لزوم نگاه سیستمی داشتن به توسعه پایدار
توسعه پایدار بدینگونه تعریف میشود، منابعی که ما در اختیار داریم باید به شکلی از آنها استفاده کنیم که برای نسلهای آتی نیز قابل استفاده باشد. ضمن اینکه استفاده از این منابع برای زندگی امروز بشر خطرآفرین نباشد. یعنی مثلا استفاده از منابع معدنی، آب، نفت و… باید به گونهای باشد که هم آیندگان بتوانند از این منابع استفاده کنند و هم اینکه استفاده از این منابع به زندگی بشریت لطمهای وارد نکند.
اما متاسفانه ما اکنون میبینیم که در بسیاری از کشورها، خصوصا کشورهای جهان سوم به نحوی از این منابع استفاده میشود که اولا به فکر نسلهای آینده نیستند و ثانیا عوارض محیطزیستی ناگوار برای مردم این کشورها دارد.
توسعه پایدار یک مجموعه سیستمی است. همانند یک انسان که موجود زنده است و باید به صورت یکپارچه سالم بماند. باید بدانیم که اگر ما در جایی، اقدامی انجام میدهیم، این اقدام دارای عوارضی است. بنابراین لازم است که این عوارض را شناسایی کنیم و از اثرات منفی آن بکاهیم. در زمینه توسعه پایدار نیز با یک مجموعه سیتمی روبرو هستیم که بر یکدیگر تاثیر میگذارند و از یکدیگر تاثیر میپذیرند.
اینکه ما در جهت حفظ محیطزیست و توسعه پایدار، صرفا به دنبال محدود کردن صنایع آلاینده مانند پتروشیمی و فولاد باشیم، چندان صحیح نیست. چراکه اگر ما تنها بر روی این موضوع متمرکز شویم، از طرف دیگر، از جنبههای اقتصادی که یکی از مولفههای توسعه پایدار نیز است، به مشکل برمیخوریم. بنابراین اگر ما میخواهیم توسعه پایدار داشته باشیم، باید همه جوانب را به صورت یکجا و یکپارچه ببینیم.
مثلا اکنون سازمان ملل بیان کرده که توسعه پایدار زمانی در یک کشور وجود دارد که فقر و گرسنگی در آن کشور وجود نداشته باشد. آموزش با کیفیت وجود داشته باشد. دسترسی به آب سالم و سیستمهای بهداشتی پاکیزه وجود داشته باشد. بنابراین وقتی که در جامعهای زندگی میکنیم که هنوز فقر، اختلاف طبقاتی و نابرابری جنسیتی و گرسنگی وجود دارد، آیا باید ما به دنبال تعطیلی کارخانهها در جهت بهبود توسعه پایدار باشیم؟ قطعا این کار، کار نادرستی است. چراکه اگر این کار انجام شود، به فقر و گرسنگی دامن زده میشود.
کشور ما نیز باید همانند بسیاری از کشورهای دیگر یک برنامه جامع برای توسعه پایدار تدوین کند. برنامهای که مشخص کند که اگر ما فقر و گرسنگی را کاهش دادهایم، از آن طرف در حوزه صنایع چه اقدامی انجام دادهایم. یا مثلا اگر به دنبال آب سالم هستیم، باید صنایع آببر و تولید محصولات کشاورزی آببر را کاهش دهیم. اکنون حدود 90 درصد از مصرف آب در کشور برای بخش کشاورزی است که ارزشافزوده اقتصادی چندانی نیز برای کشور ندارد. در واقع به نوعی کشور ما آبهای زیرزمینی خود را به کشورهای خلیج فارس صادر میکند.
بنابراین هنگامیکه ما در حال تدوین یک برنامه توسعه پایدار برای کشور هستیم، باید نگاه سیستمی و جامع داشته باشیم. براساس مبانی توسعه پایدار باید به مردم آموزش داده شود که چگونه زندگی کنند. وقتی که به مردم آموزش با کیفیت در مورد نحوه زندگی داده نشود، نباید از صاحبان صنایع انتظار داشت که به علت آلاینده بودن، صنایع خود را تعطیل کنند.
بنابراین باید بدانیم که توسعه پایدار این نیست که تنها به فکر تعطیلی صنایع باشیم. بلکه یک مجموعه سیستمی است که باید همه اجزا آن را مدنظر داشته باشیم. باید در کنار توجه به محدود کردن برخی از صنایع، رشد اقتصادی ایجاد کنیم، آموزش با کیفیت برای مردم فراهم کنیم، انرژی ارزان و پاک در اختیار عموم مردم قرار دهیم.
اکنون در کشور ما در زمینه توسعه پایدار حدود چهل سال است که به صورت جزیرهای هر بار بر روی یک موضوع خاص کار کردهایم. به عنوان مثال، برخی اوقات بر روی محدود کردن صنایع کار کردهایم، گاهی اوقات نیز بر روی آب یا حاملهای انرژی تمرکز کردهایم. اما عملا هیچ کدام از اینها در کشور ما اتفاق نیفتاده است. تا زمانی که ما در کشور الگوی تولید و مصرف پایدار نداشته باشیم، نمیتوانیم بگوییم که کارخانههای ما چگونه تولید کنند و مردم چگونه مصرف کنند.
از طرفی باید به دنبال توسعه حملونقل پایدار باشیم. در همین زمینه، تا زمانیکه وسیله نقلیه عمومی به اندازه کافی در دسترس نباشد، طبیعی است که همگان از وسیله نقلیه شخصی استفاده میکنند. از طرف دیگر، از آنجاییکه تولید خودرو در کشور تولید پایدار نیست، آلودگی هوا و افزایش تصادف را به همراه خواهد داشت.
نظرات