در دیدار اقتصاددانان با پزشکیان چه گذشت؟
فرشاد مومنی ضمن اشاره به اخبار منتشر شده از دیداری که همراه دکتر حسین راغفر، دکتر محمدرضا واعظ مهدوی، غلامحسین حسن تاش با رئیس جمهور داشته است، درباره این دیدار توضیح داد.
دکتر فرشاد مومنی، استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی با تاکید بر اینکه برنامه هفتم نیازمند بازنگری جدی است، گفت: به اسم خصوصی سازی، حتی به دارایی های بین نسلی مشمول اصل 44 قانون اساسی هم تعرض کردند، اکنون در زمینه فروش آنها به آخر خط رسیده اند، بنابراین اکنون برای تعرض به اصل 45 قانون اساسی، مقدمه چینی می کنند. یعنی حمله به انفال. این حمله با روشهای شناخته شده ای در دستور کار است. تحت عنوان اینکه ما نیاز به زمین داریم، اموال عمومی را دولتی می کنند و بعد چون اسم آن اموال دولتی می شود، تحت عنوان مولدسازی و خصوصی سازی و هر تعبیر دفرمه دیگری می فروشند و آخرین شریانهای حیات حال و آینده مردم ایران را مورد تعرض قرار می دهند. به حکومتگران گرامی و آنها که دل در گروی بقای ایران دارند، هشدار می دهم که 83 درصد اراضی کشور، در حیطه اموال عمومی قرار دارد و تحت عنوان مولدسازی تعرضهای سازمان یافته ای با حیاتی ترین زمین ها و منابعی که بقای بین نسلی در ایران را امکان پذیر می کند در دستور کار قرار داده اند.
دکتر فرشاد مومنی، رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد که در پنجمین جلسه از سلسله جلسات «تلاش برای ارتقای توان فکری حکومت در شرایط تغییر دولت» با عنوان «دولت چهاردهم و بحران محیط زیست و توسعه پایدار» در این موسسه سخن می گفت، با بیان اینکه فصل مشترک همه این بحثها این است که آمیزه ای از فساد، جهل و کوته نگری بالاترین سطح قدرت توضیحی برای بیان علل گرفتاری های ایران دارند، اظهارداشت: آوای توحید در آنچه که در مباحث توسعه پایدار مطرح می شود، نیز وجود دارد و آنچه که بشر به تجربه مشاهده می کند، برآیند چیزهایی است که در اسحت دین هم مورد توجه بوده و ما همانقدر که در ساماندهی با کیفیت دنیایمان نالایق بودیم، به طریق اولی از طریق بد دفاع کردن از دینمان، آبروی دین خدا را هم می بریم.
یک خوگرفتگی انحطاط آور به ملاحظات رانتی وجود دارد
وی با بیان اینکه کوته نگری، اولین نشانه بی خردی و حرکت به سمت انحطاط است، افزود: یک خوگرفتگی انحطاط آور به ملاحظات رانتی در امور دنیایی وجود دارد که این کوته نگری رانتی، باورهای دینی مردم را مورد حمله قرار داده است. اساس ماجرای توسعه به عدالت در دین، این است که مناسبات عادلانه، مناسبات پایدار ساز و تضمین کننده بقای همراه با بالندگی برای بشر است. وقتی این جنبه را نادیده می گیرند ، زیانها اجتناب ناپذیر می شود. مساله عدالت اجتماعی، برای توسعه پایدار و فراگیر، متغییر ابرتعیین کننده است.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه در مناسبات رانتی، که عقل به حاشیه رانده می شود و تعصب، جمود و کوته نگری جای آن می آید، دنیا و آخرت ما آسیب می بیند، تاکید کرد: هر کتاب جدی که درباره اقتصاد سیاسی تورم نوشته شده، می گوید منحط ترین وجه سیاست تورم زا آثار اخلاقی تورم است. تورم ایجاد می کنید که لاشخورها ، مفت خورها و غیرمولدها را بهره مند کنید و زحمتکشان و مظلومان و محرومان را تحت فشار قرار دهید، و به همان انداز هم که ظالمانه است، انحطاط اخلاقی هم پیش می آورد. تمام مطالعات در ایران نشان می دهد ماجرای تورم با جرم و جنایت و هر نوع ناهنجاری اجتماعی هم راستایی تمام عیار دارد. اما گویا خداوند به برخی چشمهایی داده که نمی توانند ببینند و گوشهایی داده که نمی توانند بشنوند!
مومنی ضمن انتقاد از نگاه جزیره ای و موردی به مسائل به جای نگاه سیستمی در کشور، ادامه داد: متاسفانه از این نظر آنها که ادعای اصولگرایی هم داشتند، بلاهای آن چنانی بر سر کشور آوردند و البته که در کوته نگر بودن و جزئی نگر بودن هماهنگی کامل میان اصولگرایان و غیراصولگرایان وجود دارد. قله ابتذال این دو این است که در یک ساخت توسعه نیافته می خواهید به نام بازارگرایی کار را جلو ببرید که اساس آن بر کوته نگری و جزئی نگری است.
این اقتصاددان خاطرنشان کرد: از اواخر دهه 1340، که اندیشه های ماتریالیستی میان تحصیلکردگان و متفکران این جامعه بسیار سیطره یافت، شریعتی بود که این آشتی را با دین برقرار کرد. واقعا خیلی به دکتر شریعتی ظلم شد و بخشی از این انحطاطی که اکنون ملاحظه می کنیم به آن حق کشی برمی گردد. تا حرف می زنیم می گویند در دیدگاه شریعتی اشکالاتی وجود دارد! شما یک فرد غیرمعصوم نشان دهید که در دیدگاه هایش اشکالاتی وجود نداشته باشد. اگر شما با همان ذره بینی که دیدگاه های شریعتی نقد شده، بزرگترین اسلام شناسان را بررسی کنید، چه بسا همان نقدها و بلکه بزرگترش هم به آنها وارد باشد. بسیار جالب است که تحت عنوان اینکه او اشکالاتی دارد، این همه ظلم به ایشان رواداشته شد. او آمد میان تحصیلکرده ها و جوانان با دین آشتی برقرار کرد و این حق ناشناسی بسیار بزرگ بود.
از دیدگاه شهید بهشتی، کوته نگری و جزئی نگری، علت سقوط تمدن اسلامی است
به گفته مومنی؛ در این زمینه، مدعیان، باید مشی دکتر بهشتی را اتخاذ می کردند. یکی از افتخارات تمدن اسلامی در قرن بیستم، کتاب «شریعتی، جستجوگری در مسیر شدن» است. در آنجا شهید بهشتی طرز برخورد مصباح یزدی با دکتر شریعتی را نقد می کند و تمام بحثش هم همین است. از دیدگاه شهید بهشتی، کوته نگری و جزئی نگری، علت سقوط تمدن اسلامی است و ایشان به جزئیات نشان دادند این دو ضعفِ آقای مصباح یزدی علی رغم توانمندی های دیگری که دارد، سایه سنگینی بر اندیشه ایشان انداخته و به صورت مصداقی، شهید بهشتی این مساله را در طرز برخورد مصباح با شریعتی نشان می دهند. آقای بهشتی می گویند که هیچ منافاتی ندارد که شما عمیق و عالمانه آن مرد را نقد کنید، و در عین حال، قدردان وجوه مثبت و خدمات بی بدیل ایشان هم باشید.
به گزارش جماران، وی یادآورشد: آنچه که مقام دکتر شریعتی را نزد من بسیار بالاتر برد بحث شهید بهشتی بود درباره اینکه گفت آقای دکتر شریعتی شخصا به منزل من مراجعه کرد و ملتمسانه گفتند تشنه نقدهای عالمانه شما هستم و از برخی از روحانیون شکوه کرد و گفت آنها به نام نقد، فحاشی و هتاکی می کنند، اما شما چون عالم واقعی هستند وقتی نقد می کنید، باعث رشد من خواهید شد. شریعتی گفته بود آنها که هتاکی می کنند با مظلومیتی که برای من ایجاد می کنند، محبوبیت من را بالا می برند.
