فونیکس - هدر اخبار
کد مطلب: ۹۳۵۵۵۰

«تجارت‌نیوز» گزارش می‌دهد:

پدیده «فقرای شاغل» نتیجه سیاست‌گذاری‌های غلط اقتصادی است / فقر و ناتوانی افراد شاغل در تامین هزینه‌های اولیه زندگی

از هر سه ایرانی یک نفر فقیر است / در ابتدای دهه ۸۰ تنها ۱۰ درصد از جمعیت کشورمان زیر خط فقر بودند / پس از روی کار آمدن دولت محمود احمدی‌نژاد فقرا معادل ۲۰ درصد از جمعیت کشور را تشکیل می‌دادند

پدیده «فقرای شاغل» نتیجه سیاست‌گذاری‌های غلط اقتصادی است / فقر و ناتوانی افراد شاغل در تامین هزینه‌های اولیه زندگی

در حال حاضر یک‌سوم خانواده‌های ایرانی با وجود داشتن شغل هم نمی‌توانند از زیر خط فقر بیرون بیایند. در واقع سیاست‌های مهار فقر همچنان نتوانسته است در عرصه اجرا توفیقی حاصل کند.

به گزارش تجارت نیوز،

بر اساس آخرین آماری که از سوی مرکز پژوهش‌های مجلس اعلام‌ شده، در حال حاضر از هر سه ایرانی یک نفر فقیر است. زمانی افراد برای اینکه بتوانند هزینه‌های اولیه زندگی خود را فراهم کنند به سر کار می‌رفتند و به این ترتیب به‌راحتی می‌توانستند پدیده‌ای به نام فقر را از زندگی‌شان دور کنند، اما امروز افراد دارای شغل هم از دست پدیده فقر رهایی پیدا نمی‌کنند.

به مدد تورم افسارگسیخته و ماندگاری‌ای که طی سال‌های گذشته در کشور ما پدیدار شده است حالا دیگر یک‌سوم خانواده‌های ایرانی با وجود داشتن شغل هم نمی‌توانند از زیر خط فقر بیرون بیایند. در واقع سیاست‌های مهار فقر همچنان نتوانسته است در عرصه اجرا توفیقی حاصل کند.

از بین بردن فقر مطلق یکی از مهم‌ترین سیاست‌هایی بود که دولت سیزدهم در دستور کار خود قرار داد، اما نکته اینجاست که ماندگاری تورم در محدوده بالاتر از ۴۰ درصد سبب شد ایرانیان دچار بحرانی جدی شوند و قدرت خرید خانوار ایرانی در سال‌های اخیر بیش از پیش تحلیل برود. بررسی‌های مختلف نشان می‌دهد در ابتدای دهه ۸۰ تنها ۱۰ درصد از جمعیت کشورمان زیر خط فقر بودند؛ اما پس از روی کار آمدن دولت محمود احمدی‌نژاد فقرا معادل ۲۰ درصد از جمعیت کشور را تشکیل می‌دادند.

ایران با پدیده «فقرای شاغل» مواجه است

عضو هیات علمی مرکز پژوهش‌های مجلس در مصاحبه‌ای گفته است: «روندی که در طول دهه ۹۰ ادامه یافت موجب شد ما امروز در کشورمان با پدیده «فقرای شاغل» مواجه باشیم، یعنی افراد با وجود اینکه شاغل هستند هم نمی‌توانند هزینه‌های اولیه یک زندگی را تامین کنند. برآوردهای رسمی حاکی از این است که در ابتدای دهه ۸۰ یک نفر از هر ۱۰ نفر، در ابتدای دهه ۹۰ یک نفر از هر پنج نفر و در حال حاضر یک نفر از هر سه نفر زیر خط فقر قرار دارند.»

محمدرضا عبداللهی، عضو هیات علمی مرکز پژوهش‌های مجلس، دراین‌باره توضیح داد: «آخرین برآوردها نشان می‌دهند جمعیت فقرا در سال ۹۰ معادل ۲۰ درصد از کل جمعیت بوده است. بحران‌های اقتصادی به‌شدت بر میزان فقرا افزوده به نحوی که آخرین محاسبات نشان می‌دهد در سال ۱۴۰۱ بالغ بر ۳۰ درصد مردم کشور در تامین نیازهای اساسی خودشان ناتوان ماندند.»

او در مورد وضعیت فقر در سال ۱۴۰۲ نیز گفت: «محاسبات رسمی هنوز به‌ طور کامل انجام نشده‌ اما شواهد و قرائن نشان می‌دهند اگر بر تعداد فقرا افزوده نشده باشد، قطعاً کمتر نشده است. پس با صراحت می‌توانیم ادعا کنیم اکنون تعداد فقرای کشور به نحوی است که از هر سه ایرانی، یک نفر از تامین نیازهای اساسی و گاه کالری‌های مورد نیاز خود ناتوان است.»

این کارشناس اقتصادی در بخشی از این گفت‌وگو عوامل گسترش فقر را به تحریم‌ها، رشد اقتصاد کم، تورم بالا و استراتژی اقتصادی دولت‌ها در سال‌های گذشته مرتبط دانسته که تصور می‌کردند با افزایش ندادن حقوق کارمندان و دستمزد کارگران می‌توانند از شدت تورم بکاهند. از نظر عبداللهی، با اجرای هر سیاست تعدیلی یا تحمیل شوک جدید به اقتصاد دامنه فقر بیش از پیش گسترده می‌شود.

پیش از این مرکز پژوهش‌های مجلس در گزارش به بررسی وضعیت فقرای ایران از ابتدای سال ۹۰ تا ۱۴۰۱ دست زد و بر این اساس در سال ۹۰ فقرا ۱۹.۸ درصد از جمعیت ایران را تشکیل می‌دادند که در سال ۱۴۰۱ به بیش از ۳۰ درصد جمعیت افزایش یافت. به زبان ساده‌تر، بازوی پژوهشی مجلس برآورد می‌کند ۲۶ میلیون نفر از جمعیت ایران در ۱۴۰۱ جزو گروه فقرای مطلق محسوب می‌شدند.

افزایش بزه‌های اجتماعی حاکی از بروز بحران است

سهراب بابایی، کارشناس جامعه‌شناسی، با بیان این مطلب به تجارت‌نیوز می‌گوید: «این روزها افزایش تورم و نگرانی فردا، جامعه را در تنگنا و فشار قرار داده اما این تنها بحرانی نیست که مردم با آن دست به گریبان‌اند، متاسفانه آسیب‌های اجتماعی و در نتیجه انواع بزهکاری نیز سیر صعودی داشته و آمارهای رسمی حاکی از بروز بحران است.»

او می‌افزاید: «احساس فقر و احساس بی‌عدالتی و تبعیض، افراد را به سمت‌وسویی سوق می‌دهد که به قول رابرت مرتون، جامعه‌شناس آمریکایی، فرد دچار یکی از چهار نوع انحراف می‌شود به نام انحراف نوآورانه. بر این اساس زمانی که یک فرد کلیت اجتماعی و به دنبال آن اهداف را می‌پذیرد اما وسایل و راه‌های رسیدن به آن اهداف در دسترس‌اش نیست، در راه‌های رسیدن به آن اهداف ممکن است نوآوری (از بعد منفی) داشته باشد. برای مثال در جامعه ما ثروتمند شدن و داشتن خانه لوکس، ماشین لاکچری و... یک ارزش محسوب می‌شود؛ به این معنا که اگر فردی مالک این ابزارها باشد، هم رفاه بیشتری دارد و هم در جامعه از احترام بیشتری برخوردار است.»

بابایی توضیح می‌دهد: «در نتیجه این روش زندگی از سوی جامعه پذیرفته و تبدیل به هدف می‌شود، در حالی که راه‌های رسیدن به این هدف برای همه یکسان و عادلانه توزیع نشده و افراد برای رسیدن به هدف پذیرفته‌شده‌ای که جامعه آن را القا کرده و نهادینه شده، شروع به نوآوری می‌کنند و به قول قدیمی‌ها می‌خواهند یک‌شبه ره صدساله بروند. افرادی که دست به سرقت می‌زنند یا کسانی که به رانت، باندبازی، فساد و میان‌بر زدن‌ رو می‌آورند، از وسایل و راه‌هایی استفاده می‌کنند که کم‌کم گسترده می‌شود، در نتیجه این راه‌ها نهادینه و تبدیل به هنجار خواهد شد تا جایی‌ که اگر کسی بخواهد از راه درست به هدف برسد، غیرطبیعی و هنجارشکن تلقی می‌شود. در جامعه‌شناسی به این پدیده هنجار شدن بی‌هنجاری در جامعه گفته می‌شود.»

جامعه هر روز بیشتر از روز قبل به طرف لبه پرتگاه ناهنجاری‌های اجتماعی پیش می‌رود

این جامعه‌شناس با اشاره به اظهارات عضو مرکز پژوهش‌های مجلس و پدیده فقرای شاغل می‌گوید: «این پدیده می‌تواند زنگ خطر بلندی بیخ گوش جامعه ما باشد. وقتی افراد حتی با داشتن شغل هم توانایی تامین هزینه‌های اولیه زندگی خود را نداشته باشند یعنی ما باید انتظار هر اتفاق در زمینه رشد بزه‌های اجتماعی را داشته باشیم. یعنی جامعه هر روز بیشتر از روز قبل به طرف لبه پرتگاه ناهنجاری‌های اجتماعی پیش می‌رود.»

او ادامه می‌دهد: «در کشور ما طی سه دهه اخیر، طبقه نوظهوری پا به عرصه گذاشتند که در کمتر از ۳۰ سال جهش طبقاتی غیرمتعارفی داشتند. این طبقه نوظهور، یک‌شبه ره صدساله رفته‌اند، در شمال شهر ساکن شده‌اند، ماشین‌های چندمیلیاردی سوار می‌شوند، ویلاهای لاکچری دارند و شرکت‌هایی با درآمدهای نجومی. زمانی‌ که افراد جامعه می‌بینند برخی در یک زمان کوتاه به جایگاه بالا می‌رسند، احساس تبعیض شدید و ریشه‌ای به وجود می‌آید.»

بزه‌ها در خلأ به وجود نمی‌آید و به ساختار اجتماعی و ریشه‌ها بازمی‌گردد

بابایی در پایان می‌گوید: «این احساس تبعیض اولین عاملی است که باعث می‌شود هر فرد برای رسیدن به خواست‌های حداقلی که از آن محروم است به سوی بزه اجتماعی گام بردارد. در واقع مسائل و معضلات و بزه‌ها در خلأ به وجود نمی‌آید و به ساختار اجتماعی و ریشه‌ها بازمی‌گردد، اما متاسفانه ما به معلول‌ها و مسائل درجه چندم می‌پردازیم و می‌خواهیم با توجه به آنها شرایط را اصلاح کنیم. این کار مثل آن است که برای پاکیزه کردن آب یک رود از میانه رود شروع به پاک کردن کنیم، در حالی که منبع آلودگی در سرچشمه رود است؛ این زحمات و تلاش‌ها مثال آب در هاون کوبیدن است.»

نظرات

مخاطب گرامی توجه فرمایید:
نظرات حاوی الفاظ نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد.