یک کارشناس حفاظت از طبیعت در گفتوگو با «تجارتنیوز» تاکید کرد:
سود میلیاردی مافیای صید پرندگان مهاجر در مازندران/ آسیب کمتر کشت دوم برنج نسبت به نصب دام هوایی
توسل به بهانه معیشت و ارتزاق مردم، برای توجیه صید بی رویه پرندگان کذب محض است
کمآبی و تخریب زیستگاه باعث شده است که در سالهای اخیر تعداد پرندگان مهاجر در تلابهای بینالمللی مازندران کاهش یابد. برخی پیشنهاد میدهند که کشاورزان این استان برای بهبود شرایط موجود، از کشت دوم خودداری کنند تا زیستگاهی برای پرندگان باقی بماند اما علیرضا هاشمی کارشناس حفاظت از طبیعت به تجارتنیوز گفته است که اگر خودداری از این کار، به افزایش دامهای هوایی برای صید غیرقانونی پرندگان منجر شود، آسیب بیشتری در پی دارد.
مازندران، گلوگاه مهمی برای حضور پرندگان مهاجر است؛ این استان هر سال از کریدورهای شرق و غرب، در تالابهای بینالمللی خود میزبان گونههای مختلف پرندگانی میشود که برخی از آنها در معرض خطر انقراض قرار دارند. اما ناامنی مناطق حفاظت شده، کمآبی تالابها و تخریب زیستگاهها، جمعیت پرندگان مهاجری را که به این استان میآیند در سالهای اخیر کاهش داده. در این میان، صید بیرویه با روشهای غیرقانونی، بخشهای از مازندران را به «قتلگاه پرندگان مهاجر» تبدیل کرده است.
در چنین شرایطی، برخی فعالان محیط زیست معتقدند که کشت دوم برنج میتواند شرایط را وخیمتر کند. اخیرا باشگاه خبرنگاران جوان به این مورد پرداخته است که طولانی شدن فرایند کشت، زیستگاه پرندگان مهاجر را با خطر جدی مواجه میکند. اما علیرضا هاشمی مدیرعامل موسسه پرندهشناسی طرلان و کارشناس حفاظت از طبیعت به تجارتنیوز میگوید که تبعات کشت دوم، بسیار کمتر از گسترش صید بیرویه گونههای جانوری است. به گفته او، اگر افراد کشت جدیدی انجام ندهند اما در زمینهای رها شده خود، دام هوایی نصب کنند، پرندگان مهاجر آسیب بیشتری میبینند.
گردش مالی بازار سیاه فروش پرندگان مهاجر در سال 1400 به 300 میلیارد تومان میرسد
از سوی دیگر، در سالهای گذشته تشکیل بازار سیاه برای فروش پرندگان مهاجر به ویژه در ماههای آبان و آذر، به محلی برای عرضه گونههایی تبدیل میشد که به صورت غیرقانونی صید شده بودند. بر اساس گزارشی که ایرنا در سال 1400 منتشر کرد، گردش مالی این بازار که نماد آن در فریدونکنار قرار داشت، به 300 میلیارد تومان میرسید؛ آمار شکار فقط در مورد یک گونه پرنده نیز، شامل کشتار ۶۰۰ قو در دو روز میشد.
بازار فریدونکنار که سالها اعتراضات زیادی در مورد آن وجود داشت، بنا بر ادعای سازمان محیط زیست در سالهای 1401 و 1402 تعطیل شده بود اما به گزارش برخی رسانهها، در همان بازه نیز گاه اخباری از فعالیت آن به گوش میرسید.
سالانه 122 گونه پرنده مهاجر به صورت غیرقانونی در مازندران شکار میشدند
از سوی دیگر خبرگزاری مهر گزارش داده بنا بر ادعای برخی مقامات محلی سازمان محیط زیست، سالانه ۱۲۲ گونه پرنده مهاجر به صورت غیرقانونی در مازندران شکار میشدند اما تعطیلی دو ساله بازار فریدونکنار، این آمار را کاهش داده است.
