خبر فوری:

فونیکس - هدر اخبار
کد مطلب: ۲۷۷۷۴۰

اکونومیست عوامل شکل‌گیری ابرتورم ونزوئلا را بررسی کرد:

بلای اقتصاد تخم‌مرغی برای ونزوئلا

بلای اقتصاد تخم‌مرغی برای ونزوئلا

اکونومیست در تازه‌ترین شماره خود به بررسی چهار موضوع نجات سازمان تجارت جهانی، بهترین روش‌های سرمایه‌گذاری در دوران اَبَرتورم، دیدار پوتین و ترامپ در فنلاند و احتمال همه‌پرسی مجدد برای خروج از اتحادیه اروپا پرداخته است.

اکونومیست سرمقاله تازه‌ترین شماره خود را به مساله چگونگی حفاظت از سازمان تجارت جهانی (WTO) و نظام تجارت اختصاص داده است. سازمان تجارت جهانی بنا بود تا از اختلافات تجاری و سیاست‌های تلافی‌جویانه جلوگیری کند. امروز اما با توجه به تغییراتی که رئیس‌جمهور امریکا در نظم جهانی ایجاد کرده و جنگ تجاری که هر روز عمق و ابعاد بیشتری پیدا می‌کند، به نظر می‌رسد این سازمان بیشتر حکم یک نظاره‌گر را دارد. این مساله طرفداران تجارت آزاد را به شدت نگران کرده است.

به گزارش تجارت‌نیوز ، دولت ترامپ با نیرنگ زدن به سازمان تجارت جهانی موفق شده بر واردات فولاد و آلومینیوم حتی از کشورهای متحد خود تعرفه اعمال کند. تیم ترامپ شکایت‌هایی علیه رفتارها و سیاست‌های ناعادلانه این کشورها طرح کرده و تعیین نامزد برای کرسی‌های بدنه استینافی این سازمان را متوقف کرده است؛ اقدامی که می‌تواند این نهاد را بعد از سال 2019 در رسیدگی به پرونده‌ها ناتوان کند.

به عقیده نویسنده، بیشترین آسیب‌پذیری شاید در تنش‌های تجاری میان امریکا و چین باشد. هر دو طرف بر ده‌ها میلیارد دلار کالای وارداتی تعرفه وضع کرده و تهدید می‌کنند که به اقداماتی بدتر دست خواهند زد.

نویسنده معتقد است که اگرچه شرایط ناامیدکننده به نظر می‌رسد اما به دو نکته باید توجه داشت. اول اینکه دونالد ترامپ تنها شخصی نیست که سیاست‌های تجارت امریکا را مشخص می‌کند. اتحادیه اروپا و ژاپن در مورد اصلاح این سازمان مذاکراتی با رابرت لایتیزر، نماینده تجاری امریکا، داشته‌اند.

این روزها سخنرانی‌ها و تهدیدهای ترامپ برای وضع تعرفه، تیتر یک همه اخبار است. اما قصد لایتیزر این نیست که سازمان تجارت جهانی را برای همیشه ترک کند. او می‌خواهد این سازمان را بار دیگر از نو پایه‌ریزی کند. وی تنها از تهدیدهای دونالد ترامپ به عنوان اهرمی برای انجام توافقات استفاده می‌کند.

همسو کردن چین با قوانین فعلی سازمان تجارت جهانی مساله‌ای دشوار است.

دومین مساله‌ای که باید به آن توجه کنیم این است که تمرکز بخش بزرگی از خشم امریکا، در رابطه با چین است که موجب سوءظن در دیگر نقاط جهان می‌شود. از زمانی که چین در سال 2001 به سازمان تجارت جهانی پیوست، بر خلاف انتظارات غرب، به اقتصادهای بازارمحور تمایلی نشان نداده است. در عوض اندازه‌های تجارت را چنان بزرگ کرده که بیش از دامپینگ و سایر تنش‌های تجاری که سازمان تجارت جهانی با آنها مواجه بوده، اثرگذار بوده است.

اتحادیه اروپا و ژاپن برای محدود کردن سیاست‌های چین با امریکا همسو هستند. شرکت‌های دولتی چین و سوبسیدهای گسترده‌ و غیرشفاف آنها بازار جهانی را به شدت تحریف کرده و موجب عرضه بیش از حد در مورد برخی محصولات نظیر فولاد شده است. شرکت‌های خارجی که در چین فعالیت می‌کنند اما با قوانین بسیاری مواجهند و برای دسترسی به بازار ملزم به انتقال مالکیت معنوی خود هستند.

واقعیت این است که همسو کردن چین با قوانین فعلی مساله‌ای دشوار است. اصلاحاتی که مد نظر اتحادیه اروپا، ژاپن و امریکاست اگرچه می‌تواند بسیاری از خلاءها را پر کند، اما سوال این است که چرا چین باید اصلاحاتی را بپذیرد که مدل اقتصاد دولتی‌اش را به خطر می‌اندازند؟ بنابراین منطق حکم می‌کند که چین نظم تجارت جهانی را به شکل فعلی حفظ کند.

از سوی دیگر دونالد ترامپ، رئیس‎جمهور امریکا به هیچ‌وجه قابل پیش‌بینی نیست. اگر او از سازمان تجارت جهانی کناره‌گیری کند، دیگر اعضا احتمالا برای شکل‌دهی به ارتباطات و نوشتن قوانین ادامه خواهند داد. توافقی که هفته گذشته میان اتحادیه اروپا و ژاپن به امضا رسید، تاییدی بر این ادعاست.

با این حال نویسنده معتقد است، اگر لایتیزر موفق شود ترامپ را با قراردادی که مورد نظرش است راضی کند، هنوز هم می‌توان نظام تجارت جهان را حفظ کرد و حتی آن را بهبود بخشید.

درس‌هایی که باید از اَبَرتورم ونزوئلا آموخت

در مطلب دیگری این نشریه به درسی که می‌توان از پدیده اَبَرتورم ونزوئلا آموخت، می‎پردازد. از نگاه یک سرمایه‌گذار بهترین راه برای سرمایه‌گذاری این است که افراد بخشی از درآمد خود را در بورس، بخشی را در اوراق قرضه و بخش دیگری را در صندوق‌های پوششی سرمایه‌گذاری کنند تا با ریسک‌های کمتری مواجه شوند. اما در ونزوئلا که نرخ تورم آن نجومی است، با کاهش ارزش پول کشور، پس‎انداز و سرمایه‌گذاری معنای دیگری پیدا می‌کند.

به عنوان مثال، در نقطه‌نقطه کاراکاس، پایتخت ونزوئلا که سقوط اقتصادی را تجربه کرده، خانه و ساختمان‌سازی رونق گرفته است. در چنین شرایطی، کسب‌وکارها باید درآمدهای خود را در جایی سرمایه‌گذاری کنند که با افزایش تورم نابود نشود. در مقیاس کوچک‌تر می‌توان به اقتصاد تخم‌مرغی در این کشور اشاره کرد. دست‌کم در دوره‌ای ارزش تخم‌مرغ در مقایسه با پول رسمی این کشور افزایش می‌یابد و حمل دو جین تخم‌مرغ از حمل یک گونی اسکناس ساده‌تر است و حتی برای مبادلات و خریدوفروش از آن استفاده می‌شود.

نویسنده معتقد است درس‌های فراوانی می‌توان از فاجعه ونزوئلا گرفت. یکی از موضوعاتی که در مورد ونزوئلا می‌توان به آن پرداخت نادیده گرفته شدن مسائل مربوط به امور مالی اشخاص است. در کشورهای باثبات، بی‌دقتی در مساله پس‌انداز، در طولانی‌مدت دامن افراد را می‌گیرد و احتمالا در دوره بازنشستگی زندگی سختی را برایشان رقم می‌زند. در کشورهایی مثل ونزوئلا اما، تصمیمات بد به سرعت منجر به ویرانی و بدبختی می‌شود.

یافته‌های یک مطالعه نشان می‌دهد که افراد ثروتمند و تحصیل‌کرده در شرایط اَبَرتورم اشتباهات کمتری انجام می‌دهند. در مقابل بیشترین آسیب‌پذیری متوجه فقرا است.

بنابراین نگه داشتن بولیوار به عنوان سرمایه به هیچ‌وجه منطقی نیست و بهتر است هر چه سریع‌تر آن را تبدیل به کالاهای ضروری کرد.

استیو هانکه، اقتصاددان از دانشگاه جابز هاپکین، فهرستی منتشر کرده که در آن 57 کشوری که از دهه 1790 تاکنون به اَبَرتورم دچار شده‌اند، معرفی کرده است. اولین کشور در این فهرست فرانسه است. بررسی‌ها نشان می‌دهد، اتفاقاتی استثنایی نظیر انقلاب یا بی‌کفایتی حاکمان منجر به پدیده اَبَرتورم می‌شود. این وضعیت عمدتا ریشه در ضعف مزمن دولت در زمینه امور مالی دارد. غارتگری و فساد مقامات دولتی، ولخرجی در هزینه‌های رفاهی یا تکیه بر تنها یک منبع مالی مثل مالیات، بر این بحران موثر است.

در چنین شرایطی، دولت برای اینکه از عهده هزینه‌ها برآید مدام پول چاپ می‌کند که تورم بیشتر را به دنبال دارد. از آنجا که مالیات‌ها دیرتر پرداخت می‌شود، رشد سریع تورم از ارزش مالیاتِ دریافتی می‌کاهد. بنابراین دولت پول بیشتری برای پر کردن این شکاف چاپ می‌کند و این چرخه حیرت‌انگیز با سرعت هرچه‌ تمام‌تر ادامه می‌یابد.

ونزوئلا از جمله کشورهایی است که این الگو را تجربه کرده. مردم این کشور تا حدودی برای این وضعیت آماده شده بودند. تورم بالا در دهه‌های 1980 و 1990 به طبقه متوسط ونزوئلا آموخت تا برای پس‌انداز و سرمایه‌گذاری حساب‌های دلاری در خارج از کشور باز کنند. اما کنترل سرمایه، مانعی برای انتقال مبالغ زیاد به حساب‌های خارج از کشور است. از این رو‌ راه‌های دیگری برای مصونیت در برابر تورم مورد نیاز است.

یکی از این راه‌ها خرید ملک است. زمانی که سال گذشته اعتراضات علیه نیکولاس مادورو، رئیس‌جمهور مستبد این کشور به اوج خود رسید، املاک و مستغلات به عنوان کالایی ارزشمند برای مقابله با تورم محسوب می‌شد. حتی برای مدتی، خودرو هم به کالای سرمایه‌ای تبدیل شد. اما با افزایش مهاجرت از ونزوئلا، حالا دیگر بازار خودرو چندان رونقی ندارد. قیمت ملک هم به ثبات رسیده است. در این میان اقلیت زیرکی وجود دارند که برای جا نماندن از تورم در بازار سهام سرمایه‌گذاری می‌کنند. یکی از بازارهای محبوب و مورد توجه این دسته بانکو مرکانتیل است که با خارج از ونزوئلا تجارت می‌کند.

با این حال، مقابله با اَبَرتورم بسیار دشوار است. یافته‌های یک مطالعه نشان می‌دهد که افراد ثروتمند و تحصیل‌کرده اشتباهات کمتری در مورد روش‌های پس‌انداز انجام می‌دهند. سرمایه‌گذاری آنها معمولا طیف گسترده‌ای را شامل می‌شود و از این رو آنها کمترین هزینه را می‌پردازند. اما آسیب‌پذیری مالیِ فقرا به شدت بالاست.

نویسنده در پایان اشاره می‌کند که در شرایط اَبَرتورم مردم عادی باید توجه بیشتری به نحوه مدیریت پول خود داشته باشند. در این شرایط، کوچک‌ترین تغییرات در سرمایه‌گذاری و نحوه پس‌انداز منجر به بازدهی می‌شود. برای ونزوئلایی‌ها داشتن این نوع عقلانیت ضروری است؛ چرا که در زمان مواجهه با اَبَرتورم، معنای «بلندمدت» شاید تنها «یک هفته دیگر» باشد.

دیدار رهبران روسیه و امریکا در فنلاند

این نشریه در مطلب دیگری با اشاره به دیدار اخیر ترامپ و پوتین در هلسینکی می‎نویسد که داستان ملاقات دو رئیس‌جمهور تنها آغاز و پایان داشت و میانه‌ای در کار نبود.

دیدار پوتین و ترامپ در فنلاند با بیانه‌ای از سوی رئیس‌جمهور امریکا شروع شد. در این بیانه ترامپ به موضوعاتی نظیر روابط ضعیف میان دو کشور -که مقصر آن روسیه نیست- مداخله در انتخابات ریاست‎جمهوری امریکا در سال 2016 و سوءقصد به جاسوس روس در بریتانیا پرداخت. او اتهام دخالت در انتخابات آمریکا را برای پوتین توهین‌آمیز دانست. او همچنین روابط نزدیک دو کشور را به نفع جهان دانست.

همچنین، دیدار روسای‌جمهور با یک کنفرانس مطبوعاتی مشترک به پایان رسید. جان مک‌کین، سناتور پرنفوذ جمهوری‌خواه دیدار دونالد ترامپ با پوتین را یک خطای فاجعه‌بار خواند؛ دیداری که در آن رئیس‌جمهور امریکا شرم‌آورترین عملکرد را در طول تاریخ امریکا از خود نشان داد.

اما جزئیاتی در مورد میانه این نشست وجود ندارد. پوتین و ترامپ تنها با حضور مترجمانشان دیداری رودرو داشتند. برای کسانی که رئیس‌جمهور امریکا را زیر نظر گرفته‌اند و عادت‌های او در عصبانی کردن افراد در فاصله دور اما راضی نگه‌داشتنشان در برخوردهای رودررو را می‌دانند، این ملاقات بسیار خطرناک به نظر می‌رسد.

اینکه «آیا او در این نشست الحاق کریمه را به رسمیت شناخته؟» یا «با عملیات نظامی روسیه در سوریه موافقت کرده؟» از جمله سوالاتی است که اذهان عموم را به خود مشغول کرده است.

در واقع به نظر می‌رسد که این بخش به خوبی پیش رفته است. هر دو رئیس‌جمهور اعلام کرده‌اند که در مورد پیمان منع موشک‌های هسته‌ای میان‌برد (INF) و پیمان کاهش تسلیحات هسته‌ای دوجانبه میان امریکا و روسیه مذاکراتی داشته‌اند.

با وجود این، هنوز تشخیص اینکه آیا تغییراتی در سیاست خارجی امریکا پس از جلسه هلسینکی رخ بدهد، دشوار است.

رفراندوم دوباره برای خروج از اتحادیه اروپا

اکونومیست در مطلب دیگری به آینده نامطمئن خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا می‌پردازد.

دور دوم مذاکراتِ انجام‌شده با طرف‌های انگلیسی بر سر خروج این کشور از اتحادیه اروپا انجام شده اما اگر طرح ترزا می به تصویب پارلمان نرسد، شاید اصلا خروج از اتحادیه اروپا محقق نشود.

نخست‌وزیر بریتانیا هفته گذشته اعلام کرد، به دلیل تلاش برخی از قانون‌گذاران برای زیر سوال بردن طرح وی به منظور خروج از اتحادیه اروپا احتمالا اصلا برگزیتی در کار نباشد.

در چنین شرایطی تنها سه راه پیش روی برتیانیا وجود دارد:

  • بریتانیا اتحادیه اروپا را بدون هیچ توافقی ترک کند. این مساله می‌تواند تهدیدی برای نمایندگان پارلمان باشد و آنها را به سازش دعوت کند.
  • از رای‌دهندگان خواسته شود تا پارلمان جدیدی را انتخاب کنند.
  • رفراندوم دیگری برای برگزیت برگزار شود.

هر سه راهِ پیش رو مشکلات خاص خود را دارند اما به عقیده نویسنده برگزاری رفراندوم مجدد کمترین هزینه را دارد.

در حالی که قرار بود برگزیت به تجدید قوای محافظه‌کاران انگلیس بینجامد حالا اختلاف و درگیری میان آنها را موجب شده؛ به‌گونه‌ای که برخی از وزاری کابینه در هفته‌های اخیر استعفا داده‌اند. حامیان سرسخت خروج از اتحادیه اروپا که به سیاست‌های ترزا می معترضند، ادعا می‌کنند او با پذیرفتن اصلاحات به برگزیت خیانت کرده است.

نظرات

مخاطب گرامی توجه فرمایید:
نظرات حاوی الفاظ نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد.