اکوسیستم کولبَری در مرزها و آنچه سیاستگذار باید بداند
بررسی فعالیتهایی مانند کولبری، تهلنجی، بدوکی و… نشان میدهد که اینگونه مقولهها از جمله موضوعات پیچیده و چندوجهی اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی هستند که قانونگذارای و ساماندهی آنها نیازمند شناخت و درک بیشتر از این پدیدهها است.
میلاد مرادی: در حالیکه آمارهای ارائه شده از سوی مسئولان حکایت از کاهش سهم قاچاق در بازار ایران دارد، اما همچنان تولیدکنندگان از این طاعون اقتصادی مینالند.
به گزارش تجارتنیوز ، با وجود آنکه قاچاق موضوعی است که در همه جای دنیا اقداماتی برای مبارزه با آن در نظر گرفته میشود، اما برخی فعلوانفعلات در سپهر اقتصاد ایران رخ میدهد که مسئولان، مردم و حتی قوانین از زدن برچسب قاچاق بر آنها مردد هستند.
صحبت بر سر «کولبری»، «تهلنجی»، «بدوکی»، «جاشو» و «چتربازی» است. در این نوشتار قصد داریم تا با نگاهی کارشناسانه، به بررسی این پدیدهها در بازار ایران بپردازیم.
کولبران کمتر شناختهشده!
در بین فعالیتهای اقتصادی مرزنشینان، ذهن بیشتر خوانندگان تنها با کولبری آشنا است. کولبر در معنای عامیانه به افرادی گفته میشود که در نواحی غربی کشور اجناس و کالاهای مختلف را به صورت پیاده از ترکیه یا عراق و پس از طی مسافتهایی طولانی، به کشور وارد یا از کشور خارج میکنند.
پدیده کولبری از مرزهای شهرستان ماکو با ترکیه تا مرزهای کرمانشاه و ایلام با کشور عراق رواج دارد. اما کولبری در برخی نواحی جنوبی کشور مانند بوشهر نیز وجود دارد که نام دیگری بر روی آن گذاشتهاند و به سبکوسیاق خاص خود انجام میشود.
«تهلنجی» نامی است که برای مردم نواحی جنوبی کشور مانند بوشهر کاملا آشنا است. آییننامه اجرایی قانون مقررات صادرات و واردات، کالای تهلنجی یا ملوانی را کالایی دانسته که صاحبان لنج و خدمه کشتی، مجاز به مبادله آن هستند.
براساس این آییننامه، هر ملوان سالانه میتواند 6 بار کالا به میزان 1500 دلار با خود وارد کند. با این حال، تفاوت اساسی که در مورد کولبری و تهلنجی وجود دارد این است که تهلنجی تعریف قانونی دارد و به نوعی پذیرفتهشده است. اما گویا قانون با کولبری قهر است و تعریف مشخصی از آن ندارد.
بازار تهلنجیها در آبادان و گناوه رونق زیادی دارد و این پدیده نیز مانند کولبری ریشه فرهنگی و اجتماعی دارد. به طوریکه همواره تهلنجی یکی از راههای ارتزاق مردم جنوب کشور بوده است. «جاشوها» نقش زیادی را در واردات کالای تهلنجی بازی میکنند.
«جاشو» به فردی گفته میشود که بر روی لنج یا کشتی مشغول به کار است و معمولا در پایینترین سطح سلسلهمراتب افراد شاغل در کشتی قرار میگیرد. از گذشتههای دور تا به امروز، جاشوها همواره برخی اجناس را بر روی کشتی با خود حمل میکنند تا آن را در مقصد به فروش برسانند.
در اکثر مناطق مرزی کشور فعالیتی همانند کولبری از طرف مرزنشینان در حال انجام است.
بلوچستانیهای مرزنشین هم از این قضیه مستثنی نیستند. «بدوکی» واژهای است که در این مناطق و به خصوص در میرجاوه و سراوان به کار برده میشود. بدوکی نیز مانند کولبری، قانون با او بیگانه است. چراکه هیچ تعریف مشخصی از این پدیده در قوانین وجود ندارد.
«چترباز» پدیده دیگری است که در شهرهای جنوبی کشور رواج دارد. این واژه هیچ سنخیتی با چتربازی و نیروی هوایی ندارد. حتی خود چتربازها نیز نمیدانند که دقیقا این واژه از چه زمان جای خود را در ادبیات این منطقه باز کرده است.
با این حال، گویا چتربازی نسبت به کولبری، تهلنجی و بدوکی متفاوتتر است. چراکه چتربازی وجه غیرقانونی بیشتری دارد و عموما آن را به عنوان قاچاق میشناسند.
چتربازی بیشتر در جزیره قشم و اطراف آن رواج دارد. زنان چترباز نیز در این مناطق نقش زیادی در جابجایی غیررسمی کالا دارند. چتربازان معمولا بار را از بنادر به شهرهای دیگر منتقل میکنند تا به دست صاحب بار برسد.
فعالیت اقتصادی مرزنشینان و چند نکته
تمام پدیدههای ذکر شده در سپهر اقتصاد ایران با وجود همه تفاوتهایی که دارند، حاوی چندین نکته مشابه هستند. درک این نکتهها به کارگزاران و سیاستگذاران کمک میکند تا در امر سیاستگذاری در این زمینه بهتر عمل کنند.
نکته اول آن است که وجود این پدیدهها به ما میگویند که هر جا مرز است، نوعی از کولبری نیز در آنجا وجود دارد. حال در جایی نام بدوکی بر روی آن میگذارند و در جای دیگر، واژه تهلنجی را برای آن انتخاب میکنند.