در عین حال، هاشمی کارشناس حفاظت از طبیعت، در این مورد نیز به تجارتنیوز میگوید تعطیلی بازار فریدونکنار، فروش پرندگان مهاجر را متوقف نکرده و فقط آن را زیرزمینی کرده است. به گفته او، این بازار همچنان میلیاردها تومان گردش مالی دارد. هاشمی تاکید میکند بدون عزم جدی سازمان محیط زیست برای انجام اقداماتی که به منظور تاثیرگذاری باید از اواسط یا اواخر تابستان آغاز شوند، معضل صید بیرویه پرندگان مهاجر از میان نمیرود.
مشروح گفتوگوی مدیرعامل موسسه پرندهشناسی طرلان با تجارتنیوز را در ادامه میخوانید.
مشکل تالاب میانکاله صرفاً آب نیست
*نگاه به پرندگان مهاجر که به ویژه در گذشته عاملی برای رونق گردشگری در استان مازندران بودهاند، در سالهای اخیر به نگرانی در مورد تخریب زیستگاههای آنها و شکار غیرقانونی گونههای در معرض انقراض تبدیل شده است. اخیراً برخی رسانهها در همین زمینه به لزوم خودداری کشاورزان از کشت دوم برنج پرداختهاند. به نظر شما آیا این اقدام میتواند کمکی به بهبود شرایط کند؟
برای پاسخ به این پرسش ابتدا باید مشخص کنیم که هدف از ایجاد مناطق حفاظت شده، ذخیرهگاه زیستکره یا پناهگاه حیات وحش چیست. چرا یک تالاب لقب بینالمللی میگیرد؟ هدف از همه این موارد این است که لکههایی به صورت امن وجود داشته باشند تا در خلال فعالیتهای توسعهمحور بشر، بتوان شرایط زندگی حیات وحش را با همه تهدیدات ممکن، حفظ کرد.
حال باید در سطح کلانتر، وضعیت پناهگاههای حیات وحش، ذخیرهگاهها، زیستگاهها و تالابهای بینالمللی مازندران را بررسی کرد. واقعیت این است که تالاب میانکاله به دلیل خشکیدگی رودخانهها و بهرهبرداری بیرویه در حال خشک شدن است. مشکل این تالاب هم صرفاً آب نیست. مسمومیت پرندگان در میانکاله و صید بیرویه پرندگان در داخل مناطق حفاظتشده سازمان محیط زیست از چالشهای جدی منطقه است.
ایران سیاهچاله پرندگان مهاجر است
در تالاب بینالمللی فریدونکنار که مجموعهای از سه تالاب سرخرود، ازباران و آببندان فریدونکنار است، تقریباً در تمام طول سال کشتار غیرمجاز گونههای مختلف انجام میشود. سالهاست مجلات بینالمللی از ایران به عنوان سیاهچاله پرندگان مهاجر نام میبرند. دلیل این نامگذاری، صید غیرمجاز آنها با استفاده از تورهای هوایی است که در همه مازندان رواج دارد و اکنون به استانهای دیگر نیز سرایت کرده است. در واقع با استفاده از روشهای غیرمجاز، گونههای شکار ممنوع را در ساعتهای غیرقانونی صید میکنند. به عبارت دیگر کل فرایند موضوع، خلاف قوانین و مقررات است.
در حال غارت یک کریدور مهاجرت بینالمللی پرندگان هستیم
سازمان محیط زیست نیز نهتنها برخوردی با مساله نمیکند که حتی در مناطق حفاظتشده خود این سازمان مانند پناهگاه حیات وحش فریدونکنار، تور هوایی نصب میشود. این در حالی است که پرندگان مهاجر از کریدورهای شرقی و غربی وارد مازندران میشوند و این استان گلوگاه بسیار مهمی برای مهاجرت آنهاست. در حقیقت ما در حال غارت یک کریدور مهاجرت بینالمللی پرندگان هستیم.
