روستایی که همه اهالی آن آتشنشان هستند
در ۶۵ کیلومتری شهر مرودشت فارس روستایی زیبا و کوهپایهای قرار گرفته که اهالی آن همه آتشنشان هستند.
به گزارش تجارتنیوز ، صحبت از روستای گلمکان است که در انتهاییترین نقطه دهستان ابرج واقع شده و این روزها به لطف طبیعت منطقه هم شهرت یافته است.
کافیست آتش بساط سوختنش را در نقطهای از منطقه پهن کند، زنان و مردان روستای گلمکان امانش نمیدهند. داوطلبانی که با ابتداییترین ابزاری که در اختیار دارند به جنگ آتش میروند تا طبیعت از سوختن در امان بماند.
عمر تیم اطفای حریق این روستا از ۵ سال بیشتر است و حدود ۸ ماهی میشود که خانه هلال روستا نیز شکل گرفته است تا فعالیتهای داوطلبانه اهالی روستا در آن سروسامان بیشتری به خود بگیرد. از وقتی چراغ خانه هلال روستای گلمکان روشن شده، گستره فعالیتهای داوطلبانه مردم آن هم بیشتر شده است؛ از کمک به نیازمندان روستا گرفته تا برگزاری دورههای آموزشی و آمادگی اهالی هنگام رویارویی با بلایای طبیعی.
آتش که به جان دشت «چوگان» شهرستان فیروزآباد افتاد، کسی فکر نمیکرد مهارش بیش از ۵ روز طول بکشد. زمینهای خشک و درختان میسوختند و تلاش اهالی روستاهای اطراف در کنار نیروهای منابع طبیعی راه به جایی نمیبرد. مردم خسته از تلاش بیوقفه بودند و زبانههای آتش هر لحظه اراضی طبیعی بیشتری را طعمه میکرد.
پس از گذشت ۵ روز منابع طبیعی از اعضای تیم اطفای حریق روستای گلمکان درخواست کمک کرد. مردان روستا شال و کلاه کردند، زنان روستا هم بیل و آتشکوبهایی را که ساخته دست خود اهالی بود، برداشتند و مردان را راهی کردند. آنها خوب میدانند عزیزانشان را به دل آتش میفرستند اما ته دلشان قرص است.
محمدحسین حسینزاده که این روزها مسئول خانه هلال روستای گلمکان است به همراه دیگر همروستاییانش راهی منطقه شدند:
«ساعت ۵ صبح از روستا حرکت کردیم و حدود ۸ صبح به شهرستان فیروزآباد و روستای «میگلی» رسیدیم. مسیر کوهستانی را با سرعت به همراه بچهها پیمودیم. تا چشم کار میکرد زبانههای آتش بود. زمین از شدت گرما داغ شده بود و نفسکشیدن در منطقه کار آسانی نبود. روستاییانی که ۵ روز تمام به صورت شبانهروزی مشغول خاموشکردن آتش بودند، دیگر نایی برای راه رفتن نداشتند. اعضای تازه نفس ما به میدان آمدند و با توجه به تخصص و تجربهشان موفق شدند آتشی را که ۵ روز در منطقه خوشرقصی میکرد، به طور کامل خاموش کنند.»
امید منطقه شدهایم
او و دیگر همسایههایش در روستای گلمکان این روزها که فصل آتشسوزی عرصههای طبیعی و جنگلی در شیراز است، اغلب اوقات در مأموریت به سر میبرند.
آتشسوزی «دره ماری» در روستای «خانیمن» کامفیروز شمالی را هم آنها خاموش کردند: «آتش از ساعت ۱۱ در منطقه راه افتاده بود. به محض اطلاع از این حادثه با تیم ده نفرهای از اهالی روستا راهی محل آتشسوزی شدیم. مسیر سخت و صعبالعبور بود و بعد از یک کوهروی دشوار موفق شدیم به محل آتشسوزی در نزدیکیهای قله کوه برسیم. باد بهشدت میوزید و باعث میشد تا آتش شعلهورتر شده و وسعتی حدود دو هکتار از پوشش گیاهی بوتههای گون، کهکم و بلوط را در بر بگیرد. اعضای تیم ما در دو مسیر مشغول خاموشکردن آتش شدند و این تلاش تا ساعت ۵ صبح روز بعد ادامه داشت تا این که سرانجام زبانههای آتش در برابر تلاش آتشنشانان روستای ما کم آورد و خاموش شد.»
سابقه فعالیتهای داوطلبانه محمدحسین در عرصه منابع طبیعی به ۱۲ سال پیش برمیگردد: «۱۲ سال پیش بود که اداره منابع طبیعی برای جذب علاقهمندان به طبیعت به منظور حفظ و حراست این عرصهها فراخوانی را در رسانهها منتشر کرد. من هم که روستازاده و عاشق طبیعت بودم، بیمعطلی جذب این فعالیتها شدم و از اهالی روستا هم خواستم که با ما تعامل داشته باشند.»
کافی بود این پیشنهاد از زبان محمدحسین خارج شود، همه اهالی پای کار آمدند: «از آن روز به بعد ۲۰۰ زن و مرد روستا در اطفای حریق تمام آتشسوزیهای منطقه مشارکت دارند. از بین این افراد دو گروه پانزده نفره از اهالی روستا تشکیل دادیم تا در بروز حوادث خارج از منطقه هم فعالیت و مشارکت کنند.»
آتشنشانهای روستای گلمکان از داشتن تجهیزات حرفهای برای اطفای حریق محرومند و یاور همیشگیشان در این مأموریتهای داوطلبانه همان بیلی است که در اراضی کشاورزیشان به زمین میزنند: «اهالی با خلاقیت خودشان آتشکوبهای دستی ساختهاند و در کنار بیل برای خاموشکردن آتش از آن استفاده میکنند.»
جنگل حکم فرزند ما را دارد
اعضای تیم اطفای حریق روستای خوش آبوهوای گلمکان را جوانان تحصیلکرده و باارادهای مانند محمدرضا عباسی تشکیل میدهند.
او لیسانس عمران و حملونقل دارد؛ اما هر گاه مأموریتی برای تیم اطفای حریق روستا پیش بیاید او جزو نفرات نخست است که خود را به محل حادثه میرساند.
الگویش را هم «بابا صمد» معرفی میکند. یکی از موسپیدان روستا که در ماه مبارک رمضان هم از حضور در مأموریتهای اطفای حریق تیم روستا عقب نمینشیند: «بابا صمد میگوید جنگل حکم فرزند ما را دارد، چطور بنشینیم و سوختنش را ببینیم؟ این حرف آویزه گوش جوانان روستا شده است.»
از وقتی خانه هلال روستا هم راهاندازی شده است، او میکوشد کنار دیگر همسایهها و اهالی روستا آینده بهتری برای خود رقم بزند: «مردم روستای ما عاشق فعالیت در قالب یک تیم واحد هستند. عملکرد مثبت آنها در تیم اطفای حریق نشان داد که همبستگی و وحدت آنها با هم میتواند اتفاقهای خوبی را در منطقه رقم بزند.»
اجرای طرح کاروان سلامت، فراهمکردن بستر آموزش کمکهای اولیه به اهالی روستا، جذب خیرین و ارتقای کیفیت زندگی نیازمندان روستا ازجمله فعالیتهایی است که در این مدت کوتاه زیر سقف خانه هلال در حسینیه صاحبالزمان(عج) برای اهالی انجام دادهاند: «نکته قابل توجه در فعالیتهای داوطلبانه روستای ما همراهی زنان و دختران روستا پا به پای مردان است.»
تیم پشتیبانی زنان
فیروزه امیرعضدی یکی از این بانوان پای کاری است که محمدرضا تعریفشان را میکند: «مردان روستا وقتی برای مأموریتهای اطفای حریق راهی منطقه حادثهدیده میشوند، فرصتی برای آمادهکردن آب و آذوقه و وسایل ندارند ما زنان به عنوان نیروی پشتیبان این فعالیتها را انجام میدهیم و به محض به صدا درآمدن زنگ آتش دست به دست هم میدهیم و با آمادهکردن آب خنک، لقمههای نان و پنیر و وسایل آنها را راهی منطقه میکنیم. اگر آتش در حوالی روستای خودمان باشد که همراهشان میرویم و آنها را یاری میدهیم.»
از کمبود امکانات اهالی روستا میگوید و سختی کاری که باید هنگام اطفای حریق متحمل شوند: «خاموشکردن آتش در عرصههای منابع طبیعی کار آسانی نیست؛ گاه برای خاموشکردن آتش برادران، پدران و همسران زنان روستا باید روزها در منطقه حاضر باشند گاه حجم کار آن قدر زیاد است که حتی فرصت خوردن یک لیوان آب هم ندارند ما زنان با همراهی آنها تلاش میکنیم تا با رساندن آب و غذا از بی حالی و بیرمقی مردان در حین مأموریت جلوگیری کنیم.»
او و دوستانش در روستا میکوشند تا با اجرای طرحهای اشتغالزایی وضعیت اقتصادی زنان روستا را بهبود ببخشند و راهاندازی خانه هلال در ۸ ماه گذشته آنها را در این مسیر یاری کرده است: «زنان روستای ما عاشق مشارکت در فعالیتهای داوطلبانه هستند به خاطر همین اکثرشان به عضویت خانه هلال در آمدهاند ما هم تلاش میکنیم با برگزاری دورههای آموزشی و اجرای طرحهای اشتغالزایی موجب ارتقای زندگی آنها شویم. خوشبختانه با ایجاد یک مزرعه کشت گل گاوزبان در فضایی به وسعت ۲ هزار متر مربع این روزها بخش زیادی از زنان روستا مشغول به کار شدهاند.»
طبیعت سرمایه ماست
آسیه کدخدایی هم با ۳۴ سال و ۳ فرزند از زنان فعال و پای کار روستاست: «منطقه ما یک منطقه گردشگری و زیباست به خاطر همین در سالهای اخیر حوادث آتشسوزی مراتع و جنگلهایش افزایش یافته است. اهالی روستا وقتی این وضعیت را دیدند تصمیم گرفتند برای کاهش خسارتهای آتش تیمی را تشکیل دهند و هنگام بروز حوادث سریعتر وارد کار شوند. حالا تیم روستای ما امید همه منطقه شده است و آتشهای زیادی را با توجه به تبحر و تخصص اعضایش خاموش میکند.»
او که حامی طبیعت است، میگوید: «طبیعت سرمایه زندگی ماست و اگر به آن بیتفاوت باشیم، آینده فرزندانمان را به خطر انداختهایم، بنابراین باید خودمان برای مراقبت و نگهداری از آن وارد میدان شویم.»
منبع: شهروند آنلاین
منبع: آخرین اخبار اجتماعی را در صفحه جامعه تجارتنیوز دنبال کنید.
نظرات