چگونه از شاکی خود شکایت کنید!؟
دعوی تقابل یکی از انواع دعاوی طاری است که در آن خوانده میتواند تا پایان جلسه اول دادرسی، با فرض اینکه ادعای وی با دعوای اصلی هممنشا بوده و یا ارتباط کامل داشته باشد، در دادگاه رسیدگیکننده به دعوای اصلی در مقابل دعوای خواهان، دعوای تقابل را مطرح کند.
دعوی تقابل یکی از انواع دعاوی طاری است که در آن خوانده میتواند تا پایان جلسه اول دادرسی، با فرض اینکه ادعای وی با دعوای اصلی هممنشا بوده و یا ارتباط کامل داشته باشد، در دادگاه رسیدگیکننده به دعوای اصلی در مقابل دعوای خواهان، دعوای تقابل را مطرح کند.
در این شرایط، دادگاه به مراحل هر دو دعوا به شکل توامان رسیدگی کرده و حکم مقتضی را با توجه به مدارک صادر میکند.
مفهوم دعوای تقابل
این نوع دعوا، معمولا در مواردی که خوانده ادعا میکند که اقدامات یا ادعاهای خواهان با اقدامات یا ادعاهای وی در ارتباط هستند و در واقع با یکدیگر تضاد دارند، مورد استفاده قرار میگیرد.
به عنوان مثال، اگر خوانده ادعا کند که وی حق دارد به عنوان صاحب یک امتیاز یا امتیازی در یک پرونده تصمیمگیری کند، در حالی که خواهان ادعا کند که وی باید از این امتیاز محروم شود، دعوای تقابل میتواند به کار رود.
در این نوع دعوا، دادگاه نهتنها به دعوای اصلی و خواهان بلکه به دعوای تقابل هم میپردازد و این امکان را فراهم میکند که هر دو دعوا به شکل توامان مورد بررسی قرار گیرد.
بنابراین، دادگاه با توجه به شواهد و مدارک ارائه شده توسط طرفین، حکم مقتضی را صادر میکند که به صورت عادلانه و بر اساس قانون تصمیمگیری .
در روند رسیدگی به دعاوی حقوقی، معمولا خواهان که ادعا دارد که حقی برای خود دارد، ابتدا با ثبت دادخواست و ارسال آن به دادگاه از طریق دفاتر خدمات قضایی، خواسته خود را مطرح میکند.
سپس دادگاه پس از بررسی پرونده و گوشدادن به اظهارات طرفین، رای مقتضی را صادر میکند.
تصمیم به طرح دعوی متقابل
گاهی اتفاق میافتد که در دعوی مطرح شده، خوانده در مقابل ادعای خواهان اقدام به طرح دعوی متقابل میکند. این دعوی متقابل هممنشا با دعوای خواهان است یا دارای ارتباط کامل با آن است تا روند رسیدگی را تغییر دهد.
از اینرو، آگاهی از شرایط و مراحل دعوی متقابل بسیار حائز اهمیت است تا طرف دعوا بداند در چه حالتها و شرایطی میتواند در مقابل ادعای خواهان دعوی تقابل را مطرح کند.
بنابراین، در صورتی که خوانده تصمیم به طرح دعوی متقابل بگیرد، باید به دقت به شرایط و مراحل دعوی متقابل توجه کند و از حقایق و مدارک قانونی برای مطرحکردن دعوی خود استفاده نماید.
این امر به تضمین حقوق و عدالت در رسیدگی به دعاوی حقوقی کمک میکند و از وجود تقابل و رقابت معقول و قابل قبول در دادگاه جلوگیری میکند.
دعوی تقابل به عنوان یک راهکار در دعاوی حقوقی، از جانب خوانده مطرح میشود و تا پایان اولین جلسه دادرسی به دادگاه ارائه میشود. این دعوا ارتباط مستقیمی با دعوای اصلی دارد یا دارای منشاء مشترک با آن است.
به عبارت دیگر، دعوی تقابل در واقع یک ادعای فرعی است که توسط خوانده به منظور تغییر سرنوشت پرونده یا ایجاد فشار بر خواهان برای تسویهی دعوا مطرح میشود.
شرایط دعوی تقابل
حالا که مفهوم دعوی تقابل مشخص شد، میتوان به شرایط آن پرداخت. این شرایط به شرح زیر است:
- ارتباط با دعوای اصلی: دعوی تقابل باید مستقیما با دعوای اصلی مرتبط باشد یا دارای ارتباط نزدیکی با آن باشد. به عبارت دیگر، موضوعیت و اهمیت دعوی تقابل باید به نحوی با دعوای اصلی همخوانی داشته باشد که برای دادگاه واضح باشد.
- منشاء مشترک: دعوی تقابل باید منشأ مشترکی با دعوای اصلی داشته باشد، مانند موضوع یا حقوق و تعهدات مشابه یا توجیهات و احتمالاتی که به صورت مشترک بین دو طرف وجود دارد.
- توجه به سرنوشت پرونده: این دعوا به صورت مستقیم میتواند بر سرنوشت پرونده و تصمیمگیری دادگاه تأثیر بگذارد و موجب تغییر در روند رسیدگی شود.
- قابلیت تاثیرگذاری: دعوی تقابل باید بتواند بر روند رسیدگی بر دعوای اصلی و تصمیم دادگاه تاثیرگذار باشد و ممکن است باعث شود خواهان از ادامه روند رسیدگی منصرف شود یا برای تسویهی دعوا به توافق برسد.
با در نظر گرفتن این شرایط، طرفین در دعوای حقوقی باید بهدقت و با مشورت با وکیل خود، احتمال و تأثیرات مختلف دعوی تقابل را مورد بررسی قرار دهند تا تصمیم مناسبی در مورد ادامه روند رسیدگی به پرونده بگیرند.
شرایط و مقررات طرح دعوای تقابل
شرایط و مقررات طرح دعوای تقابل از جمله اصول مهمی است که باید در نظر گرفته شود. یکی از شرایط اساسی برای طرح دعوای تقابل این است که دعوا توسط خوانده یا وکیل او مطرح شود.
این بدان معناست که خوانده یا نماینده حقوقی او میتوانند این دعوا را در دادگاه مطرح کنند.
مجلوب ثالث
ماده مورد اشاره در این متن، یعنی ماده 141 قانون آیین دادرسی مدنی، به موضوعی مهم و حساس در رابطه با طرح دعوای تقابل اشاره میکند.
بر اساس این ماده، اگر دادگاه متوجه شود که جلب شخص ثالث به منظور تاخیر رسیدگی به دعوای اصلی است، مجاز است دادخواست جلب را از دادخواست اصلی تفکیک کرده و به هر یک جداگانه رسیدگی کند.
این بیان نشان میدهد که در صورتی که دادگاه متوجه شود جلب شخص ثالث به دادرسی به منظور تاخیر یا سر باز کردن از رسیدگی به دعوای اصلی انجام شده است، میتواند اقدام به جدا کردن دادخواست جلب و دادخواست اصلی نماید و به هر یک به صورت جداگانه رسیدگی کند.
از طرف دیگر، در این متن به بیان این مطلب میپردازیم که مجلوب ثالث، در صورت جلب به دادرسی به عنوان خوانده، مشمول تمام قوانین و مقررات مربوط به خوانده درباره وی نیز میشود.
این امر به این معناست که تمامی مقررات مربوط به خوانده در مورد شخص ثالث نیز اعمال میشود و او میتواند دعوای تقابل را مطرح نماید.
در اینجا باید توجه داشت که اگرچه مجلوب ثالث میتواند بهعنوان خوانده دعوا محسوب شود و مشمول قوانین خوانده باشد، اما در صورتی که جلب وی به دادرسی به منظور تقویت موضع جلبکننده انجام شود، مجلوب ثالث نمیتواند مشمول عنوان خوانده قرار گیرد.