اگر قرار است به جای کشت دوم تور هوایی بیشتری نصب شود، بهتر است همان کشاورزی ادامه یابد
در چنین شرایطی باید دید، اگر افراد کشت دوم را انجام ندهند، چه موضوعی قرار است جایگزین آن شود؟ بله روی کاغذ، کشت دوم برای محیط زیست ضرر دارد و به جمعیت پرندگان مهاجر آسیب میزند اما اگر قرار باشد به جای آن تور هوایی بیشتری نصب شود و شکار بیرویه و غیرقانونی افزایش یابد، بهتر است همان کشاورزی ادامه یابد. کشت دوم باعث میشود افراد بومی مشغول کشت و کار باشند و به معیشت آنها نیز کمک میکند؛ در نتیجه ممکن است کمتر سراغ نصب تور هوایی بروند.
سازمان متولی نه با صید و شکار غیرمجاز مبارزه میکند و نه مدیریت صحیحی در مناطق حفاظتشده خود دارد
هر کاری باید اصولی داشته باشد. در وهله اول نهاد متولی که سازمان محیط زیست است باید مناطق تحت حفاظت خود را امن کند. در آن صورت حتی اگر کشت دومی صورت بگیرد، پرندگان مهاجر جایگاهی برای آرامش و تغذیه دارند. اما زمانی که تمام مناطق حفاظتشده ناامن هستند، پرندگان از این موضوع محروم میشوند و به همین دلیل است که مساله کشت دوم اهمیت مییابد. در واقع معضل اصلی فعالیت کشاورزان نیست.
مساله این است که سازمان متولی نه با صید و شکار غیرمجاز مبارزه میکند و نه مدیریت صحیحی در مناطق حفاظتشده خود دارد. در صورتی که این مساله حل شود، هم مردم میتوانند به توسعه فعالیتها و اقتصاد خود فکر کنند و هم جمعیت پرندگان مهاجر در آرامش خواهند بود و زیستگاه امنی در اختیار دارند. اما در شرایط کنونی، همه میخواهند از زیر بار مسئولیت خود شانه خالی بکنند و آن را بر دوش مردم بیندازند. حتی ممکن است طرح موضوع کشت دوم بهانهای باشد برای اینکه شرایط برای صید غیرقانونی بیش از پیش فراهم شود.
توقف فعالیت بازار فریدونکنار نوعی فرار از مسئولیت محسوب میشود
*در مورد صید بیرویه پرندگان مهاجر، در دو سال گذشته سازمان محیط زیست مدعی تعطیلی بازار غیرقانونی فریدونکنار بود؛ این موضوع در عمل شکار و عرضه این پرندگان را محدود نکرده است؟
توقف فعالیت بازار فریدونکنار نیز به اعتقاد من نوعی فرار از مسئولیت محسوب میشود. در منطقه مازندران از قدیم یک روش صید سنتی و میراثی با نام «دوماچال» وجود داشته است که حتی میتوان آن را به عنوان یک روش صید پایدار، در مجامع بینالمللی ثبت کرد. صیاد در این روش، تعدادی مرغابی را که به آنها خائن گفته میشود تربیت میکند. آنها در مسیر مرغابیهای دیگر پرواز میکنند و همنوعان خود را به داخل دام میکشانند. با روش دوماچال نمیتوان صید نجومی انجام داد و معمولاً نیز پرندگانی در این روش شکار میشوند که در معرض تهدید انقراض جهانی قرار ندارند. این روش، درآمدی را برای کمک به معیشت افراد نصیب آنها میکند و میتواند جایگزین کشت دوم شود.
سازمان محیط زیست از حدود ۵۰ سال پیش وظیفه صدور پروانه ویژه صید دوماچال را بر عهده داشته است. این مجوزها جزو معدود مواردی هستند که به منظور بهرهبرداری اقتصادی صادر میشوند؛ در حالی که برخی دیگر از جوازهای شکار و صید برای مصرف شخصی در اختیار افراد قرار میگیرند. صدور آن دسته از مجوزهایی که جنبه معیشتی و اقتصادی دارند کار درستی است و مشکل خاصی ایجاد نمیکند.
