فونیکس - هدر اخبار
کد مطلب: ۱۷۲۸۷۸

کدام مدیران قالیباف باید با نجفی بمانند؟

کدام مدیران قالیباف باید با نجفی بمانند؟

در حقیقت اصلاح‌طلبی و اصولگرایی خوراک انتخاباتی هستند و هر کدام که بر سر کار بیایند همان کاری را می‌کنند که اگر رقیب بر سر کار می‌آمد، انجام می‌داد.

احزاب در ایران چندان حرفی برای گفتن ندارند. در سال‌های پس از انقلاب و به خصوص پس از انتخابات دوم خرداد به افرادی که دولت را در دست گرفتند اصلاح‌طلب و به طیف مقابل آن‌ها اصولگرا اطلاق شد.

به گزارش تجارت‌نیوز، اما به راستی در مورد بسیاری از مسائل در میان آن‌ها نزدیکی و قرابت وجود دارد. و کمتر مسئله‌ای است که از هر دو طرف صدای مشترکی به گوش نرسد.

در حقیقت اصلاح‌طلبی و اصولگرایی خوراک انتخاباتی هستند و هرکدام که بر سر کار بیایند همان کاری را می‌کنند که اگر رقیب بر سر کار می‌آمد، انجام می‌داد.

به وضوح می‌توان گفت در مورد مسائل مذهبی و اعتقادی عمدتا با یک نوع نگاه روبه‌رو هستیم، به عنوان مثال در مواجهه با کشورهای غربی نیز اندک اختلاف دیدگاهی وجود دارد؛ به نظر می‌رسد اصلاح‌طلبان به غرب اعتقاد بیشتری دارند، هرچند که احمدی‌نژاد همه توان خود را برای نزدیکی به غرب به کار گرفت و چند نامه به باراک اوباما را می‌توان در این مجال گنجاند و همچنین تعامل سازنده با غرب نیز از جمله شعارهای انتخاباتی رئیسی بود.

در حقیقت برخی از تعاریف و معانی در سال‌های مختلف توسط هر دو گروه گفته شده و در پیش گرفته شده و سپس جایشان عوض شده است.

مثلا در دهه 60 و 70 راست‌ها طرفدار بازار آزاد و به اصلاح روش‌های اقتصادی غرب بودند و چپ‌ها دقیقا در مقابل آن به شوروی متمایل بودند، اما این روزها کاملا این جایگاه تغییر کرده است.

در مورد مسائل مربوط به زنان، اصلاح‌طلبان داعیه‌دار این موضوع هستند اما دولت‌های اصلاح‌طلب و نزدیک به اصلاح‌طلبان وزیر زن در کابینه نداشتند و احمدی‌نژاد اصولگرا این سنت را تغییر داد و روحانی با همه نزدیکی به طیف اصلاح‌طلب وزیر زن در کابینه نگنجاند.

واقعیت این است که نظم مشخصی پشت طیف اصولگرا و اصلاح‌طلب وجود ندارد و تنها تفاوت‌های مختصری می‌توان میان آن‌ها یافت.

تا به آنجا که بسیاری از مدیران کارآزموده در رزومه کاری خود هم همکاری با اصلاح‌طلبان را دارند و هم اصولگرایان. از این دسته مدیران در جمهوری اسلامی ایران کم نیستند که نمی‌توان به‌راحتی به روی آنان برچسب اصلاح‌طلبی و اصولگرایی زد.

در این میان مدت‌هاست که صحبت از جریان سوم شنیده می‌شود، جریانی که گفته می‌شود توسط معتدلان هر دو طیف ایجاد خواهد شد. و عمدتا حرف از ائتلاف حسن روحانی و علی لاریجانی به میان می‌آید. احتمالا با ایجاد این جریان سوم، رادیکال‌های هر دو گروه، پایگاه اصلاح‌طلبی و اصولگرایی را حفظ می‌کنند. و معتدلان هر طیف وارد این جریان می‌شوند.

آنگاه کار کردن افرادی که تا به امروز به دلیل همکاری با دولت مستقر، اصلاح‌طلب یا اصولگرا شناخته می‌شدند، با طیف روبه‌رو راحت‌تر خواهد بود.

به عنوان نمونه زمانی که آقای نجفی بر مسند شهرداری تهران تکیه زد برخی از مدیران را حفظ کرد که با انتقاد شدید هم طیفان خود روبه‌رو شد.

این در حالی است که بسیاری از مدیران دوران قالیباف در دولت اصلاحات هم پست داشته و کار کرده‌اند، که از آن جمله می‌توان به حجت‌الاسلام امرودی اشاره کرد.

میثم امرودی در دوره اصلاحات مشاور وزیر آموزش‌وپرورش بود و قبل از آن‌هم مدیرکلی بنیاد شهید استان اردبیل را عهده‌دار بود، وی پس از بازگشت از کویت به سمت قائم‌مقام معاون و سپس معاون فرهنگی-اجتماعی شهرداری تهران در دوران قالیباف منصوب شد.

این روحانی رزمنده در طول دوران مدیریتی خود در همه دولت‌ها نقش موثر ایفا کرده و رویکرد فعالیت‌های خود را همواره برمدار تعادل و کار علمی قرار داده است.

جالب آنکه در تعامل و همکاری با مسئولان ارشد ملی از راست سنتی تا چپ افراطی همواره او را متعلق به جریان خود می‌دانستند و به عنوان مدیری شش‌دانگ، دانشگاهی و خوش‌فکر از او یاد کرده‌اند. در ابتدای تصدی امرودی بر مسند معاونت فرهنگی-اجتماعی شهرداری طیف اصولگرایان شورای شهر با حضور وی مخالفت کرده و برچسب اصلاح‌طلبی به او زدند.

اما هنگام تودیع وی مهندس چمران مراسمی جداگانه برگزار کرد و در آن مراسم گفت: روزی که امرودی آمد مخالفت‌های زیادی صورت گرفت. اما امروز ما مخالف تودیع او هستیم و آقای قالیباف نیز از ایشان به عنوان یک رزمنده، جانباز دانشگاهی، روحانی پرتلاش، انسان پرکار و زحمت‌کشیده یاد کرد. قالیباف ذهن منظم و مهندسی‌شده را از ویژگی‌های امرودی برشمرد و از تلاش، نشاط و همچنین ایده‌پردازی وی در حوزه‌های فرهنگی تقدیر کرد.

از آن‌سو چهره‌های شاخص اصلاح‌طلب نیز در مراسم تودیع امرودی حاضر شدند و از تودیع او ابراز تاسف کردند و تودیع وی را مصداق زیر بار حرف زور نرفتن او دانستند.

به هر جهت آن روزها قالیباف در پی تدارک انتخابات بود و شهرداری پایتخت، آرایش انتخاباتی به خود گرفته بود. شهردار نیاز به مدیرانی داشت که خود و منابعشان را برای این منظور هزینه کنند و در این میان امرودی به دلیل روحیه فراجناحی در لیست قربانیان انتخابات 92 قرار گرفت.

این روزها اما گمانه‌زنی برخی رسانه‌ها مبنی بر تصدی وی بر سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران شنیده می‌شود که مجددا با واکنش افراطیون مواجه شده است. منتقدان می‌گویند امرودی معاون قالیباف بوده، پس یک چهره اصولگراست و با قاطبه شورای شهر و شهرداری منافات دارد.

حال آنکه بسیاری از مدیران همچون امرودی از ابتدای دوران خدمت خود در نظام جمهوری اسلامی ایران همواره مشی تعادل و فراجناحی را حفظ کرده‌اند.

در شرایطی که کشور به لحاظ مسائل اقتصادی، بین‌المللی و اجتماعی در شرایط ویژه‌ای قرار داد، لزوم حضور چهره‌های فراجناحی در بدنه اجرایی کشور بیش از هر زمان دیگری احساس می‌شود.

در این شرایط نباید به بهانه‌های حزبی و گروهی کشور را از مدیریت این افراد محروم کرد. به امید آن روز که منافع مردمی بر منافع حزبی به معنای واقعی کلمه ترجیح داده شود.

منبع: علیرضا نورانی، کارشناس مسائل فرهنگی - قانون

نظرات

مخاطب گرامی توجه فرمایید:
نظرات حاوی الفاظ نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد.

تیترِ یک

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار