هشدار راغفر: اقتصاد ایران دیر یا زود فرو میپاشد
حسین راغفر، استاد اقتصاد دانشگاه الزهرا معتقد است: این تفکر ایجاد شده بعد از جنگ در حوزه اقتصاد، اکنون آنچنان ذی نفعان گسترده و متعددی دارد که تداوم وضع فعلی اقتصاد را، بیشتر در راستای تامین منافع خود میبیند و با سوق دادن جامعه به سمت بیسابقهترین نابرابریها، اقتصاد ایران را به ورطه فروپاشی کشانده است!
به گزارش تجارتنیوز ، حسین راغفر در گفت و گو با جماران، فساد را محصول تصمیم گیری های اساسی و یا نظام حکمرانی برشمرد و تصریح کرد: برخی سیاست ها هستند که سبب می شوند فرصت های موجود در دسترسی به رشد و منابع در جوامع به صورت بسیار نابرابر میان افراد و گروه های مختلف، توزیع شود. در اینجا هم ما شاهد شکل گیری جامعه بسیار نابرابر هستیم که اصلی ترین بستر شکل گیری فساد را فراهم کرده است.
در این جامعه، دسترسی به حداقل های زندگی در شرایط نابرابری قرار دارد که برندگان قلیل این نابرابری در اثر سیاست گذاری دولت ها در بخش عمومی، به منابع بسیار بزرگی دسترسی پیدا کرده اند. این شرایط، نابرابری های اقتصادی- اجتماعی را در جامعه رقم می زنند که تا حدود بسیار زیادی ریشه اصلی فساد را شکل می دهد.
مردم، بازندگان سیاست نابرابریزا در دولها
وی با بیان اینکه بازندگان این سیاست، مردم عادی و آنها هستند که کمتر به فرصت ها دسترسی دارند، ادامه داد: اکنون شاهد توزیع بسیار نابرابر منابع و فرصت ها هستیم، این وضعیت منجر به شکل گیری انحصارهای بسیار پرقدرت در درون جامعه شده است.
با تداوم این وضعیت نهادهای پرقدرتی در درون جوامع شکل می گیرند که همچنان منابع و فرصت ها را به صورت بسیار نابرابری توزیع می کنند، همانطور که در تخصیص منابع و اعتبارات بانکی با تسهیلات ویژه و انحصارها و شبه انحصارها با آن مواجه هستیم.
علتی تلخ درباره فرار سرمایهها!
این استاد دانشگاه گفت: خصوصا در سال های بعد از جنگ تحمیلی، شاهد رشد فرصت های بسیار نابرابر و حضور پرقدرت نهادهای اقتصادی در اقتصاد بوده ایم که اینها دلیل اصلی فساد در جامعه ما هستند. آنها با قدرت های انحصاری که در اختیار گرفتند، توانستند همه بخش های اقتصاد کشور را در انحصار خود قرار دهند و عملا بخش خصوصی را از حضور فعال در اقتصاد کشور بیرون راندند! این وضعیت یکی از دلایل خروج سرمایه و فقدان سرمایه گذاری کافی در کشور است و به همین دلیل ما شاهد فرار سرمایه ها در کشور حداقل در طی بیست سال گذشته هستیم.
عرصههای حیاتی اقتصاد ایران در تسخیر نهادهای وابسته
راغفر با تاکید براینکه با خروج سرمایه های بخش خصوصی از کشور، فرصت های سرمایه گذاری روز به روز کمتر و خلق شغل در کشور کاهش می یابد، اضافه کرد: همزمان به دلیل حضور این نهادهای وابسته و قدرتمند در اقتصاد کشور، شاهد رشد حضور و نقش آفرینی این نهادها، در همه عرصه های حیاتی کشور به اشکال مختلف هستیم و فرصت هایی که باید در اختیار همه افراد جامعه قرار گیرد، به طور انحصاری در اختیار این نهادها قرار گرفته است. به همین دلیل هم بخش قابل توجهی از جمعیت کشور از دسترسی به فرصت های اشتغال و رشد بازمانده اند.
چرا هر روز فقیرتر میشویم؟
به اعتقاد این عضو هیات علمی دانشگاه: متاسفانه بخش قابل توجهی از درآمدها، یا به کشور باز نمی گردند و یا به صورت فرار سرمایه از کشور، از کشور خارج می شوند. بنابراین جامعه هر روز ضعیف تر و فقیرتر می شود؛ این در حالی است که سالیانه تقاضای یک میلیون نفری برای ورود به بازار کار وجود دارد.
وقتی جوانی فرصت اشتغال ندارد و چشم انداز روشنی برای آینده خود در جامعه متصور نیست، بسته به اینکه در چه گروه هایی قرار گرفته، در معرض آسیب های روحی و روانی از جمله، افسردگی، خودکشی و یا ورود به حوزه های متعدد جرم و جرایم مانند اعتیاد، خودکشی و یا مهاجرت از کشور است.
فرزند صاحبان ثروتهای بادآورده، سبک زندگی متفاوتی طلب میکند!
این پژوهشگر فقر با بیان اینکه در سطوح بالای جامعه، نابرابری های بی سابقه ای در کشور رقم خورده است، به جماران گفت: فرزندان و خانواده های صاحبان ثروت های بادآورده و کلان، درگیر بهره مندی از این منابع بادآورده هستند و سبک زندگی کاملا متفاوتی از بقیه جامعه طلب می کنند. متاسفانه شاهد هستیم آنها برای لذات خود، با فرصت های عجیب و غریبی که در اختیار دارند، بقیه جامعه را استثمار می کنند و بخش هایی از طبقه محروم را به کام منافع خود می کشند.
راغفر گفت: با تداوم این وضعیت، به تدریج مردم نسبت به کارکرد نظام تصمیم گیری های کشور، چه در حوزه اقتصادی و چه در حوزه سیاسی، فرهنگی و اجتماعی بدبین شده و به این نتیجه می رسند که عامل اصلی ناکامی ها و عقب ماندگی هایشان، نظام تصمیم گیری های اساسی است که کاملا در اختیار ساختار قدرت قرار گرفته است.
حامیان اصلی وضع موجود ایران چه گروههایی هستند؟
این استاد دانشگاه الزهرا خاطرنشان کرد: بدبینی، بی اعتمادی و به تدریج خشونت و خصومت نسبت به مسببین عقب ماندگی ها، خود به خود، بخش هایی از جامعه را مجاب می کند از آنجا که نظام تصمیم گیری های اساسی، به فکر آنها نیست، آنها باید راسا خود مبادرت به ورود به جرگه های غیرقانونی، مانند خرید و فروش مواد مخدر و یا فعالیت های غیرقانونی کنند تا بتوانند به حداقل های زندگی دسترسی پیدا کنند یا با حضور در شبکه های سازمان یافته فساد، خود را از این وضعیت خارج کنند.
وی ضمن هشدار نسبت به پیامدهای گسترده نابرابری های اجتماعی و اقتصادی، با طرح این پرسش که «چرا نسبت به پیامدهای فساد در جامعه کم توجهی وجود دارد!» توضیح داد: علت اصلی این کم توجهی ها و نادیده انگاری ها را باید در منافع همان نهادهای قدرتمند جستجو کرد؛ کسانی که منافعشان با این شکل از اقتصاد تامین می شود، حامیان وضع فعلی هستند.
ادامه وضع فعلی آگاهانه هدایت میشود؟
راغفر اظهار کرد: منافع گروه های درون قدرت، سبب می شود این نابرابری ها رشد کنند و ادامه یابند. مساله روشن و شفاف است و نمی توان گفت نسبت به آن ناآگاهی وجود دارد. مسائلی که در جامعه امروز شاهد آن هستیم، اتفاقی نیست. برنامه ها و سیاست هایی که پی گرفته شده، چنین شرایطی ایجاد کرده اند. از نظر بنده پی گیری این برنامه ها، ناشی از جهل یا اتفاقی نبوده، بلکه ناشی از اقتصاد غارتی است که توسط منتفعین اتخاذ می شود.
علل فساد در ایران روشن است
این اقتصاددان با ابراز این عقیده که علل و زمینه های فساد در ایران، کاملا روشن است، ادعا کرد: متاسفانه دولتی که در کشور رای می گیرد و کابینه را تشکیل می دهد، دولتی تسخیر شده توسط دولت غیررسمی و یا به تعبیری دولت سایه است که همه منابع را این دولت تخصیص می دهد و و تصمیمات اساسی را می گیرد. دولتی که از مردم رای می گیرد، دولتی می شود که در تسخیر منافع منتفعین دولت غیررسمی که همان نهادهای انحصاری در اقتصاد کشور هستند، قرارمی گیرد.
خطر جدی بسترهای ناشی از فساد!
وی با یادآوری اینکه تهدیدهای فساد، بسیار جدی است، در عین حال گفت: هیچ فرد و نهادی در کشور این مسائل را جدی نگرفته است. نظام تصمیم گیری های اساسی نیز آن را جدی نگرفته؛ در حالی که بسترهای ایجاد شده را باید عامل بسیار خطرناک برای تهدید امنیت اجتماعی و امنیت سیاسی کشور ارزیابی کرد.
راغفر درباره علل اصلی نادیده گرفتن هشدارها در این رابطه، معتقد است: کمتر کسی برای دفاع از حقوق بازندگان و قربانیان ناشی از این نظام اقتصادی، در مجلس، دولت و دستگاه قضایی به پا می خیزد و تلاش می کند! وقتی قربانیان خود را بی پناه و بدون پشتوانه می بینند، سعی خواهند کرد با دور زدن قوانین و مقررات و نادیده گرفتن آنها، به دنبال کسب منافع شان باشند و این شرایط، صورت مساله را به شدت بدتر می کند. به همین دلیل است که ما اکنون ناهنجاری های بسیار گسترده ای در کشور شاهد هستیم.
ظرفیت انرژی، میلیونها ساعت از وقت مردم را فساد نابود کرده!
این عضو هیات علمی دانشگاه الزهرا، یکی از آشکارترین اشکال نتیجه فساد در کشور را پدیده مهم اما ساده ترافیک برشمرد و به جماران گفت: نهادهای پرقدرت انحصاری، وارد کننده خودرو هستند و به دلیل همین قدرت انحصاری شان می توانند در فضایی کاملا انحصاری، قیمتها را تا چندین برابر از آنچه که هست، به جامعه وارد کنند.
این شرایط سبب می شود، به جای اینکه منابع کشور صرف سرمایه گذاری در خدمات عمومی مانند، حمل و نقل عمومی و یا بین شهری شود، واردات خودروی شخصی و لوکس انجام شود. در این وضعیت شهرها انباشته از خودروهای آلاینده شده است.
وی ادامه داد: مردم متعلق به هر طبقه ای که باشند، برای حمل و نقل خود نیازمند وسیله هستند و در شرایطی که متاسفانه سرمایه گذاری در حوزه حمل و نقل عمومی تقریبا به صفر رسیده، مردم ناچار به خرید خودروی شخصی هستند. امری که ضمن افزایش هزینه های زندگی، همچنان آلودگی هوا را تشدید می کند و روزانه میلیون ها ساعت از عمر افراد در این کشور و به ویژه کلان شهرها را از بین برد!
ظرفیت های سوخت و انرژی کشور در این بین دود می شوند و به هوا می روند. این وضعیت پیامدهای جدی بر روی سلامت مردم و به ویژه طبقات محروم که دسترسی نسبت به مصون نگه داشتن خود از این آسیب های محیط زیستی ندارند، ایجاد می کند.
راغفر گفت: این یک جلوه روشن از فسادی است که در اقتصاد کشور می سازند و علت اصلی آن واگذاری اختیارات به اینها است. ده ها مورد دیگر از جلوه های فساد و چرخه های باطلی که ایجاد می کند را می توان این چنین در جامعه بر شمرد.
با این وضع پیامدها غیرقابل پیش بینی است!
این استاد اقتصاد با بیان اینکه با شرایط ایجاد شده در کشور، اقتصاد ایران به سمت فروپاشی سیر می کند، ابراز عقیده کرد: متاسفانه حاضر نیستند به این مساله اعتراف کنند و در مقابل بیان واقعیت ها از سوی کارشناسان و دلسوزان، به جای اینکه به طور منطقی به پیامدهای اقداماتی که صورت داده اند بیاندیشند، اتهام زنی می کنند و موضع گیری های تندی نشان می دهند. در صورت تداوم این وضع دیر یا زود، اقتصاد کشور فرو خواهد پاشید و پیامدهای آن به شدت غیرقابل پیش بینی و گسترده است.
راغفر با تاکید بر اینکه وضعیت فروپاشیدگی در اقتصاد ایران، شواهد زیادی از خود نشان می دهد، به جماران گفت: به دلیل گستردگی این فروپاشی، پیامدهای آن برای جامعه ایرانی بسیار پرهزینه خواهد بود و به رشد هر چه بیشتر خشونت و خصومت در داخل جامعه منجر خواهد شد.
جامعه ما از خلق شغل عقیم شده
وی با بیان اینکه جامعه ما امروز از خلق شغل عقیم شده است، ادامه داد: موج عظیم مهاجرت بی سابقه و تاریخی در شرایط کنونی کشور، در واقع یک موج اعتراضی است و در مقابل این موج اعتراضی، حاکمیت به طور کامل سکوت کرده و بلکه شاید از آن راضی است؛ چرا که ممکن است این تصور را داشته باشد که فشارها و اعتراض ها را به این ترتیب می توانند تخلیه کنند؛ در حالی که این اشتباه محض است.
باید از آموزههای خیزش عربی درس بگیریم
به گفته این استاد دانشگاه: فاصله طبقاتی به وجود آمده، خطرناکترین ظرفیت برای آسیب های روحی، روانی و اجتماعی است. نباید زمینه تحولات با عنوان «خیزش عربی» در برخی از کشورها را که با خودسوزی یک دستفروش آغاز شد، فراموش کرد! باید از آموزه های خیزش عربی درس بگیریم. به دلیل ناتوانی ها در عرضه شغل و گسترش بیکاری، خصوصا میان جوانان بود که آن شرایط رقم خورد.
همه کشورهای درگیر آن تحولات، نمی توانستند به یک شکل به این اعتراضها پاسخ دهند. با اینکه برخی از آن کشورها توانستند به دلیل جمعیت محدود و درآمدهای ارزی بالایشان، التهابات را کنترل کنند؛ اما در برخی کشورهای دیگر مانند لیبی و سودان، اوضاع به جایی رسید که بخش های مختلف کشور در اختیار گروه های مختلف قرار گرفت و عملا این کشورها کارشان به تجزیه کشیده شد!
راغفر خاطرنشان کرد: این شرایط می تواند برای کشور ما خطرناک باشد. چرا که شاهد مشارکت برخی همسایگان در طرح های توطئه علیه کشور هستیم، در این شرایط، بسیار خطرناک است که نسبت به مسائل اقتصادی کشور تا این حد بی توجهی شود و خوش بینانه، گویی که از قضا در مسیر رشد هستیم سخن بگویند!
متاسفانه چشمانداز خوشایندی دیده نمیشود
این اقتصاددان با یادآوری اینکه هر جامعه ای راه های برون رفت متناسب با شرایط خود را دارد و جامعه ما نیز این چنین است، تصریح کرد: متاسفانه عزم لازم برای این امر هنوز شکل نگرفته است. بسیاری از مقامات کشور این وضعیت را قبول ندارد و آن را گزافه گویی می پندارند. آنها تصور می کنند، می توانند پیامدهای سیاست ها را کنترل کرد اما بنا به شواهد گسترده ای که وجود دارد، متاسفانه چشم انداز خوشایندی دیده نمی شود.
راه حل کاهش اختلاف طبقاتی در ایران
وی در عین حال گفت: قطعا راه حل هایی برای تغییر این چشم انداز وجود دارد. شرط لازم برای اصلاحات در کشور، خروج نهادهای یاد شده و بنیادهای مختلف از اقتصاد کشور و از ارکان فعالیت های اقتصادی کشور است. این نهادها فرصت های رقابتی را از بخش خصوصی گرفته اند و منابع بزرگی از جمله هزاران شرکت خصوصی و نیمه خصوصی را در اختیار دارند.
صرف حضور آنها سبب فرار بخش خصوصی از اقتصاد شده است. در حالی که باید سهام این نهادها، میان مردم توزیع شود تا اختلاف طبقاتی ایجاد شده کاهش یابد و مردم نسبت به اینده کشورشان خوشبین شوند.
سرمایه دار ایرانی، خارج از کشور تولید میکند و به ایران میفروشد!
راغفر با بیان اینکه در بیست سال گذشته به طور مکرر و فزاینده، شاهد فرار سرمایه داران از ایران بوده ایم، اضافه کرد: همین سرمایه داران ایرانی، کالاهایی را در کشورهای دیگر تولید می کنند و بعد تولیداتشان را به ایران می فروشند! اینها بسیار تاسف بار است. کشورهای اطراف، اکنون برای تولیدکنندگان در ایران، با وعده های حمایتی متعدد، دعوت نامه می فرستند!
چرا تولید، نباید فعالیتی پرسود در ایران باشد؟
این استاد اقتصاد دانشگاه الزهرا، در بیان علت وضعیت موجود امر تولید در کشور، به جماران گفت: تولید در داخل کشور هر روز با مشکلات بیشتری مواجه و محدود می شود. تولید، فعالیتی پرسود در کشور نیست.
فعالیت های نامولد پرسودتر هستند. از سوی دیگر، نظام مالیاتی باید از فعالیت های نامولد مالیات بگیرد و کمک هایی به تولید داشته باشد، اما این سیاست ها در کشور ما گویا از بین رفته است؛ چراکه تولید کننده ها یا از ایران خارج شده اند و یا آنها که مانده اند سرمایه های خود را به سمت سفته بازی و خرید و فروش سوق داده اند. این نظام اقتصادیِ معلول و معیوب است که نتوانسته مانع این اقدامات شود و برای تولید مشوق ایجاد کند؛ در حالی که همه کشورها به تولیدکنندگان خود مشوق هایی می دهند.
عاملان ایجاد حبابهای تورمی چه کسانی هستند؟
وی ضمن انتقاد از فرایند منجر به کاهش بی سابقه ارزش پول ملی که در راستای تامین منافع دلالان قرارگرفته است، با اشاره به گروه های ذی نفع از افزایش قیمت دلار و تورم در ایران، تصریح کرد: از سال 1372 تا 1400، قیمت مسکن در تهران 580 برابر شده است. گرچه این آمار کم گویی دارد و به نظر می رسد باید بالای 650 برابر باشد، اما در همین دوره افزایش تورم بیش از 240 برابر بوده و در واقع بیش از دو برابر در مسکن افزایش تورم داشته ایم! حباب بزرگی در مسکن وجود دارد.
اما چه کسانی عاملان ایجاد این حبابها هستند؟ آنها که باید بدانند می دانند، اما اراده ای برای برخورد وجود ندارد. انگار گروه هایی از مصیبت مردم دارند به پول می رسند. این پول ها در راستای امنیت آفرینی استفاده نمی شوند، بلکه بخش قابل توجهی از آن، در فرایند فساد توزیع می شود و آنها که باید حامیان مردم باشند، در برابر این فرایندها سکوت می کنند.
راه حل تغییر وضع موجود اقتصاد ایران چیست؟
راغفر با بیان اینکه مسئولین گویا نمی دانند عمق این فاجعه تا کجاست و هشدارها را جدی نمی گیرند، یادآور شد: ایران فرصت های سرمایه گذاری بسیار بزرگی در اختیار دارد که می توانند به بازگشت سرمایه هایی که در بیست سال گذشته از کشور خارج شده، کمک کنند.
باید این سرمایه ها به کشور بازگردند و در برابر انحصارهای موجود، فضای رقابتی ایجاد شود. این امکان به طور آشکاری وجود دارد، اما شرط لازم آن خروج برخی نهادها از اقتصاد کشور است. البته مسائل دیگری به عنوان مقدمه باید ایجاد شود، از جمله تغییر در راهبردها و جهت گیری ها که طی آن باید مردم محور اصلی سیاست ها قرار گیرند.
تداوم وضع فعلی، به نفع رانت خوارها است
وی تاکید کرد: باید اصل بازگشت به مردم، واقعا ایجاد شود؛ متاسفانه طی سه دهه بعد از جنگ، شکاف میان مردم و حاکمیت مرتبا عمیق تر شده است. فرض اساسی نظریه های اقتصاد، حاکمیت قانون است. اما وقتی نتوانند قانون را به نحوی پیش ببرند که فرصت های برابر تضمین شود، تحت نام «خصوصی سازی»، اموال عمومی به سهولت در جیب دوستان و رفقا رفت و با حاکمیت «سرمایه داری رفاقتی» در جامعه، نابرابری در ایران ایجاد شد.
تفکر ایجاد شده بعد از جنگ در حوزه اقتصاد، باعث شده گروه های زیادی منافع مشترک پیدا کرده اند و تداوم وضع فعلی اقتصاد ایران را، بیشتر در راستای تامین منافع خود می بینند.
راغفر ادامه داد: این طیف آنچنان گسترده شده که بیشتر سطوح نظام تصمیم گیری از نفوذ آن مصون باقی نمانده است. در سخنرانی ها و سیاستگذاری های برخی از مسئولان کشور، رد پای تاثیرگذاری این طیف کاملا روشن است. به دلیل این سیاست ها، عزم سیاسی لازم برای تغییر، شکل نمی گیرد. بنابراین تغییر این سیاست ها و جهت گیری ها می تواند به اینکه ما به سمت مردم بازگردیم کمک کند.
صحبت از سرمایه گذار خارجی، رویاپردازی است
در این راستا، باید شاخص های متعددی در حوزه جمعیت و مردم اصلاح شوند؛ از جمله اشتغال آفرینی، اصلاح نظام های بانکی و مالیاتی، کاهش نابرابری ها. اگر مردم و سرمایه گذاران ایرانی، به این شواهد و به طور واقعی واقف شده و آن را باور کنند، می شود انتظار داشت سرمایه گذاران ایرانی به کشور بازگردند و سپس به تدریج حتی سرمایه گذاران خارجی، در ایران سرمایه گذاری کنند.
این استاد دانشگاه همچنین تصریح کرد: تا زمانی که سرمایه گذار داخلی، شاهد فرصت مناسبی برای حضور در چنین عرصه ای نیست و منابعش را از کشور خارج و به عبارتی فرار می کند، از ورود سرمایه خارجی به ایران صحبت کردن، رویا پردازی و امکان ناپذیر است.
ایجاد طبقه « مادون فقر » در ایران!
این تحلیلگر اقتصاد با بیان اینکه سال هاست طبقه مولد کشور بیش از پیش تضعیف شده و بیشترین آسیبها را طبقه متوسط از افزایش قیمت ارز خورده است، گفت: این گروه عمدتا صاحبان سرمایه های خرد در بانک ها هستند و وقتی قیمت ارز افزایش می یابد، قدرت خرید سپرده های آنها نزد بانک ها به شدت تقلیل پیدا می کند. این میزان تقلیل، از جیب مردم به جیب دولت منتقل می شود.
این وضعیت باعث شده طبقات متوسط مکررا ضعیف شوند. در بررسی طبقات محروم نیز، با یک جمعیت بزرگی روبرو هستیم که یک پدیده بعد از جنگ تحمیلی در کشور است و از آن با عنوان «مادون طبقه» - UNDERCLASS - نام برده می شود. آنها که اساسا هویت طبقاتی ندارند و نوعا اشتغال ناپذیرند.
کسانی را داریم که حتی از زندگی فقیرانه هم محروم شدهاند!
به گفته راغفر؛ آنها قربانیان اصلی نظام تصمیم گیری هستند؛ مانند معتادان، کارتن خواب ها و آنها که در اثر این سیاست ها، از فرصت های زندگی فقیرانه هم محروم شده اند. امروز هم به طور گسترده ای حضور دائمی و گسترده شان را در همه نقاط شهر از جمله درحال جستجو در سطل های زباله شاهد هستیم.
بخشی از طبقه متوسط نیز به طبقه فقرا سقوط کرده است و طبقه فقرا نیز به مادون طبقه منتقل شده اند! گسترش مادون طبقه، هزینه های بسیار بزرگی را می تواند برای جامعه رقم بزند. اینها نشانه آشکار فساد در کشور است.
این اقتصاددان تاکید کرد: امروز عمده ترین بخش معترض در جامعه ما طبقات متوسطِ له شده در فرایند چند دهه گذشته هستند. آنها می توانند مسائل را به خوبی درک، تحلیل و لمس کنند؛ چراکه قربانیان اصلی این سیاست ها بوده اند. البته طبقات فقیر نیز این شرایط را دارند.
آنها به خوبی شاهد هستند در دولتهایی که خود را مردمی اعلام کرده و قرار بوده تقویت پول ملی، مهار تورم و رشد تولید رقم زده شود، بی سابقه ترین اشکال فساد، لجام گسیخته ترین تورم ها خصوصا در حوزه مسائل معیشتی و بی سابقه ترین سقوط ارزش پول ملی شکل داده شده است. در چنین شرایطی، اعتماد مردم نسبت به سیاست های بخش عمومی، اصلی ترین سرمایه حکومت بود که متزلزل شده است.
منابع یارانه بر به خارجیها میرسد نه مردم داخل!
این استاد دانشگاه با تاکید بر اینکه برای دوری از مسیر فروپاشی، باید اصلاحات انجام شود، توضیح داد: حاکمیت باید به تعهدات خود در قانون اساسی، مانند آموزش و پرورش رایگان، سلامت و خدمات بهداشتی رایگان، فراهم آوردن فرصت های اشتغال و مسکن و سرپناه مناسب برای همه بازگردد.
اینها مسائل عجیب و غریبی نیست! اگر کسی بگوید منابع نداریم، دروغ است؛ منابع وجود دارد. این منابع از طریق نظام مالیاتی، مالیات از ثروت ثروتمندان، کنترل فساد و جلوگیری از فرار سرمایه و منابع به خارج از کشور، که به اشکال مختلف در حال انجام است، تامین می شود.
راغفر خاطرنشان کرد: صدها هزارمیلیارد تومان فقط به صنایع ناکارآمد در کشور یارانه می دهیم و بعد درآمدهای مثلا فولاد و صنایع پتروشیمی که با قیمت های نازل صادر شده، به کشور باز نمی گردند! در واقع منابع یارانه ای به مصرف کننده خارجی داده می شود و نه به مردم در داخل کشور!
نظام بانکی، کارکرد بانک ها را منحرف کرده/ این غده، سرطانی است!
وی همچنین با انتقاد از عملکرد نظام بانکی و مالیاتی کشور، ادامه داد: نظام بانکی در ایران تبدیل به غده سرطانی اقتصاد کشور شده است؛ سهام بانک ها متعلق به نهادهایی است که در مواردی نفوذشان، کارکرد نظام بانکی را منحرف کرده است. در نظام بانکی خود شرکت داری می شود؛ خرید و فروش ارز و زمین و سکه و مسکن می شود! همه اینها اصلی ترین عوامل اخلال در اقتصاد کشور و افزایش تورم هستند!
برنامههای توسعه از جمله برنامه هفتم شبیه رویاست و عملیاتی نیست
این استاد اقتصاد دانشگاه الزهرا، در ادامه، با انتقاد از نبود برنامه برای رفع معضلات اقتصادی کشور و همچنین ناکارآمدی های برنامههای توسعه، به جماران گفت: برنامه های توسعه ای همه در یک مفهوم شریک بوده اند؛ به جای اینکه برنامه باشند، رویاهایی هستند که مدون شده اند! برنامه باید دقیق باشد و بیان کند چه دستاوردی از اجرای بندهای برنامه محقق خواهد شد.
مهم تر از همه تامین مالی آنها است؛ اما در بسیاری از برنامه ها، مانند برنامه هفتم توسعه، مشخص نیست این برنامه با چه منابعی قرار است تامین شود. تا زمانی که منابع آن تامین نیست، چنین نگاشته هایی بیشتر به رویا شبیه هستند تا برنامه عملی و واقعی برای پیشبرد توسعه اقتصادی و اجتماعی در کشور.
وی تاکید کرد: اینها اصلا برنامه نبوده اند و بدترین سندی که امروز به نام برنامه ارائه شده است، برنامه هفتم است که از قضا پر از تناقضات نظری است و از هر چیزی مهم تر اینکه تمام تعهدات قانون اساسی را که اصلی ترین عوامل شکل بخشی به انسجام اجتماعی و کاهش نابرابری ها در جامعه هستند را به طور کامل به بخش خصوصی واگذار کرده است.
در برنامه هفتم توسعه، نیروی کار تا سه سال اول نصف حداقل دستمزد را میگیرد!
راغفر در بیان جزیی تری از ایرادات برنامه هفتم توسعه، به جماران گفت: این سند، با بی سابقه ترین شکل ممکن در مواد 15 و 16، همه اختیار دستمزد را به کارفرما داده و دستمزدی که برای استخدام پیشنهاد می کند به عنوان سه سال اول تجربه نیروی کار، نصف حداقل دستمزد است.
روشن است که پیام این تصمیم این است که سرمایه های انسانی کشور و دانش آموختگان دانشگاه های ما جای دیگری جزء وطنشان را برای یافتن شغل جستجو کنند؛ چرا که با این دستمزدها کسی نمی تواند در این کشور زندگی کند!
این تحلیلگر مسائل اقتصادی، با بیان اینکه برنامه هفتم بیش از هر چیزی، نشانه استیصال در تصمیمگیری و فاجعه ای است که پیامدهای خود را در صورت عدم اصلاح نشان خواهد داد، در عین حال تاکید کرد: هیچ کدام از برنامه های قبلی اجرا نشده اند.
در برخی از برنامههای توسعه تا 2هزار برنامه هم تعریف کردهاند و حتی برای 200 مورد آن هم بودجه نداشتند! به اعتراف خود مسئولین، این برنامه ها در خوش بینانه ترین وضعیت، 40درصد تحقق پیدا کرده اند که البته بنده معتقدم بسیار کمتر از این رقم بوده است؛ چرا که هیچ یک از این برنامه ها وضوح و شفافیت لازم را نداشته اند و مشخص نبوده که منابع تامین و اجرای این برنامه ها قراراست از کجا باشد.
مردم نباید احساس کنند که رها شدهاند
راغفر افزود: در این فضای به شدت غیرشفاف کنونی، شاهد رشد مشکلات موجود کشور و فساد هستیم؛ وقتی روشن می شود که یک فرد مسئول، مرتکب فساد شده، نه تنها او برای پاسخگویی فراخوانده نمی شود، بلکه گفته می شود فردی که این فساد را آشکارکرده باید پاسخگو باشد!
این فاجعه ای است که امکان تصحیحش در شرایط کنونی ناممکن شده و یکی از اصلی ترین دلایل فاصله بیشتر میان مردم و حاکمیت است؛ چراکه مردم نباید احساس کنند حاکمیت آنها را رها کرده و تعهدات خود در قانون اساسی را کاملا نادیده گرفته است.
دیگر آمارهای ساختگی دولت ها باور نمیشود
وی در پایان گفت: چشم انداز امیدوارکننده ای نسبت به آینده کشور نمی بینیم، آنچه که در شرایط کنونی به نظر می رسد در حال رقم خوردن است شدت گرفتن شیب افول و سقوط اقتصادی است. متاسفانه همه دولتها سعی می کنند واقعیت ها را پنهان کنند و آمار ساختگی به مردم ارائه دهند.
اما امروز بیش از هر زمان دیگری مردم اطلاعات غلط را نمی پذیرند؛ چرا که می توانند بهترین معیار برای بررسی صحت و سقم ادعاهای مقامات رسمی را در سفره زندگی خود، رصد کنند.
منبع: جماران
نظرات