فونیکس - هدر اخبار
کد مطلب: ۵۴۶۳۴۵

تجارت‌نیوز گزارش می‌دهد:

روایت خیابان‌خوابی همراهان بیمار در تهران / «دو ماه زندگی در یک چادر دو متری!»

روایت خیابان‌خوابی همراهان بیمار در تهران / «دو ماه زندگی در یک چادر دو متری!»

گوشه و کنار خیابان‌های اطراف برخی از بیمارستان‌های پایتخت، همراهان مجبورند چند ماه در گوشه خیابان، داخل ماشین یا چادر مسافرتی زندگی کنند. بدون سرویس بهداشتی و حمام. برخی دو ماه است در همین کوچه‌ها ساکن‌ شده‌اند. می‌ترسند به اقامتگاه‌های بیمارستان بروند چون شلوغ است و خطر ابتلا به کرونا بالاست. اجاره یک سوییت ۴۰ متری هم ماهی ۷ میلیون برایشان هزینه دارد!

به گزارش تجارت‌نیوز ، ساعت هفت صبح است و کم کم پتوها و وسایلشان را جمع می‌کنند. کنار دیوار ردیفی از قوطی‌های آب و وسایل دیگر گذاشته‌اند. زندگی برخی همراهان بیمار همینجاست، گوشه همین کوچه و خیابان کنار بیمارستان.

یکی از آنها دو ماه است اینجا چادر زده و یکی دیگر، ۱۰ روز و آن یکی تازه جایش را پیدا کرده برای روزها یا شاید هفته‌های بعد. برخی چادر دارند و برخی هم در ماشین می‌خوابند. بلاتکلیف هستند و نمی‌دانند این وضعیت تا کی ادامه دارد. بیماری عزیزشان جدا، هزینه درمان جدا، حالا آوارگی هم به این مشکلات اضافه شده است.

تمام زندگی‌شان در یک چادر کوچک یا ماشین خلاصه شده. شب و روزشان همینجا می‌گذرد. زیر نور آفتاب. بدون سرویس بهداشتی و حمام. بدون یک وعده غذای خانگی و بدون یک چشم خواب راحت.

سیاهی زیر چشم‌هایش نشان از بی‌خوابی و خستگی می‌دهد. زن جوانی با کیسه‌های دارو در دستش کنار چادر ایستاده است، می‌گوید: «دو ماه است اینجا چادر زده‌ایم، از خوزستان آمده‌ایم. دوست و آشنایی هم اینجا نداریم.»

می‌گوید: «شب و روزمان همینجا می‌گذرد و نمی‌دانیم کی قرار است همه اینها تمام شود.» و اشاره می‌کند به پتو و وسایل دیگر کنار کوچه. از کیسه دارو، یک جعبه آمپول نشان می‌دهد و می‌گوید: «۳۰ میلیون تومان برای این دادیم، آن هم به زحمت پیدا کردیم. چهار بسته دیگر هم باید بخریم. هر ۸ ساعت یکی از اینها را باید به کودکم که تومور مغری دارد، تزریق کنند.»

بریده بریده با بغض حرف می‌زند. همسرش حرفش را ادامه می‌دهد: «خانه را فروختیم برای این داروها، یک بسته آمپول دیگر هم باید بخریم ۲۸۰ میلیون تومان. دیگر نمی‌دانیم چه کنیم!»

3 16

کرونا در کمین کودکان با بیماری زمینه‌ای

تعداد خانواده‌هایی که در کوچه پس کوچه‌های اطراف بیمارستان زندگی می‌کنند، کم نیست. هر کدام از شهری، چند صد کیلومتر دورتر آمده‌اند اینجا تا روند درمان بیمارشان را دنبال کنند. اما کنار بیمار زندگی خودشان با مشکلاتی مواجه است.

بیمارستان‌ها برای همراهان بیمار اقامتگاه دارند. اما تعداد این اقامتگاه‌ها بسیار کم و تقاضا برای آنها بسیار زیاد است. این شلوغی و تجمع در مکان سربسته می‌تواند خطر ابتلا به کرونا را بیشتر کند. آن هم برای خانواده‌هایی که بیمارانی با بیماری خاص دارند!

دردشان یکی دو تا نیست. برخی خانه و زندگی‌شان را فروخته‌اند به امید درمان و بهبود فرزندشان. اما حالا هم خانه ندارند، هم امکانات زندگی و هم باید نگران باشند که مبادا در شلوغی بیمارستان، بیمارشان به کرونا مبتلا شود.

یکی از همراهان بیمار در بیمارستان مفید می‌گوید: «اینجا خیلی شلوغ است. بعضی از کودکان فقط برای ابتلا به کرونا اینجا بستری می‌شوند اما بعضی هم اینجا کرونا می‌گیرند و می‌میرند! نگرانیم و کسی هم صدایمان را نمی‌شنود.»

مشکل بعدی داغی هوا و گرما و نبود سرویس بهداشتی و حمام. یکی از همراهان بیمار که درخیابان نزدیک بیمارستان چادر زده، می‌گوید: « از ایلام آمدیم، اینجا یکی از آشنایان خانه دارد اما نمی‌توانیم هر روز مزاحم آنها شویم. فقط برای حمام آنجا می‌رویم.»

این در حالیست که برخی از همراهان بیمار شانس اینکه در شهر دوست و آشنایی داشته باشند را هم ندارند. حالا اگر مدت اقامتشان در تهران طول بکشد، وضعیت برایشان دشوارتر هم می‌شود. از حمام خبری نیست و برای سرویس بهداشتی هم باید مدام به بیمارستان بروند.

5 8

چرا همراهان بیمار به اقامتگاه نمی‌روند؟

اما چرا همراهان بیمار از اقامتگاه‌های کنار بیمارستان استفاده نمی‌کنند؟ یکی از آنها می‌گوید: «در اقامتگاه مشکل رفت و آمد داریم و نیمه شب اگر بیمارمان به چیزی نیاز داشت، امکان خروج و پیگیری نداریم.»

مسئول اطلاعات یکی از بیمارستان‌ها هم با تائید این موضوع می‌گوید: «۷ شب تا ۷ صبح همراه بیمار می‌تواند اقامت داشته باشد. نمی‌تواند ساعت ۱۲ شب از آنجا خارج شود. برای اقامت هم باید هر روز عصر از بخش مربوطه در بیمارستان نامه بگیرد تا بتواند در اقامتگاه بماند.»

یکی از مددکاران بیمارستان مفید هم می‌گوید: «اقامتگاه فقط برای یک نفر همراه بیمار است. رفت و آمد او هم محدودیت دارد. اقامتگاه هم رایگان است.»

اما گویی این رایگان بودن، بسیاری از همراهان بیمار را قانع نمی‌کند و عطایش را به لقایش بخشیدند. محمد که از تبریز به تهران آمده است و در کنار بیمارستان امام خمینی چادر زده است، می‌گوید: «اقامتگاه شلوغ است، ترس از کرونا داریم. همینجا کنار این خیابان با همه سختی‌هایش بهتر است. از طرفی اگر نصف شب وضعیت اورژانسی برای بیمار پیش آید نمی‌توانم از آنجا خارج شوم.»

در این شرایط داشتن ماشین یک امکان ویژه است. برای آنها که حتی ماشین ندارند ماجرا سخت‌تر است. شب را باید روی صندلی‌های حیاط بیمارستان صبح کنند. بدون هیچ امکاناتی. نه وسیله پخت غذا دارند و نه جایی که یک ساعت زیر باد کولر آن خنک شوند یا جایی که سر ظهر یک ساعت آنجا استراحت کنند.

6 7

سوییت ۷ میلیون تومانی پیشنهاد مالکان!

اجاره سوییت و خانه گزینه دیگری است که همراهان بیمار پیش روی دارند. روی بعضی از دیوارهای کنار بیمارستان آگهی اجاره سوییت کوتاه مدت و بلند مدت چسبانده‌اند. رهن نمی‌خواهند اما اجاره باید روزانه پرداخت شود.

یکی از کسانی که نزدیک بیمارستان شریعتی آگهی اجاره سوییت گذاشته، می‌گوید: «سوییت نزدیک بیمارستان است و همه امکانات هم دارد. ۴۰ متری است و شبی ۲۵۰ هزار تومان.»

یکی دیگر از مالکان هم می‌گوید: «سوییت فول امکانات دارم. اگر تعداد همراهان سه نفر است سوییت ۶۰ متری را پیشنهاد می‌کنم. شبی ۲۵۰ هزار تومان هم می‌گیرم. رهن هم لازم نیست.»

به عبارتی اگر روند درمان بیمار یک ماه طول بکشد برای یکی سوییت ۴۰ یا ۶۰ متری، هفت میلیون و ۵۰۰ هزار تومان و برای یک هفته باید حدود یک میلیون و ۷۰۰ هزار تومان بپردازد. اما این رقم با جیب بسیاری از همراهان بیمار همخوانی ندارد. در کنار هزینه‌های سرسام آور درمان که برخی حتی بیمه هم ندارند، اجاره سوییت پیشنهادی است که با جدیت آن را رد می‌کنند.

همه اینها کنار هم باعث می‌شود همراهان بیمار همان گوشه خیابان را انتخاب کنند و خطرات کرونا، نبود امکانات بهداشتی و البته شب در خیابان ماندن را هم به جان بخرند. در خیابان بمانند تا زمانی که پزشک بیمارشان را ترخیص کند و صدها کیلومتر مسیر آمده را برگردند. این وضعیت همراهان بیمار نه مال امروز است و نه دیروز، مشخص هم نیست تا کی ادامه دارد!

اما سوال مهمی که وجود دارد این است که چرا باید تمام امکانات درمانی، در تهران متمرکز باشد تا برخی مجبور باشند چند صد کیلومتر راه بیایند تهران و آواره کوچه و خیابان شوند. برخی از خوزستان اینجا آمده‌اند، برخی از تبریز و برخی از استان‌های شمالی. وجود یک بیمارستان مجهز در این شهر و استان‌ها سبب می‌شد آنها حداقل مجبور نباشند چند هفته و چند ماه در یک چادر دو متری زندگی کنند. حداقل آن زمان دردشان فقط یکی بود. بیماری یکی از عزیزانشان.

نظرات

مخاطب گرامی توجه فرمایید:
نظرات حاوی الفاظ نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد.