تجارتنیوز گزارش میدهد:
بازگشت معلم سر خانهها به خانوادههای متمول
طبقه مرفه برای مقابله با ناکارآمدی نظام آموزشی به روشهای گوناگونی روی آورده است: از تحصیل در خارج گرفته تا تاسیس مدارس خاص. اما شاید یکی از جالبترین این روشها، فرار از مدرسه و استخدام معلم خصوصی باشد.
علی اسدی خمامی: چند وقت پیش، با دوستی صحبت میکردم که به قول معروف، دستش به دهانش میرسید. دختری 4 ساله داشت و کم کم به فکر درس و مدرسه افتاده بود. میگفت نه به مدرسه و رفتار مسئولینش اعتماد دارد نه به نظام آموزشی. میلی به ثبت نام فرزندش در مدارس عادی نداشت و همین باعث شده بود تا راه حلی جدید پیدا کند. راه حلی که پیش از او نیز چندین نفر از دوستان و آشنایانش امتحان کرده بودند: معلم خصوصی.
استفاده از معلم خصوصی برای آموزش کودکان موضوع تازهای نیست. حتی این موضوع که برخی کودکان به اصطلاح معلم سرخانه داشته و دور از مدرسه تحصیل کنند هم سابقهای دیرینه دارد. خانواده مخملباف مثالی بر این مدعا هستند: خانوادهای که فرزندان آن به مدرسه نرفتند و کارگردان سینما شدند. اما یک موضوع باعث شد تا در این مورد گزارشی برای تجارتنیوز بنویسم: تدریس در خانه برای طبقهای خاص در ایران شایع شده است.
فرار از مدرسه
هرچه میگذرد، زمزمههای بیاعتمادی به نظام آموزشی کشور بیشتر و بیشتر شنیده میشود. مساله تنها ناکارآمدی نظام موجود و ناتوانیاش از آموزش صحیح نیست، بحث اینجاست که این نظام به تنهایی از پس بزرگترین سد ورود به نظام آموزش دانشگاهی، یعنی کنکور بر نمیآید. پیش از این معمول و مطرح بود که مدارس خصوصی کیفیت بالاتری از مدارس دولتی داشته باشند. مدارسی که هزینه تحصیل را به جای دولت از دانشآموز میگیرند، در عوض خدمات بهتر و دلخواه والدین را تضمین میکنند.
اما گویا اکنون خصوصی بودن یک مدرسه به تنهایی نمیتواند اعتماد خانوادههای متمول را جلب کند. اکنون این خانوادهها برای اطمینان بیشتر از تحصیل مطلوب فرزندانشان، به دو راهکار متفاوت روی آوردهاند.
نظام آموزشی کشور به تنهایی از پس بزرگترین سد ورود به نظام آموزش دانشگاهی، یعنی کنکور بر نمیآید.
اولین راهکار، رجوع به مدارس خصوصی خاص است. مدارسی که اکنون اسم آنها خود تبدیل به برند شده است. در این دست مدارس که معمولا ورود به آنها چندان هم آسان نیست، خدماتی خاص، از تحصیل سطح بالاتر گرفته تا امکانات فراغتی به خصوص برای دانشآموزان فراهم میشود. ثبتنام در برخی از این مدارس مشروط به صرف هزینه هنگفت و در برخی دیگر منوط به داشتن روابط و عقاید خاص است. در هر صورت تنها طبقه الیت میتوانند به این دست مدارس بروند.
اما مدارس خاص، تنها راهکار طبقه الیت برای تحصیل بهتر نیست. بسیاری از این خانوادهها با کلیت نظام آموزشی مشکل دارند و ترجیح میدهند آموزش ژنهای خوب تمام و کمال به میل و تحت نظارت خودشان انجام شود. این خانوادهها جایگزینی تمام و کمال برای مدرسه پیدا کردهاند: معلم خصوصی.
تحصیل، یک پله بالاتر
چه علتی باعث میشود خانوادهها دوری کودکانشان از مدرسه را ترجیح دهند؟ بهترین مرجع برای یافتن پاسخ این پرسش خود خانوادهها هستند. علت را از برخی از کسانی که معلم سرخانه را جایگزین مدرسه کردند پرسیدم. جوابشان را میتوان در یک کلمه خلاصه کرد: بیاعتمادی.
یکی از کسانی که برای فرزند خود معلم سرخانه گرفته است، میگوید: «فرزند من باهوشتر از بچههای معمولی است. دلم نمیخواهد در مدرسه وقتش را با دروس عادی و مطالبی که به دردش نمیخورند، هدر بدهد. در خانه میتواند مطالب مفیدتری بیاموزد.»
نوازندگی پیانو از جمله مهارتهای محبوب محصلین در خانه است.
زبانهای خارجی یکی از مواردی است که محصلین در خانه روی آن تمرکز میکنند. معلم خصوصی زبان انگلیسی را با کیفیت بسیار بالاتری نسبت به مدرسه به کودکان میآموزد. برخی خانوادهها تمایل دارند کودکشان به جای انگلیسی زبان دیگری مانند آلمانی یا فرانسه بیاموزند تا در آینده بتوانند برای تحصیل به این کشورها بروند. حتی یکی از والدین میگفت تمایل دارد که کودکش زبان چینی بیاموزد، چراکه چین ابرقدرت آینده جهان است.
زبانهای خارجی یکی از مواردی است که محصلین در خانه روی آن تمرکز میکنند.
