فقرزدایی: پیکار با فقر یا بازی با آمار
بزرگترین خدمت به فقرا و بهترین راه برای کاهش تعداد آنها، کنترل تورم بهمنظور جلوگیری از افزایش خط فقر است، همچنین اتخاذ سیاستهای حمایتی و ایجاد فرصتهای شغلی درآمدزای مناسب برای اقشار فقیر شهری و روستایی، بسیار موثر است.
«فقر» مترادف با «درد» آمده و آن را «راه بهجایی نداشتن» هم تعریف میکنند. شرایطی که دولت وعده داده است تا پایان دوره ریاست جمهوری دوازدهم نوع مطلق آن را ریشهکن کند.
به گزارش تجارتنیوز ، «فقر مطلق» در تعریف علمی حداقل معاش است و منظور برآوردن حداقل نیازهای حفظ زندگی. اما آیا افراد بدون حداقلهای زندگی قادر به ادامه حیات خواهند بود؟ واقعیت است این است که کیفیت بد زندگی عمر این افراد را کم کرده و عمدتا نیازهای آنها با در دسترسی به حداقل کالا و خدمات مرتفع میشود.
درعینحال تعریف دقیقی از فقر مطلق در ایران وجود ندارد. امری که رئیس کمیته امداد به آن اذعان کرده است. فتاح عنوان کرده: «بسیار مطلوب است دولت موفق به تحقق شعار نابودی فقر مطلق شود، اما جامعه چهار میلیون و ۵۰۰ هزار نفری کمیته امداد دارای فقر مطلق هستند.
من بسیار مطالعه کردم، تعیین تعریفی از فقر مطلق در کشور بسیار سخت شده است، چون اگر بخواهیم تعریف دقیقی ارائه کنیم همراه با بار سیاسی خواهد بود. آیا مسئولان تحمل چنین موضوعی را دارند؟»
رئیس کمیته امداد البته تعداد کسانی را که در خط فقر مطلق به سر میبرند بسیار بیشتر تخمین زده است. به گفته وی: «سخنان دکتر نهاوندیان مبنی بر اینکه هماکنون ۱،۵ دهک جامعه - ۱۰ تا ۱۲ میلیون نفر- در فقر مطلق به سر میبرند درست است.
شاخص فقر مطلق در مناطق شهری از سال 1385 و در مناطق روستایی از سال 1384 رو به افزایش نهاده است.
البته اگر بخواهیم سطح رفاه مردم را خیلی بالا ببریم این عدد خیلی بیشتر خواهد شد، حتی تا ۱۶ یا ۲۰ میلیون نفر هم افزایش خواهد یافت؛ بنابراین بستگی دارد که برای مردم چه امکاناتی در نظر گرفته شود.»
آمار چه میگوید
در اینجا نگاهی به وضعیت فقر مطلق در سالهای مختلف و در مناطق شهری و روستایی از منظر آمار و اعداد خالی از لطف نیست: شاخص فقر مطلق در مناطق شهری در ابتدای دوره (1368) حدود 36.73 درصد و در انتهای دوره (1388) حدود 15.9 درصد بوده است.
این شاخص در مناطق روستایی در ابتدای دوره 45.5 درصد و در انتهای دوره 27.33 درصد بوده است. یعنی شاخص فقر مطلق در انتهای دوره نسبت به ابتدای دوره در مناطق روستایی 40 درصد و در مناطق شهری 57 کاهش (بهبود) پیداکرده است.
شاخص فقر مطلق در مناطق شهری از سال 1385 و در مناطق روستایی از سال 1384 رو به افزایش نهاده است.
تقریبا در تمام سالها درصد فقر مطلق روستایی از درصد فقر مطلق شهری بیشتر بوده است. میانگین درصد فقر مطلق روستایی (34.32 درصد) حدود 1.5 برابر میانگین درصد فقر مطلق شهری (23.76 درصد) بوده است.
شاخص شکاف فقر در مناطق شهری در ابتدای دوره 40.7 درصد و در انتهای دوره 32.1 درصد بوده است. این شاخص در مناطق روستایی در ابتدای دوره 43.5 درصد و در انتهای دوره 35.8 درصد بوده است. به عبارتی شاخص شکاف فقر در انتهای دوره نسبت به ابتدای دوره در مناطق روستایی 18 درصد و در مناطق روستایی 21 درصد بهبودیافته است.
در تمام سالها شکاف فقر روستایی از شکاف فقر شهری بیشتر بوده است. میانگین شکاف فقر روستایی (43 درصد) حدود 1.2 برابر میانگین شکاف فقر شهری (33.4 درصد) بوده است.
با لحاظ موارد فوق، به نظر میرسد در دوره مورد بررسی، برنامههای فقرزدایی اهمیت بیشتری برای کاهش فقر مطلق در مناطق شهری نسبت مناطق روستایی قائل بودهاند.
