گفتگوی اختصاصی تجارتنیوز با مهدی مطهرنیا:
برجام هنوز زنده است / دولت برای احیای توافق برجام مشتاق نیست، اما مجبور است
سفر جوزپ بورل به تهران و ابراز امیدواری وی پیرامون از سرگیری دوباره مذاکرات برجامی، امیدواریها برای احیای توافق برجام را تقویت کرده است.
به گزارش تجارتنیوز ، سفر جوزپ بورل به تهران و ابراز امیدواری وی پیرامون از سرگیری دوباره مذاکرات برجامی، امیدواریها برای احیای توافق برجام را تقویت کرده است.
گفتگوی چهارساعته جوزپ بورل و حسین امیرعبداللهیان، ابراز امیدواری مسئول سیاست خارجه اتحادیه اروپا برای آغاز دوباره مذاکرات را در پی داشت. این دیدار که بلافاصله پس از سفر لاوروف به تهران انجام شد، امیدها را برای احیای برجام زنده نگاه داشت. اما برخی از کارشناسان اعتقاد دارند بازیابی توافق هستهای کمی دشوارتر از آن چیزی است که در ظاهر دیده میشود.
مهدی مطهرنیا، آینده پژوه و استاد سیاست بینالملل معتقد است دولت مجبور است برجام را احیا کند اما هیچ اشتیاقی برای این کار ندارد. به باور این استاد دانشگاه، پس از آغاز جنگ در اوکراین، نقش روسیه نیز در پرونده هستهای ایران تغییر کرده و کرملین مواضع جدیدی را در این زمینه اتخاد میکند که بر روند مذاکرات برای احیای توافق برجام تاثیرات گستردهای داشته است.
تجارتنیوز در گفتگویی تفصیلی، نظر این تحلیلگر سیاست خارجی و آینده پژوه را پیرامون پرونده هستهای ایران جویا شده است. در ادامه متن این مصاحبه را میخوانید:
با توجه به تحولاتی که پس از خروج امریکا از توافق هستهای تاکنون رخ داده، برجام را در حال حاضر در چه موقعیتی میبینید؟
پیش از هرچیز باید توجه داشت که «برجام» از همان آغاز با چالش واژگانی مواجه بوده است؛ برجام برنامه جامع مشترک است و نه برنامه پرونده هستهای ایران! ایالات متحده امریکا نیز به برجام به عنوان تفسیری موسع در تبدیل ایران به یک کنشگر «عادی» در نظام بینالملل میاندیشد. بدین معنا وقتی درباره برجام صحبت میکنیم، باید در پی ایجاد یک فضای گفتمانی در جهت تجزیه و تحلیل آن برآییم و ابعاد مختلف را بررسی کنیم.
اما ایران درست در نقطه مقابل قرار دارد چرا که تفسیری مضیق از برجام داشته که محدود به پرونده هستهای بوده اما همزمان دچار پارادوکس است. به این معنا که ایران از یک طرف برجام را محدود به پرونده هستهای میداند و از طرف دیگر با امضای تفاهم نامه (نه تعهدنامه) خواهان برداشتن کلیه تحریمهای علیه جمهوری اسلامی ایران است. بنابراین زمانی که برجام امضا شد، مسئولیت آن را نهاد اصلی قدرت در ایران نپذیرفت. دلواپسان ظهور و بروز پیدا کردند و فرآیند اجرایی برجام به جایی رسید که درست یا نادرست امریکا از برجام خارج شد.
با این اوصاف میتوان گفت که برجام دیگر زنده نیست؟
ایران در برابر اقدام امریکا مبنی بر خروج از این توافق، از آتش زدن برجام سخن به میان آورد، اما میبینیم که جوزپ بورل، لاوروف و… به تهران میآیند. علاوه بر اینها جمهوری اسلامی ایران به سفر عالیجناب پوتین به تهران نیز امیدوار است. همه این نشانهها حاکی از زنده بودن برجام به عنوان اصلیترین گره در حوزه سیاست خارجه ایران است.
با این اوصاف نقش طرف های گفتگو در این میان چیست؟ برای مثال سفر بورل به تهران، پس از حضور لاوروف در ایران بود. این نکته را چگونه میتوان تجزیه و تحلیل کرد؟
سفر لاوروف به تهران را باید در ارتباط با وضعیت مسکو در عرصه جنگ با اوکراین مورد ارزیابی قرار داد. اگر برجام احیا شود و فضای بازی برای ایران در زمینه صدور نفت ایجاد گردد، طبیعتا رقیب اصلی و استراتژیک روسیه در بازار انرژی، ایران خواهد بود. حالا باید دید که آیا مسکو میپذیرد پرونده هستهای ایران به گونهای حل شود که تحریم های نفتی ایران برداشته شود یا خیر؟ اینجاست که آقای امیرعبداللهیان میگوید که باید منافع روسیه را نیز در نظر بگیریم. این اظهارنظر وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران مستقیما به موضوع تحریمهای نفتی روسیه مربوط میشود.
