید وضعیتی ایدهآل برای بسیاری از دانشجویان باشد. اما تا به حال به این فکر کردهاید که بدون وجود این مقررات و قواعد چه وضعیتی فضای دانشگاه را در برمیگیرد؟ به گفته پدر علم اقتصاد، آدام اسمیت افراد طبق شرط رفتار عقلایی به دنبال حداکثر
آخرین اخبار