با مدل GIVE مردم داوطلبانه از شما پیروی میکنند!
چند روز پیش یکی از دوستانم در اینستاگرام از دوستانش خواست یک ترانه بخوانند، ضبط کنند و برای او بفرستند. هنوز چند ساعت نگذشته بود که تعداد زیادی ویدیو به دست او رسید. او ویدیوها را کنار هم گذاشت و با آنها اثری بامزه خلق کرد. اتفاقا بازخورد عمومی نسبت به این ویدیو خیلی مثبت
چند روز پیش یکی از دوستانم در اینستاگرام از دوستانش خواست یک ترانه بخوانند، ضبط کنند و برای او بفرستند. هنوز چند ساعت نگذشته بود که تعداد زیادی ویدیو به دست او رسید. او ویدیوها را کنار هم گذاشت و با آنها اثری بامزه خلق کرد. اتفاقا بازخورد عمومی نسبت به این ویدیو خیلی مثبت بود. با دیدن این ویدیو به فکر فرو رفتم. چطور او میتواند مردم را رهبری کند؟ چرا همه نمیتوانند از فالورهایشان بخواهند که همه با هم کاری را انجام دهند؟ چرا دوستان او با کمال میل خواستههایش را اجابت میکنند؟ مدل GIVE میتواند دید ما را به این رهبران ذاتی تغییر دهد.
همه ما دوست داریم بتوانیم گروهی را رهبری کنیم. دوست داریم مردم از ما پیروی کنند. تصمیم بگیریم برویم شمال، دوستانمان جلوی در باشند. تصمیم بگیریم مهمانی بگیریم، همه در خانه ما جمع شوند. مشکل اینجا است که همه ما دوست نداریم کسی باشیم که هزینه میکند. ما دوست داریم بدون فدا کردن چیزی، همهچیز را به دست بیاوریم. «دهنده» یا «گیرنده» بودن مهمترین تفاوت رهبران ذاتی با مردم عادی است.
مدل GIVE چیست؟
مدل GIVE قرار است از شما چهرهای متفاوت ارائه دهد. چهرهای که به دیگران احساسی مثبت منتقل میکند. اگر شما شخصیتی گیرنده داشته باشید، مردم مدام از شما فاصله میگیرند. چون کنار شما بودن برایشان هزینه دارد. در مقابل دوست داریم کنار آدمهای دهنده باشیم. چرا که در کنار آنها نفع میبریم.
برای تبدیلشدن به یک رهبر به چیزی بیش از درمبخشیهای شاهانه نیاز داریم.
سادهترین و پیشپاافتادهترین راه این است که برای اطرافیانمان هدیه بخریم، به آنها پول بدهیم، وسایلمان را در اختیارشان بگذاریم و مدام آنها را برای شام دعوت کنیم. اما با این رویه در مدتزمانی کوتاه تمام دارایی خود را از دست میدهیم.
از طرف دیگر تمام آدمهایی که میشناسیم خواستههایی مشابه ندارند و نمیشود همه را راضی نگه داشت. پس برای تبدیلشدن به یک رهبر به چیزی بیش از درمبخشیهای شاهانه نیاز داریم. مدل GIVE برای همین طراحی شده است.
G برای رشد کننده یا Growing
مهمترین صفت رهبرها، رشد مداوم است. کریستیانو رونالدو در 33 سالگی هنوز به فکر کسب افتخارها و شکستن رکوردها جدید است. شرکتهای پیشرو مثل اپل، تسلا، برکشایر و گوگل مدام در حال رشد هستند.
برای آنکه بتوانید گروهی را رهبری کنید، لازم است رشدی ملموس و محسوس داشته باشید. آدمی که روبهجلو حرکت میکند، تغییر میکند و رشد میکند گزینه مناسبی برای همراهی است.
خودتان را جای دوستانتان بگذارید. رفیقی که مدام به سفرهای هیجانانگیز میرود برایتان جالبتر خواهد بود. دوست دارید با او دوست باشید و گاهی او را در سفرهایش همراهی کنید.
همه ما از آدمهایی که رشد میکنند و خیر میرسانند خوشمان میآید.
برای آنکه همیشه روبهجلو باشید و رشد کنید، لازم است مهارتهای جدید بیاموزید. بر علم خود بیفزایید. در کلاسها و همایشهای نو شرکت کنید. کتاب بخوانید. سفر بروید. تجربه کنید.
اگر میخواهید در صنعت خود پیشتاز باشید، قبل از آنکه هجوم مشتریها باعث رشد شما شود، باید از درون خود را رشد بدهید. رونالدو برای ماندن در جایگاهی که امروز دارد، تمرینهایی سخت و طاقتفرسا انجام میدهد.
I برای مجتمع یا Integrated
در مدل رهبری GIVE میگویند یک رهبر ذاتی شخصیتی متضاد و متناقض ندارد. اینطور نیست که در مجامع عمومی از مزایای سادهزیستی حرف بزند و خودش در کاخ مجلل زندگی کند. حرفی که میزند، کاری که میکند، غذایی که میخورد، جایی که میخوابد و آدمهایی که در کنار او هستند، همه در راستای یک هدف مجتمع شدهاند.
فیلمسازی که فیلمهایی مذهبی میسازد اما خودش از باورهای مذهبی بهره نبرده، نمیتواند رهبری صنعت سینما را به دست بگیرد. به بیان ساده با موجسواری نمیشود عزیز دل همه شد. اگر همه مردم نگران زلزله هستند، تنها با ضبط یک ویدیو در حمایت از زلزلهزدهها، رهبر نمیشویم.
بار دیگر رونالدو را در نظر بگیرید. صبح یا شب، در زمین بازی یا در رختخواب، در رستوران یا در سفر، او همیشه بازیکن شماره 7 رئال مادرید یا CR7 است. تمام زندگی شخصی و کاری او مجتمع شدهاند تا رونالدو، رونالدو باشد.
بسیاری از ماها وقتی از محیط کار خارج میشویم، تمام هویت کاری خود را کنار میگذاریم و تازه خودمان میشویم. یعنی در زندگی کاری ما به شخصیتی تبدیل میشویم که واقعی نیست. خودِ خودمان در تنهایی، موجودی دیگر است. موجودی که تظاهر میکند به کارش اهمیت میدهد، اما از صمیم قلب منتظر رسیدن تعطیلات است.
V برای فاضل یا Virtuous
شخص فاضل فراتر از تصور ما ظاهر میشود، نه آنکه ما را ناامید کند. یکلحظه به زندگی شخصی قهرمانهایی که دوستشان دارید فکر کنید. زندگی شخصی ایکر کاسیاس را مجسم کنید. آیا هرگز در مورد رسوایی اخلاقی استیو جابز چیزی شنیدهاید؟ آیا با فکر کردن به بیل گیتس به یاد خیریه نمیافتید؟
هرقدر که بگوییم قواعد دنیای مدرن تغییر کرده و مردم امروز دیگر مثل گذشته در قیدوبند اخلاق سنتی نیستند، باز هم رهبران دنیای امروز اصولی اخلاقی دارند که مورد توافق عموم مردم است.
رهبران دنیای امروز اصولی اخلاقی دارند که مورد توافق عموم مردم است.
برخی از این صفات، ساده و عمومی هستند. رهبران دنیای امروز سیگار نمیکشند، مست نمیکنند، به همسر خود خیانت نمیکنند، در خیره شرکت میکنند، اهل ورزش و هیجان هستند، خوشحال و سرزنده هستند، با حیوانات رفتار خوبی دارند، با مصیبتزدهها همدلی میکنند و اطرافیانشان آنها را دوست دارند.
البته قبل از رسیدن به فضل و پاکدامنی در مدل GIVE باید به اتحاد و اجتماع توجه کنیم. اگر ادای پاکدامنی دربیاوریم، اگر از کار خیر حرف بزنیم بدون آنکه کاری خیر انجام دهیم، اگر در حالی سیگاریها را سرزنش کنیم که خودمان قلیان میکشیم به فضل نمیرسیم. پاکدامنی مصنوعی به اعتبار ما لطمه میزند.
E برای محترم یا Esteemed
مدیران شما در موردتان چه فکری میکنند؟ زیردستانتان چقدر برایتان احترام قائل هستند؟ همکاران و همقطاران خود چه تصوری از شما دارند؟
فرد محترم، بیاندازه تلاش میکند و دیگران هم تلاش او را میبینند. البته سختکوشی او نباید دیگران را بهزحمت بیندازد. بلکه او باعث سبک شدن کار دیگران هم میشود.
هواداران یونتوس رونالدو را بهخاطر گل زیبایش تشویق کردند.
او معمولا کارها و وظایف شخصی خود را برعهده دیگران نمیگذارد، بلکه آماده است تا دیگران به او زحمت بدهند. او کسی نیست که قرض میگیرد، او معمولا قرض میدهد. کم پیش میآید که بیدعوت در خانه کسی را بزند، اما در خانهاش به روی دیگران باز است. مهمان ناخوانده نیست، مهمانهای ناخوانده دارد.
ادب، آرامش، مهربانی، توجه به دیگران، صبر و رعایت آداب سخنگفتن باعث ارتقای احترام در چشم دیگران میشود. رهبران واقعی به دیگران هم احترام میگذارند.
چهار قدم تا رهبری با مدل GIVE
گام نخست: همیشه کتاب بخوانید. کارهایی جدید یاد بگیرید. وقتی موفق شدید کاری را انجام دهید، به دیگران هم اطلاع دهید. اگر کاری را بلد نیستید یا هنوز به پایان نرساندهاید، در موردش با دیگران حرف نزنید.
گاوم دوم: کاری را انجام دهید که باور دارید درست است نه کاری که فکر میکنید پرطرفدارتان میکند. حرف و عمل خود را همسو کنید. چیزهایی بگویید که بازندگی شخصی خودتان در تضاد نباشد. از تناقض بپرهیزید.
کاری را انجام دهید که باور دارید درست است نه کاری که فکر میکنید پرطرفدارتان میکند.
گام سوم: با فروتنی بگذارید دیگران از کارهای فوقالعاده شما شگفتزده شوند. کارهای خوب انجام دهید و دیگران را به انجام کارهای خوب تشویق کنید. از ریا و تظاهر بپرهیزید.
گام چهارم: به دیگران کمک کنید. ادب و احترام را حفظ کنید. هستند کسانی که وقتی به ما زنگ میزنند، شک نداریم میخواهند کاری را به ما بسپارند. برای همین ترجیح میدهیم گوشی را برنداریم. هستند کسانی که از دیدن اسمشان روی گوشی خود خوشحال میشویم.
چرا مدل GIVE؟
آدام اسمیت پدر علم اقتصاد باور داشت که مردم به انگیزههای خود پاسخ میدهند. ما از موقعیتهایی که سود مادی و معنوی، ملموس و ناملموس یا موقت و دائم داشته باشد استقبال میکنیم. اما از ضررهای مادی و معنوی میپرهیزیم. برای همین دوست داریم به آدمهایی نزدیک شویم که به ما سود برسانند و از مضرها و مخربها دوری کنیم.
اما هیچکس نمیتواند با هدیهدادن چند صد میلیون نفر را با خود همراه کند. اما مدل GIVE پیشنهادی تقریبا رایگان برای بخشندگی پیشنهاد میکند. در این مدل شما برای رشد خودتان سرمایهگذاری میکنید و بخشندهتر میشوید. به اشتراکگذاشتن داناییها، سخنگفتن از باورها، فروتنی و حفظ حرمتها، هزینه ندارد.
در دنیا کارهای زیادی وجود ندارد که با هزینهای اندک بازدهی خیلی بزرگ داشته باشد. رفاقت، عشق، مطالعه و هنر از جمله این موارد هستند. مدل GIVE هم از مواردی است که با هزینه کم، پاداشی بزرگ به ما میدهد. در این مدل مردم از ما پیروی نمیکنند چون مجبور هستند، آنها از ما اطاعت میکنند چون دلشان میخواهد!
نظرات