اما چرا شاخص فقر مطلق که پس از پیروزی انقلاب اسلامی بهبود یافته بود در دهه اخیر به وخامت گرویده است؟ بر اساس آمارهای غیررسمی خط فقر در تهران برای خانوار چهار نفره بیش از 4 میلیون تومان و در کلانشهرها بین دو و نیم میلیون تا 3 میلیون تومان است.
آمار بانک مرکزی هم میگوید که ضریب جینی به بالای 0.4 رسیده است؛ طبق اعلام بانک مرکزی این تفاوت به 115 میلیون تومان در سال رسیده است. یعنی دهک دهم 123 میلیون تومان در سال 95 هزینه داشته است، دهک اول 8 میلیون تومان، مابهالتفاوت آن 115 میلیون تومان بوده که بسیار عدد بالایی است.
در این میان سوالی که مطرح میشود این است که با این وضعیت دولت چگونه به وعده حذف فقر مطلق در کشور عمل خواهد کرد؟
آیا دولت امور زیربنایی و طرحهای تولیدی اشتغالزا را مدیریت خواهد کرد و یا به مُسکنهای فوری روی میآورد؟
دولت به میزانی که خانوارها از کف درآمدی دریافتی کمتری داشته باشند، به آنها پرداختی خواهد داشت.
کنار هم گذاشتن شاخصهای مهم اقتصادی کشور نشان میدهد که ریشهکن کردن فقر مطلق تا سال 1400 بسیار سخت است؛ نرخ بیکاری 12 درصدی در کنار افزایش ضریب جینی در سال گذشته که نشاندهنده عمیقتر شدن شکاف طبقاتی است بهعلاوه رکود اقتصادی نشان میدهد زیرساختها برای از بین بردن فقر مطلق تا سال 1400 چندان مهیا نیست. به همین جهت بسیار مهم است که ببینیم دولت با آمار بازی میکند و یا راه ریشهکن کردن فقر را در پیش میگیرد.
صدک صدم به دهک اول نان قرض میدهد!
اواخر آذر سال جاری مسعود نیلی در گفتگوی ویژه خبری تلویزیون از برنامه دولت برای مبارزه با فقر و از بین بردن فقر مطلق سخن گفت؛ به گفته او دولت در گام اول در پی پر کردن خلا شناسایی قشر فقیر است.
بر اساس اظهارات نیلی، در سال آینده دولت یک کف درآمدی برای خانوارها بر اساس تعداد اعضای آنها تعیین میکند. این کف درآمدی بر اساس مقرری است که نهادهای حمایتی مانند کمیته امداد و سازمان بهزیستی به جمعیت تحت پوشش خود پرداخت میکنند.
سپس به جامعه اعلام میشود که خانوارهایی که زیر این مقدار، دریافتی دارند، خود را به نهادهای حمایتی معرفی و ثبتنام کنند. در گام بعدی دولت با راستیآزمایی اطلاعات ارائهشده، برای اولین بار بهطور مشخص قشر فقیر موجود در کشور را شناسایی میکند.
دولت به میزانی که خانوارها از کف درآمدی دریافتی کمتری داشته باشند، به آنها پرداختی خواهد داشت. گفتههای نیلی نشان میدهد که منابع این پرداختیها قرار است با اخذ مالیات از بالاترین صدک درآمدی حاصل شود.
توضیحات نیلی نشان میدهد اگرچه فقر در اقتصاد ایران در حال بازتولید نیست اما مکانیزمهایی که فقر را به سمت نقطه بهبود حرکت دهد نیز چندان فعال نیستند.
استاد اقتصاد دانشگاه صنعتی شریف جمعیت فقیر موجود در جامعه را به سه دسته تقسیم کرد. دسته اول فقیران ناشی از بیکاری را شامل میشوند. به دلیل فقدان نظام اجتماعی مناسب، بیکاری در جامعه ایران مساوی با فقر است.
دسته دوم افرادی را در برمیگیرد که توانایی انجام کار را ندارند، یعنی دچار معلولیتهای جسمی و ذهنی هستند و درنتیجه قدرت وارد شدن به بازار کار و کسب درآمد را ندارد. گروه سوم هم کسانی هستند که شاغل و فقیرند.
بر اساس اظهارات نیلی، به لحاظ آماری گروه سوم بزرگترین فقرای اقتصاد ایران هستند. درحالیکه به لحاظ عمق، فقر بیکار عمیقتر است. نیلی این نوع چیدمان را چراغ راه سیاستگذار میداند. این آمار نشان میدهد که صرف پیدا کردن شغل، نقطه مطلوب نیست و نمیتواند افراد را از فقر مطلق خارج کند.