تعطیلی بازار سیاه ضرری به مافیای شکار و فروش پرندگان مهاجر نمیزند
حالا سوال اینجاست اگر سازمان متولی در چارچوب قانونی خود جواز شکار برای فروش تجاری را صادر میکند، چگونه میتواند بازار فروش آن را غیرقانونی بداند و تعطیل کند؟ طبیعی است که در این صورت بازار فروش از بین نمیرود؛ بلکه زیرزمینی میشود و شکار چه قانونی باشد و چه غیرقانونی از مجاری غیررسمی به فروش میرسد. حتی ممکن است صیادی که در پی فعالیت قانونی بوده، به این نتیجه برسد که اگر فروش شکار غیرقانونی است چرا من به دنبال اخذ مجوز باشم. در این صورت او هم کار خود را راحتتر میکند و به سراغ درآمد بیشتر با شکار غیرقانونی میرود. ماحاصل چنین شرایطی همین است که اکنون میبینیم؛ پرندگانی که به صورت غیرقانونی شکار شدهاند، در سراسر مازندران و حتی رستورانهای شمال شهر تهران به فروش میرسند. به عبارت دیگر، تعطیلی این بازار ضرری به مافیای سیاهی که در مورد شکار و فروش پرندگان مهاجر شکل گرفته است نمیزند؛ حتی باعث میشود این افراد سود بیشتری هم ببرند چراکه راحتتر میتوانند قیمتها را دستکاری کنند.
خرید و فروش گوشت پرندگان مهاجر همچنان در بازار زیرزمینی در حال انجام است
ضمن اینکه بحث جلوگیری از فروش غیرقانونی پرندگان مهاجر، بیشتر به شهرداریها و سازمان دامپزشکی مربوط میشود؛ وظیفه سازمان محیط زیست ایمن کردن مناطق محافظتشده و مبارزه با شکار غیرقانونی در مناطق طبیعی است که بر عهده یگان ضابط قضایی این سازمان قرار دارد. این بخش کار خاصی انجام نمیدهد و میخواهد با انتشار خبر تعطیلی بازار وانمود کند که در حال مبارزه با صید پرندگان مهاجر است. در حالی که از دید حفاظتی، این خبر نه مطلقاً خوب است و نه بد. چون فعالیت بازار فروش پرندگان، ممکن است جنبه ترغیبی و تشویقی برای خرید آنها داشته باشد. اما از سوی دیگر، تعطیلی آن نیز عرضه و تقاضا را زیرزمینی میکند. ضمن اینکه ممکن است برخی را که تا به امروز با اخذ مجوز شکار میکردند، تشویق به فعالیت غیرقانونی کند. اصل ماجرا این است که سازمان متولی به وظیفه واقعی خود عمل نمیکند و به دنبال انتشار اخبار پوپولیستی است. در حالی که اخبار غیررسمی میگویند خرید و فروش گوشت پرندگان مهاجر همچنان در بازار زیرزمینی در حال انجام است؛ آن هم به صورت گستردهتر و با شدت بیشتر.
سالانه بین 500 هزار تا یک میلیون قطعه پرنده مهاجر در مازندران صید میشود
*شما چه برآوردی از حجم تراکنشی که در این بازار اتفاق میافتد دارید؟
بر اساس آمارهای رسمی و غیررسمی، سالانه بین ۵۰۰ هزار تا یک میلیون قطعه پرنده مهاجر در مازندران صید میشود که بخش عمده آن غیرقانونی است. بر اساس برآوردهایی که در سالهای گذشته انجام شده بود رقم بهدستآمده از فروش آنها وحشتناک است و به میلیاردها تومان میرسد.
آمار کسانی که از بازار زیرزمینی صید پرندگان مهاجر سود هنگفتی میبرند به ۱۰۰ نفر نمیرسد
نکتهای که حتماً باید مد نظر قرار داد این است که توسل به بهانه معیشت و ارتزاق مردم، برای توجیه شرایط موجود کذب محض است. آمار کسانی که از بازار زیرزمینی صید پرندگان مهاجر، سود هنگفتی میبرند به ۱۰۰ نفر نمیرسد. این افراد یک باند مافیایی را تشکیل دادهاند و هر کدام از آنها سالانه چند میلیارد تومان سود از کشتار پرندگان مهاجر با دامهای هوایی کسب میکنند. افرادی نیز در این میان هستند که شاید در نقش کارگران روزمزد، درآمد اندکی به دست میآورند.
در چنین شرایطی سازمان محیط زیست تنها نقش نظارهگر را بر عهده دارد. در حالی که بر اساس قانون، اگر کسی با اسلحه در منطقه حفاظت شده بازداشت شود؛ حتی قبل از اینکه شکاری انجام داده باشد، مانند مجرم با او برخورد میشود. اما هر سال با فرا رسیدن فصل پاییز و زمستان، در سرتاسر مازندران کیلومترها دام هوایی نصب میشود که کلاً روش غیرمجازی است.
اگر عزمی برای جمع کردن بازار مافیایی فروش پرندگان مهاجر وجود داشته باشد، وقت آن همین تابستان است
*چه برخوردی با دامگاهداران میشود؟
تقریباً میتوان گفت هیچ! باید همین گردش مالی را بررسی کرد که سر نخ آن به کجاها میرسد. زمانی خانم ابتکار به عنوان رئیس سازمان محیط زیست گفته بود در موضوع فریدونکنار، رد پای مسئولان محلی دیده میشود. این سازمان روی کاغذ، اختیار برخورد با شرایط موجود را دارد اما رفتار منفعلانه خود این مجموعه، در کنار منافعی که در این میان در لایههای دیگر شکل گرفته است، مانع از اقدام موثر میشود. اگر واقعاً عزمی برای جمع کردن این بازار مافیایی برای فروش پرندگان مهاجر وجود داشته باشد، وقت آن همین اواسط و اواخر تابستان است که باید کارهای اقناعی یا جمعآوری دامها انجام شود. اما امسال هم امیدی به حل این معضل نیست. بهویژه که جابهجایی دولت، احتمالاً انفعال را تا زمان انتخاب مسئولان جدید و آغاز به کار آنها افزایش میدهد.
میتوان به افراد بومی اجازه داد به صورت محدود و در چارچوب علمی، از جمعیت حیات وحش برداشت کنند
*اشاره کردید که روشهای بومی برای شکار پرندگان مهاجر از قدیم وجود داشته است. آیا با توجه به شرایط موجود که صید بیرویه مشکلساز شده است، ادامه همان روشهای سنتی نیز برای جمعیت پرندگان خطرناک نیست؟
ببینید اصل ماجرا این است که سازمان متولی باید پناهگاههای خود را امن کرده باشد. اگر این اقدام انجام شود، شکار محدود به روشهای سنتی به دست افراد بومی نهتنها ایرادی ندارد، بلکه میتواند به حفاظت پایدار نیز کمک کند. اما اکنون شرایط اینگونه است: با مافیای شکار در مازندران که پرندگان مهاجر از دو قاره را صید میکند برخوردی نمیشود؛ در مقابل اگر یک فرد بومی در منطقه محرومی مانند سیستان و بلوچستان چند پرنده را صید کند که در معرض انقراض هم نیستند، باید پاسخگو باشد. در حالی که مساله صید محدود و مجاز از سوی مجامع محلی، از جنبه مشارکت اجتماعی و حفاظت مشارکتی نیز اهمیت دارد.
شاید من به عنوان یک فرد معتقد باشم صید و شکار کلاً باید ممنوع شود، اما به عنوان یک کارشناس محافظت میگویم در کل دنیا برداشت از جمعیت پرندگان اگر به صورت پایدار و خردمندانه باشد، میتواند ابزاری برای حفاظت به شمار رود. به عبارت دیگر میتوان به افراد بومی اجازه داد به صورت محدود و در چارچوب علمی، از جمعیت حیات وحش برداشت کنند؛ البته در صورتی که آن گونه در معرض خطر انقراض نباشد. قرنهاست که مجامع بومی و حیات وحش با یکدیگر در تعامل هستند. بر این اساس، در مازندران نیز افراد میتوانند با همان روشهای سنتی و بومی خود صید پرندگان را انجام دهند. این شکل از صید میتواند با مساله معیشت ارتباط داشته باشد و اشکالی هم ندارد. مشکل اکنون مافیایی است که روز به روز پرقدرتتر میشود و حتی به معیشت بخشی از مردم محلی هم آسیب میزند.
