جایگاه زنان در توسعه اقتصادی جهان
یکی از مهمترین معیارها برای ارزیابی درجه توسعهیافتگی یک کشور، اندازهگیری میزان اهمیت و اعتبار زنان در آن کشور است. در سالهای اخیر دسترسی زنان به سطوح بالاتر تحصیلات افزایش یافته، اما برای بسیاری از آنها این امر منجر به داشتن شغل مناسب در بازار نشده است.
الهام میرمحمدی: امروز نگاه جهان بیش از قبل به سوی زنان معطوف شده است. دلیل این امر هم اهمیت تحقق توسعه اجتماعی، تسریع فرآیند توسعه اقتصادی و محقق شدن عدالت اجتماعی است. چنانچه به زن به عنوان نیروی فعال سازنده نگریسته شود، قطعا روند توسعه و افزایش کمی و کیفی نیروی انسانی جوامع افزایش خواهد یافت.
به گزارش تجارتنیوز ، افزایش مشارکت نیروی کار زنان، موجب میشود فرآیند رشد اقتصادی سریعتر اتفاق بیفتد. شواهد از طیف وسیعی از کشورها نشان میدهد که کنترل درآمد خانوار از سوی زنان -به عنوان سرپرست خانواده یا با در دست گرفتن کنترل درآمد همسر- منجر به تغییر هزینهها به نفع کودکان خواهد شد.
طی 50 سال گذشته، دسترسی زنان به سطوح بالاتر تحصیلات در میان کشورهای عضو سازمان توسعه و همکاری اقتصادی افزایش یافته است. اما با این حال برای بسیاری از زنان، داشتن تحصیلات و آموزش بیشتر منجر به داشتن شغل مناسب در بازار کار نشده است.
مطالعهای که در میان 219 کشور انجام شده است، نشان میدهد که در سالهای 1970 تا 2009 به ازای افزایش هر سال تحصیلی برای زنانی که در سن باروری هستند، میزان مرگومیر در کودکان تا 9.5 درصد کاهش یافته است.
بر اساس این گزارش همچنین، زنان دسترسی کمتری به موسسات مالی و بانکها و مکانیسمهای صرفهجویی و پسانداز دارند. این در حالی است که مردان حداقل یک حساب بانکی دارند. این رقم برای زنها 47 درصد گزارش شده است.
اختلاف دستمزدها، شرایط نابرابر
عمدتا زنان در بازار کاری با شرایط کاملا نابرابر در کنار مردان فعالیت میکنند. در سال 2013 نسبت اشتغال مردان به جمعیت، 72.2 درصد و نسبت اشتغال زنان به جمعیت، 47.1 درصد اعلام شده است.
همچنین میزان دستمزد زنان نسبت به مردان کمتر است. در بیشتر کشورهای دنیا دستمزد زنها، 60 الی 75 درصد دستمزد مردان است. دلیل این امر هم فعال بودن بیشتر زنان در بخشهای غیررسمی، غیرسازمانیافته و بدون اتحادیه است.
پذیرش مسئولیتهای بدون پرداخت نظیر مراقبت از کودکان و کارهای منزل نیز یکی دیگر از دلایل کم بودن میزان دستمزد و نسبت اشتغال آنها به کل جمعیت است. زنان روزانه به طور متوسط، 1 تا 3 ساعت از وقت خود را صرف امور خانهداری، 2 تا 10 ساعت را صرف نگهداری و مراقبت از کودکان، کهنسالان و بیماران و 1 تا 4 ساعت صرف خریداری مایحتاج خانواده میکنند.
نابرابری جنسیتی هنوز هم در بسیاری از کشورها مانعی بر سر راه فعالیتهای اقتصادی زنان است. آنها زمان کمتری برای ادامه تحصیل، تفریح، مشارکت سیاسی و حتی مراقبت از خود دارند.
در کشورهای عضو اتحادیه اروپا، 25 درصد از زنان دلیل عدم فعالیت در بازار کار را مراقبت از دیگر اعضای خانواده و مسئولیتهای خانه اعلام کردهاند. این عوامل به صورت مستقیم میتواند بر مشارکت اقتصادی زنان تاثیر منفی داشته باشد.
نابرابری جنسیتی هنوز هم در بسیاری از کشورها مانعی بر سر راه فعالیتهای اقتصادی زنان است. با در نظر گرفتن مشاغل با دستمزد و بدون دستمزد، متوجه میشویم که زنان بیش از مردان در کشورهای در حال توسعه به فعالیت مشغولند. آنها زمان کمتری برای ادامه تحصیل، تفریح، مشارکت سیاسی و حتی مراقبت از خود دارند.
علیرغم پیشرفتهای بسیاری که در 50 سال گذشته صورت گرفته، تقریبا در تمامی کشورها مردها زمان بیشتری را صرف تفریح میکنند، در حالی که زنان در حال انجام کارهای منزل آن هم بدون دریافت دستمزد هستند.
در جنوب آسیا، جنوب آفریقا و آمریکای لاتین به ترتیب 80 درصد، 74 درصد و 54 درصد از زنها، در مشاغل غیررسمی نظیر کشاورزی فعالیت میکنند.
در مناطق روستایی بسیاری از زنان معیشت خود را از راه کشاورزی و اغلب بدون دریافت دستمزد میگذرانند. گزارشها نشان میدهد که در کشورهای در حال توسعه زنان 43 درصد از نیروی کار در بخشهای کشاورزی را تشکیل میدهند. علیرغم اینکه آنها نقش مهمی در کشاورزی ایفا میکنند اما کشاورزان زن نسبت به کشاورزان مرد، زمینهای کمتر و همینطور دسترسی کمتری به محصولات و خدمات دارند. کمتر از 20 درصد از کشاورزان زن صاحب زمین هستند.
آمار و ارقام نشان میدهد که در سال 2013، 49.1 درصد از زنان شاغل جهان مشاغل آسیبپذیر داشته و مورد حمایت قانون کار نبودهاند. این رقم در همین زمان برای مردها 46.1 درصد گزارش شده است.
قوانین کاری تبعیضآمیز علیه زنان در کشورهای در حال توسعه و همچنین توسعهیافته یکی از مهمترین عوامل مشارکت اقتصادی کمِ زنان است.
این نسبت در آسیای جنوب شرقی برای زنان 63.1 درصد و برای مردان 56 درصد، در جنوب آسیا، برای زنان 80.9 درصد در برابر 74.4 درصد برای مردان، در آفریقای شمالی 54.7 درصد برای زنان و 30.2 درصد برای مردان، در خاورمیانه 33.2 درصد برای زنان و 23.7 درصد برای مردان و در نهایت در صحراهای جنوب آفریقا 85.5 درصد برای زنان و 70.5 درصد برای زنان است.
قوانین کاری تبعیضآمیز علیه زنان در کشورهای در حال توسعه و همچنین توسعهیافته یکی دیگر از عوامل مشارکت اقتصادی کمتر زنان است.
بر اساس آمارگیری انجامشده تقریبا در 90 درصد از 143 اقتصاد مورد مطالعه، قوانین تبعیضآمیز نسبت به زنان وجود دارد که آنها را نسبت به مردان در برخی مشاغل محدود میکند. در این میان 76 کشور قوانینی وضع کردهاند که در آنها برخی مشاغل به هیچ عنوان به زنان واگذار نمیشود. از سوی دیگر در 15 کشور، مردان حقوقی دارند که بر اساس آن، به زنانشان اجازه کار کردن بیرون از خانه را نمیدهند.
این در حالی است که برابری اقتصادی زنان برای کسبوکارها و در نهایت برای اقتصاد کشورها مفید است. شرکتهای بزرگ میتوانند از افزایش فرصتهای رهبری برای زنان بهرهمند شود. این امر منجر به افزایش اثربخشی سازمانها میشود.
بررسی اشتغال زنان در کشورهای توسعهیافته
در کشورهای توسعهیافته نیز هنوز وضعیت زنان ایدهآل نیست. به عنوان مثال در حال حاضر زنان سوئیسی به اندازه مردها ادامه تحصیل میدهند. علیرغم اینکه نرخ مشارکت زنان در این کشور افزایش چشمگیری داشته، اما قیمت نیروی کار زنان در بازار کار هنوز کمتر از مردان است. محدودیت برای برخی مشاغل و دستمزد پایینتر موجب شده زنان تمایل بیشتری برای انجام مشاغل نیمهوقت داشته باشند. بر اساس مطالعه انجامشده در حال حاضر شکاف حقوق میان زنان و مردان حدود 7 درصد به نفع مردان است.
در دهه اخیر زنان بسیاری در این کشور موفق شدهاند نقش بیشتری در مناصب مدیریتی داشته باشند. بهبود مقررات مربوط به مراقبت از کودکان، انعطافپذیری و تسهیل زمان کاری برای زنان، تقسیم کارهای منزل، جذب استعدادها بدون در نظر گرفتن جنسیت و افزایش رقابت در بازار کمک شایانی به این امر کرده است.
زنان کانادایی در میان کشورهای عضو گروه 7 -آلمان، فرانسه، ایتالیا، ژاپن، کانادا، انگلیس و آمریکا- بالاترین میزان نرخ مشارکت اقتصادی را در سالهای اخیر داشتهاند.
نمودار زیر مشارکت زنان در نیروی کار را در میان کشورهای عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) در سال 2015 نشان میدهد. بر اساس این گزارش، پس از نروژ، سوئد و ایسلند، نرخ مشارکت اقتصادی زنان در کانادا با 62 درصد بیش از سایر کشورهاست.
تلاشهای بسیاری برای کاهش نابرابری دستمزد در میان زنان و مردان کانادایی صورت گرفته است. در حال حاضر دستمزد برای زنان در کارهای تماموقت 88 سنت و برای مردان به طور متوسط 1 دلار است.
زنان در حال پیشروی برای تصاحب مشاغلی هستند که زمانی تنها تحت کنترل مردان بوده است.
اما همچنان به دلیل داشتن تعهد نسبت به خانواده، زنها بیشتر در مشاغل نیمهوقت مشغول به کار هستند.
کمتر از 3 درصد زنان مدیریت شرکتهای بزرگ را برعهده دارند. از میان هر 5 مدیر در این کشور تنها یکی از آنها زن است.
در زمینه راهاندازی تجارت نیز، سهم زنان کانادایی روبهرشد است. پس از ژاپن و مکزیک، زنان کانادا بیشترین فعالیت را در حوزه کارآفرینی تجارت دارند.
اگرچه زنان بسیاری در کانادا تحصیلات خود را در سطح دانشگاهی ادامه میدهند، اما هنوز تعداد زنانی که در رشتههایی نظیر مهندسی، ریاضی، علوم و تکنولوژی تحصیل میکنند، کم است و هنوز زنان بسیاری مسئول کارهای بدون دستمزد نظیر امور خانهداری هستند.
نمودار زیر مقایسه نرخ مشارکت اقتصادی زنان در آمریکا و کانادا را نشان میدهد:
نرخ مشارکت اقتصادی زنان کانادایی در سه دهه اخیر افزایش 20 درصدی را تجربه کرده است. افزایش سطح تحصیلات و تغییر نگرش نسبت به ساختار خانواده، از عوامل مهم این رشد است. اگرچه با وقوع بحران اقتصادی در سالهای 2008 و 2009، این روند آهسته و تا حدی رو به افول گذاشت. اما با در نظر گرفتن پیری جمعیت در این کشور، این کاهش قابل چشمپوشی است.
وضعیت مشارکت اقتصادی زنان ایرانی
نرخ مشارکت زنان ایرانی در سال 1375، 1.9 درصد بوده که جمعیت دو میلیون نفری زنان در اشتغال را نشان میدهد. این در حالی است که نرخ مشارکت مردان در همان زمان 60.8 درصد اعلام شده که شامل جمعیت چهارده میلیونی مردان در اشتغال است. این آمار نشان میدهد که تنها 2 میلیون از 16 میلیون نفر از کل جمعیت فعال و شاغل در ایران را زنان تشکیل دادهاند که حاکی از سهم بسیار ناچیز زنان در اشتغال است.
همانطور که پیشتر گفته شد، بررسی علل سهم کمتر زنان از بازار کار در کشورهای توسعهیافته، تفاوت ناشی از میزان اشتغال و سطح دستمزدهاست. در حالی که در کشورهای در حال توسعه، علاوه بر تفاوتهای مربوط به بازار کار، تفاوت در تعلیم و تربیت و باورها نیز عوامل بسیار مهمی به شمار میروند.
تصورات غلط اجتماعی مبنی بر عدم مشارکت زنان در فعالیتها و عدم آگاهی زنان ایرانی نسبت به حقوق شهروندی خود، از مهمترین موانع فرهنگی بر سر راه اشتغال زنان در ایران است.
نرخ مشارکت زنان ایرانی در سال 95 به شکل محسوسی افزایش یافته و از 13.3 درصد در سال 1394 به 14.9 درصد در سال 1395 رسیده است.
جمعیت شاغل زنان در سال 1395، 3 میلیون و 880 هزار و 804 نفر بوده که نسبت به سال قبل 419 هزار و 984 نفر افزایش یافته است.
برخی از مسائل و مشکلات اشتغال زنان، موانع توسعهای است که به ساختار کشورها مربوط میشود. از جمله این موانع عبارتند از:
موانع فرهنگی : از مهمترین موانع فرهنگی بر سر راه اشتغال زنان در ایران میتوان به تصورات غلط اجتماعی مبنی بر عدم مشارکت زنان در فعالیتها، عدم آگاهی زنان ایرانی نسبت به حقوق شهروندی خود، عدم آگاهی زنان از زمینههای مختلف اجتماعی و اقتصادی موجود برای فعالیت، بالاتر بودن نرخ بیسوادی زنان نسبت به مردان و پایین بودن درصد متخصصین و دارندگان مدارج علمی در زنان نسبت به مردان اشاره کرد.
موانع اجتماعی: موانع اجتماعی اشتغال زنان از موانع فرهنگی و اقتصادی آن جدا نیست. با این حال مهمترین راه دستیابی به توسعه فرهنگی، آموزش و پرورش زنان است. دو نهاد مدرسه و خانواده مهمترین عامل در جامعهپذیری زنان هستند.
ناکافی بودن آموزش در مورد زنان نسبت به مردان، فرصت رشد و ارتقای شخصیت آنها را دچار مشکل میکند که به سخت شدن شرایط برای اشتغال آنها منجر میشود.
در نهایت زنان در زمینههای شغلی یا شرایط مساوی با مردان را ندارند، یا اگر در شرایط مساوی با آنها باشند، کافرماها و مدیران با تصورات و پیشداوریهای منفی نسبت به کار زنان، مردها را بر آنها ترجیح میدهند.
موانع اقتصادی: عدم دریافت مزد در قبال کار خانه، و اختلاف سطح دستمزدها و انجام مشاغلی به تعبیر برخی «بیشتر زنانه» با دستمزد کمتر، از جمله مهمترین موانع اقتصادی بر سر راه زنان برای مشارکت بیشتر است.
آنچه برای از میان برداشتن این موانع ضروری است:
- فراهم آوردن زمینه لازم جهت ارتقای زنان به سطوح بالای شغلی
- دادن آگاهیهای لازم به شوهران در مورد اشتغال زنان و تاثیرگذاری آن بر بنیانهای اقتصادی و فرهنگی خانواده و جامعه
- بیمه کردن زنان خانهدار با هدف تامین آتیه آنها در دوران از کار افتادگی، کهولت و بیسرپرستی
- واگذار کردن مدیریت و هدایت برنامهها و پروژههای رشد و توسعه به زنان متخصص و کارآمد
- استفاده کامل از قدرت و نیروی خلاق زنان به عنوان نیمی از نیروی کار و منابع انسانی
- سبک کردن اداره امور خانه و تربیت فرزندان از طریق آگاه کردن و آموزش مدیریت مشارکت به شوهران و فرزندان
- اصلاح باورها و پندارهای غلط جامعه در مورد استعداد و اشتغال زنان و بااستعداد دانستن مردان بر مبنای جنسیت
- از میان بردن محدودیتهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی برای آزادسازی فعالیتهای زنان
منابع: UN Women، گزارش رویال بانک کانادا 2017، OECD، معاونت امور زنان و خانواده
نظرات