گفتگوی تجارتنیوز با علی صالحآبادی، رئیس پیشین بورس:
روایتی از رفتارهای مختلف گروههای فشار در بورس/هیچ جلسه خصوصی با شخص رئیسجمهور نداشتم
زمانی که بورس در شرایط بحرانی به سر میبرد و خارج کردن بورس از بحران، کار سادهای نبود یک جوان 28 ساله دبیر کل بورس شد. او در مقاطعی مانند تعیین ترکیب سهامداری شرکت بورس از سوی برخی گروهها تحت فشار بود که در این مصاحبه از چگونگی مواجه شدن با آنها سخن میگوید.
به گزارش تجارتنیوز، زمانی که بورس در شرایط بحرانی به سر میبرد و خارج کردن بورس از بحران، کار سادهای نبود یک جوان 28 ساله دبیرکل بورس شد. در آن زمان بسیاری از کارشناسان و منتقدان دولت نسبت به این انتصاب واکنش نشان دادند، اما محمود احمدینژاد در حمایت از این انتخاب، رسما موضع گیری و اعلام کرد که این جوان 28 ساله شایسته ریاست سازمان بورس است. حمایت همهجانبه رئیس دولت نهم از علی صالحآبادی از کجا نشات میگرفت؟
براساس کتاب ناگفتههای بورس ایران نوشته علی صالحآبادی ، پس از انتخاب محمود احمدینژاد به عنوان رئیسجمهور و پس از آن، رأی اعتماد مجلس به داوود دانشجعفری به عنوان وزیر اقتصاد، در آذر ماه سال 1384 همزمان با پس از تصویب قانون جدید بازار اوراق بهادار از سوی مجلس شورای اسلامی، علی صالحآبادی؛ مدیر تالار بورس منطقهای کرج، علیرغم میل باطنی خود و به اصرار مستخدمین حسینی، رییس هیات مدیره سازمان کارگزاران بورس و معاون پارلمانی وزارت اقتصاد، به عنوان دبیر کل سازمان کارگزاران بورس انتخاب و جایگزین حسین عبده تبریزی شد.
آن طور که صالحآبادی روایت میکند، تنها شش ماه برای اجرای قانون بازار اوراق بهادار مهلت بود که شورای عالی بورس و سازمان بورس و اوراق بهادار به عنوان نهاد ناظر بر بازار سرمایه در چارچوب قانون جدید تشکیل شوند و پس از تشکیل شورای عالی بورس در اسفند ماه سال 84، وی در اوایل اردیبهشت ماه سال 85 به عنوان رئیس سازمان و رئیس هیات مدیره بورس و اوراق بهادار انتخاب شد. صالحآبادی پس از گذشت حدود 9 سال در سمت رئیس سازمان بورس و اوراق بهادار در سال 1393 از این سمت استعفا داد و هم اکنون به عنوان مدیرعامل بانک توسعه صادرات ایران فعالیت میکند.
در خصوص ارتباط اعضای هیات مدیره سازمان بورس و اوراق بهادار با دولتهای گذشته به ویژه شخص رئیس جمهور طی سالهای 84 تا 93 و همچنین ماجرای ترکیب سهامداری در شرکت بورس اوراق بهادار و فشارهایی که در آن دورهها وجود داشت با علی صالح آبادی، رئیس سابق سازمان بورس و اوراق بهادار گفتگو کردیم که در پی میآید:
در کتاب ناگفتههای بورس ایران به صورت مکرر تاکید به حمایت و پشتیبانی دولت نهم برای بازگرداندن آرامش به بازار سرمایه کردهاید، به طوری که در بخشی از کتاب اشاره شده است یک یا دو بار در روز تماس تلفنی با داوود دانش جعفری؛ وزیر اقتصاد به منظور مشورت در راستای مدیریت بهتر بازار داشتید، سوالی که مطرح میشود این است که در دوران ریاست شما طی سالهای 84 تا 93 میزان ارتباط سازمان بورس و اوراق بهادار با سه دولت گذشته به ویژه شخص رئیس جمهور به چه صورت بوده است؟
سازمان بورس و اوراق بهادار سازمانی است که باید با تمام سازمانها و ارگانهای دولتی در ارتباط باشد. با توجه به اینکه در سال 85 سیاستهای کلی اصل 44 قانون اساسی از سوی مقام معظم رهبری ابلاغ شد و بر اساس آن سهام شرکتهای دولتی باید از طریق بورس اوراق بهادار به بخش خصوصی واگذار میشدند، در آن دوران علاوه بر شورای عالی بورس به ریاست وزیر اقتصاد که سیاستگذار در بازار سرمایه بود، به دلیل حضور بنگاههای اقتصادی مختلف در بازار سرمایه با تمام دستگاههای اقتصادی و دولتی تعامل و همکاری داشتیم.