روش پایدار صید و شکار این است که امکان برداشت انتخابی از جمعیت حیات وحش را داشته باشد
*چه روشی برای شکار را میتوان پایدار و خردمندانه دانست؟
در بحث حفاظت، نخستین شرط برای یک روش پایدار صید و شکار این است که امکان برداشت انتخابی از جمعیت حیات وحش را داشته باشد. برای مثال در بحث ماهیگیری، انفجار دینامیت در رودخانه، روش پایداری نیست؛ چرا که برای صید چند نوع ماهی، همه جانداران موجود در اکوسیستم را از بین میبرد. اما صید ماهی با قلاب، شرط انتخابی و گزینشی بودن را دارد. در مورد شکار پرندگان نیز، روش دوماچال از همین قید برخوردار است؛ چرا که صیاد با این روش چند گونه خاص را به صورت محدود صید میکند اما در روش تور هوایی، همه گونههای پرندگان در تعداد نجومی صید میشوند؛ در نتیجه پایدار و خردمندانه نیست.
آمار دقیقی از جمعیت پرندگان مهاجر به مازندران وجود ندارد
*بر اساس آمارها، تعداد پرندگان مهاجر به میانکاله کاهش نیز داشته. چه عواملی این شرایط را رقم زده است؟
آمار دقیقی از جمعیت پرندگان مهاجر به مازندران وجود ندارد اما همان سرشماری محدودی که صورت میگیرد و مشاهدات میدانی نشان میدهد که از تعداد آنها به شدت کاسته شده است. ممکن است برخی مسئولان این موضوع را کتمان کنند؛ چرا که هنوز در لکههای موجود و باقیمانده از تالابها، تعداد زیادی پرنده دیده میشود.
ضمن اینکه به دلیل ناامن بودن بیشتر مناطق محافظت شده، کمآبی تالابها و تخریب زیستگاهها، در واقع در بیشتر موارد دامگاهها هستند که میزبان پرندگان مهاجر شدهاند. صاحبان این دامگاهها امنیت کاذبی را برای پرندگان ایجاد و حتی اقدام به دانهپاشی گسترده برای آنها میکنند تا گونههای مختلف را به دام بیاندازد.
زمانی که تعداد زیادی پرنده از سرتاسر مازندران وارد این مناطق شدند، قتل عام آنها آغاز میشود. بعضی از این افراد هم ادعا میکنند که ملک آنها سند خصوصی دارد. در حالی که سند زمینها مربوط به استفاده کشاورزی است و کسی نمیتواند بدون مجوز کاربری آنها را تغییر دهد؛ همانگونه که برای مثال امکان ویلاسازی در یک زمین زراعی وجود ندارد، نمیتوان آن را کشتارگاه پرندگان نیز تبدیل کرد. اما سازمانهای محیط زیست و منابع طبیعی خود را به آنها طرف نمیکنند.
هدف از نامگذاری میانکاله به عنوان تالاب بینالمللی مراقبت از پرندگان وحشی بوده است نه کشتار آنها
در این میان، یک نقض غرض هم صورت میگیرد. عاملی که باعث شده است تالابی مانند فریدونکنار لقب «بینالمللی» داشته باشد، حضور پرندگان مهاجر است. حالا گروهی در بخش دولتی استدلال میکنند که اگر در برخورد با دامگاهداران سختگیری زیادی انجام دهیم، آنها تالاب بینالمللی را از بین میبرند و دیگر امکان حضور پرندگان مهاجر وجود ندارد؛ در نتیجه وجه بینالمللی تالاب از بین میرود. در حالی که هدف از نامگذاری این منطقه، مراقبت از پرندگان وحشی بوده است نه کشتار آنها. نمیتوان به بهانه حفظ صفت «بینالمللی»، به قتل عام آنها مجوز داد. به هر حال موضوع کشتار پرندگان مهاجر، به کلاف سردرگمی تبدیل شده است که بدون عزم راسخ سازمان محیط زیست، نمیتوان آن را حل کرد.
نظرات