فونیکس - هدر اخبار
کد مطلب: ۱۸۲۲۶۷

گرم‌فروشان فصل سرد؛ لبوفروش‌ها روزانه چقدر دشت می‌کنند؟

گرم‌فروشان فصل سرد؛ لبوفروش‌ها روزانه چقدر دشت می‌کنند؟

سرما که شهر را به آغوش می‌کشد، سرخی لبو و بوی گلپر خشک‌شده بر روی باقالا کمتر رهگذری را وسوسه نمی‌کند. خوراکی‌های جذابی که حتی انتخاب آن‌ها هم کار دشواری است.

فهیمه اکبری صحت: خنکای پاییز که جای گرمای تابستان را می‌گیرد، کم‌کم چرخی‌های شربت‌فروش جای خود را به لبوفروشان و باقالافروشان می‌دهند. سرما که شهر را به آغوش می‌کشد، سرخی لبو و بوی گلپر خشک‌شده بر روی باقالا کمتر رهگذری را وسوسه نمی‌کند. خوراکی‌های جذابی که حتی انتخاب آن‌ها هم کار دشواری است.

به گزارش خبرنگار تجارت‌نیوز ، در بیشتر گذرهای پرتردد و حتی محله‌های قدیمی هم وجود یک باقالا و لبوفروش امری عادی به نظر می‌رسد. حال اینکه در محله‌های پرتردد و گذرگاه‌های شلوغ، فاصله حضور این دست‌فروشان به 500 متر هم نمی‌رسد.

بخار لبوی داغ جلوی دید را گرفته، مدام با ملاقه‌ای در دست مایع شیرین‌کننده را بر روی لبوها می‌ریزد و باقالاها را جابه‌جا می‌کند. چراغ کوچکی بر روی چرخ‌دستی آویزان کرده و بوی گلپر اطراف را گرفته است.

فرامرز، پسر جوانی است که در محدوده خیابان استاد معین لبو و باقالا می‌فروشد. او می‌گوید «کار ما ساعت خاصی ندارد. به مکان خاصی هم محدود نمی‌شود اما بهتر است مکان‌های پرتردد را هدف قرار دهیم. درست است که شغل ما به سرمایه اولیه خاصی نیاز ندارد اما میزان درآمد آن‌هم چندان چشم‌گیر نیست.»

لبوها را آرام و مرتب برش می‌زند، تمامی تکه‌ها یکدست و به صورت مساوی تقسیم شده‌اند، داخل ظرف کوچکی می‌چیند و می‌گوید «عده‌ای می‌گویند شغل دست‌فروشی مالیات و بیمه ندارد، اجاره مغازه ندارد، سرمایه اولیه کلان ندارد و به همین دلیل بسیار به‌صرفه است. حتی جایی شنیدم که می‌گفتند لبوفروشان تهران ماهی 8 تا 10 میلیون درآمد دارند.»

هر کیلو لبو حدود شش عدد لبوی متوسط است. به عبارتی هر لبو حدود 180 تا 200 گرم است. برای یک ظرف بزرگ یک لبو و برای ظرف کوچک تقریبا 150 گرم لبو قرار می‌گیرد.

لبخند تلخی می‌زند و می‌گوید «من 23 سال سن دارم. دوست داشتم درس بخوانم، کار خوب و جایگاه اجتماعی مناسب داشته باشم اما از 14 سالگی ترک تحصیل کردم و دست‌فروشی می‌کنم.

رویای درآمد 8 میلیونی

همه نوع کاری را هم تجربه کردم. اگر ماهی 8 میلیون درآمد داشتم چطور نتوانستم به هیچ‌کدام از آرزوهایم برسم. در بهترین و ایده‌آل‌ترین حالت روزانه 100 تا 150 ظرف لبو و یا باقالا فروش دارم. ظرف‌های کوچک 4 هزار تومان و ظرف‌های بزرگ 6 هزار تومان قیمت‌گذاری شده‌اند. باید هزینه سوخت بدهم که بسیار گران است. هزینه مواد اولیه و… را هم پرداخت کنم، در بهترین حالت روزی 30 هزار تومان سود کاسبی می‌شود. در ایام وسط هفته کاسبی بسیار کساد است.»

او می‌گوید «مهم‌ترین مشتریان ما خانواده‌هایی هستند که برای تفریح و یا خرید از خانه بیرون می‌روند. این اتفاق در وسط هفته تقریبا به صفر می‌رسد. رهگذران به تعداد انگشت‌های دست به سراغ ما می‌آیند. همچنین در حوالی مراکز خرید معتبر ماموران سد معبر شهرداری حضور دارند و از حضور ما در این اماکن جلوگیری می‌شود.»

02

باقالا را هم می‌زند. چراغ روی چرخ دائما در حال تکان خوردن است. با ناراحتی تمام ادامه می‌دهد «در چند سال اخیر شایعات زیادی در مورد درآمدزایی دست‌فروشان شنیده می‌شود.

دست‌فروشی یک شغل کاذب و بدون پشتوانه است. گاهی برای فروش یک ظرف باید ساعت‌ها منتظر بمانیم. برای مثال در طول روز باقالا و لبو طرفدار ندارد و شب‌ها مشتریان نسبت به‌روز بهتر هستند.» چرخ‌دستی خود را هل می‌دهد و آرام به سمت معین‌مال حرکت می‌کند.

میدان پونک حوالی مرکز خرید بوستان، پیرمرد سن‌بالایی که همه را عمو جان صدا می‌زند، در حال تمیز کردن چرخ‌دستی نسبتا بزرگ و قدیمی خود است. دختر کوچکی نزدیک می‌آید، در یک ظرف کوچک که روزنامه‌ای زیر آن گذاشته، لبوهای تکه‌شده را می‌گذارد و به دستان دختر می‌دهد.

در حالی که مشغول پاک کردن دستانش است، می‌گوید «نمی‌دانم چرا تصور مردم از دست‌فروشی، شغلی پردرآمد است. از ساعت ده صبح تا الان کلا دو عدد لبو فروخته‌ام. ما هر کیلو لبو را هزار تومان خریداری می‌کنیم.

هر کیلو لبو حدود شش عدد لبوی متوسط است. به عبارتی هر لبو حدود 180 تا 200 گرم است. برای یک ظرف بزرگ یک لبو و برای ظرف کوچک تقریبا 150 گرم لبو قرار می‌گیرد.»

او ادامه می‌دهد «هر کیلو لبو نزدیک به 500 گرم شکر نیاز دارد. همچنین برای پخت باقالا حدود 12 ساعت زمان نیاز است. باقالا باید در دمای 100 درجه اما بدون قل زدن پخته شود، به همین دلیل باید با استفاده از چراغ‌های دستی در شعله پایین استفاده شود.

هزینه سوخت بسیار سنگین و سرسام‌آور است. هر لیتر نفت سفید برای چراغ‌ها را بین 2 تا 2 هزار و 500 تومان تهیه می‌کنیم.»

وی در رابطه با میزان فروش محصولات می‌گوید «در بهترین حالت 20 تا 30 مشتری داشته باشیم، حاشیه سود محصولات ما کمتر از 50 درصد است. میانگین قیمت محصولات ما 5 هزار تومان است.

حال در نظر بگیرید رکورد فروش یک روز در بهترین حالت 100 هزار تومان است که حدود 50 هزار تومان آن به عنوان سود در نظر گرفته می‌شود. چطور یک دست‌فروش با درآمد هشت میلیون تومانی می‌تواند در یک خانه 50 متری در خیابان شوش مستاجر باشد؟»

به گفته وی «عمده‌ترین مشکل کمبود درآمد، تعداد زیاد دست‌فروشان در یک منطقه است. وقتی در یک منطقه در هر فاصله 100 متری یک باقالا فروش بساط کرده، چطور می‌توان هر روز 100 مشتری داشت؟ تعداد مشتریان نسبت به تعداد دست‌فروشان بسیار اندک است. یک لبوفروش در بهترین حالت ماهیانه 1 و نیم میلیون درآمد دارد.»

خیابان لبافی‌نژاد، تقاطع ولیعصر دو مرکز خرید مهم و بزرگ پایتخت را در دل خود جای داده و ازدحام جمعیت از حد گذشته است. در هر 100 متر یک لبوفروش با چرخ‌دستی خود ایستاده است.

از میان 1000 نفر یکی مشتری است

پیرمردی در چراغ زیر چرخ‌دستی نفت می‌ریزد. بطری را از طبقه زیرین چرخ درآورده و گوشه خیابان دست‌هایش را می‌شوید. در حالی که دست‌هایش را در جیب گذاشته تا سرمای هوا را احساس نکند، می‌گوید «الان ساعت شش بعدازظهر است و کلا سه بشقاب لبو فروختم. 59 سال سن دارم و 48 سال است که دست‌فروشی می‌کنم.

از شش سالگی کار می‌کنم و از نه سالگی دست‌فروشی را با فروش دوغ شروع کردم و حدود 25 سال است که در محدوده این خیابان لبوفروشی می‌کنم. همه من را به اسم عمو فرهاد می‌شناسند. تنها دارایی من همین چرخ‌دستی و این پیت نفت است. خانه‌ای در مسکن مهر پرند خریدم که بخش عمده‌ای از آن به کمک پسرم بود.»

