نقش نفت در وضعیت بحرانی معیشت مردم
قرار بود نفت ملی باشد، اما نفت دولتی شد. دولت باید با درآمد مالیاتی اداره میشد، اما عادت کرده است که با پول نفت اداره شود و به مالیات متکی نباشد؛ به همین علت نیز چندان نسبت به فرارهای مالیاتی حساس نیست.
بحران معیشتی که جامعه ما به آن گرفتار شده ناشی از دولتی شدن نفت است و راه خروج از این بحران، ملی کردن مجدد آن است.
چطور نفت دولتی به بحران معیشتی منجر میشود؟
یک دولت سالم، با درآمد مالیاتی اداره و درآمد چنین دولتی با رشد اقتصاد بیشتر میشود.
اما دولتی که با پول نفت اداره میشود، از مالیات مردم بینیاز است؛ متعاقباً رشد اقتصادی هم نفع خاصی برایش ندارد. حرف از رشد اقتصادی، لقلقه زبان چنین دولتی است، ولی اقدام عملی برای رشد اقتصادی صورت نمیدهد.
دولت نفتی، برای تثبیت قدرتش، فقط کافی است که مردم را در یک رضایت نسبی نگه دارد. برای راضی نگه داشتن مردم، دولت باید این «احساس» را در مردم ایجاد کند که درآمدشان برای یک زندگی خوب کافی است.
از سال ۵۳ که نفت گران شد، دولت از محل درآمد نفتی، قیمت دلار را سرکوب میکرد تا جنس وارداتی ارزان باشد. گاهی به اسم تنظیم بازار خودش مستقیما اقلام خوراکی را وارد و زیر قیمت بازار توزیع میکرد. در واقع به پشتوانه ثروت نفتی، کالاها را ارزان میکرد تا قدرت خرید مردم بیشتر از تولید اقتصادیشان شود.
اما سرکوب نرخ ارز، صنعتگر را بیچاره میکرد. بارها شنیده شده که «در ایران کار صنعتی جواب نمیدهد و دلالی بهتر است». دلیلش سیاست سرکوب ارزی است. واردات اقلام خوراکی هم کشاورز را بیچاره میکرد. این شد که کشاورزها یا زمینشان را فروختند و به شهرها رفتند، کشاورزانی هم که ادامه دادند جزء فقیرترین دهکهای جامعه شدند. بیچارگی صنعتگر و کشاورز نتیجه مستقیم نفتی بودن دولت است.
به این ترتیب، نفت دولتی اقتصاد را بهم ریخت، مردم را فقیر و آنها را به یارانههای دولت وابسته کرد. نیم قرن است که مردم از دولت میخواهند فکری به حال معیشت آنها کند و از بیکاری نجاتشان دهد، اما هر سال معیشت مردم سختتر، نرخ بیکاری بیشتر و کالا گرانتر شده است.
از یک جایی باید بپذیریم تامین معیشت مردم از عهده دولت از هر جناحی که باشد ساخته نیست، نقش دولت در اقتصاد باید داوری باشد و به مالیاتی که از مردم میگیرد اتکا کند.
تا وقتی رفاه کاذب ناشی از نفت وارد بازار میشود، این وضعیت، یک بنبست اقتصادی است و راه خروج از این بنبست ملی کردن نفت است.
چطور میشود نفت را ملی کرد؟
عواید نفت باید به صورت نقدی و تا ریال آخر به طور هفتگی بین مردم توزیع شود و دولت فقط از محل عواید مالیاتی اداره شود.
1
در حال حاضر بخشی از نفت صادر میشود و مابقی به پتروشیمیها و پالایشگاههای داخلی فروخته میشود.
اگه قیمت بنزین را آزاد کنیم و عوایدش را مساوی بین مردم توزیع کنیم، تنها بخشی از نفت را ملی کردیم، در حالی که همه نفت باید ملی شود.
از سویی درآمد حاصل از صادرات نفت، پس از پرداخت هزینه استخراج به شرکت ملی نفت، به نرخ بازار آزاد تبدیل به ریال شود و تمام آن به طور مساوی بین مردم تقسیم شود.
از سوی دیگر نفتی که در داخل به پتروشیمیها و پالایشگاهها فروخته میشود، به قیمت آزاد رقابتی به فروش برسد و عوایدش تا ریال آخر به طور هفتگی بین همه مردم توزیع شود.
به این ترتیب نفت مجددا ملی، بازار حاملهای انرژی آزاد و دولت لاجرم فقط به درآمد مالیاتی متکی میشود. وقتی دولت به مالیات متکی شد به ناچار رشد اقتصادی را جدی میگیرد.
سه ابهام در مورد مزایا و معایب ملی کردن نفت
برخی کشورهای نفتی، درآمدشان را سرمایهگذاری میکنند.، مثلا نروژ بیش از یک تریلیون دلار ثروت در صندوق سرمایهگذاری ملی تجمیع کرده است، تا نسلهای دیگه هم از نفت بهره ببرند. چرا ما عواید نفتی را بین مردم توزیع کنیم تا فقط همین نسل از ثروت نفتی استفاده کند؟
2
وقتی عواید نفتی را بین مردم توزیع کنیم، بخشی را مصرف و بخش دیگر را پسانداز میکنند؛ مثلا بخشی را صرف خرید خوراک و پوشاک میکنند، اما بقیه را سرمایهگذاری میکنند. یکی سهام و دیگری خانه میخرد، شخص دیگری کارگاهی اجاره میکند و فعالیت تولیدی راه میاندازد. اینها همه سرمایهگذاریهایی هستند که ثروت خانوادگی را افزایش میدهند و از طریق ارث، عواید نفتی رد به نسلهای آتی میرسانند.
حتی وقتی این پول صرف آموزش و بهداشت بهتر فرزندان میشود، نوهها در خانواده مرفهتری بزرگ میشوند و عملا ثروت نفتی به نسلهای آتی میرساند.
در وضعیت کنونی، ثروت نفتی در قالب بنزین و گازوئیل ارزان میسوزد و برای نسلهای بعدی فقط سرطانش میماند. هر وقت حکمرانی اقتصادی ما به کیفیت نروژ شد، بنشینیم در مورد شکل دادن به یک صندوق سرمایهگذاری ملی صحبت کنیم. تا آن زمان، مردم امانتداران بهتری برای ثروت ملی هستند تا دولت.
سالها پیش یک صندوق توسعه ملی برای تجمیع بخشی از عواید نفتی ایجاد کردیم، اما شد قلک دولت تا به بهانههای مختلف خالیش کند.
مردم بر ثروت خدادادی این سرزمین امینتر هستند تا دولت و پدر و مادرها دلسوزتر بر سرنوشت فرزندان، نوهها و ندیدههایشان هستند تا دولت.
چرا همه عواید نفت را به مردم بدیم؟ بهتر نیست بخشی را به مردم و بخشی دیگر را به بنگاههای اقتصادی دهیم؟
وقتی عواید نفتی را بین مردم توزیع میکنیم، بخشی را مصرف و بخشی را سرمایهگذاری میکنند. پولی که مصرف میکنند، درآمد بنگاهها، پولی که در سهام سرمایهگذاری میکنند، سرمایه بیشتر برای بنگاهها و پولی هم که در بانک میگذارند به منابع بیشتری برای وام بنگاهها تبدیل میشود.
پس در نهایت، پولی که بین مردم توزیع میشود، به بنگاههای اقتصادی میرسد، منتها آن بنگاههایی که مردم به خاطر محصول بهتر یا فرصت سرمایهگذاری مناسبتر، انتخاب کردند. برعکس، اگه قرار شود دولت بنگاههای دریافت کننده را انتخاب کند، لاجرم عرصه فساد باز و ثروت نفتی حیف و میل میشود.
بهترین کار، توزیع مستقیم عواید نفتی بین مردم است. درستش این است که عواید بنگاهها از طریق جلب رضایت مشتریان و منابع مالی بنگاهها از طریق جلب اعتماد سرمایهگذاران تامین شود.
مگر نه اینکه توزیع پول بین مردم تورمزاست. پس ملی کردن نفت به این نحو، به تورمهای وحشتناکی منجر میشود، اما در بلندمدت، تورم صرفا ناشی از افزایش حجم پول است.
وقتی ارز حاصل از نفت صادراتی فروخته، ریال از دست خریداران ارز گرفته و بین مردم توزیع میشود. اما حجم پول افزایش پیدا نمیکند.
وقتی نفت به قیمت آزاد به پالایشگاهها فروخته و ریال از آنها گرفته و بین مردم توزیع میشود؛ بعد همان پالایشگاهها بنزین و گازوئیل را به قیمت رقابتی آزاد میفروشند و از مردم ریال میگیرند. ریالی که مجددا صرف خرید نفت ملی میشود و نفتی که عوایدش دوباره بین مردم توزیع میشود. در این فرایند، به حجم پول افزوده نمیشود.
پس چرا وقتی دولت دهم یارانه را هدفمند کرد، تورم زیاد شد؟ هدفمندسازی یارانهها ایده خوبی بود که دولت دهم اشتباه اجرا کرد. یکی از اشتباهاتش تامین یارانهها از طریق چاپ پول بانک مرکزی بود. متعاقبا حجم پول افزایش پیدا کرد و تورم سالهای ۹۰ تا ۹۲ خیلی زیاد شد. ملی کردن نفت، به نحوی که تشریح شد، منجر به افزایش حجم پول نمیشود و تورمزا نیست.
نتیجهگیری
۱- مردم امینتر از دولت نسبت به ثروت نفتی هستند و از دولت نسبت به فرزندان و نوادگان خود دلسوزترند.
۲- بنگاهها باید از طریق جلب رضایت مردم کسب درآمد کنند، نه از طریق رابطه با دولت.
۳- یارانه نقدی که به پشتوانه پول بانک مرکزی نباشد، تورمزا نیست.
البته ملی کردن نفت و توزیع نقدی عوایدش، واقعا «یارانه» نیست. شاید بهتر است آن را «حق مالکانه» مردم بنامیم.
منبع: کانال تلگرامی پوپا ناظران
نظرات