آیا چنین رویکردی منطقی است؟ به عبارتی اگر ایران در جهت رفع تحریمهای نفتی روسیه نقش ایفا کند، روسها نیز با حسن نیت پاسخ این اقدامات تهران را خواهند داد؟
پرسش اصلی دقیقا همینجاست! این موضوع نیازمند گفتگو و بررسیهای دقیق و عمیق است و نمیتوان به سادگی در این زمینه اظهارنظر کرد.
نقش اروپاییها را در این میان چگونه ارزیابی میکنید؟
نباید از نظر دور داشت که اروپای متحد در یک اتحاد با آمریکا بسر میبرد. اروپا از یک سو به آمریکا «پیوسته» است اما «وابسته» نیست. از سوی دیگر به دلیل استقلال نسبی که از ایالات متحده دارد، ایران و آینده ایران در نظم نوین جهانی و منطقهای برایشان از اهمیت ویژهای برخوردار است. از طرفی هم میخواهند میراث دیپلماتیک اتحادیه اروپا که همان «برجام» است را حفظ کنند. بنابراین به صورت «لبه چسبان» عمل میکنند؛ به این معنا که سعی دارند اصطکاک بین دو لبه را صیقل و کاهش دهند. اتحادیه اروپا در زمانهای مختلف از خاویر سولانا و کاترین اشتون گرفته تا فدریکا موگرینی و جوزپ بورل سعی داشته در طول مذاکرات، نقش کاهش دهنده اصطکاکها را بازی کند.
آیا میتوان گفت که اروپاییها نقش واسطه بین ایران و آمریکا را بازی میکنند؟
بله همینطور است، سفر اخیر بورل را نیز باید در همین چارچوب ارزیابی کرد. همانگونه که تهران، روسیه را به عنوان سخنگوی خود در مذاکره با ایالات متحده انتخاب کرده، اتحادیه اروپا نیز نماینده آمریکاییها در این مذاکرات هستند.
با این اوصاف وضعیت کنونی برجام را چگونه میبینید؟
باید توجه داشت که برجام وارد پیچ بسیار خطرناکی شده؛ هم امکان دارد که به دره سقوط کند و هم اینکه با لغزندگی شدید از این پیچ بگذرد. اما در نهایت برجام به واسطه همان تفسیر دوگانه تهران و واشنگتون گیر کرده است. در بافتار ضدیت گفتمانی تهران در برابر دولت حاکم بر نظام فدرال ایالات متحده، هیچگاه نمیتواند حل کننده مسئله ایران و آمریکا باشد که اساس موضوع است.
آیا نشانهای از وجود اراده و انگیزه برای احیای برجام را در کابینه سیزدهم مشاهده میکنید؟
دولت رئیسی برای احیای توافق برجام «اجبار» دارد، اما «انگیزه» و اشتیاق ندارد. اعضای این کابینه دارای سبقه گفتمانی ضدبرجامی و روایت ایدئولوژیک از مذاکره با امریکا هستند. اما همانطور که اشاره شد دولت اجبار دارد تا در جهت احیای توافق برجام حرکت کند. چرا که لغزندگی ناشی از اعمال تحریمهای گسترده از سوی امریکا به حدی بالا رفته که حوزههای اقتصادی، اجتماعی، محیط زیستی و… را شدیدا با خطر مواجه کرده است.
در واقع جبر زمانه باعث شده تا امکان تحقق شعارهای این جریان سیاسی که درحال حاضر قوه مجریه را در اختیار دارد، فراهم نباشد. به همین دلیل همان افرادی که برجام را ترکمانچای میدانستند و چیزی بالاتر از آن میخواستند امروز به احیای همان برجام منعقد شده در ۱۴ ژوییه ۲۰۱۵ رضایت دارند.
از طرفی هم دولت تمایل دارد (از روی جبر) که مسئله را حل کنند و جوابگوی مطالبات اقتصادی و اجتماعی مردم باشد. مشکلاتی که هم ناشی از بی تدبیریهای داخلی و همچنین فشارهای بیرونی ناشی از تحریمها است. اخیرا هم فشار نشات گرفته از وضعیت بینالمللی در پی جنگ اوکراین به موارد فوق، اضافه شده و کار را دشوارتر کرده است.
در یک کلام میتوان گفت دولت شوقی برای احیای برجام ندارد اما اجبارا تمایل به این کار دارد.
نظرات