معصومه اشتیاقی، دکتری جامعهشناسی و پژوهشگر شهر و محیط زیست در گفتوگو با «تجارت نیوز» مطرح کرد:
نادیده گرفتن زنان در سازگاری با بحران آب/ وضعیت کنونی زنان در داستان آب ادامه نگاه در دیگر عرصههای اجتماعی است
لایههای پنهان و عمیقتری از موضوع فقدان توجه به حضور زنان در عرصههای اجتماعی وجود دارد. در داستان آب یک قسمت از کل پازل روند برقراری عدالت توزیعی و عدالت جنسیتی را میتوان دید.
شناسایی ذینفعان متاثر از مسائل اجتماعی، اقتصادی و محیطزیستی به شیوه درست روبهرو شدن با این مسائل کمک شایانی میکند. بیتوجهی بر مسائل گروههای مغفول علاوه بر آسیبهایی که افراد این گروهها متحمل میشوند، جامعه را از برکات مشارکت ایشان در توسعه محروم میکند.
زنان جزو گروههای تحت تاثیر کمبود آب هستند و مشارکت آنها در ساختارهای اجتماعی و اقتصادی محدود است. نادیده گرفتن نقش زنان و بیتوجهی به ظرفیت آنها مسائل بسیاری در بحران آب به وجود میآورد و سازگاری با این بحران را دشوار میکند. به این انگیزه با معصومه اشتیاقی، دکتری جامعهشناسی و پژوهشگر شهر و محیط زیست، گفتوگو کردیم.
زنان جزو اولین گروههای تحت تاثیر کمبود آب هستند
معصومه اشتیاقی دراینباره به تجارتنیوز میگوید: «زنان با توجه به نقشهای اجتماعیشان وظیفه اصلی را در جمعآوری، توزیع و حفاظت از آب برای تامین نیازهای خانواده بر عهده دارند. زنان در جوامع محلی از نزدیکترین شاهدان وضعیت آب به شمار میآیند. همچنین جزو اولین گروههای اجتماعی هستند که پیامدهای کمبود آب و خشکسالی زیستشان را نشانه میگیرد. یکی از نمودهای این تاثیرات حمل و کولبری آب خانه و طی مسافتهای طولانی از سوی زنان است که سلامت و کیفیت زندگی آنها را تحتالشعاع قرار میدهد.»
بحران آب چرخه فقر را بازتولید میکند
او ادامه میدهد: «هنگام مواجه با کمآبی زنان و دختران زمان بیشتری صرف جمعآوری آب میکنند. زنان به همراه دختران خانواده، به طور هنجاری و سنتی تهیه غذا، نظافت و بهداشت منزل و شستوشو و رسیدگی به باغ و حیوانات را بر عهده دارند. این امر فرصتهای یادگیری، سلامت و فراغت آنان را نشانه میگیرد. چنین است که زنان قبل از مردان و بیشتر از مردان درگیر مساله کمآبی میشوند. در جنوب و جنوب شرق ایران روستاهای بسیاری لولهکشی آب شرب ندارند و با بحران شدید کمآبی و خشکسالی دستوپنجه نرم میکنند. آب به میزان کم موجود و بعضاً خریدنی است. این مساله چرخه فقر را بازتولید میکند.»
هزینه بحران آب برای زنان و دختران محاسبه نمیشود
معصومه اشتیاقی اضافه میکند: «مساله فراتر از نگاه جنسیتی به موضوع است. مساله این است که در تنظیمگری و دستیابی به فرصتها، برابری جنسیتی در زمان بحران آب مد نظر قرار گیرد. هزینهای که زنان و دختران بابت بحران کمآبی میپردازند، اساساً در جایی محاسبه نمیشود. قربانی خواندن زنان در بحران کمآبی نتیجه نقش سنتی زن است. زن در این نگاه سنتی هیچ ارزش و اهمیتی در اقتصاد و بازار رسمی ندارد و به حقوق و دستمزدش توجهی نمیشود. در چنین ساختاری به عنوان نیروی کار غیررسمی و ارزان، تهیه آب وظیفه زنان است.»
مساله زنان در جوامع درگیر با بحران آب موضوعی دستچندم است
معصومه اشتیاقی توضیح میدهد: «هیچ نشانی از خدماتی که زنان روستایی هنگام کمآبی در خانواده و برای تابآوری جامعه محلی ارائه میدهند در گزارشها نیست. در برنامههای مدیریت و حکمرانی آب به نیازهای زنان و دخترانی که با زمان، سلامت و امنیتشان هزینه کمآبی را میپردازند پاسخ داده نشده است. به این موضوع به مثابه موضوعی دستچندم نگاه میشود.»
زنان میتوانند در سازگاری با کمبود آب نقش مهمی ایفا کنند
معصومه اشتیاقی ادامه میدهد: «در نخستین گام روبهرو شدن با مساله، تلاشها و اقدامات باید به سمتی برود که زنان نه قربانیان کمآبی، که ناجیان آب باشند. در مناطقی که با بحران کمآبی و خشکسالی مواجهاند، مردان ناچار از مهاجرت فصلی برای کار در مناطق دیگر میشوند. چرا در این مناطق برنامههای توانمندسازی زنان و کارآفرینی غیروابسته به آب توسعه نمییابد؟»
دانش بومی زنان در جوامع محلی ظرفیت شایان توجهی است
معصومه اشتیاقی میافزاید: «کمآبی با خود فقر میآورد و به دنبال فقر ناتوانی میآید. در اهداف توسعه پایدار بر دسترسی به عدالت و فرصتهای برابر تاکید میشود. این در حالی است که ما در بحران آب شاهد اوج بیعدالتی ساختاری در تعامل با جامعه محلی هستیم. زنان بیصدایان بیقدرت در بحران آب هستند و به مشارکت فراخوانده نمیشوند. در حالی که پتانسیل زیادی در زنان جوامع محلی به واسطه دانش بومی وجود دارد که زیر سایه نقشهای سنتی و هنجاری مورد انتظار از آنها کشته و دفن شده است.»
تقلیل نقش زنان در سیاستگذاری و مدیریت آب رویکرد درستی نیست
معصومه اشتیاقی میگوید: «تلقی سیاستگذاران از مشارکت زنان در بحران آب، تقلیل نقش به مدیریت مصرف آب در خانه است. اگرچه صحیح است که زنان نقش مهمی در خلق عادات و سبک زندگی معطوف به مدیریت پایدار مصرف در خانواده ایفا میکنند، اما این تمام داستان سیاستگذاری و حکمرانی آب و مشارکت زنان نیست. متاسفانه در سطوح کلان در اکثر حوزهها میزان مشارکت رسمی زنان بسیار پایین است. مقایسه میزان زنان تحصیلکرده در رشتههای مختلف با میزان مشارکت در اقتصاد طبق آمارهای مرکز آمار خود گواه بزرگی بر نگاه مسلط بر مشارکت واقعی زنان است.»
وضعیت کنونی زنان در داستان آب ادامه نگاه در دیگر عرصههای اجتماعی است
معصومه اشتیاقی توضیح میدهد: «لایههای پنهان و عمیقتری از موضوع فقدان توجه به حضور زنان در عرصههای اجتماعی وجود دارد. در داستان آب یک قسمت از کل پازل روند برقراری عدالت توزیعی و عدالت جنسیتی را میتوان دید.»
جایگاه زنان در نظام مالکیت مشارکت آنها را محدود میکند
معصومه اشتیاقی در ادامه میگوید: «در نظام سنتی آب، مردان کار تقسیم آب را بر عهده داشتند. در نظام دولتی نوین نیز باز مردان درباره مدیریت آب تصمیمهایی میگیرند که مطابق با منافعشان باشد. زنان در نظام سنتی آب و آبیاری، نیروی کمکی پشتصحنه بودهاند. همچنین از گذشته تاکنون به دلایل مختلف از جمله قوانین ارث، در نظام مالکیت آب و زمین جایگاه چندانی ندارند. حال آنکه زنان نهتنها در بخش آب خانگی بلکه در بخشهای کشاورزی، دامداری و حتی در مناطق جنوب ایران در ماهیگیری و امور حاشیه تالابها فعالیت میکنند. باید به این شکافها رسیدگی شود. در مساله آب اساساً تحلیل بر مبنای جنسیت نداریم در صورتی که زنان به طور مشخص اولین مسئولان تامین آب در جوامع بومی و روستایی محسوب میشوند.»
زنان جوامع درگیر با کمآبی در تقاطع نابرابری قرار دارند
معصومه اشتیاقی موضوع نابرابری متقاطع را مطرح میکند: «در مناطق روستایی بایر گذاشتن زمینهای کشاورزی به دلیل کمآبی، وضعیت اشتغال و اقتصاد خانواده را تحت تاثیر قرار میدهد. عدهای از مردان به دنبال کار مجبور به مهاجرت فصلی میشوند و زنان و فرزندان خانواده با هزار مساله در روستای بیآب تنها میمانند. این زنان عمدتاً به دلیل فقر و شرایط اجتماعی کمسواد و فاقد شغل رسمی با حقوق و دستمزد برای تامین پایدار معیشت خود و خانواده هستند. قرار گرفتن متغیر کمآبی در کنار شکاف طبقاتی، شکاف اجتماعی، شکاف فرهنگی، شکاف قومیتی و جنسیتی نابرابری درهمتنیده و بههمقفلشده را پدید میآورد.»
نابرابری متقاطع توسط بحران آب تشدید میشود
او در ادامهی صحبت درباره نابرابری متقاطع میگوید: «پدیده نابرابری متقاطع را میتوان بهخوبی در نقاط کمآب ایران، بهویژه روستاهای سیستانوبلوچستان و خراسان جنوبی، مشاهده کرد. بازماندگی از تحصیل، ازدواج در سن پایین یا ازدواج با اجبار خانواده، افت مراقبتهای مرتبط با بهداشت و سلامتی و… از پیامدهای نابرابری متقاطعی هستند که توسط بحران آب تشدید میشود.»
تسهیلات لازم برای تغییر پارادایم صورت نگرفته است
او ادامه میدهد: «اقتصاد روستایی در درجه اول وابسته به کار آببر است. برای کارآفرینی بدون وابستگی به آب ساکنان جوامع محلی درگیر بیآبی تشویق و تسهیل شرایط صورت نگرفته است. سالهاست بهرغم مواجهه با تنش و بحران آب تغییر رویکرد و برنامه ندادهایم در حالی که دنیا به سمت شکوفایی اقتصاد هنر و اقتصاد گردشگری و اقتصاد بومی حرکت کرده است. در این میان، زنان تهیدست و بیصدا اولین متاثران این کمکاری ساختاری هستند.»
محروم ماندن از ظرفیت مشارکتی زنان منجر به سازگاری با کمآبی نمیشود
معصومه اشتیاقی میگوید: «وضعیت کمآبی، سیاستهای مختلف مبتنی بر سازگاری را میطلبد. در ایران کمیته نیمهجان سازگاری با کمآبی داریم اما عملاً اقدام درخوری به طور علمی انجام نداده است. در موضوع مشارکت دادن زنان نیز بسیار ضعیف و کمرنگ عمل کرده است. زنان قادرند با سرمایه اندک، کارآفرینانی مهم برای ایجاد درآمدهای پایدار برای خود و خانوادهشان باشند. از ظرفیتهای دانش بومی زنان در جوامع محلی بهرهبرداری نمیشود. زنان روستایی میتوانند با توجه به ظرفیتهای فردی و محیطیشان خلق فرصت کنند. البته لازم است آگاهی زنان را درباره روشها و شیوههای مشارکت فعالانه نیز بالا برد.»
سازمان ملل متحد پیش از این به ارتباط آب و جنسیت توجه نشان داده است
معصومه اشتیاقی ادامه میدهد: «سازمان ملل در دهههای 70 و 80 میلادی به ارتباط مساله آب و جنسیت توجه نشان داد و دولتها را موظف کرد زنان را در مدیریت منابع آب به کار گیرند. بر اساس آخرین گزارشهای بنیاد مشارکت آب در سال 2021 هنوز دولتها در این زمینه اقدام شایان توجهی انجام ندادهاند.»
تجارب کشورهای دیگر اثر مثبت مشارکت زنان در سازگاری با کمآبی را نشان میدهد
معصومه اشتیاقی برزیل را به عنوان نمونه مثال میزند: «مشارکت زنان در مدیریت پایدار آب در برزیل با طرح یک میلیون آبانبار روستایی باعث تغییرات اساسی در مدیریت آب خانگی شده است. اجرای این طرح تاثیرات بسیاری بر وضعیت مشارکت و زندگی زنان و برابری جنسیتی گذاشت. این موارد در ایران کمتر بروز میکنند چون زنان و بهویژه زنان روستا به قدرت خودشان آگاهی کمتری دارند.»
دوگانهی "مرد تامینکننده و زن تامینشونده" بر جامعه سایه انداخته است
او سپس به دوگانه "مرد تامینکننده و زن تامینشونده" اشاره میکند: «واقعیت این است که ما به لحاظ هنجارهای سنتی و کلیشهای دوگانه "مرد تامینکننده و زن تامینشونده" را در حافظه جمعیمان داریم. این دوگانه بر همه ابعاد روابط اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی جامعه سالهای سال سایه انداخته است.»
به رسمیت شناخته شدن زنان تاثیر مهمی در شیوه مشارکت دارد
معصومه اشتیاقی درباره دوگانه مذکور بیشتر توضیح میدهد: «این دوگانه در داستان آب بدین شکل است که مرد به سبب نقش تامینکنندگی بالای هرم قدرت در خانواده و زن تامینشونده در زیردست قرار میگیرند. در این الگو به نقش پررنگ زنان در اقتصاد غیررسمی خانواده، در بخشهای خانگی و کشاورزی بیرون از خانه، توجهی نمیشود. زنان زمان و توان خود را با جمعآوری و ذخیره آب و مواد اولیه و پختوپز صرف تامین امنیت غذای خانواده میکنند. علاوه بر آن وظیفه تامین بهداشت و نظافت را نیز بر عهده دارند. اما مرد است که امکان حضور در بازار و به رسمیت شناخته شدن و کار و دستمزدش را در اقتصاد رسمی پیدا میکند.»
تنظیمگری امر اجتماعی نباید بر مبنای کلیشهها باشد
او صحبتهای خود را اینچنین به پایان میرساند: «قوانین و حقوق میان زنان و مردان به گونهای برابر توزیع نشده است. تغییرات اجتماعی رخ میدهند؛ پس نیازمند قوانین و حقوق منطبق بر مقتضیات اجتماعی و اقتصادی زمان هستیم. زن امروز با زن 40 سال پیش در ابعاد بسیاری متفاوت است. این گزاره درباره مردان نیز صدق میکند. تنظیمگری امر اجتماعی نباید بر مبنای کلیشهها و هنجارهای سنتی باشد.»
نظرات