فهیمه نظری، جامعهشناس، مدرس و پژوهشگر اجتماعی در گفتوگو با «تجارتنیوز»:
اثر مثبت اشتغال زنان به جامعه سرریز میشود
تغییر رویکرد در سیاستهای کلان مربوط به امور زنان الزامی است
یک جامعهشناس معتقد است: اشتغال علاوه بر حق فردی، حق اجتماعی زنان نیز هست. اثر مثبت اشتغال زنان به جامعه سرریز میشود. اشتغال زنان کلیشههای بسیاری را در جامعه میشکند و جامعه را به سمت برابری جنسیتی میبرد.
اثر اشتغال در زندگی فردی و اجتماعی افراد را نمیشود انکار کرد. از طرفی اشتغال نقش مهمی در توسعه اقتصادی و اجتماعی زنان ایفا میکند. در سال 2023 میزان اشتغال زنان در ایران 14 درصد اعلام شده است که فاصله زیادی با جهان دارد. با توجه به این نکته که حق اشتغال برای افراد محفوظ است و همچنین نقش مهم اشتغال در توسعه اقتصادی و اجتماعی و ظرفیت زنان در این عرصه، با فهیمه نظری، جامعهشناس، مدرس و پژوهشگر اجتماعی، به گفتوگو پرداختیم.
***
قوانین ایران به طور کلی حق اشتغال را بدون تفکیک جنسیتی به رسمیت میشناسد
* درباره اشتغال زنان به عنوان حق فرد و همچنین به عنوان حق جامعه چه میتوان گفت؟
از دو منظر میتوان به موضوع اشتغال زنان به عنوان حق فرد و حق جامعه نگاه کرد. در قرن حاضر در جوامع دینی و سنتی، نگاه دینی معتقد است زنان میتوانند در جایگاههای شغلی بسیاری حضور اجتماعی و مشارکت داشته باشند. این نگاه محدودیتهایی را نیز قائل میشوند. فقها اصل اشتغال زنان را در صورت لزوم جایز میشمرند اما محدودیتهایی نظیر موافقت شوهر را نیز مطرح میکنند. برخی نیز معتقدند زن میتواند بیرون از خانه کار کند اما وظیفه اصلی او امور خانه و خانواده و تربیت فرزند است.
نگاه دوم از منظر قانون است. در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران قید شده است که زن و مرد از نظر تحصیل و اشتغال با رعایت موازین اسلام دارای حقوق اجتماعی هستند. قوانین ایران به طور کلی حق اشتغال را بدون تفکیک جنسیتی به رسمیت میشناسد.
اشتغال حق اجتماعی زنان است
به لحاظ حقوقی، مطابق اصل 28 قانون اساسی هر شخص حق مبادرت به شغلی را که بر آن مایل است داراست مشروط بر اینکه مخالف با اسلام و حقوق دیگران نباشد. در اصل 21 قانون اساسی نیز بیان شده است که دولت وظیفه دارد حقوق زنان را تضمین و زمینه مساعد برای رشدشان را فراهم کند. در جامعه ما بحث دینی نیز مطرح شده است که به آن اشاره کردم.
اشتغال علاوه بر حق فردی، حق اجتماعی زنان نیز هست. اثر مثبت اشتغال زنان به جامعه سرریز میشود. اشتغال زنان کلیشههای بسیاری را در جامعه میشکند و جامعه را به سمت برابری جنسیتی میبرد.
*وضعیت وخیم اشتغال زنان در ایران نشانه کدام واقعیتهای اجتماعی است؟
در اصل 28 قانون اساسی حق اشتغال برای همه (منجمله زنان) تضمین شده است. مطابق این اصل هر کسی حق دارد شغلی را که به آن مایل است انتخاب کند مشروط بر اینکه مخالف با اسلام و منافع عمومی نباشد. قانون میتواند پشتیبان حقوق زنان باشد و زمینه مناسب برای رشدشان را فراهم کند. واقعیتهای اجتماعی اما به گونه دیگری است و با قانون نوشتهشده روی کاغذ مغایرت دارد. وضعیت زندگی زنان حتی در موارد مجاز با قانون مطابقت ندارد. وضعیت اشتغال ایشان نیز چنین است.