مومنی گفت: از نیمه دوم دهه 1340، روحانیت زمان آگاه ما متوجه شدند پاسخگویی انفعالی و جزئی به نقدهای ماتریالیستها به اسلام راهگشا نیست. ابتدا باید اسلام را به عنوان یک سیستم معرفی کنیم و بعد جایگاه مساله تقیه، برده داری و قضا و قدر را در آنجا نشان دهیم و بسیار موفق بود. این مساله در حیطه اداره کشور هم مطرح است. این عبارت باید به تن آنها که شرافت انسانی دارند و صادقانه از قیامت می ترسند و در چند 10 ساله مسئولیت داشتند؛ از زمان شروع برنامه تعدیل ساختاری تا امروز نظام سیاستگذاری ما در تمام عرصههای سیاستگذاری کلیدی اقتصادی اش، بدون استثنا شکست خورده است. به این علت که می خواسته در چارچوب بازارگرایی مبتذل می خواسته کار را جلو ببرد، بنابراین کوته نگرانه و جزئی نگر و سطحی نگری کرده است. آنها حتی آبروی بازار گرایی را بردند. تکان دهنده ترین قسمت ماجرا این است که در این 35ساله، روی هر چیزی که نظام سیاستگذاری ما حیثیت بیشتری خرج کرده، گستره و عمق شکستش هم بیشتر بوده است. بنابراین وقتی به دولتهای احمدی نژاد، رئیسی و پزشکیان می گوییم دست از توهم اینکه بتوانید موردی و جزئی گرفتاری های کشور را حل و فصل کنید بردارید به این علت است. اکنون فقط در حیطه محیط زیست ایران، در 40 عرصه سرنوشت ساز با بحران روبرو هستیم. هر کدام از این بحرانهای زیست محیطی با بحرانهایی که در ساخت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی داریم، پیوند دارد. بنابراین نمی توانید به صورت جزیره ای بحرانها را انتزاع و حل کنید. 35 سال شکست، گویا برای عزیزان کافی نیست.
این عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی، ادامه داد: در دیداری که با تعدادی از دوستان با آقای رئیس جمهور داشتیم، به ایشان گفتم موضوعاتی که راجع به قیمت بنزین و مقرون به صرفه نبودن فروشش مطرح می شود، خودش به شدت مخدوش است، اما نکته مهمتر این است که این یک متغیر از 75 متغیر تاثیر می پذیرد که باید همه آنها را با هم ببینید تا بتوانید راجع به قیمت بنزین فهمی عالمانه پیدا کنید. شرافت حرفه ای اقتضا می کند که به حرفهای درست هم بعد از انتخابات پایبند باشیم.
آقای پزشکیان، از تجربه دولتهای قبل عبرت بگیرید
به گزارش جماران، مومنی با تاکید بر اینکه اگر عزیزان فکر کنند که بدون برنامه حتی می توانند یک مشکل را حل کنند، جزء محالات است، افزود: صمیمانه به آقای پزشکیان هدیه می کنم که از تجربه دولتهای قبل خود عبرت بگیرد. هر دولتی که بیشتر از برخورد برنامه ای طفره رفت، شدت فضاحتش و لطمه هایی که به ایران و مردمش زد، بیشتر بوده است. لازمه برنامه داشتن، نگرش دورمدت، سیستمی، جامع نگر و فراگیر است. اکنون عده ای با گژتابی و وارونه خوانی پیام زنده یاد دکتر حسین عظیمی، به برنامه جامع حمله می کنند. مشکل برنامه ریزی ما جامع نگری اش نیست، مشکل این است که عزیزان روی صندلی هایی که می نشینند، هوا برشان می دارد و یک باره همه چیز را با هم می خواهند. این اشکال دارد، نه جامع نگری!
این اقتصاددان با بیان اینکه وقتی مسائل را درست متوجه نمی شوند، اسم مواردی را « پیشران » می گذراند که مهمترین عوامل انحطاط ایران در نیم قرن گذشته بوده است، تصریح کرد: اینکه به وجه علمی مساله توجه داشته باشیم، بسیار حیاتی است و شاید بزرگترین خدمتی که بشود به دولت جدید داشت این است که از بزرگترین متفکران کشور دعوت کند که درباره بلای مناسبات رانتی و خسارتهایی که به ایران زده است، بررسی هایی انجام دهند. مناسبات رانتی در چارچوب بازارگرایی مبتذل، حکومت را محکوم به روزمرگی ، کوته نگری و بی برنامه بودن و جزئی نگری و جزیره ای فکر کردن انحطاط آور کرده است که مصادیق آن بسیار تکان دهنده است. متاسفانه وزارت صنعت و کشاورزی، گزارشهایی منتشر کرده اند که بایکوت شده است، به این دلیل که منافع فاسد عده ای به منافع ملی ترجیح داده می شود. مطالعات آنها نشان می دهد عایدی ارزی آنچه که به نام صادرات غیرنفتی در ایران ، چه در بخش صنعت و چه در بخش کشاورزی، جریان دارد، کمتر از هزینه های ارزی اش است.
مومنی توضیح داد: حیاتی ترین عنصر برنامه این است که روندهای واگراساز و مخرب و انحطاط آور باید مرتبه بندی و متوقف شوند. تولید متانول را ببنید! گزارشهای رسمی داریم که می گوید صرف نظر از همه هزینه ها و منابع مادی و انسانی و زمانی که صرف احداث این همه کارخانه متانول سازی شده، فقط اگر گازی که به آنها دادیم، به صورت مستقیم صادر می کردیم، عایدی ارزی بیشتری از کل صادرات متانول ایران داشت. کوته نگری وقتی با مناسبات رانتی پیوند می خورد، این گونه ما را دچار انحطاط می کند. مهمترین مشخصه تولید متانول نیز این است که به شدت آب بر و به شدت آلودگی ساز و سرمایه بر است. آیا این تصادفی است که آب برترین و آلوده کننده ترین واحدهای تولیدی رانتی معدنی در ایران، در کم آب ترین و خشک ترین مناطق ایران مستقر شده است. حرث و نسل را تباه و قربانی رانت می کنید.
رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد با بیان اینکه هر رئیس جمهوری اهل هر منطقه ای بوده، به اعتبار اینکه رانت بیشتری از کانال رانتی معدنی ها به آنجا تزریق کرده، آن منطقه را بیشتر آلوده تر، گرفتارتر، منحط تر و فقیرتر کرده است، کی باید چشممان را به این مسائل باز کنیم؟ ادامه داد: ماجرای بحران محیط زیست در ایران هم بیش از هر چیز تحت تاثیر این است که در نظام حیات جمعی ما تولید فناورانه در حاشیه است و ملاحظات نابرابرساز و وابستگی آور واردات محور و فلاکت زا برای مردم در صدر نشسته است.
مومنی ضمن یادآوری اینکه از اواخر دهه 1970بلوغ فکری در ادبیات توسعه پایدار حاصل شد که به تعبیر خانم «ایندیرا گاندی» می گفت هیچ عنصری برای تخریب محیط زیست، خطرناک تر از فقر نیست، افزود: اینگونه شد که مساله پایداری فرهنگی، اجتماعی و سیاسی و اقتصادی به ماجرای پایداری محیط زیستی گره خورد و نشان داده شد اگر سیاست تورم زا و اشتغال زدا در دستور کار قرار داده باشید، محال است که بتوانید مانع تخریب محیط زیستت شوید. در کتاب «هنر تحریمها»، نوشته «ریچارد نفیو»، می گوید اگر بخواهیم کمر ایران را بشکنیم، راه شکستن کمر ایران و ایرانیان این است که حکومتگران را به سیاستهای تورم زا و اشتغال زدا ترغیب کنیم. اکنون ادعاهای بی ضابطه ای که درباره مقرون به صرفه نبودن تولید بنزین و ضرورت افزایش قیمت آن مطرح می شود، مطلقا فاقد اعتبار علمی است، و برخی به نام دلسوزی و دستکاری واقعیتها و داده ها، تلاش می کنند رئیس جمهور را به همان ورطه ای بیندازند که قبلی ها را انداختند. دوستداران واقعی ایران و مردم و رئیس جمهورش، خصوصا در سطح رسانه ها و دانشگاه ها باید این آسیب خطرناک را در معرض توجه قرار دهند.
خزیدن پشت جلسه ها و کنارگذاشتن ارتباط مستقیم، برای آقای رئیس جمهور خطر است
این استاد اقتصاد، گفت: کاش آقای پزشکیان موعظه علی ابن ابی طالب(ع) را جدی بگیرد و برخلاف روسای جمهور قبلی عمل کند. آنها که همان یک روزی هم که به دانشگاه می آمدند، 70جور فیلتر می گذاشتند که حرفهای خاصی زده نشود، اما آنچنان گستره و عمق افتضاحات زیاد است که بالاخره آنها که از فیلترها عبور کرده اند هم چیزهایی می گویند که انعکاس گسترده پیدا می کند. هیچ حکومتگری اگر گستاخی و شجاعت روبرو شدن مستقیم با واقعیتها را نداشته باشد، نمی تواند مشکلات را حل کند. این برای آقای رئیس جمهور یک خطر است که دوباره پشت جلسه ها بخزد و ارتباط مستقیم و بلاواسطه را کنار بگذارد. البته ایشان با حضوری که در جلسات محرم داشتند، در عمل هم نشان داد ارتباط مستقیم را بسیار دوست دارد. اما نباید جنبه نمادین داشته باشد و باید بدن و گوشش را آماده کند که حرفهای صریح هم بشنود، کشور ما به این مساله نیاز دارد.
رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد، به فاجعه های بزرگ محیط زیستی در ایران اشاره کرد و گفت: دکتر جمشید بهنام، در کتاب «ایرانیان و اندیشه تجدد»، بالغ بر ربع قرن پیش نوشته اند که مهمترین عامل انحطاط ایران پس از نخستین موج انقلاب صنعتی تا امروز این است که تولیدکنندگان صنعتی، هرگز جزء نیروهای سیاسی ایران نبوده اند. اکنون نیز می گویم در دوران تعدیل ساختاری، این شاخص به طرز فاجعه آمیزی، روند انحطاطی طی کرده است. سازمان مدیریت صنعتی سالانه گزارشی درباره 100شرکت برتر منتشر می کند که متاسفانه ملاکشان بیشترین گردش مالی است و مساله محور نیست. تحولات نوع و رشته فعالیت آنها نشان می دهد این دگردیسی به نفع موسسالت مالی و رانتی در دوره پس از تعدیل ساختاری به خوبی در گزارشهای روندی سازمان مدیریت صنعتی قابل مشاهد است که چگونه تولید صنعتی در دوره پس از جنگ و در سایه برنامه منحط تعدیل ساختاری، شکل خود را از دست داد و منزلتش از گذشته نیز کمتر شد. ریشه اصلی همه گرفتاری های ما هم آن است.
در یک دوره 400ساله متوسط عمر حکومتها در ایران، زیر 50 سال بوده
وی با بیان اینکه متفکران بزرگ توسعه معتقدند اگر بخواهیم ریشه های انحطاط را در کشورهای در حال توسعه رانتی مفهوما در یک عبارت صورت بندی کنیم باید بگوییم آنها به جای اینکه رشد پیوسته داشته باشند، رشد گسسته دارند، اظهارداشت: این رشد گسسته محصول الگوی رابطه میان مردم و حکومت در کادر مناسبات رانتی است. در این کادر، هزینه فرصت گزینه سرکوب و کودتا برای حکومتگران بسیار ناچیز است، بنابراین کوچکترین مشکلی که با مردمشان پیدا می کنند، به سمت گزینه سرکوب می روند. واکنش آن در نزد مردم، گزینه انقلاب است. روایت چهارصد ساله از این قضیه را در کتاب «مقاومت شکننده» نوشته «جان فوران» ، ببنید که می گوید به طور متوسط عمر حکومتها در ایران در این دوره، زیر 50 سال بوده، ببینید چقدر تکان دهنده است! اکنون همه شما لمس می کنید، که یک وزیر که تغییر می کند، آنچنان قباحت کارشان ریخته که خودشان می گویند اتوبوسی افراد می آیند و می روند، بعد ببینید چگونه تغییر یک رژیم سیاسی، این زلزله چگونه همه چیز را به لرزه درمی آورده است. در چارچوب مناسبات رانتی، از به هم زدن اوضاع ، نه حکومت چندان احساس ضرر می کند و نه مردم. حکومت مرتبا به دنبال راه حلهای معطوف به سرکوب است و مردم هم می گویند سراغ انقلاب برویم و آنها را زیر و رو کنیم! چون اصلا نمی توانند با هم رابطه برقرار کنند.
به گفته مومنی، تمرکز بر تولید فناورانه، باطل السحر این دور باطل است. مهمترین مشخصه تولید فناورانه، این است که احساس تعلق به سرزمین پدید می آورد، چرا که سرمایه های عظیم مادی و معنوی را به سرزمین گره می زند. وقتی این گونه شود، برای اینکه یک کشور صنعتی شود، حکومت باید بسیار سرمایه گذاری کند، زیرساخت فیزیکی بسازد، کارشناس تربیت کند، ترتیبات نهادی را به سمتی ببرد که قوانین باکیفیت داشته باشد. ثبات زدایی نکند و هزاران مساله دیگر تا پهنه سرزمین مملو از رد پای سیاستگذاریها و سرمایه گذاری هایش شود و مردمی هم که می آیند و هست و نیستشان را به تولید قفل می کنند، احساس تعلق به سرزمین پیدا می کنند و به راحتی زیر هر بازی ای نمی زنند. آرام آرام یاد می گیرند که همه ما بشریم و هیچ کس بر هیچ کسی برتری ندارد و شاقول آن هم در دست خدا است. چقدر خدا رحم کرده که شاقول تقوا را پیش خود نگه داشته است، در غیر این صورت با بساطی که می بینیم که ظاهرسازها ، نفوذیها و شارلاتانها چگونه گردن کج می کنند، دروغ می گویند و واقعیتها را دفرمه می کنند، اکنون از نظر برخی حکومتگران ما آنها ملاک با تقوایی هستند و این یکی از ریشه های گرفتاری و بیچارگی کشور ما است.
این استاد اقتصاد، تاکید کرد: از این دریچه مناسبات رانتی را در برابر مناسبات مبتنی بر تولید فناورانه قرار دهید و آن زمان متوجه می شوید که چرا حکومت ما که حکومتی رانتی است، تا این اندازه سهلانگار و بی اعتنا و بی مبالات به مسائل پایداری محیط زیست است. همه چیز را از دریچه توزیع رانت می بیند. از ابتدای انقلاب تا کنون، تعداد استانها در ایران چند برابر شده و با آن تلقی رانتی تصور می کنند که ادارات جدید، کانونی برای جذب رانت می شود. همین اکنون 26 تقاضا برای شکل گیری استان جدید در کشور ما وجود دارد و مطالعه ای در مرکز پژوهشهای مجلس نشان می دهد، از 1396 تا 1400، روزی یک شهر جدید در ایران اضافه شده است. تلخ ترین قسمتش این است که همه چیز ظاهرسازانه شده است، مثلا اکنون اسم منطقه هایی با جمعیت زیر 200 نفر را هم شهر گذاشته اند، وقتی دیدند که رانتهایی با عنوان منطقه آزاد وجود دارد، مفهوم بندر خشک را ابداع کرده اند تا منطقه ای که هیچ راهی به دریا ندارد، امتیاز بندر بگیرد!
استمداد می کنیم؛ هنرمندان قباحت مناسبات رانتی را به نمایش بگذارند
به گزارش جماران، وی ضمن استمداد از هنرمندان برای به نمایش گذاشتن قباحت مناسبات رانتی، ابزار هنر را بسیار موثر دانست و زبان کارشناسی را به اندازه زبان فیلم، تئاتر و داستان نافذ ندانست و افزود: راه نجات ایران از این مسیر می گذرد و متاسفانه ما نتوانستیم قباحت مناسبات رانتی و چشم اندازهای اعتلابخش مناسبات خلاق، تولیدمحورانه و فناورانه را نشان دهیم.
مومنی یادآورشد: 18 استان کشورمان اکنون به واسطه بی اعتنایی رانت محور و غیرخلاق و غیرمولد به محیط زیست، از نظر بحران فرونشست در شرایط بحرانی حاد قرار دارد. این مساله اصل بقا را به چالش کشیده. به واسطه این مناسبات رانتی، 8 میلیون واحد مسکونی ما در معرض خطر تخریب است و 24 میلیون انسان ما هم در معرض نابود شدن هستند. آیا جای بازنگری ندارد که 24میلیون انسانی که خداوند صلاح دانسته که آنها خلق و متولد شوند، ما به دلیل فساد و بی کفایتی مان و با سوء تدبیر در معرض خطر قرار می دهیم.
این عضو هیات علمی دانشگاه با بیان اینکه یک سوم از زمینهای زراعی ما در معرض سیل قرار دارد. آیا اینها هشدار دهنده نیست!؟، ادامه داد: در 40 ساله گذشته، یک سوم زلزله های مهیب دنیا در ایران اتفاق افتاده است. رانت با ربا در هم تنیدگی دارد و این مناسبات به معنای جنگ با خداست. این مناسبات به تعبیر قرآن ما را شیطان زده می کند. اکنون تجلی های آن را در بحران محیط زیستمان ببینید. وزارت جهاد کشاورزی می گوید تعداد وقوع سیل در ایران ، دقیقا متناسب با افزایش سدسازی افزایش پیدا کرده و در دهه 1370، تقریبا بیش از هفت برابر دهه 1330 شده است! انحطاط را می بینید!؟ مساحت مزارع تخریب شده در اثر سیل در دهه 1330، 9 هزار هکتار بوده و در دهه 1370، به یک میلیون هکتار رسیده است. یعنی 100هزار برابر!
وی اضافه کرد: آبروی سد سازی در کشور اینگونه ریخته شد که هم آسیب پذیری ما در اثر سدهای بی ضابطه ای که ساخته شده دربرابر وقوع سیل بیشتر شده و هم آسیب پذیری ما در برابر خشکسالی افزایش یافته. چه نظام نظارتی است که ما داریم و به اینها توجه نمی کند!؟ اکنون ببینید این مساله چه ابعادی پیدا کرده است. در گزارش مرکز پژوهشهای مجلس که در تیر 1402، درباره آسیب پذیری محیط زیست منتشر شده، می گوید هر بار که در ایران حکومت یک دست شد، شدت آسیب پذیری و انحطاط محیط زیست ما ابعاد فاجعه آمیز پیدا کرده است، به معنا که توزیع نادعادلانه قدرت به مراتب نابودکننده تر از توزیع ناعادلانه ثروت است.
مومنی با بیان اینکه از 1385 تا 1391که عزیزان حکومت را یکدست کرده بودند از نظر شاخص عملکرد محیط زیستی، رتبه جهانی ایران از 53 به 114 رسید، ادامه داد: سال 1399، رتبه کیفیت عملکرد محیط زیستی ما 67 بوده و سال 1401، به 133 رسیده است! این فاصله زمانی و پیوند آن را با نابرابرسازی توزیع قدرت را ببینید! بعضی ها، حذف را عبادت می دانند. در چارچوب مناسبات رانتی، هر کسی که حذف نشده، یک رقیب بالقوه برای سهم بری رانتی است. بنابراین حذف کن تا سهم بیشتری نصیبت شود. به این دلیل است که این میزان بی رحمی، خشونت و شقاوت وقتی توزیع قدرت ناعادلانه می شود، به ابعاد بی سابقه می رسد. تمام اینها حساب و کتاب دارد. دریچه محیط زیست، بسیار روشنگر است و از این دریچه می گویم چرا نظام کارشناسی محیط زیست ما راجع به آب بری و آلوده سازی خام فروشی گزارش تهیه نمی کند!؟
برنامه هفتم، نیازمند بازنگری بنیادی جدی است
رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد افزود: اگر آقای پزشکیان در عمل هم پایبند برنامه باشد، مثبت است، اما حواسشان باشد آنچه که با عنوان برنامه هفتم تدوین شده، هیچ نسبتی با یک برنامه توسعه گرا ندارد، بنابراین نیازمند اصلاحات بنیادی است و نقاط ضعف این سند، به ویژه از دریچه بحران محیط زیست و بحران فقرزایی و نابرابرسازی و پشت کردن به تولیدفناورانه ، فاجعه آمیزتر است. بنابراین قطعا نیازمند بازنگری جدی است. اصل عمل به برنامه خوب است، اما نه این برنامه، برنامه ای که برنامه نیست و کیفیت توسعه گرا ندارد و در جهت ضد پایداری و عدالت اجتماعی است. نباید خود را با الفاظ فریب دهیم. برنامه هفتم، نیازمند بازنگری بنیادی جدی است.
وی توضیح داد: در چارچوب بازارگرایی مبتذل، به اسم خصوصی سازی، حتی به دارایی های بین نسلی مشمول اصل 44 قانون اساسی هم تعرض کردند، اکنون در زمینه فروش آنها به آخر خط رسیده اند، بنابراین اکنون برای تعرض به اصل 45 قانون اساسی، مقدمه چینی می کنند. یعنی حمله به انفال. این حمله با روشهای شناخته شده ای در دستور کار است. تحت عنوان اینکه ما نیاز به زمین داریم، اموال عمومی را دولتی می کنند و بعد چون اسم آن اموال دولتی می شود، تحت عنوان مولدسازی و خصوصی سازی و هر تعبیر دفرمه دیگری می فروشند و آخرین شریانهای حیات حال و آینده مردم ایران را مورد تعرض قرار می دهند. به حکومتگران گرامی و آنها که دل در گروی بقای ایران دارند، هشدار می دهم که 83 درصد اراضی کشور، در حیطه اموال عمومی قرار دارد و تحت عنوان مولدسازی تعرضهای سازمان یافته ای با حیاتی ترین زمین ها و منابعی که بقای بین نسلی در ایران را امکان پذیر می کند در دستور کار قرار داده اند.
با فعلی تیمی در دولت و مجلس،امکان تدوین برنامه باکیفیت وجود ندارد
مومنی تاکید کرد: مردم صاحبان حقند و حق هم گرفتنی است و این مسیر هم با مشارکت فعال سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مردم و امکان اعمال نظارتهای تخصصی مدنی امکان پذیر است. با کمال شرمندگی باید گفت با این تیمی که اکنون در دولت و مجلس وجود دارد، امکان نوشتن برنامه با کیفیت وجود ندارد. اما این به معنای انسداد راه نیست. اکنون حداقل این است که در مقام شعار، حرفهایی از پذیرش مشارکت دانایان زده می شود، البته اگر این مساله بعدا در عمل نقض نشود، اگر دانایان، دانشگاهیان و اهل رسانه کمک کنند و استقبال هم در عمل به صورت صادقانه باشد، می شود گامهایی برداشت. هر چند که گرفتاری ما این است که بخشهایی از رسانه ها، مسائل حیاتی کشور را به حاشیه می برند و مسائل معطوف به منافع رانتخوارها و رباخوارها و دلالها را مسائل حیاتی کشور جا می زنند.
رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد ضمن اشاره به اخبار منتشر شده از دیداری که همراه دکتر حسین راغفر، دکتر محمدرضا واعظ مهدوی، غلامحسین حسن تاش با رئیس جمهور داشته است، توضیح داد: برخی نادانسته با به طنز گفتند آقای رئیس جمهور تشریف آوردند موسسه دین و اقتصاد، در حالی که ما خدمت ایشان در دفترشان رسیدیم. نکته بعدی این بود که من به ایشان گفتم به تقاضای آقای رئیسی، جلسه ای میان اعضای شاخه اقتصاد فرهنگستان علوم و آقای رئیس جمهور برگزار شد، در آنجا ایشان را متقاعد کردم که تیم اقتصادی شما، فاقد صلاحیتهای بایسته است، نه اینکه افراد بدی باشند، صلاحیت و کیفیت کافی ندارند، گفتم فرهنگستان علوم این را به عهده می گیرد که هر تصمیمی را در دولت پخت و پز کردید، قبل از اینکه اعلام کنید و به اجرا بگذارید، به ما بدهید تا اعتبارسنجی علمی کنیم. من به آقای پزشکیان گفتم رئیسی این را پذیرفت، اما آنها که به نام رئیسی آن را دنبال می کردند، به هر دلیل حتی نگذاشتند در کمترین میزانی، عینیت پیدا کند.
مومنی ادامه داد: خدارا شکر در آن جلسه، رئیس دفتر آقای پزشکیان هم حضور داشت و قول داد که این تعهد پزشکیان را شخصا پیگیری کند. البته آقای پزشکیان قبل از ریاست جمهوری در موسسه مطالعات دین و اقتصاد حضور یافته بودند، اما بعد از رئیس جمهور شدنشان، به هیچ وجه! مساله هم مساله فرهنگستان علوم بود و نه موسسه مطالعات دین و اقتصاد! ما نمی خواهیم مداخله ای کنیم، حتی گفتیم از نظر ما، این گفت وگو مانند اتمام حجت شرعی است، شما خودتان می دانید، اگر تذکرات ما را وارد می دانید، عمل کنید، وارد هم نمی دانید عمل نکنید، اما ما وظیفه مان را انجام داده باشیم و هیچ کدام منافاتی با مسئولیت آنها که مسئولیت پذیرفتند ندارد.
به گفته این اقتصاددان؛ این انجام وظیفه بخش کوچکی از جامعه علمی است. امیدوارم این تلاشها استمرار داشته باشد و فراگیرتر شود و همه دانشگاه ها و نهادهای معطوف به دانایی ما، برای خود سهم و مسئولیت تعریف کنند و این دولت هم شایستگی و لیاقت داشته باشد که بیش از اهل رانت و ربا و فساد به اهل علم تکیه کند. اگر اینگونه شد، ایران هم نجات پیدا خواهد کرد.
نظرات