این نکته با ما گوشزد میکند که مبادله کالا و امرار معاش از طریق آن، چیزی است که در اکثر نقاط مرزی کشور از گذشته وجود داشته است.
لذا باید این پارادایم ذهنی پذیرفته شود که هر قانونی که قرار است در این زمینه تصویب شود یا سیاستگذاری خاصی صورت بگیرد، باید به گونهای باشد که متضمن ادامه فعالیت تجاری مرزنشینان باشد.
به عنوان مثال، هیچگاه نمیتوان کولبری را حذف کرد. چراکه امرار معاش مرزنشینان از گذشتههای دور از این طریق بوده است. کاری که در این زمینه باید انجام داد، ساماندهی و جهتدهی به فعالیت کولبری است. تا در انتها هم فعالیت تجاری مرزنشینان حفظ شود و هم از قاچاق جلوگیری شود.
موضوع بعدی پذیرش این نکته است که پدیدههایی مانند کولبری، بدوکی و… یک جنبه فرهنگی و اجتماعی نیز دارند. بیشتر این پدیدهها، خصوصا کولبری، تهلنجی و بدوکی توسط مردم ساکن آن مناطق به عنوان یک فعالیت تجاری پذیرفته شده است نه یک کار قاچاق!
مبادله کالا و دادوستد، از گذشتههای دور در اکثر مناطق مرزی کشور وجود داشته و امری پذیرفتهشده برای مرزنشینان است.
شاید برای فرد مسئولی که در پایتخت مشغول به قانونگذاری و سیاستگذاری است، درک این نکته سخت باشد که چرا هموطنان در برخی از مناطق به قاچاق کالا روی میآورند؟ آیا آنها نمیدانند این کار به ضرر اقتصاد کشور است؟
واقعیت آن است اکثر مردم مناطق مرزی کشور دارای تعلقات مذهبی قابلتوجهی هستند و به هیچوجه به دنبال کسب درآمد از راههای غیرشرعی نیستند. اما مساله اینجاست که حتی اگر قانونی نیز تصویب شود که در آن به صراحت کولبری را غیرقانونی بداند، باز هم پذیرش آن برای بسیاری از مردم منطقه سخت خواهد بود.
فعالیتهایی مانند کولبری و تهلنجی دارای ریشههای تاریخی، فرهنگی و اجتماعی هستند. لذا برخورد با آنها به صورت ضربتی و بدون توجه به پیشزمینههای فرهنگی و اجتماعی آن امکانپذیر نیست.
بنابراین، برای سیاستگذاری بهتر در مورد این پدیدهها، باید به جنبههای فرهنگی و اجتماعی آن نیز توجه کرد. امری که نیازمند شناخت دقیق سیاستگذاران و تصمیمگیرندگان از پدیدههای ذکر شده دارد.
مادامیکه از کیلومترها آن طرفتر برای پدیدهای که درک وشناخت چندانی از آن نداریم، بخواهیم تصمیمگیری کنیم، نتیجه این میشود که سالیان طولانی به جای اقدام عملی و جدی، تنها به ذکر کلیاتی مانند «فعالیت کولبران ساماندهی میشود» اکتفا میکنیم.
موضوع بعدی که باید در ساماندهی اینگونه مقولهها به آن توجه کرد، عدم نگاه صفروصدی به آنهاست. این موضوعات از جنس مقولات پیچیده و چندوجهی اقتصادی، اجتماعی و تاریخی هستند که نمیتوان آن را به طور کامل رد کرد یا پذیرفت.
معمولا تصمیمگیرندگان شناخت چندانی از فعالیتهای اقتصادی مرزنشینان و پیچیدگیهای آن ندارند.
به عنوان مثال، نمیتوان قاطعانه مُهر بیقانونی یا قانونی بودن بر فعالیت کولبری زد. این در حالی است که اکثر دیدگاهها در این زمینه سعی در نفی یا تایید کامل این پدیده داشته است.
مبهم و پیچیده بودن این نوع از فعالیتهای اقتصادی باعث شده تا قانون نیز با آنان به گونهای مبهم برخورد کند.
به طور کلی، قانونگذاران در این زمینه سعی کردهاند که سکوت اختیار کنند. چراکه اکثر این نوع پدیدهها فاقد تعریف قانونی هستند. به عنوان مثال، اگرچه فعالیت تهلنجی تا حدودی در قانون پذیرفته شده، اما کولبری یا بدوکی اینگونه نیست.
عدم وجود قانون مشخص در این زمینه، دستها را برای اعمالنظرها و اقدامات شخصی باز گذاشته است. به نظر میرسد، باید یک قانون مشخص برای ساماندهی این نوع از فعالیتهای اقتصادی تدوین شود.
قانونی که در آن مرز بین انجام فعل اقتصادی قانونی و غیرقانونی مشخص است و در کنار آنکه از قاچاق جلوگیری میکند، اما متضمن ادامه فعالیت تجاری مرزنشینان نیز است. تدوین چنین قانونی قطعا به شناخت قانونگذاران و تصمیمگیرندگان از پدیدههای ذکر شده است.
در آخر باید گفت مرزهای ایران از مشکلات عدیدهای مانند خشکسالی، گردوغبار، ناامنی و… رنج میبرند. اگر آنها از اندک درآمد تجارت مرزی هم محروم بمانند، در آینده خالی شدن مرزها میتواند به چالش امنیتی کشور تبدیل شود.
نظرات