فونیکس - هدر اخبار
کد مطلب: ۹۲۱۷۶۵

عیدوک بامری کیست و چه رابطه ای با سردار سلیمانی داشت؟

عیدوک بامری کیست و چه رابطه ای با سردار سلیمانی داشت؟

عیدوک مجدداً وارد کار قاچاق شد؛ مواد مخدر یا قاچاق ماشین‌هایی که ورودشان ممنوع بود. لندکروزر و بهترین ماشین‌هایی که ممکن بود، از مناطق آزاد برای خودش آورده بود. با حکم امان‌نامه‌ای که از حاج قاسم گرفته بود، هر جا می‌خواست می‌رفت.

به گزارش تجارت‌نیوز، شاید این سوال برایتان به وجود آمده باشد که عیدوک بامری کیست و آیا عیدوک بامری زنده است؟عیدوک بامری سرکرده اشرار جنوب شرق کشور در منطقه‌ای بین کهنوج و ایرانشهر بود. او بیش از ۱۰۰ نفر را به شهادت رسانده و درگیر گروگانگیری، نزاع، توزع مواد مخدر و سلاح بود. سال ۱۳۷۲-۷۳ سردار قاسم سلیمانی به عنوان فرمانده قرارگاه قدس منطقه جنوب شرق تصمیم به انهدام این باند می‌گیرد.

در همین زمان، ماجرای عملیات آورتین اتفاق می‌افتد و امان‌نامه به عیدوک هم ماجرایی در پی این عملیات است. البته امان‌نامه مختص عیدوک بامری نبوده و معمولاً حاکمیت در دوره‌های مختلف برای پایان دادن به درگیری‌های مستمر و پرخون برای حذف گروه‌های اشرار، به سرکرده این گروه‌ها تامین می‌داده تا از این طریق به درگیری پایان دهد.

پس از شهادت سردار سلیمانی، مستند‌های متعددی از زندگی او ساخته شد. بخشی از این مستند‌ها به فعالیت‌های وی در دهه هفتاد اشاره داشته که مربوط به مقابله قاسم سلیمانی با گروه‌های اشرار در جنوب شرق ایران به ویژه گروه بامری تحت عنوان طرحی به نام طرح احرار بود.

احمد یوسف‌زاده با استفاده از خاطرات سردار سلیمانی در دومین سالگرد شهادت او کتاب «پیش از اذان صبح» را درباره زندگی او نوشته و در این کتاب به ماجرای حمله سردار سلیمانی به گروه اشرار به سرکردگی عیدوک بامری اشاره کرده است. در بخشی از کتاب به مبارزه سردار سلیمانی با اشرار در ابتدای دهه ۷۰ اشاره شده و آمده «عیدوک بامری و عباس نارویی رودبار و قلعه‌گنج را تا مرز ایرانشهر و برو تا میرجاوه ناامن کرده بودند. کاروان‌های مواد مخدر به راحتی از مرز‌های شرقی کشور به سمت کرمان روانه می‌شدند و از میان کوه‌های جوپار به سمت شیراز می‌رفتند. جوان‌های مثل دسته‌ی گل توی درگیری با اشرار پرپر می‌شدند.»

نویسنده کتاب می گوید لشکر ثارالله به فرماندهی سردار سلیمانی در منطقه جنوب کرمان مستقر شد و بیانیه تامین به دست اشرار رسید. سلیمانی در این بیانیه نوشته بود «هر کس دست از شرارت بردارد و تفنگ خودش را زمین بگذارد، نه تنها بخشیده می‌شود بلکه برای ادامه معاش آب و زمین هم دریافت می‌کند تا به زندگی شرافتمندانه برگردد.»

به گفته نویسنده «طولی نکشید که از تلویزیون، اشرار سبیل تاب‌داده‌ای دیدیم که موهایشان از زیر کلاه‌های پوست بره‌ای تا کمرگاه‌شان می‌رسید و سال‌ها یاغی‌گری و زندگی در کوه و بیابان چهره‌هایشان را وحشتناک کرده بود، جلو می‌آمدند، تفنگ‌هایشان را زمین می‌گذاشتند، قطارهایشان را باز می‌کردند و روی انبوهی از فشنگ و تفنگ می‌انداختند» و می‌گفتند «ما تسلیم کاسُم سلیمانی هستیم، ما تسلیم جَمهوری اسلامی هستیم.»

