جواد صالحی اصفهانی، اقتصاددان مطرح کرد:
افزایش حقوق مجددا دلار را گران میکند
جواد صالحی اصفهانی، اقتصاددان گفت: افزایش مزد یک شوک جدید وارد میکند. یعنی اگر دلار با شوک فعلی به 14 هزار تومان رسیده باشد، با افزایش همه حقوقها تا 50 درصد، مجددا دلار بالا میرود.
به گزارش تجارتنیوز، محمدباقر نوبخت، رئیس سازمان برنامه و بودجه روز چهارشنبه در حاشیه جلسه هیات دولت از افزایش 20 درصدی حقوق کارکنان دولت در بودجه سال 98 خبر داد. آیا افزایش حقوق ممکن است مشکلات فعلی جامعه مزدبگیر را حل کند یا ممکن است تبعات اقتصادی دیگری به همراه داشته باشد؟
در این خصوص جواد صالحی اصفهانی ، استاد اقتصاد دانشگاه ویرجینیاتک آمریکا درباره تاثیر افزایش حقوق بر تشدید تورم و فشار بر طبقات فقیر جامعه به هفتهنامه تجارت فردا میگوید:
- در زمینه دستمزدها متاسفانه باید اذعان کرد دولت نمیتواند از افت واقعی دستمزدها جلوگیری کند. علت این است که این فشار اقتصادی که از خارج آمده لزوما اقتصاد ایران را شاید تا 10 درصد کوچک میکند و هیچ راهی وجود ندارد که ما بتوانیم در کوتاهمدت خود را کاملا در مقابل ضربه ناشی از شرایط جدید و تحریمها بیمه کنیم.
- در یک یا دو سال آینده هدف باید مدیریت این کاهش و جلوگیری از بیعدالتی در افت سطح زندگی گروههای مختلف باشد. بعد میتوان با سیاستهای خوب به شرایط قبلی برگشت. اما نکته مهم این است که اگر دولت بخواهد در این یکی دو سال از این افت غیرقابل اجتناب جلوگیری کند، حتما کار را بدتر خواهد کرد. اگر بگویند فرضا تورم امسال 50 درصد است و همه حقوقها را 50 درصد افزایش دهند، سیاستی مشابه دونکیشوت در مقابله با چرخش آسیابهای بادی است. چرا که چنین افزایش مزدی خود یک شوک جدید وارد میکند. یعنی اگر دلار با شوک فعلی به 14 هزار تومان رسیده باشد، در صورتی که همه حقوقها را 50 درصد افزایش دهیم، مجددا دلار بالا میرود و این به یک نوع راه بیانتها تبدیل میشود که ممکن است کشور ما را به ونزوئلا تبدیل کند.
- در حال حاضر در جامعه ما برای کنار آمدن با این شوک به صورتی که شوک بزرگتری به ما وارد نشود، همفکری وجود ندارد. دعواهای درونی بر سر مسائل اصلی مثل اینکه سیاست اقتصادی درباره بازارهای جهانی چه باشد، سیاست اقتصادی داخلی چه باشد، در ایران بسیار تند شده است، حتی در میان اقتصاددانان. من میشنوم و میخوانم که بعضی اقتصاددانان میگویند باید نرخ بهره را پایین بیاوریم، یا باید نرخ دلار را کاهش دهیم.
- در ایران در این موارد خیلی اختلاف سلیقه هست، در حالی که در علم اقتصاد درباره این امور این همه اختلاف سلیقه نداریم. مسئله دیگری که برای من به یک نگرانی دائمی تبدیل شده این است که ما مهمترین منبع ثروت خود یعنی نفت و گاز را در داخل کشور به بدترین نحو توزیع میکنیم. توزیع بنزین و گاز بسیار ارزان باعث شده ما نتوانیم توزیع درآمد را به کمک ثروت ملی یک مقدار بهبود بدهیم.
- توزیع درآمد، توزیع آموزش و شرایط خانواده در فاصله طبقاتی تعیینکننده است. باید این را هم اضافه کنم که چون ما یک کشور نفتخیز هستیم، شیوه توزیع درآمد نفتی نیز در این زمینه بسیار موثر است. من فکر میکنم به اندازه کافی به این مسئله توجه نشده است. یارانه نقدی نیز با یارانه ناعادلانه انرژی ارتباط مستقیم دارد چراکه دولت نمیتواند بدون برگرداندن مقداری از درآمد حاصل از بالا بردن بهای حاملهای انرژی به مردم عادی، قیمت این حاملها را افزایش دهد و یارانه انرژی را از بین ببرد.
- به نظر من این درسی بود که آقای روحانی از واقعیتهای ایران نگرفت. ایشان تصور کرد که میتواند همزمان یارانه نقدی را از بین ببرد و قیمت حاملهای انرژی را در سطحی عادلانه نگه دارد ولی در این مورد شکست خورد. گواه این شکست هم این است که فکر میکنم الان قیمت بنزین در ایران بعد از ونزوئلا از همه دنیا پایینتر است و اکثر این بنزین را هم دهکهای بالا استفاده میکنند. این وضعیت درباره سایر حاملهای انرژی نیز کم و بیش صادق است.
- باید جامعه و همه دولتها متوجه این باشند که اگر قیمت این ثروت ملی را که در حال حاضر ناعادلانه توزیع میشود، به سطح بینالمللی بالا ببرید، طبقات پایین متضرر میشوند و به همین دلیل و اگر به مردم یارانه نقدی نپردازید نمیتوانید این افزایش قیمت را اعمال کنید. چون در سالهای اخیر ارتباط میان این دو موضوع را ندیدهاند، امروز ما در مقایسه با زمانی که در سالهای 90 و 91 شوک تحریمها به ایران وارد شد، در شرایط بسیار دشوارتری قرار داریم. در آن دوره دولت به خاطر یارانه نقدی حداقل توانست تقاضا برای بنزین را مقداری پایین بیاورد و در عین حال با همین یارانهها یک نوع سیستم حمایتی هم برای طبقات پایین ایجاد کرده بود، ولی الان که دوباره شوک تحریمها وارد شده چنین حمایتی نیست چون یارانه نقدی که پرداخت میشد، تقریبا هیچ شده است. قیمت بنزین هم از همیشه پایینتر است.
نظرات