این اقتصاددان توضیح داد: اگر ما بتوانیم از صدک صدم مالیاتی بگیریم و آن را در دهک اول تقسیم کنیم، فقر مطلق، ریشهکن میشود. یعنی از 800 هزار نفر مالیات اخذ شود و بین 8 میلیون نفر تقسیم شود، بدون اینکه کاهشی در سطح درآمد قشر متوسط رخ دهد، میتوان به سمت حذف فقر مطلق حرکت کرد.
در مناطقی که فقر مطلق بیشتر و عمیقتر است باید برنامههای بلندمدت، اقتصادمحور و سلامتمحور به کار گرفته شود.
نیلی معتقد است که مالیات در ایران، هیچگاه یک مالیات باز توزیعی نبوده و همیشه در خدمت بودجه حرکت کرده است. در حقیقت او تغییر مسیر نظام مالیاتی را برای بازتوزیع درست درآمد یک ضرورت میداند. به اعتقاد نیلی، سیاستهای مالیاتی باید طوری تنظیم شوند که به صاحب سرمایه این پیغام را برساند که اگر درآمدش را به ثروت غیرمولد تبدیل کند، باید مالیات بیشتری پرداخت کند.
در مقابل اگر سرمایهگذاری کند از بخشودگی مالیاتی برخوردار میشود. ازنظر نیلی، این سیاست میتواند محرکی برای منابع راکدی که در اقتصاد ما وجود دارد باشد و آنها را به تکاپوی بیشتر وادارد.
برنامههای فرهنگی و اجتماعی در کنار سیاستهای اقتصادمحور و سلامتمحور
با توجه به مسائل یادشده، به نظر میرسد بدنه کارآفرین کشور چندان آمادگی افزایش مالیات را نداشته و چنانچه بر او سخت گرفته شود بهراحتی میتواند سرمایه خود را از کشور خارج کرده و درکشورهای همسایه که برایش فرش قرمز پهن میکنند سرمایهگذاری کند.
به نظر میرسد آنچه لازم است بیشتر مدنظر سیاستگذاران قرار گیرد، طراحی و اجرای یک برنامه راهبردی و جامع کاهش فقر است. در این برنامه باید وضع موجود را واقعبینانه، تحلیلشده و چشماندازی برای افزایش سلامت، فرهنگ، مسائل اجتماعی و اقتصادی همزمان تعریفشده و پیش برود.
پس از ایجاد این شناخت باید سیاستهای مطلوب غیرمتمرکز طراحیشده و برنامههای مختلفی را برای مناطق و گروههای مختلف، در نظر بگیرد. همزمان باید توازن میان رشد و توزیع درآمد رعایت شود.
طبق این نوع از برنامهها در مناطقی که فقر مطلق بیشتر و عمیقتر است باید برنامههای بلندمدت، اقتصادمحور و سلامتمحور به کار گرفته شود و در برنامهریزیها زمان طولانیتری برای آن مناطق در نظر گرفته شود.
در مقابل در مناطقی که شدت فقر کمتر است مدتزمان کمتری در نظر گرفتهشده و درعینحال بر برنامههای فرهنگی و اجتماعی در کنار اقتصاد و سلامت تمرکز شود.
به اعتقاد کارشناسان مهمترین پیشنهاد در راستای فقرزدایی، پرهیز از یکسان نگری به مناطق و گروههای مختلف کشور در یک برنامه فقرزدایی و تدوین یک برنامه غیرمتمرکز و راهبردی است.
نباید فراموش کرد که بزرگترین خدمت به فقرا و بهترین راه برای کاهش تعداد آنها، کنترل تورم بهمنظور جلوگیری از افزایش خط فقر است، همچنین اتخاذ سیاستهای حمایتی و ایجاد فرصتهای شغلی درآمدزای مناسب برای اقشار فقیر شهری و روستایی، و نیز تشکیل انجمنهای محلی باهدف آموزش و ارتقای فرهنگی، بسیار موثر است.
البته کاهش ریسک و عدم قطعیت میتواند تاثیر مهمی بر فقرزدایی داشته باشد. این کار را میتوان با بیمه کردن محصولات کشاورزی و نظام حمایتی جامع و گسترده انجام داد و در کنار این، بهبود فرصتهای کسبوکار و مبارزه با بیکاری عامل مهمی در از بین رفتن ریسک و عدم قطعیت است.
از سوی دیگر هدفمند کردن واقعی یارانهها به سمت گروههای آسیبپذیر و نیازمند جامعه، برپایی نظام جامع، فراگیر و کارآمد تامین اجتماعی و توجه ویژه به وضعیت فقر در جوامع روستایی از سیاستهای مقابله با فقر مطلق است که باید موردتوجه دولت قرار بگیرد.
نظرات