به گزارش مشرق، موضوع تامین یا امان‌نامه‌هایی که حاج‌ قاسم به اشرار جنوب‌شرق کشور می‌داد، بحث داغی بود که اوایل دهه ۷۰ شمسی در این منطقه مطرح بود. طرح احرار بر همین اساس به اشرار تامین گرفته، توصیه می‌کرد به‌جای تحصیل مال از راه نامشروع و فروش موادمخدر، با دریافت امکانات، به امور کشاورزی و آبادانی ورود کنند و اقتصاد منطقه را ارتقا بخشند.

سال ۱۳۷۴ بعد از چند بار پیغام و پسغام، عیدوک بامری، شخصا نزد حاج‌ قاسم می‌آید. او آمده‌ بود تا مانند دیگر اشرار، از تامین نظام که ابتکاری از سوی سردار سلیمانی بود، استفاده کند و شاید مسیری غیر از کارهایی که در گذشته انجام می‌داد، در پیش بگیرد. در آن جلسه حاج‌ قاسم حرف‌هایی نه تنها برای عیدوک که برای تاریخ می‌گوید.

فرمانده قرارگاه قدس سپاه در جنوب‌شرق کشور آن زمان فقط ۳۹ سال داشت اما تجربه یک جنگ هشت‌ساله را پشت سر داشت و از آن مهم‌تر، در مکتبی رشد یافته بود که باعث می‌شد کلامش چون نگاهش نافذ باشد. عیدوک که وارد اتاق می‌شود، حاج‌قاسم از او استقبال می‌کند. در نبود پدر که پیش از پسر سرکرده گروه اشرار بود، حال مادر عیدوک را جویا می‌شود و به او تبریک می‌گوید که «بالاخره نترسیدی و تا کرمان آمدی!»

عیدوک ساکت می‌نشیند و حاجی صحبت‌هایش را با نام خدا آغاز می‌کند. همان ابتدا به مخاطبش می‌فهماند که برخلاف تمام جرم‌هایی که مرتکب شده، به این دلیل در امان است که «از نظر قانون شرع اسلام وقتی فردی برای امان آمد، دیگر کسی نمی‌تواند کاریش بکند، ولو این‌که بخواهد با دندان هم پاره پاره‌اش بکند. از نظر شرعی و طبق قانون اسلام نمی‌تواند آسیبی به او بزند. من منتها به این خاطر می‌گویم که شاید در ذهنت برخی موارد هم باشد اما در سپاه با یک فرهنگ اسلامی و تقدس اسلامی، اینها رعایت می‌شود.»

حاج‌قاسم، مسلمان معتقدی بود. این را دوست و دشمن معترف هستند. همین است که صاف می‌رود سر وقت وجدان عیدوک و از او می‌خواهد به فطرت و اعتقاداتش برگردد: «تو به هر صورت کارهای بسیار بدی کردی، چه ما تو را بکشیم، چه خودت با مرگ طبیعی بمیری؛ در هر صورت، اگر گذشته‌ات را جبران نکنی، قطعا جهنمی هستی. این تعارف ندارد اما وقتی آمدی به سمت ما، هیچ کاری باهات نداریم. نهایتا همین که می‌گویم؛ حتی اگر آزاد باشی، هر جا بروی بنشینی و زندگی عادی خودت را بکنی، ۱۰۰ سال هم عمر بکنی یک چیزی همیشه تو را عذاب خواهدداد. همیشه برای اون افراد مظلومی که کشتی و گناهی نداشتند، دچار عذاب وجدان هستی. این را صراحتا بهت می‌گویم.»

در جای دیگری به او می‌گوید: «تو بیابانی هستی. وقتی وارد زندگی‌ات بشوی، وقتی بچه‌ات می‌آید پیشت، روی دامنت می‌نشیند، سریع چهره آن شهید در ذهنت می‌آید، همیشه [روح] تو را مثل خوره می‌خورد، همیشه وجدانت در فشار و عذاب است.»

حالا که سردارسلیمانی مخاطب را متوجه وجدانش می‌کند، وقت آن رسیده به او راه جبران را هم نشان بدهد: «تو اگر بخواهی گذشته‌ات را جبران بکنی باید صادقانه به نظام بیایی؛ حداقل به همان میزانی که به نظام خیانت و با آن برخورد کردی. اگر واقعا به سمت اسلام آمدی، اسلام و نظام را پذیرفته‌ای، احساس می‌کنی اشتباه کردی و می‌خواهی گذشته‌ات را جبران کنی، شرطش این است اولا در درون خودت اظهار ندامت کنی و در پیشگاه خداوند، خودت را بدهکار بدانی. دوم این‌که در جهت جبران این گناه بربیایی.»

بعد مثالی از افرادی می‌زند که «واقعا توبه الهی کرده‌اند» و وارد جنگ تحمیلی شدند و آنجا خدمت کردند: «برخی سابقه تو را نداشتند اما سابقه خوبی هم نداشتند ولی وقتی در جنگ قرار گرفتند، واقعا توبه الهی کردند. رفتند از اسلام دفاع کردند و در راه اسلام هم شهید شدند. آنجا متحول و یک آدم دیگری شدند. امروز هم خانواده‌ و هم خودشان جزو عزیزترین‌ها هستند.»خالد بن ولید مثالی است که حاج‌قاسم با زیرکی به آن اشاره می‌کند.

انگار می‌خواهد از این تشبیه وضعیت اشرار به ماجرای خالد، نتایجی بگیرد: «خالد در جنگ احد مقابل پیامبر شمشیر کشید، شاید در قتل حمزه سیدالشهدا هم نقش داشت و حتما چند نفر از یاران پیامبر را هم در جنگ احد شهید کرد. مقابل پیامبر ایستادن کم چیزی نیست اما همین خالد بعد از فتح مکه تسلیم پیغمبر شده و یکی از فرماندهان فدایی ایشان می‌شود. این برمی‌گردد به فطرت آدم‌ها.» سردار از چیزهایی سخن می‌گوید که خودش به عنوان سرباز مکتب روح‌ا… آنها را در میدان دفاع‌مقدس آموخته بود: «ما ابتدا از رهبرمان در این ماموریت‌ها شنیدیم که اگر کسی دستش را بالا گرفت، شما نمی‌توانید تیر به سمتش بزنید. آن خلبان عراقی هم که بمب می‌انداخت روی سر بچه‌های‌مان، وقتی می‌آمد پایین، آب و غذا بهش می‌دادیم، می‌بردیم تو کمپ اسرای‌مان، این قانون اسلام است.»

پدر عیدوک بامری پیش از او سرکرده گروه اشرار بود و در واقع عیدوک راه او را ادامه می‌داد. حاج‌قاسم گذشته مخاطبش را به خوبی می‌داند و از او می‌خواهد برگردد، نگاهی به پشت سرش بیندازد و در این سیر تاریخی حاجی را همراهی کند: «تا الان هرچی بوده، وضع منطقه‌تان بوده، سابقه‌تان بوده، پدرتان همین طوری بوده، تو همراهش بودی. دیگران تو را در این کانال انداختند. هی هیزم می‌گذارند روی این آتش. روی بالا بردن‌های بی‌جا، روی احترام‌های بی جا… تو وقتی پدرت مُرد چند سالت بود؟ (۱۴ سال) اصلا شاید شرارت در خون تو نبوده، اینها نبوده. شاید واقعا در وجودت یک نقطه مثبتی وجود داشته که خدا بخواهد از این نقطه مثبت نجاتت بدهد.»

نحوه کشته شدن عیدوک بامری

سردار عبدالمحمد رئوفی‌نژاد، معاون قرارگاه مرکزی خاتم‌الانبیای سپاه از سرنوشت کسانی که عهد امان‌نامه با حاج قاسم را شکستند تعریف کرده است: «غیر از عیدوک سایرین تسلیم شدند. عیدوک هم اول جزو تأمینی‌ها بود و به او امان‌نامه دادند. بچه‌های اطلاعات به او گفتند مواد مخدر و اسلحه و آدم‌کشی را کنار بگذار، ما هم به تو کمک می‌کنیم.»

وی در ادامه گفت: «اما عیدوک مجدداً وارد کار قاچاق شد؛ مواد مخدر یا قاچاق ماشین‌هایی که ورودشان ممنوع بود. لندکروزر و بهترین ماشین‌هایی که ممکن بود، از مناطق آزاد برای خودش آورده بود. با حکم امان‌نامه‌ای که از حاج قاسم گرفته بود، هر جا می‌خواست می‌رفت. سردار نیرو‌هایی را فرستاد و عیدوک را آوردند و با او صحبت کرد. گفت تو که حکم امان‌نامه از رهبر داری، نباید باز چنین کار‌هایی بکنی. آنجا به حاج قاسم دروغ گفت و گفت من به سیرجان می‌روم و چنین کار‌هایی نمی‌کنم، اما از سمت دیگری رفت و در مسیر به نیرو‌های سپاه صحابه برخورد کرده بود. آن‌ها فکر می‌کردند عیدوک تسلیم سپاه شده و علیه آنهاست و عیدوک را کشتند.» اطلاعاتی درباره قبر عیدوک بامری و پسر عیدوک بامری در دسترس نیست.


 

منبع : ایسنا

نظرات

مخاطب گرامی توجه فرمایید:
نظرات حاوی الفاظ نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد.