شعار من، «خرد، شادی و شادمانی» است
نامزد چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری گفت: شعار دولت من خرد، شادی و شادمانی است، جامعه با خرد و شادمانی پیش خواهد رفت تا فرهنگ، اقتصاد و سیاست شکوفا شود.
به گزارش تجارتنیوز، نامزد چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در این برنامه گفت: شعار دولت من خرد، شادی و شادمانی است، جامعه با خرد و شادمانی پیش خواهد رفت تا در فرهنگ اقتصاد و سیاست شکوفا میشود.
بنا بر این داریم که سوابق حضرتعالی و دیگر نامزدها را طبق اصولی که برنامه داشت، مرور کنیم. به طور مختصر بفرمایید که چه مراتبی را طی کردید؟ از کدام جایگاه شروع به پذیرش مسئولیت کردید تا به امروز؟
پور محمدی: خدا را شکر میکنم در این موقعیت حساس، در این عرصه سخت قرار گرفتم، امیدوارم با لطف و عنایت خدا و با توکل و دعای خیر مردم شریفمان و انشاالله با نیت خوب و اخلاص بتوانیم وظیفهمان را در این مرحله انجام بدهیم. من از ۵ سال قبل از انقلاب ۱۴ -۱۵ سالم بود درگیر مسائل انقلاب بودم، در قم طلبه فعال ، در مدرسه حقانی، تحت تربیت شهید قدوسی و شهید بهشتی و بزرگان حوزه که هم از جهت نظم و مسائل تربیتی، اخلاقی و علمی و هم مسائل سیاسی، اجتماعی تلاش داشتند ما را به نحو مناسبی تربیت کنند.
خدا را شاکریم از این همه نعمت و برخورداری از این اساتید شایسته و موقعیت ممتازی که نصیب ما شد. انقلاب را از نزدیک درک کردیم و در صحنههای سخت انقلاب حضور داشتیم، از روزهای اول انقلاب در تحصن روحانیون در دانشگاه تهران که قبل از دهه فجر بختیار که نخست وزیر بود و مانع ورود حضرت امام شد، روحانیون در دانشگاه تهران تحصن کردند، حضور داشتم، در ستاد استقبال حضرت امام بودم وقتی انقلاب پیروز شد، من روز در ستاد بودم ماموریتها را از طرف دفتر امام انجام میدادم و تا اواخر اسفند ماه که بحث انتخابات جمهوری اسلامی رای به جمهوری اسلامی بود، تعداد زیادی از ما طلبهها به نقاط مختلف کشور اعزام شدیم برای توجیه مردم، من به بندرعباس اعزام شدم و در بخشها، روستاها، خود شهر صحبت میکردیم ۷ -۸ روزی تا ۱۱ -۱۲ فروردین شد، من ناظر برگزاری انتخابات در جزیره قشم بودم؛ مردم شریف اهل سنت قشم.
خاطره خیلی خوبی است، هم اولین تجربه اداری و هم اولین تجربه انتخاباتی برای من و مردم که ما تا حالا انتخاب ندیده بودیم، لحظات شیرین و بسیار به یاد ماندنی است، این میشود گفت، اولین تجربه اداری روزهای اول انقلاب، حالا مسائلی است که میگذرم، بعد خرداد ماه آموزش حزبی و توجیه کار تشکیلاتی را در تهران داشتیم، تحت تربیت آیت الله بهشتی و مرحوم شهید باهنر سه هفته آموزش بود، یک هفته آموزش نظامی بود، مسئول آموزش و ایجاد تشکیلات حزبی در استان زنجان شدیم، این هم به نوعی تجربه دوم البته این مدتی بود تا شرکت کردیم در کردستان برای آزادسازی برخی شهرها و پادگانها که در محاصره ضد انقلاب و عناصر تروریست و تجزیه طلب قرار گرفته بود.
گروههای مارکسیستی که باز هم توفیق بود در ماههای اول انقلاب یکی از دوستان ما شهید شد، یکی از دوستان مجروح شد و برگشتیم برای مراسم آنها، مرحوم شهید قدوسی دادستان کل انقلاب شده بودند، اواخر شهریور توسط دوستان دعوت کردند که خدمتشان برویم و به کار دادستانی و کار قضایی بپردازم ۲۴ شهریور ۱۳۵۸ به عنوان کارمند دادستانی کل انقلاب فعالیتم را آغاز کردم، چند ماه در تهران کارمند اداری بودم، تحقیقات و پژوهش میکردیم اما بیشتر کارهای اداری بود، برخی پروندهها را هم تکمیل میکردیم، چند بازرسی در مازندران داشتم، در شیراز مسائلی در زندان فارس و عادل آباد شیراز اتفاق افتاده بود، با متهمین بدرفتاری شده بود، من بازدید کردم و گزارش دادم و منجر به تغییر مسئولین وقت قضایی و زندانبان آن موقع شد، گذشت تا اوایل زمستان ۱۳۵۸ به عنوان دادستان انقلاب به مسجدسلیمان و چند شهر استان خوزستان منصوب شدم.
مشکلات و درگیریهایی اتفاق افتاده بود، فرمانداری آتش زده بودند و مسئله هایی پیش آمده بود که من به عنوان دادستان انتخاب شدم و شرایط خاص بود و خیلی خاطره داریم ولی قرار است به طور خلاصه توضیح بدهیم، شش هفت ماه بیشتر نگذشته بود که جنگ شروع شد آخر شهریور ۵۹ چون مسجد سلیمان مرکز هوانیروز خوزستان است و هوانیروز هم در جنگ خیلی نقش داشت ما پیوسته روزانه بمباران هوایی داشتیم،
یعنی آژیر پیوسته در آن شهر زده میشد و بمباران هوایی داشتیم، هم آن جا کارخانه تعمیرات تانک بود، پایگاه هوانیروز بود و پیوسته در شهر یا مراکز نظامی بمباران میشد.
تا خرداد ۶۰ من در خوزستان بودم، ۶ تیر حادثه تروریستی علیه مقام معظم رهبری، ۷ تیر شهادت شهید بهشتی و شرایط خیلی سخت و ناگواری بود، همه اینها بزرگان ما بودند چون ما ارتباط نزدیک و صمیمی استاد شاگردی با این بزرگان داشتیم، شاید برای ما خیلی سختتر بود، ۸ شهریور شهادت شهید رجایی، شهید باهنر تا آخر سال ادامه پیدا کرد اینها، از آن جا آمدم رفتم جبهه، یک ماه در عملیات فتح المبین بودم، خرداد ۱۳۶۱ دادستان مشهد شدم و بعد دادستان انقلاب اسلامی خراسان شدم، کارهای مهمی آنجا انجام دادیم که من فکر میکنم اینجا یکی از آنها مناسب است که بگویم؛
یک پرونده مهمی بود در سطح ملی دو بازپرس و قاضی به اصطلاح مجرب و مورد اعتماد نیاز بود، من و قاضی شرعمان را از مشهد فراخواندند که بازپرس این پرونده شویم، رفتیم رسیدگی کردیم و چون قصه خیلی مهم بود حضرت امام فرموده بودند به من بیایند گزارش بدهند، خدمتشان رسیدیم، خیلی ملاقات طولانی بود، ۴۵ دقیقه بود آن موقع گفتند طولانیترین ملاقات خصوصی حضرت امام بوده چون موضوع مهمی بود اما ایشان خیلی لطف کردند، هم گزارش پرونده را مفصل خدمتشان دادیم، توضیحاتی از وضع دادستانیها و رسیدگیها و ضابطین و اینها دادیم، من خیلی صادقانه به ایشان توضیح دادم و چیزهایی علیه خودمان اعتراف کردم، گفتم با متهمین، با زندانیان، پیگیریهایی که میشود، ایشان گفتند اینها که درست نیست، خلاف است، گفتم؛ به هر حال رویه شده است، برخی از شنودها بود، برخی برخورد با متهمین بود، ایشان فرمود؛ احمد به من یادآوری کن، من چیزی بنویسم که دو سه روز بعد منجر شد به فرمان هشت مادهای حضرت امام که خوب است مردم ما همین الان جوانها به خصوص به اینترنت بروند و فرمان ۸ مادهای امام را ببینند، خیلی فرمان مهم و قابل توجهی است.
امام در آن فرمان به حقوق مردم، به خصوص حقوق متهمین توجه داشتند، خیلی عجیب است که رعایت حقوق متهمین را باید بکنید، حقوق مردم باید رعایت بشود و خیلی این فرمان به نظر من برجسته است تا تابستان ۶۶ توسط مرحوم آیت الله ری شهری برای وزارت اطلاعات دعوت شدم به عنوان معاون ضد جاسوسی. پس از رحلت حضرت امام و ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی به عنوان رئیس بررسی استراتژیک امنیت ملی کار پژوهشی بود، انجام دادم، سال ۶۹ به عنوان رئیس اطلاعات خارجی منصوب شدم.
۹ سال تقریباً طولانیترین روسای اطلاعات خارجی دنیا تقریباً، فقط یک نفر در فرانسه بود ۱۰ سال، جزو سرویسهای مهم برای ما جزو طولانیترینها بود که انجام شد. یک مقدار کار طلبگی و تحصیلات طلبگی ام را انجام دادم، من در سطح عالی خوانده بودم، سطوح عالی را کم کم شروع به تدریس کردم، در دانشگاه امام صادق در دانشکده علوم سیاسی آن تدریس داشتم اما از سال ۸۰ هم به دفتر رهبری دعوت شدم و به عنوان مسئول بررسی گروه سیاسی اجتماعی، دفتر رهبری فعال شدم، مشغول شدم تا سال ۸۴ که آقای احمدی نژاد به عنوان رئیس جمهور دولت نهم انتخاب شد؛ اول من را به عنوان وزیر اطلاعات دعوت کرد، برنامه را نوشتیم کارهایمان را کردیم، دو سه شب به معرفی کابینه، به من گفت خودت را برای وزارت کشور آماده کن که من وارد وزارت کشور شدم، ۳۳ ماه مدیریت من در وزارت کشور خیلی فراز و فرود و کارهای بسیار فوق العادهای انجام شد.
۵ سال رئیس سازمان بازرسی بودم و پس از آن توسط آیت الله لاریجانی که رئیس وقت قوه قضاییه بودند به عنوان وزیر دادگستری معرفی شدم که در دولت یازدهم به عنوان وزیر دادگستری انتخاب شدم، پس از آن آمدم قوه قضاییه به عنوان مشاور رئیس قوه قضاییه، برادر عزیزم آیت الله شهید رئیسی که آمدند به عنوان رئیس گروه مشاورین ایشان گفت فعالیت کن، قول دادم ولی گفتم من تا آخر که شما هستید، این جا کمک میکنم با هم رفیق بودیم از قبل از انقلاب و در انقلاب، چون قبلاً از سال ۷۴ هیئت امنای مرکز اسناد، مرکز پژوهشی تاریخی بود خیلی هم به کارهای تحقیقاتی علاقه داشتم به عنوان رئیس مرکز هم آمدم و فعالیتم را هم تا به امروز در خدمت مردم عزیز هستم.
اگر شما یک موضوع شاخص، یک پروژه موفق بخواهید در دوران مسئولیت خودتان یاد کنید، بفرمایید که شامل چه موضوعی میشود؟
پورمحمدی: من با مسائل حقوقی، حقوق شهروندی، رعایت حقوق متهمین مشکلات قضایی جامعه، نیازمندیهای زیادی که دارند و چگونه جلوگیری و پیشگیری کنیم، از جرایم و ناهنجاریها که الان یک ماموریت مهم در ریاست جمهوری است آشنایی دارم و چون ۸ سال قاضی بودم، چهار سال وزیر دادگستری بودم، ۴ سال مشاور عالی قوه قضاییه بودم، با این مسائل آشنا هستم، این نکته مهمی است که میتواند به من خیلی کمک کند و در همکاری و هم گامی با قوا خیلی مهم است، اگر کسی بخواهد رئیس جمهور بشود یک دوره مهم و موفقی را در قوه قضاییه سپری کرده باشد، خیلی میتواند برای همکاری قوا موثر باشد، بعد آمدم وزارت اطلاعات کارهای مهمی در وزارت اطلاعات داشتم در زمانی که معاون ضد جاسوسی بودم، پروندههای خیلی زیادی داشتیم.
بزرگترین شبکه جاسوسی عراق را که خیلی به جبهه ما لطمه وارد میکرد، شناسایی کردیم، عمده وقت من در استانهای غربی، مناطق جنگی برای شناسایی جاسوسان عراقی بود که فوق العاده وحشتناک بود، سالهای آخر جنگ ما خیلی از بابت آنها آسیب دیدیم. یکی از مهمترین مسائل ما با فعالیتهای جنایتکارانه منافقین با عمق و وسعتش من در این دوره آشنا شدم، من قبلاً آشنایی داشتم در دادگاههای انقلاب خیلی با اینها سر و کار داشتیم اما عمق خباثت و جنایات اینها که یکی از واقعاً خبیثانهترین کارهایی که میشود گفت یک گروه جنایتکار علیه ملتش میتواند انجام بدهد و تمام نقاط ضعف و نقاط پنهان ما و حتی عملیات شهرها، موشک اینجا بزنید مهم است، بعد نتیجه موشک باران، حمله هوایی اینجا، لو دادن عملیاتهای ما در این دوره خیلی منافقین جنایت کردند، وحشتناک است واقعاً هنوز تاریخ منافقین برای مردم آشکار نشده است.
ما جنایات منافقین را جمع بندی کردیم، مرکز اسناد که بودم با اعتراف خودشان به اسناد معتبر، ۷۸ هزار نفر خودشان اعتراف کردند که کشتیم یا زخمی کردیم که فقط ۱۷ هزار نفر ترور شهری که اکثراً توسط منافقین انجام شده سال آخر جنگ ۲۳۰۰ اسیر گرفتند و اینها دیگر اعترافات خودشان است که چقدر جنایت کردند و عملیات فروغ جاویدان آنها، عملیات مرصاد ما که میخواستند به تهران برسند و یک میلیون به قول خودشان قتل عام کنند، زندانیان و دیگران و طرفدارانشان بیایند و به قول خودشان حکومت آن چنانی که میخواهند تشکیل بدهند.
یک کیس مهم جاسوسی آمریکا را زدیم بیش از ۳۰ جاسوس آمریکا در دستگاههای مهم وزارت خارجه بود، وزارت نفت، ظاهراً اینطور یادم است، اقتصاد بود، بانک مرکزی بود، نیروهای مسلح بود جاسوسهای عملیاتی داشتند که در آمریکا آموزش دیده بودند که چگونه بیایند مناطقی را برای فرود هواپیماهای نظامی فراهم کنند، کارهای پشتیبانی که بعد از ۲۰ سال آمریکاییها اعتراف کردند که بزرگترین لطمه اطلاعاتی که به ما زده شد عملیات دستگیری جاسوسها بود که اواخر عمر حضرت امام بود که ما گزارش را خدمت مقام معظم رهبری، ماههای اول رهبری ایشان ارائه دادیم که مورد تفقد و عنایت ایشان قرار گرفتیم و به خصوص دفاع از عملیات پنهان دشمنان که از چشم مردم هم پنهان است و کسی اینها را نمیبیند.
یک بحث، بحث تامین امنیت است، یک وقت امنیت سخت را ما با آن مواجه هستیم، بعضی موضوعات دیگر امنیت نرم است، اعم از موضوعات فرهنگی و غیره اما با توجه به اولویتهای اقتصادی که کشور درگیر آن است، بحث امنیت اقتصادی هم است، برنامه شما برای ایجاد امنیت اقتصادی در کشور چیست یا بگذارید از یک پله بالاتر این پرسش را مطرح کنم، شعار محوری که شما در رقابتهای انتخاباتی در نظر گرفتید و این ارتباط و انطباق دارد با سوابق شما و به نوعی معرف دولت احتمالی شما است، چیست؟
پورمحمدی: شعارم را خرد، شادی و شادمانی قرار دادم، جامعه با خردمندی به پیش خواهد رفت، جامعه با نشاط و شاد باید باشد، باید دلش خوش باشد، باید حالش خوش باشد و باید شکوفا شود در فرهنگ، در اقتصاد، در صنعت، در علم بستر شکوفایی فراهم شود، من اسم دولتم را دولت قرار گذاشتم یعنی اولاً مدیر خادم باید با مردمش متعهد باشد و قرار بگذارد و سر قرارهایش هم بماند، نگوید نشد، از حالا بدانیم میشود یا نمیشود، نگوییم ما گفتیم ولی بعداً نشد، خوب ما که کشور را میشناسیم، پیشینیان این کارها را کردند نگذاشتند حالا به تعبیر کسی میگوید چند سال خیلی خراب بود و ما آمدیم خرابیها را جبران کردیم، آواربرداری کردیم و از این حرفها، این که نمیشود.
شما کشور را باید بشناسید، وضعیت فعلی را باید درک کنید و بگویید من با این وضعیت توانم این است، حالا چند درصد بالا پایین میشود کرد که نشد، ولی نمیشود یک باره کل برنامه یا نصف برنامه متوقف شود و انجام نشود، ما میخواهیم به همه این قرارها پایبند باشیم و اولویتایم با پیشینهام و نیاز امروز جامعه خیلی مربوط است، یک عدالت، عدالت همیشه خواسته اصلی همه جوامع و همه انسانها است و همیشه هم گمشده همه جوامع و همه انسانها است، همیشه انسانها از بیعدالتی رنج میبرند از تبعیض رنجیدهاند و ما باید این شعار والای انقلاب اسلامی و آرمان انقلاب اسلامی را با جدیت تعقیب کنیم.
نکته دوم کشور اگر میخواهد توسعه پیدا کند، باید ثروتمند باشد اما این ثروت توسط مردم باید شکل بگیرد مردم باید ثروتمند شوند تا دولتش ثروتمند باشد یعنی چه؟ یعنی درآمد سرانه رشد پیدا کند، وقتی درآمد سرانه رشد پیدا کرد، در کنارش تولید ناخالص ملی هم رشد پیدا میکند، کشور وقتی که ثروتمند شد به هدفهایش راحت میتواند برسد و مشکلاتش را حل کند.
هدف سوم قدرت، امروز قدرت تعیین کننده است در داخل و خارج قدرت نرم، قدرت سخت و قدرت جامع، قدرت فرهنگی، قدرت روانی یعنی به معنی امنیت، ایجاد امنیت چه امنیت داخلی و چه امنیت ملی اگر میخواهید قدرت را ایجاد کنید، حواستان باید به رعایت حقوق عامه باشد، نه اینکه قدرت علیه مردم، قدرت برای مردم، برای دفاع از حقوق مردم اگر ثروت هم میخواهید ایجاد کنید، نه برای یک عده که ثروتمند شوند، ثروت برای همه توام با عدالت، پس عدالت هم قدرت را تنظیم میکند هم ثروت را، انشاالله جامعه شکوفا میشود، در این صورت مردم شاد میشوند، حالشان خوب میشود و همه اینها با خردمندی صورت خواهد گرفت. از این جهت من شعارهای خودم را و اولویتهای خودم را هم متناسب با مشاغل گذشته و تجربیات گذشته که البته متنوع و در همه حوزهها بوده تنظیم کردم و امروز هم فکر میکنم نیاز جدی کشور است.
شما فرمودید در حوزههای مختلف مشغول به خدمت بودید، حداقل دو قوه را که کامل درک کردید هم قوه مجریه و هم قوه قضاییه.
پورمحمدی: در مجموع من ۲۲ سال در قوه مجریه بودم، البته سازمان بازرسی هم ناظر قوه مجریه است و حدود ۱۶ سال در قوه قضاییه بودم ۴ -۵ سال هم کارهای علمی، آموزشی، تحقیقاتی در جاهای مختلف داشتم.
من میخواهم همین جا بگویم با توجه به این تجربیات انبوهی که شما در خدمت در این دو قوه داشتید واقعاً برای پیشبرد امور کشور همه ما میدانیم که نیازمند انسجام و هماهنگی بین قوا هستیم، درست است که در حوزه حفظ استقلال باید این رقم بخورد در این بحثی نیست اما این هماهنگی که بتواند کارها را پیش ببرد و اتفاقاً جلوگیری کند از آن نظام دیوان سالار مخربی که در مدیریت امور کشور اختلال ایجاد میکند، بفرمایید با توجه به تجربهای که داشتید چه برنامهای برای حل این مشکلات و برای ایجاد انسجام بیشتر دارید؟
ما کشوری هستیم که تفکیک قوا داریم اما مرزهای متداخل هم زیاد داریم هم ریاستی هستیم ریاست جمهوری داریم، هم پارلمانی هستیم ولی واقعیت این است که نه ریاستی ما کامل است و نه پارلمانی ما ، یک سامان سیاسی نیاز داریم برای این که پارلمانی خوب شکل بگیرد و مردم سالاری آن ترتیب دادن فعالیتهای سیاسی و کار تحزب است، تحزب در کشور ما خیلی ناقص است، شناسنامهها خیلی ضعیف است اصلاً تعریف خوبی از تحزب نداریم من چون تجربه تحزب، کارهای حزبی حتی نظارت، درگیری، پیگیری و آموزش دارم معتقد هستم که بخشی از این کاستیها را با پیگیری جدی امر سامان سیاسی تحزب باید انجام بدهیم.
دیوان سالاری ما متاسفانه معیوب است ، ما از بروکراسی بسیار ناقصی از قبل از انقلاب که وارداتی بوده و پس از انقلاب هم به نحوی که میخواستیم و انقلاب طلب میکرده، برخوردار نبوده ، با این تجربه سنگینی که من دارم، معتقدم؛ جز اولین کارهای من باید ساماندهی به نظام دیوانی کشور باشد، من بسیاری از مشکلات کشور را ناشی از این ضعف دیوانی کشور میدانم و متاسفم که مدیران ارشد ما چون از پایین رشد نکردهاند ،من هیچ وقت آسانسوری نیامدم بالا، یک کلید بزنیم ۵ طبقه بیایم بالا ، من پله پله از استانهای مختلف کار کردهام ، حوزههای مختلف کار کردم ، از پایین آمدم تا بالا با حوزههای کارشناسی جدی درگیر شدهام ، بحث کردهام با کارشناسان و تقریباً با نظام اداری کاملاً آشنا هستم و فکر میکنم یکی از ضعفهای جدی ما در عدم توفیق دولتها ضعف نظام دیوانی و بروکراسی ما است.
و من جز اولویتهایم ساماندهی به امر بروکراسی کشور است که این را مسئله بسیار مهمی میدانم و البته یک خورده ببینید ما الان هم هیئت حل اختلاف قوا داریم ،اخیراً هم که رهبری معظم شورای هماهنگی قوا را تشکیل داد ما یک خورده ضعف داریم، ناهماهنگی بین قوایمان داریم ، طبعاً برخیهایش به قوانین اصلی و بالادستی نیاز دارد ، حالا ما با حفظ مراتبی که در قانون اساسی است باید به این کمک کنیم هماهنگی تقویت شود ولی به هر دلیل تداخل کاری داریم ،موازی کاری داریم، ما الان هرز انرژی داریم، دولتمان بزرگ و لخت شده، بهرهوری ما به شدت کاهش پیدا کرده.
اینها مشکلات اساسی است که الان گریبانگیر نظام اداری است و یک رئیس جمهور در ابتدای امر رئیس نظام اداری کشور است ، من فکر میکنم خیلی از ماها مدیران اصلاً نظام اداری را خیلی آشنا نیستیم و نبودیم و خیلی از کاستیهایی که امروز باهاش روبرو هستیم به دلیل ضعف آشنایی در این حوزه است، فکر میکنم ما به یک جراحی اساسی نیاز داریم ، حالا من اگر در برنامه دیگر بشود برخی از اصولش را شرح خواهم داد، که این یکی از مسائل اصلی است که باید بهش بپردازیم ،هم حوزه مدنی که عرض کردم مشکل داریم، هم حوزه اداری و اگر این دو حوزه را بتوانیم سامان بدهیم بسیاری از مشکلاتمان را کاهش خواهیم داد .
حاج آقای پورمحمدی اگر شما رئیس جمهور شوید آیا رسانهها گزارشگران فساد میتوانند بدون نگرانی از اینکه متهم بشوند به ضدیت با دولت و اینکه بگویند که دارند کار دولت را تخریب میکنند و خلاصه از این دست عناوینی که شنیدهایم مطرح میشود میتوانند از دولت انتقاد کنند میتوانند این گزارشها را به شما برسانند به رسانهها و به مردم منعکس کنند؟
من به روشنی و شفافیت خدمت شما عرض میکنم ۷ تا ۸ سال پیش هم یک جلسهای در دبیرخانه شورای امنیت ملی بود، تشکیل شد، از خیلی از صاحب نظران مدیران ارشد دستگاهها دعوت کردند نمیدانم یا وزارت وزیر دادگستری بودم یا مشاور رئیس قوه دعوت شدم به آن جلسه، همه مسئولین اصلی حوزه ضد فساد بودند، من به آنها گفتم که من با تجربه سنگینی که در مبارزه با فساد دارم و شاید کمتر کسی در کشور به اندازه من در مدیریت ضد فساد حضور داشته باشد، گفتم؛ به این نتیجه روشن رسیدم یکی از راهکارهای اصلی مبارزه با فساد شفافیت است.
برای ایجاد شفافیت شما به دولت الکترونیک نیاز دارید و البته نه دولت الکترونیک دست و پا شکستهای که ما الان داریم که بعضی وقتها اصلاً مزاحم است، حالا تفصیلش را من جای دیگر در همان اصلاح نظام اداری و دیوانی باید توضیح بدهم که چرا دست و پا شکسته است و ناکارآمد است، این دولت الکترونیک ما و خواستههای ما را تامین نخواهد کرد اگر شفافیت و دولت الکترونیک به شکل صحیحی محقق شود که خود من هم تجربههای موفقی در برخی از حوزههای کاریام دارم ،مطمئنم فساد به شدت کاهش پیدا خواهد کرد، تجربه جهانی هم است، تجربه ما هم نیست فقط و این دولت الکترونیک یعنی شفاف سازی یکی از ارکان شفاف سازی آزادی تبادل اطلاعات از کارگزار و فعال و میداندار این شفافیت هم معمولاً رسانهها و خبرنگاران هستند از این جهت اگر من ادعا میخواهم بکنم که مبارزه با فساد میخواهیم بکنیم.
معنیش این است که شفاف عمل کنیم، گزارش به مردم بدهیم، گزارشگران را احترام بگذاریم و آزاد بگذاریم، من این قرار را امروز میگذارم با مردم عزیزمان با خبرنگاران با رسانهها آزادند هر نوع که میخواهند از دولت گزارش دهند حتی اگر به دروغ گزارش بدهند به خلاف گزارش بدهند سعی میکنم توضیح بدهیم به مردم آگاهی بدهیم که این اطلاعات خلاف است ولی جلوی گزارش را نمیخواهم بگیرم تجربه نشان داده اگر ما آزادی عمل در اطلاع رسانی و تبادل اطلاعات و آزادی گردش اطلاعات داشته باشیم به خود ما بیشترین کمک را میکند یک ضریب خطا هم دارد با هوشمندی باید ضریب خطایش را به حداقل برسانیم ولی جلوی آزادی تبادل اطلاعات و جلوی خبرنگاران را نگیریم دولتها اگر میخواهند موفق بشوند، باید از نقد استقبال بکنند و از فعالیت خبرنگاران خوشحال باشند و پاداش بدهند.
آقای پورمحمدی در صورتی که رئیس جمهور شوید، نقش اعضای ستاد انتخاباتی شما در به عهده گرفتن مسئولیتهای کلیدی دولت چگونه است ؟
پورمحمدی: من همیشه بنایم این بوده که با آدمهای ضعیف کار نکنم، به من هم دوستان همیشه انتقاد داشتند که تو چرا همیشه با آدمهای قوی کار میکنی؟ گفتم چرا؟ گفتند، مدیر بالادستی هر وقت میخواهد تو را عوض کند، خیالش راحت است که آدمهای قوی در سازمانت است، گفتم من از ترس اینکه من را کنار بگذارند یک عمر با آدم ضعیف کار کنم؟ یک روز تحمل نمیکنم، برای اینکه میترسم من را عوض کنند خوب عوض کنند اما از لذت کار با آدمهای قوی هیچ وقت خودم را محروم نکردهام، معتقدم کار را به کاردان و افراد توانمند باید سپرد و این حق مردم از خودم چون فکر میکنم کارشناسم و به کارشناسی بها میدهم و جدی هستم.
مدیر جدی و قاطعی در کارم هستم، طبعاً به مدیران کارشناس مجرب با دانش متعهد و مردمی مردم دوست و کاربلد جدی با هر سلیقه، با هر گرایش البته طبعاً به همفکرهای سیاسی و سلیقه ایمان نزدیکتر هستیم ولی من به هیچ وجه در هیچ شرایطی اجازه نمیدهم سلیقه حاکم شود، ببینید من دیگر در مقام ریاست جمهوری با یک گرایش و یک ایده نیستم، من رئیس جمهور این مملکت و همه این مردم هستم وظیفه دارم بهترینها را برای مردم انتخاب کنم و این قرار ما باشد خواهید دید، من تجربه کردم، من وزیر کشور شدم در یک دولت اصولگرا بعد از دولت اصلاحات، همه استانداران مقامات ارشد اصلاحات بودند، البته در آن دولت تعداد افراد معتدل هم بودند به تعبیر امروزی اما خوب سابقهدار بودند.
ما ناچار بودیم همه اینها را کنار بگذاریم تقریبا من سی تا استاندار را البته یکی را تا یک سال ۷ تا ۸ ماه طول کشید عوض کردم ، من به آقای احمدی نژاد گفتم آقای احمدی نژاد اینها از اول انقلاب خدمت کردهاند حالا بخشدار بوده، فرماندار بوده و بعضیهایشان وزیر بودند و بعضیهایشان معاون وزیر بودند، در موضوعات مختلف سلیقه سیاسیشان با ما مختلف است، ما قدردان اینها باید باشیم، اینها زندگی دارند، شخصیت دارند، باید به شخصیتشان احترام بگذاریم، گفت؛ چه کار کنیم، گفتم که من ۱۰ تا پست مشاور وزیر داشتم، گفتم که ۲۰ پست مشاور وزیر به من بده، من اختصاصی به اینها بدهم، آقای احمدی نژاد هم لطف کرد دستور داد و هماهنگ شدیم.
من ۲۰ مشاور از استاندار دولت اصلاحات به عنوان مشاور وزیر در کنار خودم گذاشتم، بیشترین خدمت و بهترین خدمت را در دوران وزارت کشور اینها کردند، به وزیر کشور تمام قوانین از صدر مشروطه در رابطه با وزارت داخلی و وزارت کشور تنظیم و بازنویسی کردند، مقررات و آیین نامهها، دستورالعملها، کار فوقالعاده و ارزشمندی در وزارت اطلاعات هم سعی کردم این کار را انجام بدهم، وزارت دادگستری هم همینطور من فکر میکنم که با بهترینها باید کار کرد، کسی که به نظام و به مردم و به اسلام و به انقلاب و رهبری و امام وفادار است. با هر سلیقه و گرایش باید خواهش کنیم، درخواست ازش کنیم و قدردانش باشیم، یک مسئولیت را بهش بسپاریم اگر او انسان متعهدی است، او هم سلیقهاش را اعمال نخواهد کرد، وظیفهاش را انجام خواهد داد.
من این تجربه را دارم و فکر میکنم کشور به این نگاه نیاز دارد ما از این نگاه باید برخوردار شویم من تجربه موفق و مثبتی را در حوزههای مختلف دارم ، انشاالله سعی میکنم دوران جدید را هم با رویکردی در دیوان سالاری کشور و تغییرات اساسی در نظام اداری و طبعاً در به کارگیری مدیران و کارشناسان اعمال خواهم کرد البته اگر دوستان ستادی من واجد شرایط باشند آنها مقدم هستند این حق آنهاست یعنی اونها که به من کمک کردند اونهایی که به من نزدیکتر بودند اونهایی که همفکر سیاسی من هستند طبعاً اگر اینها آدمهایی با آن ویژگیها باشند حق تقدم با آنهاست این را هم که کاملاً قبول داریم .
ساز و کار شما چیست ؟
پورمحمدی: ببینید الان چون ما حزب نداریم در شناسایی نیروها مشکل داریم ولی من چون در همه دولتها بودهام در دولت مقام معظم رهبری از سال ۶۶ تا سال ۶۸ بودهام در دولت آقای هاشمی و در دولتهای بعدی در دولت اصلاحات چند ماهی یا یک سالی و بعد در دولتهای بعدی با خیلی از مدیران ارشد آشنا هستم و با کارشناسان زیادی در کشور آشنا هستم و فکر میکنم چینشی که میخواهم انجام بدهم چینش قابل توجه و سازنده و ارزشمندی و تحول آفرین در نظام اداری کشور باشد سوال شما الان افرادی که میخواهید مناصب کلیدی دولت را در اختیارشان بگذارید میتوانید نام ببرید پورمحمدی ببینید شرایط ما خیلی مناسب برای نام بردن نیست علتش این است که خوب من نسبت به خیلیهایشان ارادت دارم و فکر میکنم که خوشحالم میشوند دعوتشان کنم ولی الان تا ما رای نیاوردهایم و اسم بردن برخی هم نیاز به مشورتهای مختلفی دارد.
بعضی مناصب یک ویژگیهای خاصی دارد، یک سری نظرخواهی و مشورتهای خاصی میطلبد، طبعاً امکان بازگویی نیست ولی من فکر میکنم دولتهای مختلف و به خصوص دوستان زیادی در مجموعههای هم فکرمان نیروهای ولایی و انقلابی داریم ، که خوشحال میشوند و بنده هم خوشحال میشوم که از خدمت آنها استفاده کنم .
حاج آقا این تعهد را به رسانهها و رسانه ملی به طور ویژه میدهید که فصل به فصل نسبت به اندازهگیری وعدههای انتخاباتی شما و پایش عملکرد دولت احتمالیتان همین وعدهها و برنامههایی را که اعلام کردهاید گزارش تهیه کنند و به مردم منعکس کنند و حتی شاید جایی نقد کنند دولت را ؟
پورمحمدی: حتماً انشاالله اولاً من یه کاری که در ابتدای دولتم میخواهم بکنم گزارشگیری دقیق از وضعیت موجود خواهد بود ، ما الان ببینیم در حوزههای مختلف دقیقاً وضعمان چگونه است وضع اقتصادیمان چه جوری است آمارها در بخشهای مختلف چه جور است .
این گزارش را از کی بگیریم از مسئولین موجود ؟
الان موجود است، ببینید الان بانک مرکزی، مرکز آمار ، وزارتخانهها و سازمانها ببینید ما در ابتدای امر اولاً باید توصیفی از وضعیت کشور در اختیار داشته باشیم و این را اعلام کنیم که وضع اقتصادمان این است وضع اشتغالمان این است، وضع تورم ما این است، نقدینگی این است، گردش مالی ما این است، واردات و صادرات ما این است، تولید مثلاً نفت و بقیه چیزهای ما آمارهای شاخص وضع اجتماعی و فرهنگی آنجا که آماری است و با آمار میشود گزارش داد، اولاً این را ثبت کنیم، اگر کسی هم اشکال دارد، اشکالش را بگوییم که اینجا آمار شما غلط است، اینجا کم است یا زیاد است، هیچ اشکالی ندارد.
حالا در دنیا عرف شده ۱۰۰ روزه، بله معتقد هستم فصلی ۱۰۰ روزه و به هر شکلی شاید فصلی برای ما بهتر باشد عدد بهتری است، یک سری گزارشها را میشود فصلی ارائه داد، یک سری گزارشها را دو فصلی انجام داد، یک سری گزارشها سالانه انجام شود، من معتقدم به گزارش دادن از گزارش شکست و عدم توفیق نمیترسم، من معتقدم که با مردم صادق بودن و گزارش درست دادن عیبها و عدم موفقیتها را بازگو کردن، عیب نیست، مردم از درست نگفتن ناراحت هستند، نه از اینکه بگوییم نتوانستیم، اشتباه کردیم به هر حال بگوییم، اشتباه کردهایم نصف راه را رفتهایم. خب اشتباه فهمیدیم حالا فهمیدیم که اشتباه کردیم درستش میکنیم، مردم هم میگویند که این صادقانه برخورد کرده ،خود این کلی ایجاد انرژی میکند کلی ایجاد ارتباط اجتماعی و تقویت روابط اجتماعی میکند و کمک میکنند به دولت برای اینکه موفق شود.
از این جهت امیدوارم و این قرار را میگذارم انشاالله که این گزارش فصلی را بدهیم، انشاالله در گزارش فصلی نقاط ضعفمان را هم خواهیم گفت، طبعاً من اگر بروم در ساختمان ریاست جمهوری مستقر شوم طبعاً از سازمان بازرسی و همه دستگاهها این درخواست را خواهم کرد، آخرین وضعیت کشور را به دقت به آمار به من اعلام کنند و ما این را تجمیع کنیم، اگر اختلاف داشت یک بررسی مجدد بکنیم، آمار دقیق را احصا کنیم، در بیاوریم و منتشر کنیم، این بسیار مهم است که نترسیم، به هر حال مشکلات مردم حالا ما عدد نمیگوییم ، اما مردم که مشکلات را درک میکنند، حالا ما امروز بگوییم که وضع اقتصادیمان خیلی خوب است.
مردم یک سری واقعیتها از کف خیابان به قول خودمان سر سفرهمان میبینیم، بگذاریم با مردم درست حرف بزنیم صادقانه حرف بزنیم، آمار درست بگوییم، از مردم نخبگان و فعالان کمک بگیریم، اینطور فکر میکنم کارها خیلی بهتر پیش بروم .
من سوال پایانی را باید خدمتتان طرح کنم ولی اگر بنده اختلال ایجاد کردم در بیان سوابقی که مد نظرتان است بفرمایید که بیان شود و اگر نه که من پرسشم را بیان کنم ؟
ببینید من تجربههای سنگینی در فضاهای مختلف دارم، مثلاً من ۹ سال رئیس دیپلماسی پنهان کشور بودم، بخش زیادی از مشکلات کشور را که از طریق عادی و آشکار نمیشود، تامین کنیم، من از طریق پنهان تامین کردهام، من چند دور به خاطر مشکلات حاد کشور عراق رفتم و با صدام حسین ملاقات کردم ،طولانیترین ملاقات را من با صدام حسین دارم، دو ساعت و ۴۰ دقیقه، صدام حسینی که ازش نفرت داشتم و دو تا برادر خانمهای من را شهید کرده، داماد من را شهید کرده، دوستان من شهید شدهاند در جبهه، اوج نفرت داشتم و چه جنایتهایی کرده در حق ما و ملتمان برای آزادی اسرایمان و حل مشکلات اسرا ماموریت داشتم/.
زمان مرحوم آقای هاشمی بود به من فرمود که میروی آنجا با صدام حسین بیا قطعنامه را حل کن، یک مذاکره سنگین باهاش انجام دادم، حالا فرصت باشد در فرصتهای بعدی توضیح خواهم داد و او ناچار شد که تسلیم شود، من اوج دیپلماسی قدرتمند و تعبیری که این روزها میکنیم میدان و دیپلماسی، من نمادش را آنجا دیدم چون خودم هم مرد میدان بودم و هم در دیپلماسی پنهان مدیر دیپلماسی پنهان بودم، این ترکیب آنجا شد و اما کار فوق العادهای انجام دادیم، حالا شرحش را گفتم، جاهای دیگر هم بشود، جاهای مختلفی من با روسای سرویسهای بزرگ دنیا مذاکره و ملاقات داشتم یا در تهران و یا در پایتختهایشان.
اینها کارهای بزرگی است یا انتقال فناوری و دانش یک کار بسیار مهمی است که تمام سرویسهای اطلاعاتی انجام میدهند، ما در آمریکا به عنوان چند کشوری که رقابت سنگین در انتقال تکنولوژی از آمریکا به کشورشان داشتند یکی ایران شناخته شد، جز ۴ تا ۵ تا حالا به قیافه من آخوند میگن نمیاد، اما من در خیلی از رشتههای مهم کشور نانو تکنولوژی، بیوتکنولوژی، صنایع موشکی، صنایع هوایی، صنایع دارویی، بسیاری از تکنولوژیهای مثلاً نرم خوب از خیلی از ایرانیها به ما کمک کردند، مسلمانان به ما کمک میکردند. الحمدلله توفیق داشتم و منشا توسعه علمی کشور شده و بوده، به هر حال اینها دستاوردهای بزرگی است.
در وزارت کشور که آمدهام، اولین تجربه کارت سوخت را داریم و من در وزارت کشور با همکاری وزارت نفت انجام دادم و امروز فکر میکنم مشکل و بحران سوخت که داریم حجم بالای ما ۱۲۰ تا ۱۳۰ میلیون لیتر در روز مصرف داریم، ترکیه در کنار ما جمعیتش مثل ماست، زیر ۲۰ میلیون لیتر در روز مصرف دارد، رفاهش را هم دارد توسعه هم دارد، صنعتش هم دارد، گردشگری خوب دارد، پس معلوم است که ما خوب مصرف نمیکنیم، داریم هدر میدهیم، من با آن تجربهای که آنجا دارم میتوانم راه چارهای را برای این بخش پیش بینی کنم و داشته باشیم، البته خب دستگاههای مختلف باید کمک کنند.
اولین تجربه انتخابات الکترونیک دارم، در کشور من وقتی سازمان بازرسی آمدم ۲۳۰۰ دستگاه را آنلاین و بر خط گزارش میگرفتم، برای اینکه گزارش الکترونیک داشته باشم در وزارت دادگستری آمدم چند طرح بزرگ هم در سازمان تعزیرات انجام دادم هم برای حقوق کودک، یک طرح گسترده جمع آوری اطلاعات کودکان در کشور انجام دادم، کودکان زیر ۱۸ سال خیلی مسئله مهم و قابل توجهی است.
امروز اگر میگویم دولت الکترونیک شعار نمیخواهم بدهم، از دور دست بر آتش ندارم، همین الان در مرکز اسناد سه تا پروژه هوش مصنوعی سنگین که یکیش به عنوان طرحهای برتر رفتهاند که انشاالله جایزه بدهند اما به عنوان گزارش نمونه انتخاب شده به هر حال وقتی امروز از هوش مصنوعی و دولت الکترونیک حرف میزنم، در این کار مجرب هستم و بسیار تلاش کردهام و فکر میکنم نجات کشور دولت الکترونیک به خوبی اجرا شود فساد زدایی است و با شفافیت دولت الکترونیک ، خب اینها همان نکاتی است که به نظر من مهم است در مدیریت عالی کشور و کسانی قادر هستند این کشور را با این ظرفیت ادامه بدهند و اداره کنند که از دور ندیده باشند، به نفرات دوم و سوم نخواهند نیاز داشته باشند که گزارش بدهد، بله من همه چیز نمیدانم ، به گزارشهای کارشناسی، به متخصصین نیاز دارم اما بیگانه از مسائل نیستم، یعنی خودم یک نگاه کارشناسی در موضوعات دارم.
اما به هر حال مسائل مهم کشور و جمع کارشناسان بنشینند و بنشینیم، فکر میکنم انشاالله اگر ملت شریفمان من را شایسته این جایگاه دانستند، سپاسگزار آنها خواهم بود و قدردان و شاکر خدا و حتماً دوران جدیدی در مدیریت کشور و توسعه کشور و پیشرفت کشور در داخل و خارج دیپلماسی قدرتمندی را ترغیب خواهیم کرد، بدون تردید از هیچ حوزهای نمیترسیم، نخواهیم هراسید از هیچ مذاکرهای نگران نیستیم و فراری نخواهیم شد. با جدیت این خط را تعقیب میکنیم، با تمام ظرفیت از توان ملی قدرت ملی و نیروهای مسلحمان قدرت سختمان و قدرت نرممان برای پیشرفت در عرصه دیپلماسی و بینالمللی استفاده خواهیم کرد و در داخل هم با استفاده از همه ظرفیتها همه امکانات و همه کارشناسان و خوشبختانه ظرفیت فوق العاده ارزشمند انسانیمان نیروهای مجرب و به خصوص جوانان و زنان و مردان شایستهای که فراوان در کشور داریم و انباشت تجربهای که الان وجود دارد در کشور انشاالله شاهد یک دوران جدید در مدیریت آینده کشور متفاوت از گذشته خواهیم بود.
من واقعاً نمیخواستم وارد میدان بشوم، من رفته بودم دنبال یک کار فرهنگی و پژوهشی و تحقیقی و کارهایی که به سن و سال ماها دیگر مسائل پژوهشی بیشتر نزدیکتر است اما واقعاً با این حادثهای که برای برادر عزیزم شهید رئیسی، رحمت الله علیه اتفاق افتاد که ما از قبل از انقلاب اوایل انقلاب همکاری قضاییمان در مسجدسلیمان، من که دادستان شدم ایشان لطف داشتند همکاری با من میکردند، بعد دیگر در طول تاریخ تا آخرین روزها با هم همکاری داشتیم و درود میفرستم به روح بلند ایشان و شهدا به خصوص سنتهایی که آقای رئیسی تثبیت کرد؛ آن خوش رفتاری و خوش اخلاقیاش و سفرها و پیگیریها و به مردم احترام گذاشتن اینها سجایای شایسته و برجستهای است که باید تثبیت شود و ماندگار شود.
الان با این اتفاقی که افتاد حس میکنم که این مسئولیتی است که بر دوش من است، این مسیر را باید با قدرت ادامه بدهیم، من از همه ظرفیتهای دولتها و نقاط مثبت دولتها استفاده خواهیم کرد، بلا تردید من هیچ نگران نیستم که هر دولتی کار خوب کرده بگویم برای آن دولت از من میخواهم از آن تجربه استفاده کنم و از مردان شایسته و مطمئن و متعهدی که در آن دوران کار کردهاند یا مشورت کنم و یا اگر جوان هستند مشورت بدهم و ازشون در کارها استفاده کنم فکر میکنم کشور به این نگاه نیاز دارد .
نظرات