در پایان، باید به این نکته اشاره کرد که همین حکم و مقررات قانونی برای خواندگان دعوای وارد ثالث نیز معتبر است و این امر مشابه برای آنها نیز صادق میباشد.
هممنشا بودن یا ارتباط کامل دو دعوا با یکدیگر
ماده 141 قانون آیین دادرسی مدنی، مواردی را که برای طرح دعوای تقابل لازم است، شرح داده است. یکی از این شرایط، هممنشا بودن یا ارتباط کامل دو دعوا با یکدیگر است. در اینجا میخواهیم به توضیح این شرط بپردازیم.
منظور از "هممنشا بودن" این است که دو دعوا باید از یک منشا مشترک نشات گرفته باشند. به عبارت دیگر، دعواهای مطرح شده باید از یک ریشه واحد یا یک موضوع اصلی مشترک برخوردار باشند.
این ارتباط عمیق و متقابل بین دو دعوا، امکان تصمیمگیری در یک دعوا را موثر در دعوای دیگر میسازد.
اما اگر دو دعوا از یک منشأ مشترک نشات نگرفته باشند، ارتباط کامل میتواند بین آنها وجود داشته باشد.
ارتباط کامل مطابق با ماده 141 قانون آیین دادرسی مدنی به این معناست که تصمیمگیری در یک دعوا میتواند تأثیر مستقیمی بر دعوای دیگر داشته باشد. به عبارت دیگر، اتخاذ تصمیم در یک دعوا باید به گونهای باشد که موثر در دعوای دیگر نیز اثرگذار باشد.
اگرچه دو دعوا ممکن است از یک منشا مشترک نشات نگرفته باشند، اما با توجه به ارتباط کامل، تصمیمگیری در یک دعوا میتواند بر دیگری تاثیر گذار باشد.
به عبارت دیگر، ارتباط کامل بین دو دعوا باعث میشود تصمیمات گرفته شده در یک دعوا، تاثیر مستقیمی بر دیگری داشته باشد و دادگاه میتواند به صورت توامان در رسیدگی به این دو دعوا عمل کند.
مهلت اقامه دعوای تقابل
ماده 143 قانون آیین دادرسی مدنی، قواعد و مقرراتی را در خصوص مهلت اقامه دعوای تقابل تعیین کرده است. این ماده مبنایی است که بر اساس آن دادخواست دعوای متقابل باید حداکثر تا پایان اولین جلسه دادرسی به دادگاه تقدیم شود.
لازم به ذکر است که شرایط و مواردی که باعث رد یا ابطال دادخواست در دعوای تقابل میشوند، مشابه مقررات دادخواست اصلی است و همه قواعد و مقرراتی که برای دادخواست اصلی صادر میشود، برای دعوای تقابل نیز اعمال میشود.
مراحل و نحوه طرح دعوی تقابل
مراحل و نحوه طرح دعوی تقابل در قانون آیین دادرسی مدنی مورد بررسی قرار میگیرد. اولین گام در این راستا، ثبت نام در سامانه ثنا است که به شکل حضوری از طریق مراجعه به دفاتر خدمات الکترونیک قضایی و یا به صورت غیرحضوری از طریق سایت https://adliran.ir/ امکانپذیر است.
در مرحله بعدی، فرد موظف است دادخواست متقابل خود را تنظیم و آن را جهت ثبت و ارسال به دادگاه صالح که همان دادگاهی است که در حال رسیدگی به دعوای اصلی است، ارسال نماید. ارسال دادخواست تا پایان اولین جلسه رسیدگی ممکن است انجام شود و این مهلت مقررهای است که باید رعایت گردد.
در کل، مراحل طرح دعوی تقابل شامل ثبت نام در سامانه مربوطه، تنظیم و ارسال دادخواست متقابل به دادگاه صالح میباشد.
این مراحل با همکاری با دفاتر خدمات الکترونیک قضایی و استفاده از راههای الکترونیکی آسانتر و سریعتر قابل انجام است.
نظرات