به عنوان مثال برای حضور شرکتهای پتروشیمی و پالایشگاهی در بورس اوراق بهادار و در بورس کالا با وزرای نفت و مدیران عامل شرکتهای زیرمجموعه وزارت نفت جلسات مستمر و متعددی تشکیل میدادیم و در زمان تشکیل بورس انرژی هم علاوه بر وزارت نفت این تعامل و همکاری با وزرای نیرو و مدیران عامل شرکتهای زیر مجموعه وزارت نیرو نیز برقرار بود.
همچنین بسیاری از شرکتهایی که وارد بازار سرمایه شدند مانند شرکتهای فولادی، معدنی، سنگ آهنی و مس در حوزه صنعت فعال بودند و به همین جهت سازمان بورس جلسات متعدد و مدونی با وزرای صنعت و مدیران عامل شرکتهای زیر مجموعه وزارت صنعت تشکیل میداد. بهطورکلی در آن دوران سازمان بورس و اوراق بهادار با وزرای اقتصادی دولتها جلسات متعددی برای همکاری بیشتر و بهتر تشکیل میداد.
هیچ جلسه خصوصی با شخص رئیس جمهور نداشتم و هر جلسهای هم که تشکیل میشد با حضور وزرای اقتصادی کابینه دولت از جمله وزیر اقتصاد بود، البته نیازی هم به تشکیل جلسه خصوصی با شخص رئیس جمهور نبود، زیرا از نظر رفتاری به گونهای بودم که در جلسات حرفها و خواستههایم را به عنوان رئیس سازمان بورس و اوراق بهادار میگفتم و اگر نیاز به کمک رئیس جمهور درخصوص موضوعی بود آن را نیز به صراحت مطرح میکردم.
اما در خصوص شخص رئیس جمهور به دلیل تشکیل جلسات شورای عالی اصل 44 قانون اساسی در دولت نهم که بنده در آن شورا نیز عضویت داشتم، محمود احمدینژاد خود نیز در آن جلسات شرکت میکرد و بنده نیز به عنوان عضو این شورا گزارشهایی در خصوص بازار سرمایه و نحوه عرضه سهامها در بازار به شخص رئیسجمهور ارائه میکردم. همچنین به غیر از جلسات شورای عالی اصل 44 قانون اساسی هر از گاهی جلسات دیگری در رابطه با سیاستهای اصل 44 قانون اساسی و وضعیت عرضه سهام شرکتهای دولتی در بازار سرمایه تشکیل میشد که در آن جلسات درخصوص وضعیت بازار سرمایه به شخص رئیسجمهور البته با حضور اعضای کابینه دولت گزارش میدادم.
صالحآبادی میگوید که هیچ جلسه خصوصی با شخص رئیس جمهور نداشته است.
آیا محمود احمدینژاد جلسات خصوصی با اعضای هیات مدیره سازمان بورس و اوراق بهادار به ویژه شخص شما تشکیل میداد؟
هیچ جلسه خصوصی با شخص رئیس جمهور نداشتم و هر جلسهای هم که تشکیل میشد با حضور وزرای اقتصادی کابینه دولت از جمله وزیر اقتصاد بود، البته نیازی هم به تشکیل جلسه خصوصی با شخص رئیسجمهور نبود، زیرا از نظر رفتاری به گونهای بودم که در جلسات حرفها و خواستههایم را به عنوان رئیس سازمان بورس و اوراق بهادار میگفتم و اگر نیاز به کمک رئیس جمهور در خصوص موضوعی بود آن را نیز به صراحت مطرح میکردم. ارتباط سازمان بورس و اوراق بهادار با دولت نهم تنها در حد ارائه گزارشهایی درخصوص وضعیت بازار سرمایه بود.
در مقابل رئیس جمهور انتقاد صریحی از ایرج اکبریه؛ عضو هیات عامل ایمیدرو کردم و خطاب به احمدینژاد گفتم که آقای اکبریه به دلیل تعیین قیمت بالا برای سهام باعث شد که عرضه سهام شرکت در بورس اوراق بهادار ناموفق شود. در آن جلسه محمود احمدینژاد به ایرج اکبریه، عضو هیات عامل ایمیدرو و مسئول عرضه سهام تذکر جدی داد که چرا با سازمان بورس و اوراق بهادار همکاری نکرده است.
اگر نیاز به کمک رئیس جمهور داشتید آن را نیز به صراحت اعلام میکردید، آیا خاطرهای در این زمینه دارید؟
به یاد دارم که سهام یکی از شرکتهای بزرگ صنعتی در بورس اوراق بهادار عرضه شده بود که به دلیل عدم تعیین صحیح و درست قیمت، عرضه سهام آن شرکت در بورس ناموفق شد. به عنوان رئیس سازمان بورس عدم موفقیت عرضه سهام آن شرکت را در جلسهای که با اعضای هیات دولت و شخص رئیس جمهور تشکیل شده بود نیز اعلام کردم که از قرار در آن جلسه شخصی که مسئول عرضه سهام آن شرکت بود هم حضور داشت. خاطرم هست که در مقابل رئیس جمهور انتقاد صریحی از ایرج اکبریه، عضو هیات عامل ایمیدرو کردم و خطاب به احمدینژاد گفتم که به دلیل تعیین قیمت بالا برای سهام باعث شد که عرضه سهام شرکت در بورس اوراق بهادار ناموفق شود. در آن جلسه محمود احمدینژاد به ایرج اکبریه، عضو هیات عامل ایمیدرو و مسئول عرضه سهام تذکر جدی داد که چرا با سازمان بورس و اوراق بهادار همکاری نکرده است.
جالب است که پس از پایان جلسه ایرج اکبریه که با صراحت و جدیت تمام در مقابل رئیس جمهور از عملکرد نادرست وی انتقاد کرده بودم به سمت من آمد و گفت که از نوع رفتار شما بسیار خرسند شدم و لطفا یک جلسه خصوصی با یکدیگر داشته باشیم. پس از تشکیل چندین جلسه با ایرج اکبریه به این باور رسیدم که وی فردی متخصص و آگاه است و به همین جهت او را به سمت عضو هیات پذیرش بورس منصوب کردم. سالهای متوالی که به عنوان رئیس سازمان بورس بودم همچنان ایرج اکبریه عضو هیات پذیرش بورس بود.
ارتباط شما با حسن روحانی؛ رئیس جمهور دولت یازدهم به چه صورت بود؟
تنها یک سال در دولت یازدهم به عنوان رئیس سازمان بورس و اوراق بهادار بودم و جلساتی هم که در آن دوره در خصوص وضعیت بازار سرمایه و مباحث اقتصادی برگزار میشد تنها اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیس جمهور حضور داشت. خاطرم نیست که به عنوان رئیس سازمان بورس و اوراقبهادار جلسهای با شخص رئیس جمهور حتی با حضور اعضای اقتصادی کابینه دولت داشتم، البته تنها در یک جلسهای که در هیات دولت دعوت شده بودم گزارشی در خصوص وضعیت بازار سرمایه به حسن روحانی و هیات وزیران ارائه کردم و به غیر از آن جلسه دیگری با حضور شخص رئیس جمهور برگزار نشد.
علی صالحآبادی رفتارهای مختلف گروههای فشار در بورس را روایت میکند.
در کتاب ناگفتههای بورس ایران اشاره کردهاید که موضوع ترکیب سهامداری شرکت بورس، از جدیترین و چالشیترین موضوعاتی بود که ذینفعان مختلف بازار درباره آن نظر داشتند و این نظرات کاملا باهم متفاوت بود، نسبت به فشار گروهها در خصوص مالکیت شرکت بورس چه واکنشی از خود نشان دادید؟
در 24 اردیبهشت ماه سال 85 پیشنهاد تاسیس بورس اوراق بهادار تهران در قالب شرکت سهامی عام به شورای عالی بورس ارائه شد که شورا موضوع تاسیس بورس اوراق بهادار تهران و ترکیب سهامداری این شرکت را تصویب کرد. مدیران عامل شرکتهای کارگزاری همواره طی تشکیل جلساتی از سال 84 با بنده تاکید میکردند که سازمان کارگزاران بورس حدود 40 سال متعلق به شرکتهای کارگزاری بوده و توسط آنها اداره شده است، به همین جهت حق طبیعی خود میدانستند که سهام شرکت بورس به شرکتهای کارگزاری واگذار شود.
گروه دوم شرکتهای سرمایهگذاری بودند که اقدام به خرید و فروش سهام میکردند و اعتقاد داشتند که حدود 40 سال شرکتهای کارگزاری، بورس را اداره کردهاند و به همین جهت دیگر باید این روال تمام شود، زیرا کارگزاران عامل ما هستند و اگر پول ما در بازار نباشد بازار تعطیل میشود، بنابران باید سهام شرکت بورس به شرکتهای سرمایهگذاری واگذار شود.
گروه سوم هم کانون سهامداران حقیقی بودند که اعتقاد داشتند چراغ بورس را حقیقیها روشن نگهداشتهاند و هر روز در روزنامه و جراید مطلب منتشر میکردند که بورس متعلق به همه مردم است و سهام آن باید به اشخاص حقیقی واگذار شود. چندین جلسه جداگانه با این سه گروه برگزار کردم و در این شرایط باید تصمیم میگرفتم که چه گروهی باید سهامدار شرکت بورس تهران باشد. جالب بود که هیچ کدام از این سه گروه به درصدی از سهام شرکت بورس نیز راضی نبوده و خواهان واگذاری 100 درصدی سهام شرکت بورس به آنها بودند.
سرانجام بعد از بررسیهای کارشناسی و مطالعه نمونههای مشابه در سایر کشورها به ترکیب 40،40،20 رسیدم یعنی 40 درصد کارگزاریها، 40 درصد شرکتهای سرمایهگذاری و 20 درصد مردم که این ترکیب سهامداری اول خرداد ماه سال 85 در شورای عالی بورس تصویب شد و بعد از تصویب از سوی شورای عالی بورس جلساتی با این سه گروه تشکیل دادم و آنها نیز این نوع ترکیب سهامداری شرکت بورس را پذیرفتند.
از قبل داوود دانش جعفری، وزیر اقتصاد و رئیس شورای عالی بورس را آگاه کرده بودم که به احتمال زیاد این سه گروه خواهان تشکیل جلسه با شما هستند، شما جلسه را با این سه گروه تشکیل دهید و از نظر بنده مانع و مشکلی وجود ندارد
آیا این گروهها برای رسیدن به خواسته و اهداف خود پیشنهادی مالی به شما نمیدادند؟
این سه گروه به هیچ عنوان جرات نداشتند که پیشنهاد مالی به بنده و دیگر همکارانم دهند، اما همواره فشار به سازمان بورس وارد میشد، بهطوری که کانون سهامداران حقیقی هر روز در روزنامه و سایتها مطلب منتشر میکرد و برای رسیدن به خواسته خود به دنبال تحریک افکار عمومی و موج رسانهای بود و شرکتهای کارگزاری و سرمایهگذاری هم برای رسیدن به هدف خود به صورت جداگانه با وزیر اقتصاد تشکیل جلسه میدادند، اما هیئت مدیره سازمان بورس به این فشارها توجهی نمیکرد، زیرا از قبل داوود دانش جعفری؛ وزیر اقتصاد و رئیس شورای عالی بورس را آگاه کرده بودم که به احتمال زیاد این سه گروه خواهان تشکیل جلسه با شما هستند، شما جلسه را با این سه گروه تشکیل دهید و از نظر بنده مانع و مشکلی وجود ندارد، اما پشت پرده این سه گروه بدین شرح است، بنابراین داوود دانش جعفری از قبل در جریان این موضوع بود، به همین جهت جلسات شرکتهای کارگزاری و سرمایهگذاری با وزیر اقتصاد خروجی نداشت و بیفایده بود.
زمانی که بورس در شرایط بحرانی به سر میبرد و خارج کردن بورس از بحران، کار سادهای نبود یک جوان 28 ساله دبیرکل بورس شد. در آن زمان بسیاری از کارشناسان و منتقدان دولت نسبت به این انتصاب واکنش نشان دادند، اما محمود احمدینژاد در حمایت از این انتخاب، رسما موضع گیری و اعلام کرد که این جوان 28 ساله شایسته ریاست سازمان بورس است. حمایت همه جانبه رئیس جمهور دولت نهم از علی صالحآبادی از کجا نشات میگرفت؟
داوود دانشجعفری اعتماد بالایی نسبت به من داشت، حتی شخصی بارها جوان بودن و بیتجربگی من را به وزیر اقتصاد گوشزد کرده بود، اما وزیر هیچ توجهی به این صحبتها نداشت و این ماجرا را آقای دانشجعفری شب قبل از روزی که قصد داشت از وزارت اقتصاد برود برای من تعریف کرد.
این مصاحبه ادامه دارد…
نظرات