فراغت، تفریح و هنر از دیگر مواردی هستند که تحصیل در خانه برای کودکان به ارمغان میآورد. کودک در خانه با مربی تنیس کار میکند و همراه دوستانش به استخر میرود. مدرسان نقاشی و پیانو هم به او ونگوگ و موتسارت شدن را میآموزند.
البته کیفیت بالاتر آموزش تنها دلیل خانوادهها برای رجوع به معلم خصوصی نیست. یکی از والدینی که با آنها صحبت کردم از رفتار بد مسئولین مدرسه با کودکش شکایت داشت و معتقد بود که تنبیه یکی از معلمان، به اضطراب فرزندش منتهی شده است. او میخواست معلم به خانه بیاید، تا رفتارش را زیر نظر بگیرد.
معلم خصوصی را کجا پیدا کنیم؟
اما معلم خصوصی را از کجا میتوان پیدا کرد؟ هزینه تحصیل چقدر است؟ آموزشوپرورش با این موضوع چگونه کنار میآید؟ برای پیداکردن معلم خصوصی سری به اینترنت میزنم. سایتهای فراوانی وجود دارد که مختص این کار است. بسیاری از این سایتها متعلق به موسسات است و برخی دیگر صرفا محلی برای ارتباط مستقیم معلمان و شاگردان.
برای آنکه پاسخ پرسشهای بالا را پیدا کنم، با یکی از موسساتی که معلم خصوصی به خانه دانشآموز میفرستند، تماس میگیرم و ادعا میکنم که قصد دارم پسر 8 سالهام را به جای مدرسه عازم کلاس خانگی کنم. مشاور خانم خوشبرخوردی است که به سوالات با دقت جواب میدهد. برای آنکه دستمزد معلم را اعلام کند، ابتدا از محل زندگیام میپرسد. موسسه متبوعش برای کلاسهای خصوصی حوالی محله آجودانیه به ازای هر دانشآموز ساعتی 40 هزار تومان طلب میکند.
معلم بعد از یک کلاس 1 ساعت و نیمه به شما میگوید چند ساعت کلاس نیاز است.
در جواب این سوال که کودک من به چند ساعت آموزش نیاز دارد، میگوید: «بستگی به هوش و توانایی فرزندتان دارد. معلم بعد از یک کلاس 1 ساعت و نیمه به شما میگوید چند ساعت کلاس نیاز است.»
البته 40 هزار تومان برای هر ساعت معقول به نظر میرسد، خصوصا که به گفته کارشناس مربوطه اگر تعداد دانشآموزان بیشتر از یک نفر باشد تخفیف هم شامل حال والدین میشود. اما موسسه دیگری برای هر ساعت آموزش 75 هزار تومان طلب میکند و تفاوت قیمت را ناشی از تفاوت کیفیت آموزش عنوان میکند. و البته این در حالی است که من از دیگران رقمهایی بالغ بر 100 هزار تومان برای هر ساعت را نیز شنیدهام
هزینه معلم خصوصی تنها هزینه تحصیل در خانه نیست: مدرس موسیقی و نقاشی، مربی ورزش، معلم زبان و سایر موارد اینچنینی نیز باید به هزینههای تحصیل در خانه اضافه کرد.
با آموزش و پرورش هماهنگ کنید
شاید این سوال برای شما هم پیش بیاید که مگر مدرسه نرفتن برای کودکان مجاز است؟ این سوال را از مشاور وبسایت میپرسم. در جواب میگوید: «باید خودتان با آموزشوپرورش هماهنگ کنید. فرزندتان در خانه درس میخواند و آخر ترم در آموزشوپرورش امتحان میدهد.»
اما مدرسه نرفتن خود مشکلاتی را برای کودک ایجاد میکند. بسیاری از کارشناسان معتقدند که نرفتن به مدرسه، در روند اجتماعی شدن کودک اختلال ایجاد میکند، تواناییهای ارتباطی را از او میگیرد و او را منزوی بار میآورد.
کودکانی که به این روش درس میخوانند، در آینده با باقی افراد جامعه تفاوت رفتاری فاحش خواهند داشت. این تفاوت باعث بازتولید اشرافیت در جامعه آینده ایران خواهد شد.
مسئولیتپذیری از دیگر مواردی است که کودک در مدرسه میآموزد و نرفتن به مدرسه میتواند باعث اختلال در این روند شود. این به آن معنی است که کودکانی که به این روش درس میخوانند، در آینده با باقی افراد جامعه تفاوت رفتاری فاحش خواهند داشت. این تفاوت در کنار سایر تفاوتها، مانند ثروت بیشتر، سطح اجتماعی بالاتر و البته تحصیل بهتر چه در ایام کودکی و چه در دوران جوانی، باعث بازتولید اشرافیت در جامعه آینده ایران خواهد شد.
ضعف نظام آموزشی به افزایش شکاف طبقاتی منجر میشود. از سویی کودکان عادی از تحصیل مطلوب محروم میشوند و از سوی دیگر طبقات مرفه روشهایی را برای تحصیل فرزندانشان انتخاب میکنند که خود این روشها عاملی برای رشد شکاف طبقاتی به حساب میآیند. البته بعضی از خانوارهای مرفه نیز تصمیم میگیرند به کلی قید جامعه ایرانی را بزنند و فرزند خود را راهی سایر جوامع کنند. فرزندانی که در آینده به طبقه الیت خارج رفته تبدیل خواهند شد.
نظرات