دستی به صورتش می‌کشد و می‌گوید «اگر یک لبوفروش این‌قدر درآمد داشت، باید مرفه‌ترین جامعه جهان را تشکیل می‌دادیم. از هر 1000 نفری که از مقابل مرکز خرید می‌گذرند، شاید یک نفر لبو بخرد.

هر سال در فصل بهار باقالا را به مقدار فراوان خریداری کرده و خشک می‌کنم و در زمستان آن را به فروش می‌رسانم. اگر این‌طور نباشد فروش هیچ سودی برای من ندارد.

چطور می‌شود با این شرایط درآمد نجومی داشته باشم. بهترین درآمد ما مختص روزهای پنجشنبه است. در بهترین حالت 200 تا 300 هزار تومان فروش داریم. البته شب یلدا هم فروش خوبی داشت و حدود 400 هزار تومان فروش داشتم. اما در روزهای عادی بهترین رقم فروش 50 هزار تومان است. نمی‌دانم این رقم‌های نجومی چگونه ساخته می‌شود.»

در حالی که دست‌های خود را روی چراغ چرخ‌دستی گرم می‌کند. دست می‌ساید و زیر لب آوایی را سر می‌دهد.

خیابان سعدی، ازدحام موتورها از یک‌سو و صدای دست‌فروشان و لباس‌فروشان از سوی دیگر، حتی رفت‌وآمد را دچار اخلال کرده است. جنب مترو مرد میان‌سالی با کاپشن نظامی بر تن در کنار چرخ‌دستی خود ایستاده است. بسیار مهربان و خوش‌برخورد است. مدام آواز می‌خواند و مشتریان را به خود جلب می‌کند.

04

تکه باقالا بر چنگال نشانده و تعارف می‌کند و با لبخند می‌گوید «من از شغلم بسیار رضایت دارم. درآمد خوبی هم دارم. حدود یک و نیم تا دو میلیون در ماه سود می‌کنم. درست است که سختی‌های خاص خودش را دارد اما برای من که تحصیلات و تخصصی ندارم، خوب است.»

سرکه را بر روی باقالا ریخته و در ظرف می‌کشد، همچنان لبخند بر لب دارد و می‌گوید «در هوای بسیار سرد مشتریان بیشتری داریم. آن‌قدر در هوای سر سرپا ایستاده‌ام که پاهایم دچار مشکل شده است. شغل ما بازنشستگی ندارد اما حرفه دیگری بلد نیستم.»

دست‌هایش را به نشانه شکرگزاری بالا می‌گیرد و می‌گوید «در ایام نزدیک به نیمه دوم اسفند که مراجعه مردم به مراکز خریدهای اطراف خیابان سعدی بیشتر می‌شود، کاسبی ما هم رونق می‌گیرد. سال گذشته در اسفند ماه درآمدم بالای سه میلیون تومان بود.»

او می‌گوید «هر سال در فصل بهار باقالا را به مقدار فراوان خریداری کرده و خشک می‌کنم و در زمستان آن را به فروش می‌رسانم. اگر این‌طور نباشد فروش هیچ سودی برای من ندارد. باقالا را در بهار کیلویی هزار تومان می‌خرم اما اگر بخواهم در زمستان باقالا خشک بخرم، باید کیلویی ده هزار تومان پول بدهم. با این روش‌ها حاشیه سود را بیشتر می‌کنم.»

به گفته وی «دست‌فروشی در هر محلی جایز نیست. چند سال پیش به یکی از محله‌های نیاوران رفتم اما میزان استقبال بسیار اندک بود. باید در محله‌هایی که تردد افراد پیاده بیشتر است، بساط کرد، در غیر این صورت سودی عاید نمی‌شود.

ماشین‌ها برای خرید یک ظرف باقالا توقف نمی‌کنند. بهتر است در پارک‌های محله‌های شمالی شهر بساط کرد که خطر حضور ماموران شهرداری بسیار بالا است. تاکنون سه بار مجبور به پرداخت جریمه به شهرداری شده‌ام.»

همچنان لبخند بر لب دارد. چراغ عابر پیاده سبز می‌شود، چرخ‌دستی را هل داده و به سمت چهارراه استانبول حرکت می‌کند. همچنان صدای آوازش بلند است و می‌خواند «لبو داغه. لبو.»

نظرات

مخاطب گرامی توجه فرمایید:
نظرات حاوی الفاظ نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد.