تجارتنیوز گزارش میدهد:
کارمندی در محضر کارآفرینان/ استارتاپها به استخدام چه نیروهایی تمایل دارند؟
فضای منابع انسانی استارتاپها بعد از بزرگ شدن آنها، کاملا به صورت کارمندی درآمده و جذب کارکنان نیز مانند شرکتهای سنتی انجام میگیرد. برای شرکتهای استارتاپی، بعد از طراحی فرآیندها دو اتفاق میافتد: یا آنها با فواصل زمانی کم، استراتژیهای خود را تغییر میدهند و به دلیل این سرعت تغییرات فرصت نتیجهگیری را به کسب و کار خود نمیدهند.
به گزارش تجارتنیوز ، قدمت آنچه که ما امروزه از آن به عنوان کارآفرینی یاد میکنیم به حدود 100 سال پیش باز میگردد. با اینکه هنوز برای کارآفرینی مفهوم کلی که مورد توافق صاحبنظران باشد وجود ندارد اما آنچه که همگی بر سر آن توافق دارند این است که در کارآفرینی، ایجاد شغل، خلاقیت و ارائه راه حلی نوآورانه برای چالشها وجود دارد و فرد کارآفرین، زندگی شغلی کاملا متفاوتی با کارمندان استخدامی دارد.
این روزها دیده میشود که کارآفرینی در اکوسیستم استارتاپی نقش پررنگی داشته و کارآفرینان همواره میکوشند تا در غالب یک استارتاپ و تحمل ریسکهای مختلف به این فرآیند دست یابند. یکی از زیرمجموعه هایی که برای کارآفرینی تعریف میشود، کارآفرینی درونسازمانی است. کارآفرینی درون سازمانی نوعی از کارآفرینی است که در آن، کارمندان درون سازمان با ارزش نهادن بر ایدههای خود در جهت اهداف شرکت، به سودآوری شرکت کمک خواهند کرد و ریسک حاصل از این کارآفرینی نیز بر عهده سازمان خواهد بود. در کنار کارآفرینی درون سازمانی، مفهوم تخریب خلاق نیز مطرح میشود. تخریب خلاق به مفهوم تخریب فرآیندهای سابق و ساختن فرآیندهای جدید به منظور بهرهوری است.
هر کارآفرینی الزاما استارتاپ بنیانگذاری نخواهد کرد اما هر استارتاپ یک کارآفرینی محسوب میشود. استارتاپها با نوآوریهای خود اغلب دست به تخریب خلاق زده و با بهرهگیری از تکنولوژی، سعی در حل چالشهای موجود دارند. بنیانگذاران استارتاپها، بعد از دنبال کردن ایده خود و تحمل مسیر دشوار کارآفرینی به حل چالشهای مطرح شده میپردازند.
استارتاپها به مرور زمان و با جذب سرمایه بزرگ شده و نیروهای کار بسیاری را استخدام میکنند. با بزرگتر شدن هر استارتاپ، کم کم شرکتهای استارتاپی از فضای کار اشتراکی یا شتابدهندهای که در آن مستقر هستند، نقل مکان کرده و به صورت مستقل یا تحت حمایت شرکت سرمایهگذار خود در فضای کاری بزرگتر مستقر میشوند. بعد از مقیاس پذیری استارتاپ، کم کم فرآیندهای درون سازمانی تعریف میشود و جهت حفظ نظم سازمان، بسیاری از شیوههای استارتاپی با تخریب خلاق متوقف خواهد شد.
اگر نگاهی به استارتاپهای بزرگ کشور مثل اسنپ، دیجی کالا یا علی بابا بیندازیم، خواهیم دید که آنها نیز چنین مسیری را طی کرده و بعد از مقیاس شدن، به یک شرکت بزرگ اما با ظاهری استارتاپی بدل شدهاند.
در فضای کاری اکوسیستم استارتاپی کشور، مشخصههای ظاهری مثل فضای رنگارنگ، اتاق بازی، ساعات کاری منعطف، رویدادهای تفریحی و… حاکم است. اما تنها این مشخصات ظاهری نمی توانند خالق نوآوری باشند.
نکتهای که وجود دارد این است که فضای منابع انسانی استارتاپها بعد از بزرگ شدن آنها، کاملا به صورت کارمندی درآمده و جذب کارکنان نیز مانند شرکتهای سنتی انجام میگیرد. برای شرکتهای استارتاپی، بعد از طراحی فرآیندها دو اتفاق میافتد: یا آنها با فواصل زمانی کم، استراتژیهای خود را تغییر میدهند و به دلیل این سرعت تغییرات فرصت نتیجهگیری را به کسب و کار خود نمیدهند. البته این استراتژیها هم در لایه مدیران ارشد یا بنیانگذاران تدوین میشوند. اتفاق دیگر این است که بعد از تدوین اولین استراتژی آن را بدون هیچ تغییری در مدت زمان زیادی اجرایی میکنند و از آنجایی که از تاریخ مصرف استراتژی میگذرد، کسبوکار با شکست سختی مواجه میشود. برای مثال شرکت گروه رسانههای برتر (پیک برتر) با حدود سی محصول و رسانه، به دلیل بهروزرسانی نکردن استراتژیها و خدمات خود با شکست مواجه شد.
اغلب کارآفرینان بعد از رشد کسبوکارشان تمایل به استخدام افرادی با روحیه کارمندی دارند. احتمالا آنها دوست دارند که خود صاحب ایده باشند و به تخریب خلاق دست بزنند و نیروهای خود را صرفا به عنوان بازوی اجرا کننده ایدهها در نظر بگیرند.
نظرات