قوانین برای اشتغال زنان محدودکننده است
محدودیتهای خاصی برای اشتغال زنان ایجاد شده است. قانونگذار در کنار قائل شدن حق اشتغال برای زنان، قوانین محدودکنندهای نیز وضع کرده است. برای مثال در ماده 1171 قانون مدنی، شوهر میتواند با تایید دادگاه همسرش را از اشتغال منع کند.
نیاز به اجازه همسر در برخی مشاغل و توانایی منع از اشتغال با حکم دادگاه، روی آزادی زنان در انتخاب شغل محدودیتهایی اعمال میکند. بهرغم تضمین شدن اشتغال در قانون، محدودیتها و تبعیضهایی وجود دارد که موجب نابرابریهای قابل توجهی در اشتغال زنان میشود. آنچه روی کاغذ مکتوب شده است تفاوتهای بسیاری با واقعیت زندگی زنان دارد. میان قانون و اجرای آن هم فاصله زیادی وجود دارد.
*چه عواملی باعث میشود زن در ایران بهدرستی سوژه سیاستگذاری مسائل مرتبط با اشتغال نباشد؟
قوانین از نقش حمایتی نیز بیبهرهاند. در مواردی که زن از اشتغال منع میشود، قانونگذار تدبیر جایگزینی برای جبران ندارد. توجه نشده است که درآمد زن در این موارد از کجا باید تامین شود. این شیوه قانونگذاری جلوی مشارکت اقتصادی و اجتماعی زنان را میگیرد. موانع قانونی و ساختاری، فقدان رویکرد سیستماتیک در سیاستگذاریهای مربوط به اشتغال زنان را نشان میدهد. زنان در سطح کلان نادیده گرفته شدهاند و بهدرستی در جایگاه سوژه نگاه قانونگذار و سیاستگذار قرار ندارند. عزمی برای بهروزرسانی و اصلاح قوانین نیز مشاهده نمیشود.
زنان در عمل با چالش نابرابری دستمزد مواجهاند
یکی از موانع در مبحث اشتغال زنان، تبعیض در شرایط کار است. طبق قانون کار تبعیض میان زن و مرد در شرایط کاری یکسان ممنوع است. واقعیت جامعه اما بازتابدهنده اجرایی شدن این قانون نیست. در عمل زنان با چالش نابرابری دستمزد مواجهاند. کارفرماها به دلیل نگرشهای فرهنگی و اجتماعی در جامعه ایران در ازای کار یکسان با مردان، حقوق کمتری به زنان پرداخت میکنند.
دستهای موانع بر سر راه اشتغال زنان، فرهنگی و اجتماعی قرار دارد. زنان در نگاه سنتی خانواده و جامعه بیشتر به عنوان مراقب و خانهدار دیده میشوند نه نانآور. این نگرش موجب میشود کمتر مورد توجه قانونگذار و سیاستگذار قرار بگیرند و از فرصتهای شغلی دور بمانند. هنوز در جامعه افرادی یافت میشوند که به طور کامل پذیرای نقشهای جدید برای زنان نیستند.
همچنین نرخ بیکاری در جامعه ایران بسیار بالاست. مردان بیکار در اولویت قرار دارند. زنان تحصیلکرده بیکار پرشمارند. بازار و جامعه معمولاً مردان بیکار را برای فرصتهای شغلی جذب میکنند. موقعیتهای شغلی برابر توزیع نمیشوند. این عوامل باعث میشود زنان نتوانند به طور موثر در فرایندهای اقتصادی شرکت کنند. در شرایط بیکاری، زنان به منابع مالی و حمایتهای لازم برای شروع کسبوکار دسترسی ندارند. فقدان حمایت مالی یکی دیگر از موانع اشتغال زنان است.
*شیوه درست برخورد سیاستگذار با مساله اشتغال زنان چگونه باید آغاز شود؟
نگاه قانونگذار و سیاستگذار باید تغییر کند. این مهم صورت نمیگیرد مگر اینکه برنامههای آموزشی و فرهنگی در سطوح پایین جامعه اجرا شوند و مطالبات کمکم به گوش سطوح بالاتر برسند تا قوانین درست شوند. تا زمانی که تغییر نگرش اجتماعی نسبت به نقش زنان صورت نگیرد، نمیشود از جامعه درخواست مشارکت داشت. در این شرایط نمیتوان ادعا کرد زنان و مردان با هم برابرند، بهخصوص اینکه پیرو ادعای اسلامی بودن، در کشور ما قوانین اسلامی حاکماند.
دولت و حاکمیت باید آموزش و آگاهیبخشی را در راستای تغییر نگرش کنونی نسبت به نقش زنان به جامعه تزریق کند. تدوین قوانین مربوط به ارتقای حقوق زنان، حمایت از کارآفرینی و ایجاد فرصتهای شغلی، با بهبود وضعیت فردی زنان موجب پیشرفت جامعه میشود.
توسعه سیاستهای جامع و سیستماتیک الزامی است. در سطح کلان باید نیازها و چالشهای زنان را شناسایی کنند و راهکار عملی ارائه دهند. دسترسی به منابع مالی و آموزش کافی برای زنان در نظر گرفته شود تا آنها در زمینه کسبوکار و اشتغال توانمندیهای بیشتری کسب کنند. اقدامات باید به گونهای برنامهریزی شوند تا زنان مشارکت اقتصادی بیشتر و نقشهای فعالانهتری در جامعه داشته باشند. زنان باید سوژههای فعال در نظر گرفته شوند تا بتوانند از فرصتهای بیشتری بهره جویند.
*مساله اشتغال زنان چگونه جایگاه اجتماعیشان را تحت تاثیر قرار میدهد؟
اشتغال نقش مهمی در زندگی افراد دارد. طبعاً اشتغال زنان هم تاثیرات عمیق و گستردهای بر زندگی فردی و جایگاه اجتماعی و اقتصادی آنها میگذارد. از جمله این تاثیرات میتوان به استقلال مالی زنان اشاره کرد. این مورد قدرت چانهزنی زنان در خانواده و جامعه را بالا میبرد. زنان شاغل معمولاً توانایی بیشتری در تصمیمگیریهای مالی دارند و میتوانند نقش فعالی در مدیریت منابع اقتصادی خانواده ایفا کنند.
اشتغال زنان روند تبعیض در جامعه را کاهش میدهد
حضور زنان در بازار کار باعث تغییر نگاه به نقشهای سنتی و جنسیتی میشود و بهتدریج نقشهای مختلفی برای زنان در جامعه به وجود میآورد. این روند تبعیض در جامعه را کاهش میدهد. اشتغال کیفیت زندگی زنان را بهبود میبخشد. مطالعات و تحقیقات بسیاری نشان دادهاند زنان شاغل معمولاً از نظر سلامت جسمی و روحی در وضعیت بهتری قرار دارند. اگرچه اشتغال استرسهای خاص خودش را دارد اما با تقویت اعتمادبهنفس و عزت نفس، افسردگی و اضطراب در زنان را کاهش میدهد. فرزندان زنان شاغل نیز معمولاً از نظر تحصیلی منظمتر و موفقتر عمل میکنند.
در مورد ایران نمیتوان با قطعیت صحبت کرد اما یکی دیگر از آثار اشتغال زنان کاهش خشونت خانگی است. زنان شاغل به سبب استقلال مالی، قدرت چانهزنی بیشتری دارند و میتوانند موثرتر وارد میدان زندگی شوند. مشترک شدن اهداف و وظیفه تامین خانواده، بسیاری از تنشهای محتمل را کاهش میدهد.
البته همانطور که اشاره شد در ایران به دلیل موانعی نظیر تعصبات فرهنگی، کلیشههای سنتی، نبود حمایت قانونی و نابرابری دستمزد و… وضعیت پیچیده است. بههرحال، زنان نیمی از جامعه را تشکیل میدهند و از نیروها و پتانسیلهای چشمگیری برخوردارند. زنان میتوانند در حوزههای مختلف کار کنند و منشاء تاثیر باشند.
*چرا حاکمیت وقتی به سیاستگذاری امور زنان میرسد، به جای عواملی که میتوانند به توسعه اجتماعی و اقتصادی کمک کنند (برای مثال اشتغال زنان)، مسائلی را اولویت میدهد که جز هزینه برای خودش و جامعه آوردهای ندارد (از جمله امور فرهنگی مثل حجاب)؟
پاسخ این سوال مقداری پیچیده است. در جواب میتوانم به چند مورد اشاره کنم. اول میتوان به نگرشهای فرهنگی و اجتماعی پرداخت. نگرشهای سنتی در این حوزهها روی سیاستگذار اثر میگذارد. حاکمیت به این فکر میافتد که باید مسائل فرهنگی مثل حجاب و رفتار اجتماعی زنان را در اولویت قرار دهد. وقتی نگرش فرهنگی و مذهبی حاکم است، برای حفظ این هویت مصداقهایش نیز باید حفظ شوند. اساس سیاست مبتنی بر همین نگرشهای فرهنگی و مذهبی است. وقتی این نگرش در اولویت قرار بگیرد، مانع از توجه به مسائل اجتماعی و اقتصادی زنان میشود. این نگرش اولین مانع در مساله اشتغال زنان است.
در ادامه میتوان به این مساله اشاره کرد که نقش زنان بر اساس فلسفهای شکل میگیرد که برای آنها جایگاه مادری و همسری را متصور است. نگاه سنتی و مذهبی معمولاً به زن به چشم مادر و همسر نگاه میکند تا نیروی کار فعال. این رویکرد نیازهای اقتصادی و اجتماعی زنان را کمتر مد نظر سیاستگذار قرار میدهد.
سیاستهای کلان و جامع نداریم. معمولاً سیاستگذاری ما ناکافی است و در زمینه اشتغال زنان نیز همین مشاهده میشود. معمولاً غیرسیستماتیک عمل میکنند و نمیبینند که چقدر نیروی فعال و چه پتانسیلی وجود دارد. سازمانهای بخش جامعه بهدرستی تعریف نشدهاند و نیازهایشان مشخص نیست. سیاستها نیز از سمت دیگر با این بخشها هماهنگ نمیشوند و به طور موثر به تعادل بین کار و نیروها (بهویژه زنان) نمیپردازند. بهجای نگاه جامع به مسائل سطحی میپردازیم. نتیجهی نبود سیاستگذاری کلان و جامع این است که نه به نیروی کار توجه داریم، نه به قانونی که نوشتهایم و نه به اصولی که مطابق با اسلام بیانگر حقوق برابر زن و مرد هستند. سیاستگذار باید بین این مسائل ارتباط برقرار کند. سیاستگذاری حوزه زنان نمیتواند فارغ از نگرش حاکم باشد.
نیازهای واقعی زنان برای سیاستگذار مشخص نیست. اینکه زنان چه خواستههایی دارند، ورودی زنان به دانشگاه چقدر است، خروجی زنان تحصیلکرده به چه صورتی است، چه تخصصها و مهارتهایی دارند و اینکه پس از تحصیل آیا جایگاهی برای اشتغال دارند، نامشخص است. بر وضعیت زنان تمرکز نشده است. بازار کار هم در واقع آشفته است. تمامی این موارد به هم ارتباط دارند و جنبه ظاهری و فرهنگی بیشتر دیده شده است. در نتیجه نقش واقعی زنان نادیده مانده است.
میخواهم به بحث منافع سیاسی هم اشاره کنم. معمولاً یکی از راههای کنترل اجتماعی این است که بر مسائل فرهنگی مثل حجاب تمرکز کنند. مثلاً چیزی را که در اولویت نیست به عنوان ابزاری برای کنترل اجتماعی در نظر میگیرند. محدودیتهای تعریفشده برای زنان ممکن است در راستای حفظ نظم اجتماعی باشد اما در واقع مانع از پیشرفت زنان میشود. این مسائل حتی در درجه دهم اهمیت هم قرار نمیگیرند. مسائل زیادی باید در صدر رسیدگی باشند اما به دلیل ناتوانی اجرایی و در دست نداشتن ابزارهای لازم مساله دهم یا پانزدهم خودمان را در اولویت قرار میدهیم. کنترل اجتماعی و تامین منافع گروهی هم میتواند دلیل این رویکردها باشد. سیاستها ممکن است در راستای تامین منافع گروههای خاص یا حفظ قدرت سیاسی باشند و لزوماً به ارتقای وضعیت زنان توجه نمیشود. مسائل اصلی مربوط به توسعه به حاشیه رانده میشوند.
سیاستگذاری ایدئولوژیک و نادیده گرفتن نیازهای اقتصادی و اجتماعی
مورد بعدی که میخواهم از آن صحبت کنم سیاستگذاری ایدئولوژیک است. تاکید بیشازحد روی ارزشهای دینی و در اولویت قرار دادن اصول دینی که خود قانونگذاران هم زیاد به آنها توجه ندارند، نشاندهنده نادیده گرفتن نیازهای اقتصادی و اجتماعی است. بخش زیادی از مردم از تورم رنج میبرند، با بیکاری مواجهاند و نیازهای اقتصادی و اجتماعی زیادی دارند. قانونگذار با انباشتی از مسائل اجتماعی مواجه است و به نظر میرسد راهحلی وجود ندارد. موارد دیگر به مساله تبدیل شدهاند. بهترین راه این است که به مسائلی که جنبه ظاهری دارند و پرداختن به آنها هدر دادن وقت است، بپردازند.
گروههای فشار در جامعه برای حفظ قدرت و نفوذ خودشان بر مسائل فرهنگی بیشتر از مسائل اجتماعی و اقتصادی تاکید میکنند و به نیازهای واقعی جامعه توجهی ندارند. توجه سیاستگذار بر مسائل سطحی مربوط به زنان است و به نیازهای واقعی زنان در زمینههای اشتغال و آموزش و مهارتافزایی و سلامت و… عنایتی ندارد. این بیتوجهی در درازمدت مشارکت زنان در عرصههای مختلف را کاهش میدهد و موجب نارضایتی عمومی میشود. نبود رویکرد سیستماتیک در سیاستگذاریها باعث میشود زنان در کار به عنوان نیروی مهم توسعه اجتماعی کمتر در کانون توجه قرار گیرند. سیاستگذار برای تغییر این وضع باید بهجای توجه به مسائل فرعی و دستچندم، درست اولویتبندی کند. برای تدوین سیاستهای لازم در زمینه اشتغال باید تغییر نگرش و آگاهیبخشی صورت بگیرد.
*به نظر شما راه تغییر رویکرد کنونی چیست؟ چه اقداماتی باید انجام شود؟
سعی کردم در هر سوال به اقدامات و رویکردهایی اشاره کنم. در پاسخ به این سوال باید بگویم یکی از مهمترین اقدامات کلیدی در کشور ما برای رفع موانع اشتغال زنان، تغییر و اصلاح سیاستهاست. ما به سیاستهای جامعی نیاز داریم. این سیاستها باید به گونهای طراحی و اصلاح شوند که پاسخدهنده نیازهای واقعی زنان باشند. در بخشهای آموزش، بهداشت، حقوق اجتماعی و کار زنان میشود این نیازها را شناسایی کرد. در این راه برای ارزیابی سیاستها به نهادهای مستقل نیز احتیاج داریم. در حال حاضر معاونت زنان در ریاست جمهوری نهادی مستقل است اما خروجی چندانی ندارد. پژوهشها و تحقیقاتی انجام میشود اما پس از چند سال میبینیم که تغییری در وضعیت زنان حاصل نشده است. بههرحال، میشود امیدوار بود.
از تحول فرهنگی و آموزشی نباید غافل شد. برای تغییر نگرشهای حاکم بر جامعه به آموزش عمومی نیاز داریم. بدین منظور برگزاری سمینارها، کارگاهها و کمپینهای رسانهای اقدامات اثربخشی هستند. برای آگاهیبخشی و افزایش اعتمادبهنفس باید از الگوهای موفق در ایران و جهان بهره ببریم.
قوانین و مقررات باید اصلاح شوند. ما در سال 1403 یا 2024 داریم درباره موانع ابتدایی بر سر راه زنان صحبت میکنیم. برای تامین حقوق زنان شاغل، تسهیل شرایط کار کارگران زن و تامین امنیت کار به مجموعهای از قوانین حمایتی نیاز داریم. قوانین محدودکننده نیز باید لغو شوند چراکه مانعی بر سر راه اشتغال زنان هستند.
مورد بعدی حمایت از کارآفرینی زنان است. زنان بااستعداد و بامهارت بسیاری در جامعه هستند که ملزومات کارآفرینی را در وجودشان دارند. دولتها و حاکمیت باید به فکر تسهیلات مالی برای این دسته از افراد باشد. برنامههای حمایت مالی مثلاً تسهیلات بانکی و نرخ بهره پایین و مشاورههای کسبوکار میتوانند به اشتغال زنان کمک کنند.
باید شبکههای حمایتی هم داشته باشیم تا زنان تجربیات و اطلاعات خودشان را به یکدیگر منتقل کنند؛ مثلاً اگر خانمی در در قالیبافی یا خیاطی، کارهای صنعتی و تولیدی یا کارهای خدماتی تجربه دارد، تجربیاتش را به دیگران منتقل کند و آموزش دهد.
باید به راههایی که به مشارکت زنان منتهی میشوند توجه کنیم. باید تلاش شود تا زنان بیشتر در سطوح مختلف تصمیمگیریهای سیاسی حضور داشته باشند. اگر زنان در قانونگذاری مشارکت کنند و در جایگاههای تصمیمگیری باشند، مسلم است که حقوق زنان در نظر گرفته میشود و تغییر نگرش صورت میگیرد. زمانی که زنان در این جایگاهها حضور نداشته باشند و تصمیمات را مردان اتخاذ کنند، چالشهای بسیاری رخ میدهد. باید برنامههای مشاورهای و آموزشی از سمت مراکز آزاد و رسانهها و مدارس زنان بیاموزند تا در فرایندهای تصمیمگیری مشارکت کنند. طی این روند نیازها و چالشها شناسایی میشوند.
در ادامه به نیازهای اقتصادی میپردازم. جامعه تقاضا و عرضه وجود دارد. باید روی این بازار تحقیقات مطالعات گستردهای انجام شود. در این صورت مشخص میشود وضعیت کلی بازار چیست، نیازهای شغلی به چه شکل هستند، کدام فرصتها شناسایی نشدهاند و زنان و مردان کجای این بازار قرار میگیرند. اگر بازار بهدرستی تحلیل شود و محققان نتایج مطالعاتشان را بیان کنند، به بهبود وضعیت توجه میشود. دولت هم باید برای ایجاد فرصتهای شغلی در بخشهای مختلف اقتصادی اقداماتی در نظر بگیرد.
به عنوان جمعبندی در پاسخ به سوالات مطرحشده و بهخصوص سوال آخر، تغییر رویکرد در سیاستهای کلان مربوط به امور زنان الزامی است. به رویکرد سیستماتیک و چندجانبه که اصلاحات فرهنگی، قانونی، اقتصادی و اجتماعی را دربر گیرد نیازمندیم. رویکرد باید به گونهای تبیین شود که از طریق اقدامات و اجرای قوانین بتوان به بهبود وضعیت اشتغال زنان امیدوار بود. با اجرای تغییرات لازم زنان نقش فعالتری در توسعه ایران خواهند داشت.
نظرات